امام محمد باقر (علیه السلام):
بهترین چیزی که دوست دارید مردم درباره شما بگویند، درباره مردم بگویید. 📚بحار الانوار، ج ۷۵، ص181
موضوعات: "معرفی اساتید" یا "تدریس" یا "زندگینامه" یا "تحصیلات" یا "فعالیتهای علمی" یا "مقاله" یا "پایان نامه" یا "کتاب"
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): مَا اَلْإِيمَانُ فَجَمَعَ لِي اَلْجَوَابَ فِي كَلِمَتَيْنِ فَقَالَ: اَلْإِيمَانُ بِاللَّهِ أَنْ لاَ تَعْصِيَ اَللَّهَ. … (الأمالي (للطوسی) , ج 1 , ص 139)
ابو بصير مىگويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم:ايمان چيست؟ پس امام پاسخ را در دو كلمه برايم جمع نمود فرمود: ايمان به خدا اين است كه از او نافرمانى نكنى…. خُب این هم خطاب به مؤمنین وجود دارد؛ در قرآن ، در روایات معنای مؤمن چیست؟ حضرت جواب این سؤال را در دو کلمه برای ما بیان می کند. ارتباط بین انگیزه قلبی و عمل جوانحی با عمل جوارحی؛ ایمان به خدا این است که معصیت الهی را نکنی . پس معلوم می شود کسی که سرکشی کند از فرامین الهی، ایمان ندارد. البته معصیت الهی در اینجا به معنای گناه کردن از روی عمد است.
[ شرح حدیث از مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه ای (مدظلّه العالی ) در مقدمه درس خارج ]
? در مسجد بازار، واعظ شهر، مردمان را وعظ میگفت، و میگفت: خداوند در #دلهاى_شكسته است. بهآرامى پدرم را گفتم: اين سخن يعنى چه؟! پاسخم را نگفت!
? وقتى كه باز میگشتيم، به ناگاه چشمانش به گوشهاى خيره شد. نور بود؛ نور آفتاب كه از سقف شكستهی بازار داخل میشد و بر آنجا میتابيد. پدرم سقف را اشارت كرد و پرسيد: چرا تنها از همين يك قسمت است كه آفتاب میتابد؟! گفتم: از آن روى كه تنها همين يك قسمت است كه شكسته است. گفت: و خداوند نور است، و بر دلى نمیتابد، جز آنكه شكسته باشد! و افزود: #داغها، #بلاها، #محنتها، #مصيبتها، همه براى آن است كه اين دل بشكند، و آن نور بتابد!
? و ديگر هيچ ضرور نبود كه مرا بگويد: هر چه دل بيشتر بشكند، نور خداوند بر آن بيش میتابد؛ زيرا كه میديدم قسمتهايى ديگر از سقفِ همان بازار را كه شكستگیهاش بيش بود، و نور آفتاب از آنجا بيشتر میتابيد!
بينش هر دل در اين عالم به قدر داغ اوست
روشنايى، خانهی تاريك را از روزن است
? حجت الاسلام و المسلمين حاج آقارنجبر
? کتاب دامن دامن حکمت-? ص ۱۹
در دو جای از قرآن این عبارت هست که:«ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ » هم در سورهی زمر هست و هم احتمالاً در سورهی لقمان - خدا نعمتی به انسان میدهد، اما انسان از دهندهی نعمت غافل میشود و تصور میکند که این خود اوست که توانسته این نعمت، این موقعیت و این فرصت را به دست آورد. عین همین عبارت دربارهی قارون هست که وقتی به او اعتراض کردند که این نعمتها را از خدا بدان، سهم خودت را هم ببر؛ اما آن را در راه خدا مصرف کن، او در جواب گفت: « إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي » ؛ خودم به دستش آوردم، هنر خودم بود؛ این همان خطای بزرگی است که ممکن است همهی ما دچارش بشویم؛ غرّه شدن به خود. عین همین قضیه، غرّه شدن به خداست. آیهی شریفه: « فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ » دربارهی غرّه شدن به خداست؛ به خدا هم غرّه نشوید … مغرور شدن به خدا یعنی نابحق از خدا توقع کردن؛ بدون این که انسان عمل صالحی را به میدان بیاورد، از خدا پاداش بخواهد؛
[ بیانات مقام معظم رهبری حضرت آيت الله خامنه ای در جمع کارگزاران نظام ، 29/03/1385 ]
اولیای خدا آن چیزی که پیششان مهم بود تهذیب نفس بود و دل کندن از غیرخدا و توجه به خدا. تمام مفاسدی که در عالم واقع میشود از این توجه به خود است در مقابل توجه به خدا. تمام کمالاتی که برای اولیای خدا و انبیای خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر و بستن به اوست؛ و علامات این مسائل در اعمال ماها ظاهر می شود.
[صحیفه امام خمینی ، ج 17، ص: 492 - 493]
کدامین علم برای بشر لازم تر است که به دنبال تحصیل آن برود و عمر خود را به پای آن صرف کند؟ اگر بگوییم علم دنیا که خدا آن را استهزاء می کند. مرحله عالیه علم دنیا این است که چه کار کنند که خوب بخورند و خوب بخوابند و این مرحله حیوانیت است. امام کاظم علیه السلام فرمودند: «لازم ترین دانش برای بشر دانشی است که دل و قلب او را اصلاح کند.»
حق پدر و مادر اين قدر بزرگ است که جبران آن از طريق احسان هيچ حد و مرزي را نمي شناسد. نقشي که پدر و مادر در به وجود آمدن فرزند خود دارند، به هيچ وجه براى فرزند نسبت به پدر و مادر جبرانپذير نيست. کدام حق بالاتر از حق حيات؟
☘️امام زين العابدين(ع) مىفرمايد: «حق مادرت آن است که بدانى او به گونهاى تو را حمل کرد که هيچ کس فردى را چنين حمل نکرده و چنان ثمرهاى از قلبش را به تو داده است که هيچ کس به کسى نمىدهد. او با وجود گرسنگى تو را سير نمود و با وجود تشنگى تو را سيراب کرد و تو را پوشاند، در حالى که خود برهنه بود…: تو نمىتوانى سپاس را به جاى آرى، مگر به يارى و توفيق الهى».(1)
✍️اما در جبران اين حق و احسان به آنها دو محدوديت وجود دارد:
?محدوديت اول از ناحيه فرزند است که ممکن است ظرفيت و توان احسان در حد مطلوب را نداشته باشد. طبيعي است که حق پدر و مادر را به اندازه توان خود بايد ادا کند.
?محدوديت دوم از نظر روش احسان و طريقه جبران است. مثلا ممکن است جبران به صورت مالي و از طريق تامين نيازهاي اقتصادي به نحوي باعث آسيب ديدن پدر و مادر شود. طبيعتا بايد روش ديگري براي احسان انتخاب شود.
?پي نوشت:
1. وسائل الشيعه، ج15، ص175