اوصاف پروردگار

امام هادی علیه السلام می فرمایند :

اِنَّ اللهَ لا یوصَفُ اِلاَّ بِما وَصَفَ به نَفْسَهُ وَ اَنّی یوصَفُ الذَّی تَعجِزُ الحَواسُُّ اَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاَوْهامُ اَنْ تَنالُهُ وَ الخَطَراتِ اَنْ تَحُدَّهُ وَ الاَبْصارُ عَنِ الاحاطَهِ بِه نَای فی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَایهِ، کَیفَ الکَیفَ بِغَیر اَنْ یقال: کَیفَ، وَ اینَ اْلاینَ بِلا أن یقالَ: اینَ هُو، مُنْقَطِعُ الکَیفِیهِ وَ الاینیهِ الواحِدُ الاَحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ و تَقَدَّسَتْ اسْماؤُهُ؛ بحارالانوار، ج4، ص303

به راستی که خدا جز بدانچه خودش را وصف کرده است، وصف نشود. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، و تصورات به کنه او پی نبرند، و در دیده‌ها نگنجد، او با همه نزدیکی‌اش دور است و با همه دوری‌اش نزدیک، کیفیت و چگونگی را پدید آورده، بدون اینکه خود کیفیت و چگونگی داشته باشد. مکان را آفریده، بدون این که خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان برکنار است، یکتای یکتاست، شکوهش بزرگ و نام‌هایش پاکیزه است.

 


موضوعات: مناسبتهاي روز
   پنجشنبه 4 خرداد 1391نظر دهید »

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ كَانَتْ لِأُمِّي فَاطِمَةَ (ع) رَكْعَتَانِ تُصَلِّيهِمَا عَلَّمَهَا جَبْرَئِيلُ (ع) فَإِذَا سَلَّمَتْ سَبَّحَتِ التَّسْبِيحَ وَ هُوَ «سُبْحَانَ ذِي الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِيفِ سُبْحَانَ ذِي الْجَلَالِ الْبَاذِخِ الْعَظِيمِ سُبْحَانَ ذِي الْمُلْكِ الْفَاخِرِ الْقَدِيمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَ الْجَمَالَ سُبْحَانَ مَنْ تَرَدَّى بِالنُّورِ وَ الْوَقَارِ سُبْحَانَ مَنْ يَرَى أَثَرَ النَّمْلِ فِي الصَّفَا سُبْحَانَ مَنْ يَرَى وَقْعَ الطَّيْرِ فِي الْهَوَاءِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا وَ لَا هَكَذَا غَيْرُهُ».

امام صادق عليه السلام فرمود: مادرم فاطمه عليها السلام دو ركعت نماز مى‏خواند كه جبرئيل عليه السلام آن را به او ياد داده بود و چون سلام مى‏ داد، تسبيح را اين گونه مى‏ گفت:

منزه است خداوندگارِ شُكوه و بلندمرتبه و باعظمت!

منزه است خداوندگار عزّت و والامقام و بارَفعت!

منزه است پادشاه سرفراز ديرين!

منزه است خداوندگار بهجت و زيبايى!

منزه است آن كه رداى روشنايى و وقار پوشيده است!

منزه است آن كه ردّ پاى موران بر تخته ‏سنگ!

منزه است جايگاه فرود آمدن پرندگان هوا را مى ‏بيند!

منزه است آن كه اين گونه است و جز او اين گونه نيست!».

جمال الأسبوع بكمال العمل المشروع، ص: 263، سیدبن طاووس.


موضوعات: معرفی اساتید
   سه شنبه 25 اسفند 1394نظر دهید »


