فهرست مطالبتماس ورود
دهه کرامت و ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(س) و هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مبارکباد
ارسال شده در 29 مرداد 1394 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

به گوش دل ندا آمد، که يار دلربا آمد
به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضاآمد
خدا داد آنچه را وعده،‌ بشد در ماه ذيقعده
که آمد بهترين بنده، رضا آمد ، رضا آمد

صلوات خاصه امام رضا(ع)

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی،

الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری،

الصدیق الشهید، صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه

کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک.

دهه کرامت یادآور لطیف‌ترین علائق و مهر و وفاهای کم‌نظیر یک خواهر نسبت به مقام شامخ و معنوی برادر است. مهر و وفایی که خواهر مهربان و دلداده را به هجرت وادار نموده و غربت و بیماری و مرگ در فصل جوانی را برای او آسان کرده است. مهربانی که جز در مورد امام حسین و حضرت زینب (علیهما‌السلام) سابقه ندارد.
دهه کرامت تداعی کننده عزم و قاطعیت و اراده آهنین زنان بزرگ و بانوان والامقام و گرانقدر جهان می‌باشد.

دهه کرامت یادآور زهرا و زینب (سلام‌الله علیهما‌السلام) است.
دهه کرامت یادآور تمام خوبی‌هاست. و یادآور جمال انسانی …

دهه کرامت یادآور تحول آفرینی بانوان آسمانی است و این که می‌توانند رهبری دل‌های صدها میلیون مسلمان را در طی اعصار عهده‌دار بشوند.

تمام مفاهیم سازنده‌ای که ما در فرهنگ اسلامی داریم در این دهه تداعی می‌شوند چرا که حرم حضرت معصومه و امام رضا (علیهماالسلام) کانون دعا و قرآن و نیایش و … است.

1 نظر »
در محضر بهجت
ارسال شده در 17 مرداد 1394 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

* اگر بی تفاوت باشیم و برای رفع گرفتاریها و بلاهایی که اهل ایمان بدان مبتلا هستند دعا نکنیم، آن بلاها به ما هم نزدیک خواهد بود.
* انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است و یا باطل و پیرو آن.
* هر روز، یک روایت از کتاب (جهاد النفس) وسائل الشیعه را مطالعه کنید. در واضحاتش بیشتر فکر کنید. بعد، این را در خودتان می بینید که سر یک سال، عوض شده اید!
*انسان هر راهی را بدون تقیّد و پایبندی به قرآن و سنت برود، روز به روز تنزل می کند.
* هر روز، یک روایت از کتاب (جهاد النفس) وسائل الشیعه را مطالعه کنید. در واضحاتش بیشتر فکر کنید. بعد، این را در خودتان می بینید که سر یک سال، عوض شده اید!
*انسان هر راهی را بدون تقیّد و پایبندی به قرآن و سنت برود، روز به روز تنزل می کند.

منبع : کتاب در محضر بهجت

1 نظر »
توجه به آراستگی
ارسال شده در 17 مرداد 1394 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

پیغمبر خدا (ص) شخصی را دیدند که موهایش ژولیده بود، در هم ریخته و شانه نکرده ، لباسهایش کثیف بود، وضع در هم و آشفته ای داشت. حضرت فرمودند: بهره گیری از تمتّعات زندگی، جزو دین است. زهد به این معنا نیست که کسی موی سرش ژولیده، موی ریشش در هم ریخته، عمامه اش کج و کوله، لباسهایش کثیف یا پاره باشد. این، جزو زهد نیست. … (بلکه) آنچه خدای متعال به شما داده از آن بهره ببرید. البته در کنار عدم اسراف. این موجب نشود که کسانی بروند دنبال تجمّل گرایی و بگویند: دین این را خواسته. نه، اسراف نباید شود، انسان نباید کارهای غلط و زی اشرافیگری بگیرد. اینها جای خود محفوظ ، امّا از این طرف هم باید ظواهر را مرتب و منظم بکند.

