محبت لقمه نانی است که از دست تو می گیرم ، محبت چون گل سرخی است که از باغ تو می چینم | ... | |
محبت لبخندی است خشکیده بر لبهای شقایق هایی که هر روز آواز مهربانی و شور سر میدهند. محبت دستان پینه بسته و یخ زده بزرگ مردی است که خستگی کار روزانه با لبخندی از جانب کودکش معنا می شود و دردش تسکین می یابد. محبت دستای نوازشگر فرشته زمینی است با نام پر مفهوم مادر که حتی در سخت ترین لحظه عمرش ، سختی فرزند راتاب و تحمل ندارد. براستی چه دورند کسانی که از محبت بی بهره اند و چه مهجورند حیواناتی به نام انسان که جرعه ای فیض محبت را با خود ندارند . جانم نثار جانان ! عاطفه ، لبخند ، مهر و عطوفت ! بیا یکرنگی را تجربه کنیم آنوقت هیچ گاه تن به دو رنگی نخواهیم داد . با هم باشیم و با هم بودن را اوج دهیم. صدای آرام بخش سادگی و صداقت آب را با هم بشنویم ، با هم گام برداریم و با هم زمین بخوریم ف با هم بنشینیم و با هم به سجده رویم شاید این با هم بودن دیگر تکرار نشود ! متن: خودم
[شنبه 1393-05-11] [ 05:28:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|