 روزی برای یادمان لاله ها

قطار عمر چه با سرعت بسوی مقصد مسافرانش روانه است!
همقطاران ما هریک در ایستگاهی پیاده شده اند و هیچ کس بدرستی نمیداند که ایستگاه ما کجاست؟!!!
بیست و دومین روز از ماه دوازدهم نیز شتابان از راه رسید و غافلگیرمان ساخت !
گویی دعای “یا مقلب القلوب” را دقایقی پیش بود که درکنار سفره هفت سین، زیر لب زمزمه کردیم…
عجیب است که هر چقدر قطار عمر، پر شتاب تر مسافران دنیا را بسوی جایگاه ابدیشان جابجا میکند، ما چه بی حساب سرمایه تکرار ناپذیر زندگی دنیا و آخرتمان را در آتش غفلت و گناه میسوزانیم…!!
خداوندا به تو پناه میبریم و از تو مسئلت داریم که زمان پیاده شدن ما از قطار عمر را تا آکنده شدن زاد و توشه مان از عمل صالح به تاخیری نیکو فرمان دهی و درنگ و تفکری شایسته را همراهمان سازی تا لحظه هایمان را قدر شناسیم و رضایتت را علاوه بر طاعات خویش در عطوفت، عشق، لبخند، مهربانی، دستگیری از بندگان آبرومندت و گره گشایی از مشکلات نیازمندان جستجو کنیم…
بی تردید طاعت تو بدون یاری نمودن خلق، همان گمراهیست که در هر نمازمان، از افتادن در دامش به تو پناه میبریم…

سلام دوست مسافر من…
یاد خدا قرین لحظه های امروز و هر روزت باد.
مهرت افزون، توشه ات گرانبار و یاد عزیزان آسمانی ات و شهیدان سبکبال خدا همواره چراغ هدایتت تا خدا باد


موضوعات: معرفی اساتید
   دوشنبه 24 اسفند 1394نظر دهید »

ارتباط با معصومين عليهم السلام و از جمله حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها دو گونه است: مستقيم و غير مستقيم. ارتباط مستقيم، ‌ملاقات و رؤيت و مشاهده حسي است که کليد خزانه آن در ارتباط غير مستقيم است. ارتباط غير مستقيم مقدمه لازم و جدا ناپذير ارتباط مستقيم و مهم تر از آن است. اين نوع ارتباط است که انسان را به حالات اخلاقي و انساني رهنمون مي شود. ارتباط غير مستقيم، قلبي و عاطفي و علمي و عملي است.دوستي اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و اظهار عشق و محبت و علاقه به ساحت مقدس‏شان و قبول ولايت و امامت آنان موجب خوشبختي و سعادت انسان است. زمخشري و فخر رازي و قرطبي از مفسّران بزرگ اهل سنّت در تفسيرشان از رسول خدا(ص) نقل کرده‏اند:
«من مات علي حب آل محمد مات شهيداً، الا من مات علي حب آل محمد فتح له في قبره بابان الي الجنة، ألا و من مات علي بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة؛ هر کس با محبّت آل محمد بميرد، شهيد از دنيا رفته است .آگاه باشيد هر کس با محبت آل محمد از دنيا رود، دو درب در قبر او به سوي بهشت گشوده مي‏شود. بدانيد هر کس با بغض آل محمد از دنيا برود، بوي بهشت را استشمام نخواهد کرد.»رفتن به زيارت تربت و بارگاه ملکوتي شان، خواندن زيارت از راه دور که در مفاتيح الجنان آمده، قرائت قرآن و اهداي ثواب به ارواح پاک شان، وقف موقوفات و دادن صدقه و خيرات در راه شان، بر پايي مجالس جشن و عزاء و شرکت در محافل مدح و مصيبت‏شان که براي هر يک از اين موارد ثواب‏هاي عظيم ذکر شده، هم چنين استفاده از سيره عملي و گفتاري آنان در زندگي، از مصاديق ابراز علاقه و محبّت و دوستي حضرات معصومين(ع) است.
انجام واجبات و ترک معاصي و محرمات از طرف شيعيان موجب شادي و خوشحالي آنان مي‏شود. وظيفه ما هم پيروي واقعي از آنان و زينت بودن براي امامان است.اين بهترين راه براي برقراري ارتباط با معصومين و از جمله حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها است.