الشافی ص 731/شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای تاریخ- 91/2/19

نظر دهید »
مهریه فنا ناپذیر
ارسال شده در 17 مرداد 1394 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

  مهريه ما يك جلد كلام الله مجيد بود و يك سكه طلا، سكه را بعد عقد بخشيدم اما آن يك جلد قـرآن را محمد بعد از ازدواج خريد و صفحه اولش اينطور نوشت “ اميدم به اين است كه اين كتاب اساس حركت مشترك ما باشد و نه چيز ديـگر ، كه همه چـيز فـنا پـذير است جز اين كـتاب” حالا هر چند وقت يكبار كه خستگي بر من غلبه ميكند،اين نوشنه ها را ميخوانم و آرام ميگيرم. به نقل از همسر شهيد محمد جهان آرا ، بانوي ماه،ص 5

نظر دهید »
نتیجه لقمه حلال
ارسال شده در 17 مرداد 1394 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

شخصي کنار جوي آبي نشسته بود ، ديد سيبي بر روي آب مي آيد، دست برد و سيب را برداشت و خورد . بعد از خوردن سيب به فکر افتاد که اين سيبي که خوردم از کجا بود ؟ از کدام باغ بود ؟ رفت تا به باغي که سيب از آن بود ، رسيد . وقتي صاحب باغ را پيدا کرد از او سئوال کرد : من سيبي از روي آب برداشتم و خوردم و بعد فهميدم که سيب از باغ شما بوده است . نزد شما آمده ام که مرا حلال کنيد يا آنکه قيمتش را بپردازم . صاحب باغ در جواب گفت : اين باغ فقط از من نيست ، ما چهار برادريم و من سهم خودم را به شما بخشيدم . گفت : بسيار خوب ، آن سه برادر کجا هستند ، جواب داد : دو تا ديگر از برادرانم در ايران هستند و يکي در خارج از ايران نزد آن دو برادر رفت و حلاليت طلبيد و سپس بار سفر بست و به خارج از ايران رفت ( گويا برادر ديگر در شوروي بوده است ) و خود را به در خانه ي آن برادر رسانيد و قصه را بيان کرد . آن برادر چهارم تعجب کرد که اين فرد کيست که براي يک چهارم سيب اين همه راه را طي کرده و به اينجا آمده تا حلاليت بطلبد . گفت : من سهم خودم را به شما بخشيدم ولي به يک شرط . و آن شرط اين است : دختري دارم از چشم ، کور و از زبان ، لال و از گوش ، کر است اگر قبول کني با او ازدواج کني حلالت مي کنم و الا نه! جوان قدري تامل کرد و پذيرفت. وقتي مراسم عقد تمام شد و داخل حجله رفتند ، عروس را حوريه اي از حوران بهشتي ديد.از حجله بيرون آمد و به پدر دختر گفت : شما گفتيد دخترتان کور و کر و لال است . گفت : آري ، من دروغ نگفتم ، گفتم : کـور است چون تا به حال چشمش به نامحرم نيفتاده ، و اينکه گفتم : کر است ، گوش او صداي نامحرم و صداي ساز و آواز و غنا نشنيده ، و گفتم : لال است ، زبانش به دروغ و غيبت و ناسزا و تکلم با نامحرم باز نشده است . مدتها از درگاه حضرت حق درخواست مي کردم که خدايا داماد خوبي که هم کفو اين دختر باشد به من مرحمت کن . خدا دعاي مرا مستجاب کرد و دامادي متقي چون تو نصيبم کرد. از اين ازدواج خداوند فرزندي صالح و بي نظير ، عالمي رباني شيخ احمد مقدس اردبيلي را عنايت فرمود. (كتاب سرمايه سعادت و نجات، ص ص 29 ـ 31)

نظر دهید »
ترس از خدا
ارسال شده در 17 مرداد 1394 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

 ..از خدا بترسید؛ از عواقب امور بپرهیزید؛ از خواب غفلت بیدار شوید! دوراندیش باشید؛ عواقب امور را بسنجید؛ عقبه‏ هاى خطرناکى که دارید به یادآورید، از فشار قبر، عالم برزخ، مشکلات و شدایدى که به دنبال آن است غفلت نکنید! …جهنم با اعمال و کردار زشت انسان روشن مى‏گردد. اگر بشر با اعمال و کردار خویش آتش نیفروزد، جهنم خاموش است.فرازی از کتاب جهاد اکبرامام خمینی (ره)

نظر دهید »
احترام به پدر و مادر
ارسال شده در 17 مرداد 1394 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

… یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی.پدر حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود.حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که “بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!” حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت:"پدر جان! دعا کن بفهمم” نگفت این کتاب را من خودم نوشتم، نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: “پدر جان! دعا کن بفهمم”

فرازی از فرمایشات آیت الله بهجت (ره)

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 70
  • 71
  • 72
  • ...
  • 73
  • ...
  • 74
  • 75
  • 76
  • ...
  • 77
  • ...
  • 78
  • 79
  • 80
  • ...
  • 259

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) گرگان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      
سرویس وبلاگ نویسی بانوان