به گزارش معاونت فرهنگی موسسه آموزش عالی و مدرسه علمیه الزهرا(س) گرگان ، مراسم ” عصر شعر عاشورایی ” با عنوان ” رویت جمیل ” از سوی این موسسه و مدرسه علمیه برگزار شد. در این مراسم آیت الله سید کاظم نورمفیدی نماینده ولی فقیه در استان گلستان و امام جمعه گرگان با اشاره به اینکه شعر نقش بسیار مهمی در جریان ساختن و تبیین نهضت عاشورا دارد بیان داشت: همه عالم تجلی اسماء و صفات ذات اقدس الهی است که در روز عاشورا و بواسطه سپاه اندک اباعبدالله (ع) این تجلی ، متجلی گشت. اشعار عاشورایی نقش بسیار زیادی در جریان ساختن نهضت عاشورا و نیز انتقال پیام آن دارد.
وی افزود: جریان عاشورا تحقق عینی ارزش های الهی است لذا شعرا باید در اشعار خود این مهم را مورد توجه قرار دهند و با اشعار شایسته خود نهضت عاشورا را همچنان زنده نگه دارند.
نماینده ولی فقیه در استان گلستان ادامه داد : لطافت و ظرافت شعر ابزار مناسبی برای انتقال پیام عاشورا است چرا که شعر آمیخته با اشک و احساس است و این اشک و احساس به عنوان یک جریان و پلی است که فاصله انسان را با خوبی ها کم خواهد نمود .
وی با استناد به فرازی از مناجات خمسه عشر پیرامون شیرینی محبت به خدا تصریح کرد : هدف قیام اباعبدالله (ع) بریدن از قفس نفسانیت و منیت و پیوستن به خدا است که این یعنی یک دنیا عرفان و چشیدن محبت الهی که باید شعرا در اشعار خود بتوانند این حقیقت را به مخاطبین انتقال دهند.
امام جمعه گرگان خاطر نشان نمود: مراد از اینکه می گوییم اگر عاشورا نبود از اسلام چیزی باقی نمی ماند این است که آنچه به عنوان لُب اسلام بود هم در بُعد ایمان و توحید و هم در بُعد مسائل اخلاقی و رفتاری توسط امام حسین (ع) در روز عاشورا پیاده شد. در اشعار عاشورایی این حقیقت ها باید جلوه نماید و باید این الگوها به جوانان شناخته شود .امروزه جامعه ی ما مکتب و آرمان می خواهد ، اگر الگوهای درست ارائه نشود قطعا جوانان به دنبال افرادی می روند که شناختی از اسلام ندارند.
موضوعات: "معرفی اساتید" یا "تدریس" یا "زندگینامه" یا "تحصیلات" یا "فعالیتهای علمی" یا "مقاله" یا "پایان نامه" یا "کتاب"
به گزارش معاونت فرهنگی موسسه آموزش عالی و مدرسه علمیه الزهرا(س) گرگان ،آیت الله سید کاظم نورمفیدی نماینده ولی فقیه استان گلستان و امام جمعه گرگان ، در جلسه اخلاق در جمع طلاب سطح دو و سه این موسسه و مدرسه علمیه به بحث پیرامون اهداف و رسالت حوزه های علمیه پرداخت و بیان داشت : هدف از تحصیل در حوزه همان هدفی است که در آیه نفر (توبه، 122) توصیف و ترسیم شده است . در این آیه، سه هدف ذکر شده است:1. اولین هدف حوزه های علمیه شناخت صحیح دین است ( لیتفقهوا ) 2. دومین هدف حوزههای علمیه انذار کردن یعنی ابلاغ دین به مردم است ، (لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم) 3. سومین وظیفه و رسالت که بر دوش طلاب قرار داده شده است وظیفه اصلاح و بر حذر داشتن است (علیهم یحذرون)
نماینده ولی فقیه با تاکید بر جایگاه رفیع طلاب و عنوان جانشینی انبیاء افزود: منذر بودن وظیفه حوزه های علمیه است . در بررسی آیات قرآن به این نکته بر می خوریم که بخش عظیمی از آیات درباره انذار و بشارت است “«ما پیامبران را جز برای بشارت و بیم نمی فرستیم” . انذار کردن کار انبیاست. البته منذر بودن غیر از سخنگو بودن است. پیامبر مکرم اسلام (ص) واولیای الهی از جمله حضرت زنیب کبری (س) در برخورد با مردم جامعه نه فقط به عنوان سخنگو بلکه به عنوان یک منذر به بیان معارف بلند دینی می پرداختند.