*حکمت و فضيلت تسبيحات حضرت زهرا (س) چيست؟
تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها مصداق (ذکر کثير) است که در قرآن به مؤمنان دستور داده شده است. تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها که عبارت از ۳۴مرتبه الله اکبر و ۳۳مرتبه الحمدللّه و ۳۳مرتبه سبحان اللّه است , مصداق (ذکر کثير) است که در قرآن به مؤمنان دستور داده شده که فراوان خدا را ياد کنيد: «يا ايّهاالّذين آمنوا اذکرواللّه ذکراً کثيراً; اى کسانى که ايمان آورده ايد! ياد کنيد خدا را, ياد فراوان».
زراره مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله عليها مصداق ذکر کثير است که در قرآن آمده : «اذکرواللّه ذکراً کثيراً».
امام باقر عليه السلام فرمود: «اگر چيزى بهتر از تسبيحات حضرت زهرا بود, پيامبر آن را به فاطمه مى آموخت ».
امام صادق عليه السلام فرمود: «تسبيح حضرت زهرا سلام الله عليها در هر روز بعد از هر نماز محبوب تر است نزد من از خواندن هزاررکعت نماز مستحبى ».
در تعدادى از روايات وارد شده که تسبيحات زهرا سلام الله عليها را فوراً بعد از اتمام نماز, شروع کنيد و به بچه هايتان آن رابياموزيد.
کارهاى داخل خانه همراه با بچه دارى و آسياب کردن گندم يا جو و پختن نان , کار را بر زهرا سلام الله عليها سخت گردانيده بود. على (ع)به زهرا سلام الله عليها پيشنهاد کرد نزد رسول اللّه برويم و از او خادمى را درخواست کنيم تا کمى از بار مشکلات برداشته شود. وقتى خدمت رسول خدا(ص)رسيدند و زهرا سلام الله عليها خدمت پيامبر مشکلات را عرضه داشت , پيامبرفرمود: نمى خواهيد چيزى به شما بيآموزم که بهتر از خادم باشد؟ هنگامى که به رختخواب مى رويد, ۳۴مرتبه اللّه اکبرو ۳۳مرتبه الحمدللّه و ۳۳مرتبه سبحان اللّه بگوييد. فاطمه سلام الله عليها عرضه داشت : راضى شدم .
امام صادق عليه السلام فرمود:«هر کس هنگام خواب تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله عليها را بگويد, از جمله ذاکران آن حضرت است


موضوعات: معرفی اساتید
   دوشنبه 24 اسفند 1394نظر دهید »

صدّيق» صيغه مبالغه است. «صادق» اسم فاعل معمولي است. به نظر شما چرا به حضرت زهرا(س) «صادقه» نمي‌گويند؟ اگر مي‌گفتند صادقه، يعني زبان راستگويي داشت و اين معنا به مسائل ديگر نشر پيدا نمي‌کرد.
استاد انصاريان گفت: ظاهر، باطن، گفتار، عمل، فکر، نيت و انديشه‌ حضرت زهرا(س) همه باهم الهي است و تفاوتي در گفتار و فعل، چه در باطن و ظاهر ايشان ديده نمي‌شود. اين است معناي صديقه!

حجت‌الاسلام والمسلمين شيخ حسين انصاريان در پاسخ به اين پرسش که چرا به حضرت زهرا(س) «صديقه» مي‌گويند، اظهار داشت: «صدّيق» صيغه مبالغه است. «صادق» اسم فاعل معمولي است. به نظر شما چرا به حضرت زهرا(س) «صادقه» نمي‌گويند؟ اگر مي‌گفتند صادقه، يعني زبان راستگويي داشت و اين معنا به مسائل ديگر نشر پيدا نمي‌کرد.

وي اظهار داشت: چرا به حضرت زهرا(س) «صديقه» مي‌گويند؟ چون که ايشان ظاهر، باطن، گفتار، عملش، فکرش، نيتش، انديشه‌اش همه با هم الهي است و تفاوتي در گفتار و فعلش، در باطن و ظاهرش ديده نمي‌شود و به قول قديمي‌هاي تهران يک آدم راست حسيني که اصلا شيله پيله در وجودش نبود. اين است معناي صديقه!

اين استاد اخلاق درباره حجاب فاطمه زهرا(س) و نحوه حضور ايشان در صحنه اجتماع و نحوه برخوردش با مردان نامحرم عنوان کرد: اسلام با بيرون رفتن زن مخالف نيست، درباره صديقه کبري(س) هم نگفته‌اند که دائم در خانه مي‌نشسته است، بالاخره ايشان صله رحم مي‌کرد و به منزل اقوام خويش يا خانه خانم‌هايي که با آنها در ارتباط بود، مي‌رفت. بنابراين اسلام، جلوي بيرون رفتن زن را از منزل نگرفته و ممنوع نکرده است.

