مساجد هسته‌های فرهنگی و سیاسی جهان اسلام هستند و بازگشت به دوره اوج آنها و دستیابی به «مسجد تراز اسلامی» نیازمند شبکه‌سازی است. چهار تن از کارشناسان علوم دینی راهبردهای طراحی این شبکه‌ها را بیان کرده‌اند.

به گزارش فارس مساجد مراکزی هستند که علاوه بر فعالیت عبادی در اسلام نقش‌ها و کارکردهای دیگری نیز پذیرفته‌اند. خانه خدا نخستین پایگاهی است که برای پرستش و پیرایش انسان در زمین در نظر گرفته که توسط حضرت ابراهیم بنا نهاده شده است. رسول اکرم (ص) پس از هجرت به بنا نهادن مسجد قبا در نزدیکی مدینه و سپس مسجدالنبی(ص) همت گماشت و این مکان‌ها در تمام دوران ایشان و پس از آن محل گردهمایی، فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … مسلمانان بوده است.

واژه مسجد 28 بار در قرآن کریم ذکر شده که 22 مرتبه به صورت مفرد و شش مرتبه به صورت جمع آمده است، در آیات به اهمیت و ضرورت توجه به مساجد در اسلام پرداخته و احکام و ضروریات توجه به برخی از مساجد اشاره شده است.

بر اساس تاریخچه مساجد در ایران نیز با ورود لشگر اسلام در دوره ساسانی به کشور مساجد شکل گرفته است. بر اساس شواهد تاریخی نخستین مسجد ایران توسط «سعد بن ابی‌وقاص» در تیسفون بنا نهاده شد. از قدیمی‌ترین مساجد ایران می‌توان مسجد جامع اسیر، بخارا، مسجد آدینه، فهرج، تاریخانه دامغان، مسجد یزد خواست، مسجد جامع اصفهان، دره شهر ایلام و … را اشاره کرد.

یکی از مواردی که برای نخستین بار توسط مقام معظم رهبری در پیامی به نوزدهمین اجلاس سراسری نماز (18 مهرماه 89) مورد تأکید قرار گرفته است مسجد به عنوان تراز اسلام است که برخی از کلید واژه‌های آن شامل مسجد خانه و مردم، خلوت انس با خداوند، کانون ذکر و معراج معنوی انسان‌های با ایمان، عرصه علم و جهاد و تدبیر دنیوی جامعه، جایگاه عبادت و پایگاه سیاست، مسجد شور و بهجت عبادت خالص و مظهر آمیختگی دنیا و آخرت است که براساس فرمایشات ایشان در بین اقشار مختلف باید مسجد به عنوان تراز اسلامی در نظر گرفته شود مخصوصا با شرایطی که این روزها در جوامع اسلامی ایجاد شده و اتفاقات و هتک حرمتهایی که به ساحت مقدس مساجد و پرستشگاه‌های مسلمانان صورت گرفته است، اما اینکه چگونه می‌توان ویژگی‌های لازم برای احیای سنت مساجد و در نظر گرفتن آنها به عنوان تراز اسلامی مدنظر قرار داد در این گزارش که به مناسبت روز جهانی مسجد (30 مرداد) براساس نظرات اساتید و صاحب نظران این حوزه تهیه شده، مورد بررسی قرار داد.


موضوعات: مناسبتهاي روز
   چهارشنبه 30 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

21آگوست مصادف است با به آتش کشیدن مسجدالاقصی توسط صهیونیست‌ها. هفته تکریم و تجلیل مساجد از ۳۰ مرداد ماه تا ۵ شهریورماه در ایران به طور گسترده برگزار می‌شود.

مسجد پایگاه انسجام و یکپارچگی مسلمانان است و نماز جماعت و تشکیل صفوف به هم فشرده نمازگزاران به خوبی بیانگر هماهنگی و انسجامی است که حضور در مسجد فراهم می‌آورد. در اینجاست که افراد نمازگزار همچون قطره‌های آب به یکدیگر می‌پیوندند تا دریایی از اتحاد را به نمایش درآورند. همه در کنار یکدیگر در برابر پروردگار یکتا رو به سوی یک قبله می‌کنند و لب به حمد و ثنای آن یگانه نازنین می‌گشایند و هماهنگ با یکدیگر سرود توحید را زمزمه می‌کنند.