وی ادامه داد : امروز جامعه بیش از هر زمان دیگر به حوزه های علمیه نیازمند است. پاسخگویی به شبهات روز جامعه برعهده حوزه های علمیه است لذا شایسته است طلاب با فراگیری علوم دینی به صورت عمیق و درست بتوانند پاسخگوی نیاز جامعه در زمینه های مختلف باشند.
امام جمعه گرگان در پایان خاطر نشان کرد: طلاب علوم دینی باید در راستای تحصیل در این مسیر تمام سعی و تلاش خود را جهت مُبَرَّز شدن در رشته ای که انتخاب می کنند بکار ببندند.آمادگی یک طلبه در مباحث دینی لازم است ولی مُبَرز شدن در یک رشته همچون فقه یا کلام یا مباحث اعتقادی از ضروریات طلاب در حوزه های علمیه است تا بدین وسیله بهتر و مطلوب تر بتوانند به تبلیغ آموزه های بلند دینی بپردازند و در این راه موفق شوند.
انسان تا آخر عمرش هیچگاه از شرّ شیطان و نفس مأمون نیست. گمان نکند که عملى را که به جا آورد براى خدا و رضاى مخلوق را در آن داخل نکرد، دیگر از شرّ نفس خبیث در آن محفوظ ماند، اگر مواظبت و مراقبت از آن ننماید، ممکن است نفس او را وادار کند به اظهار آن. … انسان باید مثل طبیب و پرستار مهربان از حال خود مواظبت نماید، و مهار نفس سرکش را از دست ندهد که به مجرد غفلت ، مهار را بگسلاند و انسان را به خاک مذلت و هلاکت کشاند، و در هر حال به خداى تعالى پناه برد از شرّ شیطان و نفس امّاره. اِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ. [امام خمینی-ره، چهل حدیث ، ص283 ]
عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) قَالَ : اصْبِرْ عَلَى أَعْدَاءِ النِّعَمِ فَإِنَّكَ لَنْ تُكَافِئَ مَنْ عَصَى اللَّهَ فِيكَ بِأَفْضَلَ مِنْ أَنْ تُطِيعَ اللَّهَ فِيهِ . ( امالی ص 158 )
مراد از (أَعْدَاءِ النِّعَمِ) کسانی هستند که با نعمت هایی که خدای متعال به شما داده ، با این نعمتها دشمن اند. نعمتِ علم، نعمت آبرو و حیثیت بین مردم، نعمت های گوناگون دیگری که خدا به شما داده، دشمن اند یعنی حسودی می کنند. در واقع آن کسی که حسادت می کند، و با شما دشمنی می کند بخاطر لطفی که خدا به شما کرده، با شما دشمن نیست، بلکه با آن نعمت ها، با آن امتیازاتی که شما دارید، با آنها دشمن است. می فرماید: اصْبِرْ عَلَى أَعْدَاءِ النِّعَمِ، صبر کن! مقابله به مثل نکن! اگر آنها علیه شما حرفی می زنند، توطئه ای می کنند، کاری می کنند ، پاسخِ دشمنیِ آنها را با صبر بده ! نه با عمل متقابل. فَإِنَّكَ لَنْ تُكَافِئَ مَنْ عَصَى اللَّهَ فِيكَ بِأَفْضَلَ مِنْ أَنْ تُطِيعَ اللَّهَ فِيهِ، می فرماید: کسی که در مورد تو خدا را معصیت کرده است تو در مقابل او خدا را اطاعت کن! (بخاطر این اطاعت الهی ، تفضّلات بیشتری از جانب خدا شامل حالتان می شود) و این بهترین مقابله با حسودان است. این مثل این می ماند که فرض کنید کسی بر ثروت شما حسودی می کند، بهترین راه مقابله با او این است که ثروت شما ده برابرِ این مقدار گردد. او دشمن شماست بخاطر این که شما بین گروهی از مردم آبرومندید، حیثیّتی دارید . بهترین مجازات او این است که شما کاری کنید که آبرویتان ده برابر شود. شرح حدیث از حضرت آیت ا.. العظمی حضرت آیت الله خامنه ای (مدظلّه العالی)(11/9/ 1393 )