وي ادامه داد: اسلام حرف‌زدن با مرد غريبه را به وسيله زن منع نکرده است. اگر اين‌طور بود، زن فقط مي‌توانست با محارم خود سخن بگويد، اعم از پدر، همسر، برادر، دايي، عمو و…،‌ ليکن اسلام براي بيرون رفتن زن، حدود قرار داده است. اين حدود را در سوره مبارکه نور مي‌توانيد ملاحظه کنيد که از مجموع آن آيات استفاده مي‌شود زن به گونه‌اي بيرون برود و بيايد که هيچ نامحرم بي‌دين پستي هم، چشم طمع به آن نداشته باشد. اين بهترين نوع حجاب است.

انصاريان تصريح کرد: بنابراين وقتي خانمي به بيرون از منزل مي‌رود طوري سخن بگويد که؛ «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ» کساني که دلشان بيمار شهوات جنسي است به گونه‌اي زن را ببينند که محرّک غرايض جنسي نامحرم نباشد، لذا اينجا با اين نکته‌پردازي قرآن وظيفه واجب زنان در بيرون رفتن در نوع پوشش و در نوع رو گرفتن معلوم مي‌شود که زيبايي‌هاي چهره او در ترکيب پيشاني، ابرو، چشم‌ها، لب و چانه، زيبايي معلوم نباشد.

وي تصريح کرد: همچنين لباس زن، لباس تحريک‌آميزي نباشد و بنابر فرموده حضرت رسول(ص) بدن‌نما و آشکارکننده نباشد. پس زن مي‌تواند بيرون از منزل برود، در حالي که با رفتن و برگشتنش احدي را حتي در نيت باطلش، آلوده به گناه نکند.

اين استاد اخلاق با اشاره به نحوه سخن گفتن زنان با مردان نامحرم گفت: زن مي‌تواند با نامحرم سخن بگويد اما حرف‌هاي درست و حسابي! مي‌تواند با استادش صحبت کند، مطلبي را بپرسد و مشکل علمي‌اش را حل کند، مي‌تواند از سوپرمارکت نزديک محله خريد کند با رعايت شرطي که قرآن کريم معرفي مي‌کند و مي‌فرمايد: با صداي صد در صد طبيعي صحبت کند؛ يعني با عشوه‌گري، طنازي، نازک‌کردن و ريتم دادن صدا در مرحله‌اي که طرف مقابل را به گناه بکشد -حتي در درون خويش- صحبت نکند.


موضوعات: معرفی اساتید
   دوشنبه 24 اسفند 1394نظر دهید »

  