پیامبر گرامی اسلام (ص) پایه‌گذار  اولین مسجد است. او مکانی را پایه‌گذاری کرد که علاوه بر عهده‌دار بودن نقش روحانی و معنوی، کانون فعالیت‌های اجتماعی مسلمانان نیز به شمار می‌رفت. به همین دلیل مسجد در طول تاریخ اسلام از ویژگی برجسته‌ای برخوردار بود. در گذشته همه امور مسلمین در ابعاد مختلف، از جمله عقاید و فعالیت‌های فرهنگی، عبادی، سیاسی و اقتصادی در مساجد انجام می‌شد.

۳۰ مرداد بزرگداشت علامه مجلسی

محمدباقر مجلسی (۱۰۳۷ ه.ق در اصفهان - ۱۱۱۰ ه.ق در اصفهان) (۱۰۰۶ - ۱۰۷۷ شمسی) معروف به علامه مجلسی و مجلسی ثانی فقیه شیعه و ملاباشی ایران در دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفویه بود. معروفترین اثر او بحارالانوار است که مجموعهٔ بزرگی از احادیث را گردآورده‌است.

زندگی

در سال ۱۰۳۷ هجری قمری، که این سال برابر است با عدد ابجدی جمله «جامع کتاب بحارالانوار»[۱]، در شهر اصفهان متولد گردید. پدرش محمدتقی مجلسی از شاگردان شیخ بهایی بود و در علوم اسلامی از بزرگان روزگار خود به شمار می‌رفت. پدربزرگش نیز مقصود علی مجلسی نام داشت. مادرش دختر صدرالدین محمد عاشوری بود.

هنوز به سن ۴ سالگی نرسیده بود که نزد پدرش به تحصیل پرداخت[نیازمند منبع]و در مساجد برای نماز حاضر می‌شد. چنانچه خود می‌گوید: «الحمدلله رب‌العالمین که بنده در سن ۴ سالگی همه اینها را می‌دانستم؛ یعنی خدا و نماز و بهشت و دوزخ. و نماز شب می‌کردم در مسجد صفا، و نماز صبح را به جماعت می‌کردم و اطفال را نصیحت می‌کردم به آیت و حدیث، به تعلیم پدرم رحمةالله علیه».[۲] او در زمان کوتاهی تمام علوم رسمی زمان خود را فرا گرفت.

با وجود اینکه پدرش در علوم نقلی تبحر داشت، ولی بر اثر تغییر جهتی که در پدرش حاصل شده بود و بیشتر متمایل به علوم نقلی و بخصوص شرح و تفسیر احادیث گردیده بود، تنها علوم نقلی را از پدرش فرا گرفت و علوم عقلی را نزد آقا حسین خوانساری استفاده کرد.[نیازمند منبع]

علامه مجلسی در برخورد با اصولیان و اخباریان راهی میانه برگزید. وی در پاسخ پرسش‌کنندگان خود نوشت که «مسلک فقیر در این باب بین و وسط» است.

وی مانند دیگر فقهای سلف معتقد بود حکومت در صورت رعایت عدالت و رأفت، مشروع است و در صورت دورشدن از عدالت، مقبولیّت آن مخدوش می‌شود[۵]مجلسی می‌گفت: حاکمان باید به شرایع دین پای‌بند باشند و چون صفویه مروّج دین مبین می‌باشد، قابل تقدیر است.[۶]

علامه در عین همکاری با حاکمان، از نصیحت آنها غفلت نورزید[۷] و در «عین‌الحیوة» فصلی را به احوال سلاطین و معاشرت نمودن با ایشان و عدل و جودشان اختصاص داد و ظلم ظالمان را مطرح کرده و شاهان و درباریان را از باده‌گساری، کبوتربازی و فساد برحذر داشته است.[۸]

وی در ۱۴ سالگی از ملاصدرا، اجازه روایت گرفت.[نیازمند منبع] و سپس در حضور استادانی چون علامه حسن علی شوشتری، امیرمحمد مومن استرآبادی، میرزای جزایری، شیخ حرعاملی، ملا محسن استرآبادی، ملا محسن فیض کاشانی، ملا صالح مازندرانی، تحصیل کرد. وی در اندک زمانی بر دانش‌های صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ریاضی، تاریخ و فلسفه، حدیث و رجال، درایه و اصول و فقه و کلام احاطه کامل پیدا کرد.

