نقش زنان در روز عاشورا را از چند منظر می توان مورد بررسی قرار داد:
1 - پشتیبانی و حمایت از امام حسین ( علیه السلام)

زنان کاروان حسینی، با بینشی ژرف، به حمایت از امام حسین ( علیه السلام) پرداختند . ایشان چه قبل از شروع قیام و چه بعد از آن، حامیانی استوار و فداکار برای مولایشان بودند و این را با ترغیب مردانشان به مبارزه، با خطابه های شورانگیز و … به اثبات رسانیدند .
2 - تشویق و ترغیب رزمندگان به مبارزه

در روز عاشورا، آن گاه که جنگی نابرابر میان سپاه دشمن و امام حسین ( علیه السلام) و یارانش در حال وقوع بود، زنان دلیر و پاکباز، با آگاهی از نتیجه ظاهری جنگ، مردان خویش را به مبارزه علیه نابخردان و نامردمان ترغیب نمودند . آنان به چنان درجه ای از اعتقاد رسیده بودند که در برابر خدا، تسلیم محض بودند . اگر کمی دقت نماییم، می بینیم که آنان می توانستند دنیا را بر آخرت و عقاید خویش ترجیح داده و با اصرار از همسران خود بخواهند که از معرکه بگریزند . اما نه تنها این کار را نکردند، بلکه مشوق مردانشان برای مبارزه و حفظ اسلام بودند . تاریخ عاشورا نمونه های متعددی از این بزرگواران را به ما معرفی می نماید:

یکی از این بانوان، «ام وهب » همسر عبدالله بن عمیر بود . وقتی که عبدالله قصد پیوستن به سپاه امام را داشت، همسرش نیز با او به کاروان امام پیوست . او در روز عاشورا، با تشویق همسرش به نبرد، به یاری او شتافت . و آن گاه که بر سر پیکر پاک همسرش حاضر گشت، توسط سپاه دشمن به شهادت رسید . او تنها زن شهید در میدان کربلا بود . (6)

«بحریه » مادر عمرو بن جناده، زن سلحشور دیگری بود، که پس از شهادت همسرش در روز عاشورا، پسرش را به حمایت از امام و رفتن به میدان امر کرد . پس از شهادت پسر، دشمن سر بریده او را به سوی مادر پرتاب کرد، اما این شیر زن، با افتخار، سر فرزند را دوباره به سوی سپاه دشمن پرتاب نمود و گفت: ما چیزی را که در راه خدا داده ایم، باز پس نمی گیریم . (7)
3 - صبر و ایثار و مقاومت

بردباری و ایثار زنان و مادران شهدا از جمله مسائل شگفت انگیز واقعه کربلاست . آنان به رهبری زینب ( علیهاالسلام) از عزیزترین سرمایه های عمر خود، در راه عقیده و اندیشه های متعالی خویش گذشتند . مرگ برادران، در خون غلتیدن شوهران، و حتی شهادت فرزندان نتوانست، گام های ایشان را در راه هدفشان متزلزل سازد .

بعضی از آنان، در نهایت ادب و اخلاص، حتی برای گرفتن پیکر پاک شهدایشان از خیمه ها بیرون نمی آمدند و احساسات خود را مخفی کرده و صدا به گریه و شیون بلند نمی کردند، تا مبادا امام حسین ( علیه السلام) در مقابل آن ها شرمنده گردد .

هنگامی که امام ( علیه السلام)، پیکر پاک علی اصغر را پشت خیام آورد تا دفن نماید، مادر علی اصغر برای دفن او حاضر نشد . همین طور وقتی که پیکر بی جان علی اکبر و قاسم را آوردند، مادران آن ها از خیمه بیرون نیامدند . حضرت زینب ( علیهاالسلام) نیز پس از شهادت دو فرزندش، بیرون نیامد تا امام ( علیه السلام) شرمنده نگردد . (8)

و این ایثاری ظریف و مقاومتی بی نظیر است که در روز عاشورا به نمایش گذاشته شد .
4 - شرکت مستقیم در نبرد