  به مناسبت ایام فاطمیه آیت الله سید مجتبی نورمفیدی در آخرین جلسه درس خارج فقه در سال ۱۳۹۴ مطالبی پیرامون شخصیت حضرت زهرا (س) ایراد نمود. مشروح بیانات ایشان از این قرار است: یکی از القاب و عناوینی که در مورد ذوات معصومین (علیهم السلام) بکار می‌رود و در بعضی از روایات و تعابیر هم به آن اشاره شده عنوان «ناموس الدهر» است. در مورد وجود مقدس امام باقر (علیه السلام) روایتی داریم که در آن این عنوان بکار رفته است: «هذا بقیۀ الله فی ارضه…، هذا ناموس الدهر»؛ در مورد وجود مقدس حضرت بقیۀ الله الاعظم (روحی و ارواح العالمین له الفداء) هم این عنوان زیاد بکار می‌رود. این عنوان در موردحضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نیز به کار رفته است. از این بانوی بزرگ به عنوان «ناموس الدهر» یا « ناموس الله الاکبر»( ناموس بزرگ خدا) یاد می‎شود. اصلاً معنای ناموس خدا و ناموس دهر چیست؟ چرا به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) این عنوان اطلاق می‌شود؟
ناموس در لغت به معانی مختلفی وارد شده؛ از جمله به معنای وحی، به معنای ملک و فرشته، به معنای احکام الهی، به معنای قانون اعظم، به معنای صاحب سرّ و راز و آگاه به رموز و نهان امور، در اطلاقات روایی و عرفی هم به مناسبت‎های مختلف، از این معانی استفاده شده است. در بعضی موارد به معنای جبرائیل آمده است، در بعضی موارد به معنای وحی آمده است، ولی آنچه که در این مقام مورد نظر است همان معنای صاحب سرّ و صاحب راز و آگاه بر نهان است.
به این وجودات (علیهم السلام) «ناموس الله» و «ناموس الدهر» می‌گویند چون صاحب راز و صاحب سرّ این عالم هستند؛ اهل بیت (علیهم السلام) صاحب سرّ خداوند و صاحب سرّ عالم خلقت، اعم از عالم تکوین و عالم تشریع هستند. نظام این عالم اسرار و رموزی دارد، هم نظام تکوین و هم نظام تشریع، آنچه از عالم تکوین تا بحال مکشوف شده در مقابل رمز و رازهایی که در این عالم وجود دارد ناچیز است، به همین جهت است که در روایت داریم وقتی حضرت بقیۀ الله الاعظم «عجل الله تعالی فرجه الشریف»، ظهور می‌کنند، بخش اعظم رازهای عالم خلقت و عالم تکوین در آن زمان آشکار می‌شود، هرچه بشر تا آن زمان برای کشف مجهولات تلاش کند، باز هم بخش اعظم مجهولات برای او باقی می‌ماند که پس از ظهور برای مردم آشکار می‌شود. این فقط مربوط به نظام تکوین نیست بلکه در نظام تشریع هم این گونه است. حقیقت بسیاری از احکام الهی در آن زمان آشکار می‌شود. بسیاری از احکام شرعی در مرحله انشاء باقی مانده و تنها در زمان حضرت ولی عصر و پس از ظهور فعلیت پیدا می‌کنند. این که گفته می‎شود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) «ناموس الدهر» است؛ به این معناست که صاحب اسرار تکوین و تشریع است و به همین جهت بشر محتاج به آن وجود نورانی است. اگر به امام باقر (علیه السلام) هم عنوان «ناموس الدهر» اطلاق شده برای این است که امام باقر صاحب سرّ و راز عالم خلقت بوده است، حال این عنوان به وجود مقدس فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هم اطلاق شده و حتی در بعضی از تعابیر «ناموس الله الاکبر» نیز وارد شده است. اگر امام زمان (علیه السلام) ناموس الدهر می‌باشند و راز و رمز عالم خلقت و شریعت در آن وجود مقدس به ودیعه گذاشته شده ولی خود حضرت (عج) می‌فرمایند: برای ما اهل بیت (علیهم السلام)، مادرمان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اسوه است؛ پس اگر بخواهیم اینها را باهم بسنجیم، باید بگوییم وجود مقدس فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ناموس اکبر خداست، بزرگترین ناموس خدا است، صاحب سرّ خدا است؛ برای همین است که در این صلواتی که بر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرستاده می‌شود می‌گوییم«اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السرّ المستودع فیها، بعدد ما احاط به علمک» می‌گوییم: خدایا درود بفرست بر فاطمه(سلام الله علیها) و پدرش (صلی الله علیه و آله)، بر فاطمه (س) و شوهرش (ع) و فاطمه (س) و فرزندانش (ع) و سرّی که در او به ودیعه گذاشته شده است، به تعدادی که علم تو به آن احاطه دارد؛ این نشان می‌دهد که خداوند یک سرّی را در این وجود مقدس به ودیعه گذاشته است؛ این ودیعه هم علم خدا است، هم حکمت خدا و به طور کلی همه آنچه که متجلی کننده شخصیت انسانی است.
اگر به این جهت توجه کنیم، آنوقت معلوم می‌شود چرا امام صادق (علیه السلام) فرمود: «وإنما سمیّت فاطمه لأن الخلق فطمو عن معرفتها»، فاطمه، فاطمه نامیده شد چون مردم از شناخت و معرفت او عاجز هستند و نمی‌توانند به حقیقت او دسترسی پیدا کنند. این ضمن اینکه مسئله مهمی است ولی صرفا یک برجستگی و ویژگی غیر قابل دسترس و یک کمالی که ثمره ای برای عالم انسانیت نداشته باشد نیست، اگر کسی ناموس خدا است، صاحب سرّ خدا است، باید برای بشریت و مسلمین ثمره داشته باشد. به این جهت توجه کنید که وقتی ما می‌گوییم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ناموس خدا است، صاحب سرّ خدا است، صاحب راز و رمز عالم خلقت اعم از تکوین و تشریع است، حتماً یک سنخیتی بین خداوند و این صاحب سرّ وجود دارد و الا صاحب سرّ شدن معنا ندارد. معمولاً در مناسبات انسانی وقتی دو نفر خیلی به هم نزدیک هستند، صاحب سرّ هم شناخته می‌شوند. دو نفری که باهم خیلی رفیق هستند وقتی خیلی احساس سنخیت کنند اسرار خود را برای یکدیگر بیان می‎کنند. اگر کسی به دوست خود اعتماد کند و امین باشد، و کاملاً او را نزدیک به خود ببیند، اسرار خود را برای او بازگو می‌کند، پس در صاحب سرّ شدن این نکته نهفته است که سنخیت و قرابت حتما بین ودیعه گذارنده و ودیعه پذیرنده وجود دارد. بر این اساس اگر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) صاحب سرّ خداوند است، این حاکی از قرابت و سنخیت تام این وجود با خداوند است و این بدین معناست که آن حضرت یک انسان الهی است. به تعبیر امام راحل (رضوان الله علیه) تمام هویت انسانی و کمالات انسانی در فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جلوه گر شده است، هر فضیلتی که در این عالم برای یک انسان و برای یک زن متصور است در این وجود متبلور شده است. علم و حکمت در حد اعلی، شجاعت در حد اعلی، صبر و استقامت در بالاترین مرتبه، استقامت در مقابل دشمنان، مهربانی و شفقت نسبت به مردم، همه در حد کمال است. اینکه ما حضرت زهرا (سلام الله علیها) را فقط به عنوان یک شخصیتی که کار او گریه کردن در مصیبت‌ها بوده معرفی کنیم، این ارائه یک تصویر ناقص از آن حضرت است. حضرت زهرا (سلام الله علیها) از نظر علم، حکمت، صبر، بردباری، رعایت حال مستمندان و بیچارگان، زهد و عبادت، عدم دلبستگی به دنیا، شوهرداری و فرزند داری برترین است؛ یعنی هر آنچه که خداوند از یک انسان انتظار دارد در این وجود مقدس تجلّی پیدا کرده و به همین جهت صاحب سرّ خدا است. این قرابت و سنخیّت در او بوده که خداوند او را لایق این دانسته که راز و رمز خلقت را در او به ودیعه بگذارد. آنچه ما در آن وجود مقدس می‌بینیم بخش کوچکی از آن عظمت وجودی است. اگر ما می‌گوییم حضرت زهرا (سلام الله علیها) الگو و اسوه است برای این جهت است. اگر می‌گوییم ناموس خدا می‌باشد، برای این است که او نزدیکترین افراد به خداوند است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: عزیزترین افراد برای من فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. بنابراین، این شخصیت باید برای بشریت در همه جهات الگو باشد. اوج مهربانی با مردم، حتی با کسانی که با او بی‎مهری کردند. اگر هم جایی لب به شکوه و شکایت می‌گشاید برای این است که می‌خواهد مردم را هدایت کند، نه اینکه حس بغض و کینه و انتقام (نعوذ بالله) در او شعله ور شده باشد؛ بله؛ حضرت (س) از رفتارهای مردم آن زمان بسیار دلگیر بود اما از گمراهی و ضلالت مردم رنج می‎برد دغدغه او مثل پیامبر بزرگوار اسلام هدایت مردم بود. روایتی از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شده که می‌فرمایند:« ولو کان الحسن هیئتاً لکانت فاطمه، بل هی اعظم، إن فاطمه ابنتی خیر اهل الارض، عنصراً و شرفاً و کرماً» می‌فرمایند: اگر خوبی می‌خواست در قالب یک شخصیت و یک هیئت ظهور کند، قطعاً فاطمه (س) بود. خوبی چیزی نیست که در خارج بشود به آن اشاره کرد و مابإزاء خارجی ندارد، ولی اگر بخواهد در خارج تجلی پیدا کند، در قالب فاطمه متجلی است. پیامبر (ص)می‌فرماید: بلکه فاطمه برتر از خوبی‎ها است، «بل هی اعظم»؛ این یعنی اینکه این شخصیت جامع همه خوبیها است و نقص در وجود او نیست. لذا این شخصیت باید الگو برای بشریت باشد. ما تا می‌توانیم باید شخصیت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را درست معرفی کنیم. این شخصیت اگر درست معرفی شود همه دلهای عالم را به خود جذب می‌کند.
فاطمه (س) اسم اعظم الهی است؛ چون زهرای مرضیه (سلام الله علیها) انسان کامل است و انسان کامل اسم اعظم الهی است و لذا زهرای مرضیه (سلام الله علیا) اسم اعظم الهی است. درست است که ما به کُنه وجودی او نمی‌توانیم معرفت پیدا کنیم، اما در حد توان و در حد مقدورات خود باید بخشی از شخصیت او را برای مردم بیان کنیم.
انشاءالله ایام فاطمیه ایامی باشد که تا می‌توانیم برای تبیین ناموس خدا تلاش کنیم. در حد توان، هم دانش خودمان را افزایش دهیم و بیشتر مطالعه کنیم، هم برای مردم این وجود را بیشتر تبیین کنیم؛ چون اگر حجت بن الحسن (عج) ناموس الدهر است خود ایشان می‌گویند اسوه و الگوی ما فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می‌باشند. ببینید این مادر چه عظمتی دارد که کسی مثل امام زمان (علیه السلام) می‌فرمایند او اسوه والگوی ما است.