وی بعد از مرگ آقا حسین خوانساری در ۱۰۹۹ ه.ق در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام ملاباشی ایران رسید، عالی‌ترین مقام دینی کشور که تنها پس از پادشاه قرار می‌گرفت. مجلسی زندگی بسیار مجلل و آراسته‌ای داشت به طوری که سید نعمت‌الله جزایری همکار و شاگردش نوشته که حتی شلوار زنان خدمتکار و کنیزکان او از گران‌بهاترین پارچه‌های کشمیری بود.[۹]

لارنس لکهارت،از جمله مستشرقینی است که اقدام مجلسی مبنی بر گسترش روابط با شاه را بنا به انگیزه دینی می‌داند نه حرص و آز.[۱۰]

وی در زمان خود با توجه به نزدیکی به دربار شاه سلطان حسین، بر ضد آشنایی با دانشهای مبتنی بر خرد و استدلال برخاست و حتی نوشت که نباید پیرامون علم و صفات خداوند و شبهه‌های مربوط به قضا و قدر اندیشید [۱۱]. در همین دوران است که ملا صدرا تکفیر می‌شود و گفته می شود مجلسی، ملا محمدصادق اردستانی را از اصفهان بیرون می‌کند [۱۲] که این ادعا با توجه به توضیح تازه یابی از آقا محمدمهدی پاشنه طلا یزدی (نتیجه ملا محمدصادق اردستانی) در ذیل نگارش شجره نامه اش در صفحه آخر یکی از نسخ خطی محفوظ در کتابخانه ملی ایران رد می شود. [۱۳] علامه علی دوانی نیز متذکر شده است که این مطلب خلاف واقع و تهمتی به مجلسی است.[۱۴]

اصفهانی می‌نویسد:

مولانا محمدباقر مجلسی دراواخر شاه‌سلیمان و اوایل سلطنت شاه‌سلطان حسین بود. شاه، کمال متابعت در مطالب دینی از آنجناب داشت و در هر کار همراهی می‌نمود. مواعظ او شاه را سودمند آمد. از جمیع مناهی توجه نمود[۱۵]

وی با دخالت در امور کشوری، علاوه بر این‌که از رواج فساد و تباهی و باده‌گساری -تا حد امکان- ممانعت کرد، تا حدی توانست اختلافات مذهبی را بکاهد و بدین وسیله از سقوط دولت صفوی جلوگیری کند. چنانکه پس از علامه، اختلافات مذهبی موجب قدرت‌یابی میرویس افغانی و قدرت‌یابی افاغنه شد. و نیز علاوه بر نفوذ در شاه، فرمان منع جنگ طوایف و دسته‌جات را از شاه گرفت و بدین وسیله از سیاست «تفرقه بیندار و حکومت کن» و جنگ قبایل جلوگیری کرد.[۱۶] وی در ۲۷ رمضان سال ۱۱۱۰ درگذشت و در جامع عتیق اصفهان مدفون شد.

تالیفات

او در عمر ۷۳ ساله خویش، بیش از یک صد کتاب به زبان فارسی و عربی نوشت که تنها یک عنوان آن بحار الأنوار است با ۱۱۰ جلد و عنوان دیگر مرآة العقول با ۲۶ جلد. حدود ۴۰ کتاب نیز به او نسبت داده شده‌است. اولین تألیف علامه را کتاب الأوزان و المقادیر یا میزان المقادیر دانسته‌اند که در سال ۱۰۶۳ تألیف شده. آخرین تألیف او هم کتاب حق‌الیقین است مربوط به سال ۱۱۰۹ هجری، یعنی یک سال قبل از وفاتش.

برخی کتب علامه عبارت‌اند از:

  1. بحار الأنوار، که یک مجموعه بزرگ روایی و تاریخی است و در ضمن آن تفسیر بسیاری از آیات قرآن کریم هم آمده‌است.
  2. مرآة العقول، شرح کافی ثقةالاسلام کلینی است در ۲۶ جلد.
  3. ملاذ الأخیار، شرح تهذیب شیخ طوسی است در ۱۶ جلد.
  4. الفرائد الطریفة، شرح صحیفه سجادیه امام سجاد علیه‌السلام است.
  5. شرح أربعین حدیث، که از بهترین کتب در این موضوع می‌باشد.
  6. حق‌الیقین، در اعتقادات است و به زبان فارسی نوشته شده. علامه چندین کتاب کلامی دیگر نیز دارد.
  7. زاد المعاد، در اعمال و ادعیه ماهها (فارسی)
  8. تحفة الزائر، در زیارات (فارسی)
  9. عین الحیاة، شامل مواعظ و حکم برگرفته از آیات و روایات معصومین علیهم‌السلام (فارسی)
  10. صراط النجاة
  11. حلیة المتقین، در آداب و مستحبات روزانه و در طول زندگی (فارسی)
  12. حیاة القلوب در تاریخ پیامبران و ائمه علیهم‌السلام در سه جلد (فارسی)
  13. مشکاة الأنوار، که مختصر حیات القلوب است (فارسی)
  14. جلاء العیون در تاریخ و مصائب اهل بیت علیهم‌السلام (فارسی)
  15. توقیعات امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف همراه با ترجمه آنها.
  16. کتب فراوانی به‌عنوان ترجمه احادیث خاص مانند ترجمه توحید مفضل و …
  17. کتبی در موضوع ترجمه ادعیه و زیارات همچون زیارت جامعه کبیره و دعای سمات و ..



موضوعات: مناسبتهاي روز
   چهارشنبه 30 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...


پيامبر خدا صلى الله عليه و آله‏ :

إنَّ رِياضَ الجَنَّةِ المَساجِدُ

همانا باغ هاى بهشت ، مساجدند .

الفردوس: ج 5 ، ص 305 / فرهنگ نامه مسجد : ص29


مناسبتهاي روز:

روز بزرگداشت علامه مجلسى ـ روز جهانى مسجد



موضوعات: مناسبتهاي روز
   چهارشنبه 30 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

همان‌طور كه در قرآن كريم اوصاف خاصي براي مؤمنين ذكر شده، در روايات شريفه هم همين عناوين، به‌ اضافه عناوين ديگر در مقام معرفي آنها و اوصافشان آمده است؛ به ويژه درباره‌ي عنوان “شيعه “، حساسيت خاصي در روايات وجود دارد. كلمه شيعه در نظر اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين ويژگي خاصي دارد. بوده‌اند بسياري از كساني كه خود را محب اهل بيت(ع) مي‌دانستند- و واقعاً هم علاقه داشتند - اما در عين‌حال ائمه اطهار سلام‌الله‌عليهم‌اجمعين به آن‌ها مي‌گفتند: شما شيعه نيستيد؛ بگوييد مؤمن يا محب اهل بيت هستيم؛ اما نگوييد شيعه‌ايم. چنين ادعايي را گاهي در روايات به عنوان دروغي كه موجب كيفر است معرفي كرده‌اند. عنوان شيعه قداست خاصي دارد و در كلام اهل بيت(ع) تأكيد شده كساني كه خود را شيعه مي‌دانند بايد اوصاف ممتازي داشته باشند. به همين مناسبت و براي تذكر بعضي از روايات را كه درباره اوصاف شيعه است مي‌‌خوانيم. تا بدانيم از نظر اهل بيت(ع) شيعه واقعي چه‌گونه آدمي است و خودمان را محك بزنيم تا ببينيم آيا مي‌توانيم ادعاي شيعه بودن بكنيم يا نه؟!