زنان در اکثر جنگ های صدر اسلام شرکت داشتند، اما نقش زنان در عاشورا نقشی متفاوت بود . جنگ نابرابر، احساسات عمیق زنان را برانگیخت و بعضی از آن ها، برای حمایت از امام حسین ( علیه السلام)، به صحنه نبرد آمدند و با تیرک خیمه که تنها سلاح آنان بود، به سوی دشمن هجوم بردند و تعدادی از سپاهیان کفر و نفاق را به هلاکت رساندند . بحریه مادر عمرو بن جناده (9) و ام وهب همسر عبدالله بن عمیر (10) از جمله این سلحشورانند .
5 - اطاعت از امام ( علیه السلام)

زنان، در قیام حسینی، انسان هایی کمال یافته، با هدف، مؤمن راستین و با اخلاص بودند که با تسلیم محض در برابر اوامر الهی و امامشان توانستند سرافراز از امتحان پروردگار بیرون آیند .

آن گاه که این بانوان بزرگ، به سوی دشمن حمله ور می شدند، هیچ کس نمی توانست آنان را از مبارزه باز دارد . اما هنگامی که امام به ایشان فرمان بازگشت می داد، بی هیچ سخنی به خیمه ها باز می گشتند . این بانوان از موقعیت حساسی که امام در آن قرار داشت، با خبر بودند و به همین منظور، زمینه اضطراب و نگرانی امام را فراهم نمی کردند . و هرگز بر خلاف رضای امام ( علیه السلام) حرکتی نمی کردند و سراسر وجودشان، آکنده از رضا و تسلیم بود .
6 - آرام کردن کودکان و تسلی آنان

وظیفه زنان، در روز عاشور، بسیار سنگین بود . آنان علاوه بر این که شاهد شهادت مردانشان بودند، بایستی کودکان تشنه و مضطرب را آرام می ساختند تا مبادا صدای گریه آن ها، دیگر رزمندگان را دچار تزلزل کند . آن گاه که خیمه ها آتش گرفت و کودکان هراسان به بیابان گریختند، این زنان بودند که جگر گوشه های آل رسول را پیدا کردند، در آغوش کشیدند و آرام نمودند . و بدین ترتیب بود که کوه ها در مقابل استقامت زنان کربلایی، سر تعظیم فرو آوردند و صحراها در برابر وسعت وجودی ایشان احساس حقارت کردند .


موضوعات: معرفی اساتید
   شنبه 17 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

شاید در وهله اول باورش سخت باشد اما باید گفت که این اتفاق افتاده، شیطان با وجود تمام دشمنی هایی که با انسان دارد زبان به نصیحت حضرت نوح گشوده و او را از سه موضع برحذر داشته است. شیطان و انجام عملی که برای آن قدر و منزلتی بزرگ برشمرده اند یعنی نصیحت کردن، شاید دور از ذهن باشد اما این اتفاق افتاده! امام جعفر صادق علیه السلام مى‏فرمود: «بر شما باد به نصیحت از براى خدا در خلق آن جناب؛ زیرا كه هرگز تو او را ملاقات نخواهى كرد به عملى كه از آن بهتر باشد».(تحفة الأولیاء(ترجمه أصول كافى)/ج‏3/523)

نصیحت زمانی سودمند خواهد بود که از جانب کسی باشد که بر انسان و شرایط و موقعیت او شناخت کافی داشته باشد، شیطان نیز انسان را به خوبی می شناسد و از کم و کاستی های او به خوبی خبر دارد، لاجرم نصایحش سودمند انسان خواهد بود.
سخن‏ شیطان به حضرت نوح كه مرا در سه جا یاد كن‏

