لقمان به پسرش گفت : ای پسرم !وای بر کسی که زور گوید و تکبر ورزد! چگونه خود را بزرگ می شمارد کسی که از گِل آفریده شده و به گِل باز می گردد؟! … چگونه زور گوید کسی که دو بار ، در مجرای بول قرار گرفته است؟!حکمت نامه لقمان – محمدی ری شهری ص47
امام صادق (ع) می فرمایند: بر شما باد به(تلاوت و مراجعه) قرآن ، پس هر آیه ای یافتید که کسانی قبل از شما با عمل نمودن به آن نجات یافته اند، شما نیز به آن عمل کنید تا نجات یابید و هر آیه ای را که مشاهده کردید که بیانگر هلاکت پیشینیان است شما هم از آن پرهیز کنید .بحارالنوار ، ج 92 /ص 94
طمع آنچنان انسان را به بند می کشاند که حتی نتواند گامی به پیش بردارد. برای رفتن به سوی مقصد تربیت ابتدا باید این بندها را گشود چنانکه پیشوای آزادگان علی(ع) می فرماید: «الطمعُ رِقُّ مُؤبّد» طمع، بردگی همیشگی است. یعنی از بردگی بدتر، طمع داشتن است. نهج البلاغه حکمت 177
1. وقتی «من» محور باشد، تو، ما، شما و ایشان هیچ کاره اند. 2. تواضع صفت بارز کسانی است که به کمال دست یافته اند. 3. از آنچه از دهانت خارج می شود راجع به تو قضاوت خواهند کرد. 4. خودخوری باعث می شود که انسان زود تمام شود. 5. پرخاشگری درونی را مهار کنیم که برون رفت آن سیل بی اخلاقی به راه می اندازد. 6. باید تلخی هم در زندگی باشد وگرنه شیرینی های زندگی مدام دل انسان را می زند. 7. آدمهای یک دنده معمولا در جاده زندگی سرعت نمی گیرند. 8. انسان نادان قاتلی به نام جهل دارد که همواره سلولهای مغزش را ترور میکند.
به بزرگی گفتند:” هیچ ندیدیم که از کسی غیبت کنی! ” گفت: از خود خشنود نیستم ، تا به نکوهش دیگران بپردازم.
قناعت از حکیمی پرسیدند : چه چیز بهتر از طلاست در جواب گفت : «قناعت کردن» قناعت کن ای نفس ، براندکی که سلطان و درویش بینی یکی گلستان سعدی
باید دانست اگر انسان از خود غفلت کند و در صدد اصلاح نفس وتزکیه آن برنیاید و نفس را سرخود بار بیاورد هر روز ، بلکه هر ساعت، بر حجاب های آن افزوده شود و از پس هر حجابی، حجابی بلکه حجبی برای او پیدا شود تا آنجا که نور فطرت بکلی خاموش شود و از محبت الهیه در آن اثری و خبری باقی نماند بلکه از حق تعالی و آنچه به او مربوط است متنفرگردد و ریشه عداوت حق و مقربان درگاه مقدس او در قلبش محکم گردد تا آنجا که به کلی درهای سعادت به روی او بسته شود و راه آشتی با حق تعالی و شفعاء (اهل شفاعت) منسدّ (بسته) گردد .امام خمینی(ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص83