پيامبر گرامی اسلام (ص) ميفرمايند: «من طلب العلم فهو کالصائم نهاره القائم ليله فان باباً من العلم يتعلمه الرجل خيرٌ من أن يکون أبو قبيس ذهباً فأنفقهوه فی سبيل الله». [1] کسی که به دنبال تحصيل علم باشد و علم را طلب کند مانند کسی است که روزها را روزه بدارد و شبها نيز بپا خيزد برای عبادت؛ آن علمی که طلب آن مانند روزه صائم و عبادت کسی که در نيمههای شب به پا ميخيزد و ياد خدا ميکند، قرار داده شده، هر علمی نيست حتی علم توحيد بدون آنکه معرفت حقيقی برای انسان ايجاد کند اين اثر را ندارد. اينکه انسان يکسری اصطلاحات را ياد بگيرد، برای انسان مثل روزه و نماز در شب نيست اين علم، علمی است که نتيجهاش خشيت الهی است. در هر صورت علم الهی و علوم اهل بيت حداقل برای ما زمينه رسيدن به اين نقطه را فراهم ميکند. کسی که به دنبال اين علم باشد يعنی همين فقه و اصول و کلام و تفسير که ما ميخوانيم ولی خود اينها مقصود بالذات نيست بلکه اين علوم بايد معبری باشد برای تعالی روح و تکامل نفس ما. اگر ما به دنبال اين علم باشيم مثل آن است که روزها را روزه بگيريم و شبها را به نماز بگذرانيم و اگر کسی بابی از ابواب علم را ياد بگيرد، اين برای او بهتر از آن است که کوه ابو قبيس طلا باشد و او در راه خدا آن را انفاق کند. تعلم اين همه ارزش دارد و ارزش انفاق يک کوه طلا در راه خدا کمتر است از اينکه يک باب از ابواب علم ياد بگيرد.
ما بايد به اين حقيقت توجه کنيم و همه چيز برای ما فراهم شده اينکه در روايات وارد شده عالم افضل از عابد است و يک ساعت تفکر بيش از هفتاد سال عبادت ارزش دارد يا گفته شود يکی از مهمترين اعمال شب قدر مذاکره علمی است همه به خاطر ارزش آن است؛ مهم توجه به اين حقيقت است که ما غفلت ميکنيم. همين شرکت در درس و بحثها ميتواند ارزشش از کوه ابوقبيس که طلا باشد و در راه خدا انفاق شود، بيشتر باشد و ميتواند يک کار لغو باشد و يا حتی ميتواند آثار منفی هم داشته باشد. بهرحال همه چيز برای ما فراهم است؛ ما در اين مسير قرار گرفتهايم تحصيل علم چنين ارزشی دارد ( علم الهی اشرف علوم است) ابزارش برای ما فراهم و قرعه به نام ما افتاده است و ما در بين اين همه انسان و شيعه به مهد علم يعنی حوزهی قم وارد شدهايم لکن به اين حقيقت توجه نميکنيم و اين نعمتی است که ما از آن غفلت ميکنيم. اگر ما اين نعمت را از دست بدهيم آن وقت به اين مسئله پی خواهيم برد که چه گوهر گرانبهايی را از دست دادهايم.
در روايتی از حضرت علی (ع) وارد شده است که حضرت ميفرمايند: «احسنوا صحبة النعم قبل فراغها فإنها تزول و تشهد علی صاحبها بما عمل فيها» [2] اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايند: مصاحبت با نعمتها را نيکو بشماريد قبل از آنکه نعمتها از شما سلب شوند چون هر نعمتی بالاخره زائل ميشود يا با موت و يا با اسباب ديگر و اين نعمتها همگی گواه بر صاحب آن ميباشند چون مصاحب و يار و رفيق ما بودهاند و گواهی ميدهند که انسان با اين نعمت چه کرده؟ ما مورد سؤال قرار خواهيم گرفت که با اين نعمت و ساير نعمتها چه کردهايم. (نعمت امنيت، عافيت، صحت و هر نعمتي).
طلب علم يک نعمت و دارای آن همه ارزش ميباشد در روايتی از رسول اکرم (ص) وارد شده که حضرت ميفرمايند: «من کان فی طلب العلم کانت الجنة فی طلبه» [3] کسی که در طلب علم است بهشت به دنبال اوست. لذا خود طلب علم يک نعمت و دارای اين چنين اهميت و ارزشی است.