سه شرط محافظت خدا از شيعيان

—————————————
دَخَلَ سَدِيرٌ الصَّيْرَفِيُّ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ؛ سدير وارد مجلس حضرت امام صادق(ع) شد در حالي كه عده زيادي در آنجا حضور داشتند. حضرت رو به سدير كردند و اين فرمايشات را به او فرمودند: فَقَالَ يَا سَدِيرُ لَا تَزَالُ شِيعَتُنَا مَرْعِيِّينَ، مَحْفُوظِينَ، مَسْتُورِينَ، مَعْصُومِينَ1؛ شيعيان ما در پناه خداوند خواهند بود، از چشم دشمنان مستورند و آفتي به آن‌ها نمي‌رسد، به شرط آن كه سه مطلب را رعايت كنند؛ اگر اين سه مطلب را رعايت كنند، به شيعه‌بودن هم پذيرفته شده‌اند و خداي متعال به آن‌ها عنايت خاصي دارد و ايشان را از آفات و بليات حفظ مي‌كند. اول اين كه رابطه‌شان را با خدا تصحيح كنند. مَا أَحْسَنُوا النَّظَرَ لِأَنْفُسِهِمْ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ خَالِقِهِمْ. خوب فكر كنند، ببينند رابطه‌شان با خدا چگونه است؟ آيا حق بندگي خدا را به جا مي‌آورند؟
دوم آن كه رابطه‌شان را با امامشان تصحيح كنند. آيا در هر حالي مطيع امامشان هستند؟! بايد “ناصح للامام ” باشند. “ناصح ” در عربي يعني صاف، خالص، يك رو، دل‌سوز. “النصيحه لأئمة المسلمين “؛ يعني با امامشان يك رو؛ دلسوز و كاملاً مطعيش باشند.
سوم، نوع رابطه‌شان با ساير شيعيان است. شيعيان بايد وظيفه خودشان بدانند كه به ساير شيعيان كمك كنند؛ از هر نوع كمكي كه از دستشان برمي‌آيد. اين را وظيفه‌ الهي، اخلاقي و انساني براي خودشان تلقي كنند.
پس؛ اول مَا أَحْسَنُوا النَّظَرَ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ خَالِقِهِمْ؛ يعني خوب به رابطه‌شان با خدا نگاه مي‌كنند، دوم: صَحَّتْ نِيَّاتُهُمْ لِأَئِمَّتِهِمْ؛ نيت‌شان در مقابل امامشان درست باشد؛ يعني غل و غشي نداشته و كاملاً مطيع باشند. تصميم داشته باشند اوامر امام را اطاعت كنند و تخلفي نكنند. سوم، وَ بَرُّوا إِخْوَانَهُمْ فَعَطَفُوا عَلَى ضَعِيفِهِمْ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى ذَوِي الْفَاقَةِ مِنْهُمْ؛ رابطه‌شان را با برادران ايماني‌شان تقويت كنند و به ضعفاي شيعه توجه داشته باشند و به آنهايي كه احتياج مالي دارند احسان و خدمت كنند.
منبع:http://kanon14masom.blogfa.com/




موضوعات: مناسبتهاي روز
   چهارشنبه 30 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

امام علی (ع) فرمودند: اگر شما از آثار معنوی آیه الکرسی آگاه بودید در هیچ حال خواندن آن را ترک نمیکردید.

امام محمد باقر (ع) فرمودند: هر کس یک بار آیه الکرسی را بخواند خداوند هزار ناراحتی از ناراحتی های دنیا و هزار سختی آخرت رااز او دور می کند که کمترین ناراحتی دنیا فقر و کمترین سختی آخرت فشار قبر است.

رسول خدا (ص) فرمودند: هرکس آیه الکرسی را یک بار بخواند اسم او از دیوان اشقیا و انسان های بد محو می شود.

امام رضا (ع) به نقل از پیامبر فرمودند: هر کس 100 مرتبه آیه الکرسی را بخواند چنان باشد که همه عمر خود را عبادت کرده باشد.

پیامبر فرمودند: هر کس آیه الکرسی را بعد از نماز بخواند هفت آسمان شکافته گردد و به هم نیاید تا خداوند متعال به سوی خواننده آیت الکرسی نظر رحمت افکند و فرشته ای را بر انگیزد که از آن زمان تا فردای آن کارهای خوبش را بنویسد و کارهای بدش را محو کند.

رسول اکرم (ص) فرمود: یا علی بر تو باد به خواندن آیه الکرسی بعد از هر نماز واجب. زیرا به غیر از پیغمبر و صدیق و شهید کسی به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمی کند و هر کس بعد از هر نماز آیه الکرسی را بخواند به جز خداوند متعال کسی او را قبض روح نمی کند و مانند کسی باشد که همراه پیامبران خدا جهاد کرده تا شهید شده است و فرمود: بعد از مرگ بلا فاصله داخل بهشت می شود و به جز انسان صدیق و عابد کسی بر خواندن آیه الکرسی مواظبت نمی کند.

خداوند به موسی بن عمران وحی فرمود: کسی که بعد از نماز واجبش آیه الکرسی بخواند خداوند متعال به او قلب شاکرین - اجر انبیا و عمل صدیقین را عطا فرماید و چیزی جز مرگ از داخل شدن او به بهشت جلوگیری نمی نماید. مداومت نمی نماید به آن مگر پیامبر یا صدیق یا کسی که از او راضی شده ام و یا شخصی که شهادت را روزی او می نمایم.



موضوعات: باقرآن
   چهارشنبه 30 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

الله
خدا
The Name Of God

الرحیم

مهربان
The Mercifull

الرحمن

بخشاینده
The Beneficent

الملک

پادشاه
The King

القدوس

مقدس
The Holy

الجبار

توانگر
The Compeller

العزیز

باشکوه
The Mighty

المهیمن

نگهدارنده
The Protector

المؤمن

اطمینان دهنده
The Guardian Of Faith

السلام

پاک و سلامتی بخش عالم
The Source Of Peace

الغفار

همیشه بخشاینده
The Forgiver

المصور

نگارگر، صورتگر
The Fashioner

البارئ

درست
The Evolver

الخالق

آفریننده
The Creator

المتكبر

بسیار بزرگ
The Majestic

العلیم

داناترین
The All Knowning

الفتاح

گشاینده (پیروزکننده)
The Opner

الرزاق

همیشه روزی دهنده
The Provider

الوهاب

نیک بخشاینده
The Bestover

القهار

فروکاهنده
The Subduer

المعز

عزیزکننده
The Honourer

الرافع

(به سوی خود) بالا برنده
The Exalter

الخافض

پست کننده، خوار کننده
The Abaser

الباسط

گستراننده، فراخ کننده روزی
The Expender

القابض

می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها
The Constrictor

العدل

بینهایت عادل
The Just

الحكم

دادگر
The Judge

البصیر

بیناترین
The All Seeing

السمیع

شنواترین
The All Hearing

المذل

خوارکننده
The Dishonourer

الغفور

بسیار بخشاینده
The All-Forgiving

العظیم

بی‌انتها
The Great One

الحلیم

بسیار بردبار
The Forbearing One

الخبیر

آگاه‌ترین
The Aware

اللطیف

آن‌که بر بندگانش لطف دارد
The Subtle One

المغیث

نگاه دارنده، یاور
The Maintainer

الحفیظ

نگهدارنده
The Preserver

الكبیر

بزرگ‌ترین
The Most Great

العالی

بلند مرتبه
The Most High

الشكور

بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است عمل کوچک را)
The Appreciative

المجیب

پاسخگو
The Responsive

الرقیب

نگهبان، بیننده و آماده
The Watchfull

الكریم

بسیار بخشنده
The Generous One

الجلیل

بسیار گرانقدر
The Sublime One

الحسیب

شمارنده
The Reckoner

الباعث

برانگیزنده مردگان
The Resurrector

المجید

بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است)
The Most Glorious One

الودود

دوست
The Loving

الحكیم

فرزانه، بسیار خردمند
The Wise

الواسع

گسترده، وسیع
The Far-Reaching

المتین

سخت (و نیز پاینده)
The Firm One

القوی

پرزور
The Most Strong

الوكیل

عهده دار همه امور بندگان و موجودات
The Trustee

الحق

راست، درست
The Truth

الشهید

بیننده
The Witness

المعید

بازگرداننده، دوباره زنده کننده
The Restorer

المبدئ

نخستین آفریننده
The Originator

المحصی

شمارنده
The Reckoner

الحمید

ستوده
The Praiseworthy

الواجد

یابنده
The Finder

القیوم

قائم به ذات (همه-آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید)، پاینده
The Self-subsisting

الحی

زنده
The Alive

الممیت

می‌راننده، نابود کننده
The Creator Of Death

المحیی

زندگی بخش، هستی بخش
The Giver Of Life

القادر

توانا
The Able

الصمد

بی‌نیاز
The Eternal

الاحد

یگانه (خدایی جز او نیست)
The One

الواحد

یکتا سرپرستی که همه ولایتها از اوست
The Unique

الماجد

بزرگوار
The Noble

الأخر

واپسین، آخر فناکننده موجود
The Last

الاول

نخستین، اول پدیدارکننده وجود
The First

المؤخر

فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آن‌ها بجای آن‌ها
The Delayer

المقدم

فراپیش کشنده
The Expediter

المقتدر

تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر
The Powerful

البر

نیکوترین
The Source Of All Goodness

المتعالی

خود ستوده
The Most Exalted

الولی

دوست، یار و نگهبان
The Governor

الباطن

پنهان، همه دربرگیرنده
The Hiddeen

الظاهر

آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز
The Manifest

مالك الملك

فرمانروای جهان
The Eternal Owner Of Sovereignty

الرؤوف

بسیار دلسوز و مهربان
The Compassionate

العفو

درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان
The Pardoner

المنتقم

انتقام گیر
The Avenger

التواب

همیشه توبه پذیر
The Acceptor Of Repentance

المغنی

بی‌نیاز کننده، بسنده
The Enricher

الغنی

توانگر
The Self-Sufficient

الجامع

گردآورنده
The Gatherer

المقسط

عادل
The Equitable

ذو الجلال والاكرام

دارای شکوه و بخشش
The Lord Of Majesty and Bounty

الهادی

رهنما
The Guide

النور

روشنی
The Light

النافع

سودمند
The Beneficial

الضار

آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت می‌شود)
The Distresser

المانع

بازدارنده
The Preventer

الصبور

شکیبا
The Patient

الرشید

راهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا
The Guide To The Right Path