موضوعات: معرفی اساتید
   دوشنبه 24 اسفند 1394نظر دهید »

ای نفس لئیم …که اظهار می‏کنی باید فکری برای روز سیاه کرد و از این بدبختی باید خود را نجات داد، اگر راست می‏گویی و قلبت با زبانت همراه است … چرا این قدر غافلی و قلبت سیاه و شهوات نفسانیه بر تو غالب است و هیچ در فکر سفر پر خطر مرگ نیستی؟ عمرت گذشت و دست از هوی و هوس برنداشتی، عمری را در شهوت و غفلت و شقاوت گذراندی. عن‌قریب اجل می‏رسد و پایبند و گرفتار اعمال و اخلاق زشت و ناهنجار خودی. … خداوندا، ما را از این خواب طولانی بیدار کن، و از مستی و بیخودی هُشیار فرما، و دل ما را به نور ایمان صفا بده، و به حال ما ترحم فرما، ما مرد این میدان نیستیم، تو خود ما را دستگیری نما و از چنگال شیطان و هوای نفس نجات بده. بحق أولیائک محمد و آله الطاهرین، صلوات الله علیهم اجمعین.

( سید روح الله موسوی خمینی(ره) ، چهل حدیث ، ص 162 ، انتشارات طه قزوین ،1366 )


موضوعات: معرفی اساتید
   شنبه 3 بهمن 13941 نظر »

علی علیه السلام می فرماید : خداوند رضایت و خشنودی خودش را در طاعتش مخفی کرده، پس هیچ کدام از طاعات و عبادات را کوچک نشمار؛ چه بسا که همان عبادت موافق رضا و خشنودی خداوند است و تو نمی‌دانی. هیچ کدام از کارهای خوب و عبادات را کوچک نشمارید، شاید رضای خدا در همان عمل باشد. در خیابان راه می‌روید، پوست هندوانه یا خیاری را می‌بینید، آن را بردار و کناری بگذار مبادا زنی که بچه در بغل دارد به زمین بخورد. این یک عمل نیک است، همین را کوچک مشمار؛ شاید رضا و خشنودی خداوند در همین عمل باشد. پیرمردی از مسافرت آمده، چمدانش را نمی‌تواند بلند کند، تو کمکش کن و چمدانش را حمل کن. یک وقت می‌بینی همین عمل به ظاهر کوچک، تو را بهشتی کرد؛ چرا؟ چون خداوند رضایت و خشنودی خود را در طاعات مخفی کرده است. نیمه‌های شب از خواب برمی‌خیزی، تشنه‌ای، آب می‌خوری، همان موقع می‌گویی: «صلی الله علیک یا اباعبدالله.» ناگاه در می‌یابی که همین سلام دادن به امام حسین علیه السلام کارت را درست می‌کند و برای همین سلامی که نیمه شب به امام حسین علیه السلام دادی، به بهشت می‌روی.در اتوبوس نشسته‌ای، پیرمردی وارد می‌شود، بلند شو جایت را به او بده و همین عمل خیر را کوچک مشمار؛ یک وقت می‌بینی همین عمل به ظاهر کوچک،‌ نجاتت می‌دهد. همسایه‌ات توانایی دادن کرایه خانه را ندارد، به او کمک کن و این کار را کوچک به حساب نیاور؛ شاید رضای خدا در این عمل باشد.  

( محمودی گلپایگانی ، در محضر آیت الله مجتهدی تهرانی –ره ، ج1 ، ص 59 ، انتشار مستجار ، 1386


موضوعات: معرفی اساتید
   شنبه 3 بهمن 13943 نظر »

1 ... 61 62 63 ...64 ... 66 ...68 ...69 70 71 ... 256

جستجو
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31