جابر از امام باقر (علیه السلام) نقل مى‏كند كه فرمود: چون نوح براى نفرین به قومش خدا را خواند، شیطان نزد او آمد و گفت: اى نوح! تو را نزد من حقى است، مى‏خواهم عوض آن را بدهم. نوح گفت: به خدا سوگند كه براى من بسیار ناگوار است كه حقى بر تو داشته باشم، آن حق چیست؟ گفت: آرى، تو نزد خدا به قوم خود نفرین كردى و آنان را غرق ساختى و كسى نماند كه من گمراهش كنم، و من در راحتى هستم تا اینكه نسل دیگرى به وجود آید و آنها را گمراه سازم. نوح گفت: چگونه مى‏خواهى به من عوض بدهى؟ شیطان گفت: مرا در سه جا یاد كن كه در آن سه جا به بنده از هر وقتى نزدیك‏ترم: هنگامى كه غضب كردى مرا به یادآور و هنگامى كه میان دو نفر قضاوت مى‏كنى مرا به یادآور و هنگامى كه با زنى همنشین شدى و كسى با شما نبود، مرا به یاد آور. (الخصال/ترجمه جعفرى/ج‏1/167)
شیطان در سه جا به بنده نزدیکتر است

1)‌ هنگام غضب، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: غضب ایمان را فاسد كند چنان كه سركه عسل را. میسر گوید: خدمت امام باقر علیه السّلام از غضب سخن به میان آمد. حضرت فرمود: همانا مرد غضب میكند و تا داخل دوزخ نشود، هرگز راضى نگردد (تا مرتكب گناهى نشود خشمش تسكین نیابد) پس هر كس بر مردمى خشمگین شد، و ایستاده بود، باید فورى بنشیند، تا پلیدى شیطان از او دور شود، و هر كس بر خویشاوندش غضب كند باید نزدیك او رود و تنش را مَس كند (مثلا دست به دست او ساید) زیرا خویشاوند هر گاه مَس شود آرامش یابد.نصیحت لقمان
لقمان حکیم به فرزندش که فرمودند: فرزندم نصیحت را بپذیر و به آن عمل كن كه نصیحت نزد عاقل از عسل ناب شیرین تر است

 

علمای اخلاق براى چاره و علاج غضب دو راه علمى و عملى ذكر كرده‏اند. راه علمیش آنست كه بنده خدا تفكر كند در آیات و اخبارى كه در مذمت غضب و خشم و ستایش عفو و حلم و كظم غیظ وارد شده است و راه عملیش آنست كه: چون خشمگین شود، اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم بگوید و با آب سرد وضو بگیرد یا غسل كند و اگر ایستاده است بنشیند و اگر نشسته دراز كشد و اگر بر فامیل و خویشاوندش غضب كرده نزدیك او رود و دست به بدن او گذارد. (البته در اینجا بحث محرم و نامحرم باید رعایت شود.) (أصول الكافی / ترجمه مصطفوى/ج‏3/412)

2) قضاوت میان دو نفر، امام علی علیه السلام در باره كسى كه در میان مردم عهده دار منصب قضاوت‏ شود ولى شایسته آن نباشد می فرماید: مبغوض ترین مردم نزد خداوند دو كس‏اند: انسانى كه خداوند او را به حال خود واگذاشته، تا جایى كه از راه راست منحرف شده، به سخن آمیخته با بدعت و دعوت به گمراهى دل خوش نموده است. او فتنه‏اى است براى فتنه جویان، ره گم كرده‏اى است از راه روشن گذشتگان، گمراه كننده كسانى است كه به وقت زنده بودن او یا پس از مرگش از او پیروى كنند، هم بار گناهان‏ دیگران را به دوش كشد، و هم گروگان خطاهاى خود باشد. و دیگر انسانى است كه انبوهى از نادانى را در خود جمع كرده، و در میان جاهلان امت جهت فریبشان مى‏شتابد در تاریكى‏هاى فتنه‏ها مى‏تازد، و نسبت به مصالحى كه در پیمان صلح است نابیناست. انسان نماها دانشمندش دانند در حالى كه بى‏دانش است. از آغاز وقتش را صرف انباشتن چیزهایى كرده كه اندكش از بسیارش بهتر است، همین كه از آب گندیده سراب شد، و امور بیهوده را روى هم انباشت، به ناحق بر كرسى قضاوت میان مردم مى‏نشیند، تا بیان مسایلى را كه بر دیگران مشتبه شده به عهده گیرد! چون با مسأله مبهمى روبرو شود آراء بى‏فایده و بى‏پایه‏اش را به میدان آورده، قاطعانه حكم مى‏كند. از این رو در برابر شبهات به مانند مگسى در تارهاى سست عنكبوت گرفتار است، این بى‏مایه نمى‏داند رأیش بر صواب است یا بر خطا؟ اگر حكمى به صواب راند مى‏ترسد بر خطا باشد، و چون به خطا حكم كند امیدوار است كه راه صواب رفته باشد. در امواج جهالتهایشان گم شده، با دیده كور در تاریكى‏هاى نادانى راه پوید، هیچ امر مشتبهى را قاطعانه بر اساس دانش حل نمى‏كند. (نهج البلاغه/ترجمه انصاریان/75)