ما مشتاق شنیدن مواعظ ارزشمند شما هستیم؛ ما را محروم نفرمایید. خوشا به حال کسی که خطای خود را ببیند و به عیب خود توجه داشته باشد و عیب دیگران را ندیده بگیرد و خود را کامل و بی نقص نبیند، بلکه در موارد خطا و اشتباه خود را خطاکار ببیند. ما باید باب توجیه خطا و اشتباه را بر خود ببندیم، و برای هر خطا ، زبان به استغفار بگشاییم ، واگر قابل جبران باشد جبران کنیم . ما نمی گوییم : معصوم باشید و منصب معصومین(ع) را داشته باشید و ادعای نبوت و امامت کنید، بلکه می گوییم : پا جای پای معصومین(ع) بگذارید، نه جا پای دیگران، ملازم علما باشید و همیشه روشن باشید و با مطالب مفید ، حیات بخش و آموزنده سروکار داشته باشید. سلمان فارسی(ره) با اینکه در اول امر مسلمان نبود و می دانیم که مقاماتش به خاطر مسلمان بودنش بود بر قریش و بر تمامی صحابه مقدم شد،به جز آنهایی که آنان را به عصمت می شناسیم. شخصی گفت: خواب دیدم حضرت سلمان(ره)عمامه سیاه پوشیده،به او گفتم: شما که سیّد نیسـتید؟چـرا عـمامه سیاه و نشانه سـیادت بر سـر گـذاشـته ایـد؟ فـرمـود: مـگر نشـنیـده ای کـه رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:« سَلمانُ مِنّا اَهلُ الْبَیت؛ سلمان،از ما اهل بیت است». (صفحه 75 ورق های آسمانی)
یکی از ذمائم اخلاق، که از اسباب هلاکت انسان است و موجب فشار قبر، و انسان را در دو دنیا معذب می دارد، بد خُلقی است؛ که زاییدة غضب و شهوت است. اگر انسان مجاهد، مدتی در صدد برآید که به هنگام پیش آمد ناملایمتی، اگر آتش غضب، شعله ور شد و بنای سوزاندن باطن را گذارد و او را به ناسزا گفتن و بدگویی کردن، دعوت نمود، بر خلاف او اقدام کند و عاقبت بد و نتیجة زشت این خُلق را یاد بیاورد و در عوض، ملایمت به خرج دهد و در باطن، شیطان را لعن کند و از او به خدا پناه ببرد، آن خُلق، به کلی عوض شده و خُلق نیکو در باطن مملکتش منزل می کند. پناه می برم به خدای تعالی از غضب؛ که در یک آن، انسان را در دو دنیا هلاک می کند. …چنان چه دیده ایم مردم را؛ که در حال غضب، کفر گفته اند و مرتد شده اند. … حکما فرموده اند که «کشتی بی ناخدا که در موج های سخت دریا گرفتار شود، به نجات نزدیک تر است، از انسان در حال غضب». امام خمینی- ره ، چهل حدیث ، ص23 ، نشر فرهنگی رجا ، 1368 )
شهید بابایی در منزل، یک تلویزیون 14 اینچ سیاه و سفید داشت . جانشین فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا (ص) که از این موضوع آگاه بود ، به منظور ارج نهادن به زحمات سرهنگ بابایی در زمانی که ایشان در خانه نبودند ، یک دستگاه تلویزیون رنگی به منزلشان می فرستد . فرزندان بابایی با دیدن تلویزیون رنگی خوشحال می شوند ، ولی همسر ایشان علی رغم اصرار بچه ها از باز کردن کارتن تلویزیون خودداری می کند . چند روز از این ماجرا می گذرد و شهید بابایی از مأموریت باز می گردد . بچه ها با ورود پدر خبر خوش رسیدن تلویزیون رنگی را به او می دهند و ایشان ماجرا را از همسرش جویا می شود . شهید بابایی از این که خانمش بدون اجازه او تلویزیون را قبول کرده ناراحت می شود . چون بچه ها منتظر بودند تا پدر از راه برسد و اجازه باز کردن کارتن تلویزیون رنگی را بدهد ، شهید بابایی با شگرد خاصی ، سر بچه ها را گرم می کند و در اوج بازی و خوشحالی، از آنها می پرسد : بچه ها بابا را بیشتر دوست دارید یا تلویزیون رنگی را ؟ بچه ها دسته جمعی می گویند : بابا را . ـ سپس شهید بابایی به آنها می گوید : فرزندانم ! در این شرایط ، خانواده هایی هسـتند که پدرانـشان را از دسـت داده اند و تلویـزیـون هـم ندارند . چـون خداوند به شما نعمت پدر را داده ، پس بهتر است این تلویزیون را به بچه هایی بدهیم که پدر ندارند . [روایتی از خانم اقدس بابایی خواهر شهید بابایی ، برگرفته از سایت شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی]