می گویند درویشی در راه می رفت و این جمله را برای پند دادن به مردم تکرار می کرد که ” هر چه کنی به خود کنی /گر همه نیک و بد کنی ، پیرزنی که در خانه اش مشغول پختن نان بود این جمله را شنید و گفت : ” من که این جمله را باور ندارم .به این دوریش هم ثابت می کنم که این حرف درست نیست ، آن گاه نانی را به سم آغشته کرد و درویش را صدا زده و به او داد تا درویش هم آن را بخورد. درویش نان را گرفت و روان شد . در راه به مردی خسته و غبارآلود رسید. مرد مسافر به درویش گفت: از راه دور آمده ام و خیلی گرسنه ام ، آیا در بساط خود چیزی داری که به من بدهی تا بخورم؟ درویش گرچه گرسنه بود نانی که پیرزن به او داده بود به مرد مسافر داد .مرد مسافر با حرص فراوان شروع به خوردن نان کرد. دقایقی نگذشته بود که دست به روی دلش گذاشت و شروع به داد و فریاد کرد. خبر آن به سرعت در محل پیچید و مردم دور آن دو جمع شدند. پیرزن نیز خود را به جمعیت رساند و ناباورانه دید نانی که به درویش داده بود نصیب پسر خود او شد که پس از مدت ها از سفر بازگشته بود ” خداوند نیز در قرآن کریم به این مطلب اشاره داد که ” ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها” اگر نیکی کنید به خود کرده اید و اگر بدی کنید از آن خودتان است. ( سوره اسراء /آیه 7)

موضوعات: معرفی اساتید
[سه شنبه 1394-09-17] [ 09:39:00 ق.ظ ]