سخنی ارزشمند
نصیحت زمانی سودمند خواهد بود که از جانب کسی باشد که بر انسان و شرایط و موقعیت او شناخت کافی داشته باشد، شیطان نیز انسان را به خوبی می شناسد و از کم و کاستی های او به خوبی خبر دارد، لاجرم نصایحش سودمند انسان خواهد بود

 

) هم نشینی با زنی تنها، محمد طیار گوید: «وارد مدینه شدم و به جستجوى یك اتاق اجاره‏اى پرداختم تا وارد خانه دو اتاقه‏اى شدم كه میان آنها درى وجود داشت و زنى در آن خانه زندگى مى‏كرد. آن زن گفت: این اتاق را اجاره مى‏دهم.گفتم: این دو اتاق به هم راه دارد و من هم جوان هستم.آن زن گفت: من آن در را میان خودمان قفل مى‏كنم. آن‏گاه وسایلم را به آنجا منتقل كردم و به آن زن گفتم: در را قفل كن. زن گفت: از آنجا روح به سراغ من مى‏آید. آن را رها كن. گفتم: نه، من و تو مرد و زن جوان هستیم، در را قفل كن. زن گفت: تو در اتاقت بنشین من نزد تو نمى‏آیم و نزدیكت نمى‏شوم. و از قفل كردن در خوددارى كرد؛ از این رو من نزد امام صادق علیه السلام رفتم و در این باره از وى سۆال كردم. امام علیه السلام فرمود: از آنجا جابه‏جا شو؛ زیرا هرگاه مرد و زن در اتاقى خلوت كنند، سومین آنها شیطان است.» (منابع فقه شیعه(ترجمه جامع أحادیث الشیعة)/ج‏24/149)

سخن آخر از زبان لقمان حکیم به فرزندش که فرمودند: فرزندم نصیحت را بپذیر و به آن عمل كن كه نصیحت نزد عاقل از عسل ناب شیرین تر است.


موضوعات: معرفی اساتید
   شنبه 17 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

خطیب محترم استاد فاطمی نیا تبریزی در کنگره بانو اصفهانی، فرمودند:
« در مورد جمال السالکین، آیة الله آقا میرزا جواد آقای تبریزی می نویسند که وقتی در مجلسی می نشست می فرمود:
ای مردم! یکی از نام های خدا « غفار» است! همین را که می گفت، چند نفر غش می کردند و آنان را از مجلس بیرون می بردند!

آیة الله شیخ علی پناه اشتهاردی هم فرمودند: میرزا جواد آقا تبریزی در مدرسه فیضیه درس اخلاق داشت و آن چنان تأثیر آتشین بر دل ها می گذاشت که در درسش از اثر صحبت ایشان، غش می کردند و بی هوش می شدند.
روزی به میرزا جواد آقا عرض کردند که تأثیر صحبت شما چنان است که یکی از تجار در این جلسه حضور داشته بی هوش بر زمین افتاده است!
فرموده بودند: این که چیزی نیست مولایشان امیرالمؤمنین همیشه از خوف خدا چنین حالتی بهش دست می داد!