اگر با دقت به کار خويش نگاه کنيم، ميبينيم عناوين مختلف اينجا جمع شده است (ما اينجا طالب العلم، مصاحب نعمت علم و در مسند هدايت هستيم از امام صادق (ع) در مورد آيهی «و من احياها فکأنما احيا الناس جميعاً» [4] سؤال کردند که منظور اين آيه چيست؟ حضرت (ع) فرمودند: «مَن اخرجها من ضلالٍ الی هديً فکأنما احياها و مَن اخرجها من هديً الی ضلالٍ فقد قتلها» [5] اگر کسی يک نفر را از گمراهی به سوی هدايت و حقيقت راهنمائی کند گويا همه مردم را احيا کرده و اگر يک نفر را گمراه کند گويا همه مردم را از بين برده است. بلکه بالاتر لازم نيست از هدايت خارج شود و در مسير هدايت قرار بگيرد، بلکه همين مقدار که يک درجه از ضلالت او کم شود مثلاً يک گناه از گناهان او کم شود، بر آن فکأنما احيا الناس جميعاً صدق ميکند؛ خود اين عنوان هادی ببينيد که چه ارزشی دارد. لذا ما اينجا مجمع العناوين هستيم و کار و شغل و برنامه ما مجمع العناوين است (هم از نظر شخصی برای خودمان و هم از نظر هدايت مردم) در هر صورت همه چيز برای ما مهيا است و عمده آن است که به آن توجه شود و مهمترين مانع غفلت است. ما از آنچه که در اختيار ماست غافل هستيم؛ غافل از آنکه چه نعمتهايی در اختيار ماست و مهمترين سرمايه که عمر ماست از آن کاسته ميشود و ما به اين مسئله توجه نداشته و از آن غافليم.
امروز دنيا تشنهی معارف اهل بيت است اينکه ميگويم تشنهی معارف اهل بيت، اين يک حقيقتی است که انسان وقتی با افراد و گروههای مختلف مواجه ميشود بيشتر درک ميکند. امروز دشمنان نقشههای زيادی عليه اسلام و تشيع بکار بستهاند. از سست کردن بنيانهای دينی و اعتقادی و از جعل اديان و مذاهب و فرق و ترويج فرق ضاله و ساختگی گرفته تا حملهی مستقيم به تشيع و تلاش برای منفور کردن چهره اسلام و پيامبر(ص) و اهل بيت عليهم السلام که اينها همه مسئوليتها را سنگينتر ميکند.
آنچه که عرض کردم در شرايط عادی بود؛ در شرايط فعلی اينها همه اهميت مضاعف و چند برابر پيدا ميکند لذا واقعاً بايد به درس اهميت داد به خاطر خودمان هم که شده (دنيا و آخرت) بايد به آن توجه بيشتری کنيم. البته درس خواندن مشکلاتی هم دارد اما کسی که در راه تحصيل علم در برابر اين سختيها و مشکلات مالی و زندگی و معيشتی صبر کند قطعاً خداوند برای او گشايش خواهد کرد. بنابراين مثل کاسبی که محاسبه ميکند چقدر سود کرده ما نيز اين سرمايهها را بايد محاسبه کنيم و ببينيم که به چه ميزان سود و بهره بردهايم.
در آغاز سال تحصيل بايد برنامه ريزی کنيم و به اهميت کارمان نيز توجه کنيم و با محاسبه سال گذشته سال جديد را با برنامههای منسجم و منظم شروع کرده و درسهايمان را با دقت بيشتر دنبال کنيم با توجه به اهميت آن در صدد اصلاح نفس و کاستيهای روحی باشيم و نکند که سال آينده بيايد و اين فرصتها تمام شود و در خرداد سال 92 وقتی برميگرديم به سال گذشته ببينيم که چيزی نيندوختهايم و از سرمايه ما کاسته شده است. بايد از خداوند متعال استمداد بطلبيم و از صاحب اصلی حوزههای علميه و ولی و سرور و مولای خود حضرت حجة بن الحسن عجل الله فرجه الشريف استمداد بطلبيم و عنايت او را طلب کنيم و از روح بلند اهل بيت (ع) بخواهيم که ما را در ظل عنايات خودشان قرار دهند. از حضرت معصومه (س) استمداد کنيم. از اين بانو نبايد غافل شد برای همه چيز (دنيا و آخرت) و قطعاً اين استمداد و توسلات برای ما راه گشا خواهد بود منتهی صبر و حوصله و همت و تلاش ميخواهد که بدون تلاش و همت انسان عالم و موفق نخواهد شد هم در مسائل علمی و هم در مسائل اخلاقی و نميشود بدون رياضت و تلاش و کوشش به جايی رسيد «لايدرک العلم براحة الجسم».
اميدوارم که خداوند به ما اين توفيق را بدهد که قدردان اين نعمتها باشيم؛ هيچ معلوم نيست که سال ديگر و حتی ماه ديگر به همين راحتی بتوانيم درس بخوانيم. اين مسئله را مخصوصاً کسانی که از اين شرايط دور ميشوند، بيشتر درک کرده و قدر ميدانند. اميداورم به اين مسئله بيشتر توجه کرده و قدر نعمتها و فرصتها بدانيم و از ن
آن غافل نشويم.
[1] . کنز العمال، روايت28701.
[2] . علل الشرائع، ص464، حديث12.
[3] . کنزالعمال، روايت28842.
[4] . مائده/32.
[5] . کافي، ج2، ص210، حديث1.
|