الوارث

مالک نهایی تمام مخلوقات
The Supreme Inheritor

الباقی

ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر)
The Everlasting

البدیع

سنجش ناپذیر، آفریننده
The Incomparable




موضوعات: باقرآن
   چهارشنبه 30 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

«لما سئل علي(ع) عن أشد المصائب قال: المصيبة بالدين» وقتي از اميرالمؤمنين علي(ع) درباره اشد مصائب سؤال شد حضرت فرمودند: مصيبت به دين از أشد مصائب است.

مصيبت لازمه زندگی مادی است و انواع مصائب هم فرق مي­کند و هميشه بر انسان در زندگی شخصي­اش منقصت­هايی وارد مي­شود مثل نقص مالي، نقص جاني، نقص جسمي، فقر و غيره که همه اين موارد مصيبت است که بر انسان وارد مي­شود. بر مصائب صبر کردن اجر و پاداش دارد ولی اين به معنای اين نيست که کسی تلاش نکند تا مصائب را برطرف کند. مصائبی که برای انسان پيش مي­آيد گاهی به اختيار و اراده خود انسان است يعنی منشأ آن مصائب خود انسان است و گاهی اراده و مشيت انسان در تحميل اين مصائب مدخليت ندارد که ما فعلاً نمي­خواهيم وارد مباحثی که مربوط به شعب و شقوق مصيبت است بشويم لکن اگر بخواهيم مصائب را از حيث شدت بسنجيم و از اين زاويه بخواهيم قضاوت کنيم طبق فرمايش اميرالمؤمنين(ع) سخت­ترين مصيبت­ها مصيبت به دين است. واقع اين است که ما به عنوان طلبه و روحانی بايد مصيبت بر دين را أشد المصائب بدانيم يعنی ما بايد مصيبت­هايی که به زندگی شخصی ما وارد مي­شود را تحمل کنيم و بر آنها صبر کنيم اما به عنوان متکفل امر دين و کسانی که وظيفه تبيين دين و مرزبانی عقيده و اخلاق جامعه را داريم مصيبت بر دين بايد از همه مصائب بر ما سخت­تر و گران­تر باشد، حال بايد ببينيم چقدر مصيبت بر دين برای ما سخت است؟ آيا مصيبتی که بر زندگی شخصی ما وارد مي­شود بر ما سخت­تر است يا مصيبتی که بر دين ما وارد مي­شود. به­هرحال ما بايد در درجه اول توجه داشته باشيم و بدانيم که برای ما به عنوان متوليان امر دين أشد المصائب بايد مصيبت بر دين باشد و با تمام توان تلاش کنيم تا مصيبتی بر دين وارد نشود. معلوم است که چرا مصيبت بر دين از أشد مصائب است، اگر مصيبتی بر دين انسان وارد شود و دين او ضعيف شود و عقيده او سست شود و اخلاقش تغيير کند و از دين فاصله بگيرد بدترين مصائب شامل حال او شده و از اينکه انسان فرزند خود را از دست دهد سخت­تر است چون وقتی انسان از دين فاصله بگيرد راه سعادت را به سوی خود مي­بندد. مصيبت مادی و نقص مالی قابل جبران است اما از دست رفتن دين قابل جبران نيست، در جامعه هم به همين شکل است يعنی اگر مصيبت اقتصادی برای مردم پيش بيايد قابل جبران است اما اگر به دين مردم نقصی وارد شود از أشد مصائب است و قابل جبران نيست. انشاء الله خداوند متعال به همه ما توفيق دهد که نسبت به دين خود و ديگران اهتمام داشته باشيم. «والحمد لله رب العالمين»

 



موضوعات: نکات اخلاقی
   چهارشنبه 30 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1 ... 155 156 157 ...158 ... 160 ...162 ...163 164 165 ... 257

جستجو
تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31