برگرفته از سایت صالحین


موضوعات: معرفی اساتید
   شنبه 17 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

آیة الله نصرالله شاه آبادی نقل می کنند :
مرحوم والد می فرمودند:
« در نوافل شب، به مقام شامخ حضرت زهرا سلام الله علیها توجه کنید و بدانید که استمداد گرفتن از آن حضرت، موجب ترقی و قرب معنوی می شود و خداشناسی انسان را زیاد می کند.

همچنین قبل از اذان صبح، صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها را بفرستید.»

=========

برگرفته از حکایات صالحین


موضوعات: معرفی اساتید
   شنبه 17 آبان 13931 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: طاهر [عضو] 
5 stars

ممنون

1393/08/17 @ 22:45


فرم در حال بارگذاری ...

آیة الله نصرالله شاه آبادی نقل می کنند :
موضوع دیگری که مرحوم والد به آن عنایت ویژه ای داشتند و آن را در قرب به حق مؤثر می دانستند، بیداری شب و سحر خیزی بود…
می فرمودند:
« اگر برای نافله ی شب بیدار شدید برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید، بیدار بمانید. بنشینید، حتی چای بخورید. انسان بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می کند.»

همچنین می فرمودند:
« بیداری سحر، هم برای مزاج مادی مفید است و هم برای مزاج معنوی.»

در منبرهایشان مکررا” می فرمودند:
« برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید. چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد.»

======

برگرفته از حکایات صالحین


موضوعات: معرفی اساتید
   شنبه 17 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

دونفر مغازه دار عهده دار زندگی خانواده سیدی می شوند یکی از آن دو برای تشرف به محضر امام زمان (عج) ذکر سفارش شده شیخ رجبعلی خیاط که مداومت بر آیه شریفه

* رب ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطنا نصیرا *

به تعداد صد بار بمدت چهل شب است را شروع میکند پیش از شب چهلم یکی از فرزندان خانواده سیدی نزد او می آید و یک قالب صابون می خواهد.
مغازه دار می گوید: مادرت هم فقط ما را شناخته! فلانی هم هست (اشاره به مغازه دار دیگر دارد) می توانید از او بگیرید !

این شخص می گوید: شب که خوابیدم ناگهان متوجه شدم که از داخل حیاط مرا صدا می زنند بیرون آمدم کسی را ندیدم مجددا خوابیدم باز مرا به اسم صدا کردند … تا سه دفعه درمنزل را باز کردم دیدم سیدی روی خود را پوشانده است و می گوید :

“ما می توانیم بچه هایمان را اداره کنیم ولی میخواهیم شما بجایی برسید”

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


موضوعات: معرفی اساتید
   شنبه 17 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

طالب خون خدا متی ترانا و نراک

یابن مصباح الهدی متی ترانا و نراک

چه شود با تو کنم گریه سر قبر حسین

در مزار شهدا، متی ترانا و نراک

صبح جمعه ناله‌ام أین معزُّ الاولیاست

می‌زنم تو را صدا، متی ترانا و نراک

نیمه‌های دل شب کنار دیوار بقیع

دهم آهسته ندا، متی ترانا و نراک

میزند تو را صدا از سر نیزه‌ها هنوز

سر از بدن جدا، متی ترانا و نراک

 

چه شود ببینمت کنار بین الحرمین

سر و جان کنم فدا، متی ترانا و نراک

زخم قلب پسر فاطمه را مرهم نیست

بی ظهورت اَبدا، متی ترانا و نراک

چه شود از گل رویت بدهی یک صدقه

سر راهی به گدا، متی ترانا و نراک

چهره بگشا و ز آینۀ خونین دلم

زنگ محنت بزدا، متی ترانا و نراک

“میثم” از خون خدا با تو سخن گفت بیا

پسر خون خدا، متی ترانا و نراک


موضوعات: معرفی اساتید
   شنبه 17 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1 ... 97 98 99 ...100 ... 102 ...104 ...105 106 107 ... 257

جستجو
تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31