مساجد هستههای فرهنگی و سیاسی جهان اسلام هستند و بازگشت به دوره اوج آنها و دستیابی به «مسجد تراز اسلامی» نیازمند شبکهسازی است. چهار تن از کارشناسان علوم دینی راهبردهای طراحی این شبکهها را بیان کردهاند.
به گزارش فارس مساجد مراکزی هستند که علاوه بر فعالیت عبادی در اسلام نقشها و کارکردهای دیگری نیز پذیرفتهاند. خانه خدا نخستین پایگاهی است که برای پرستش و پیرایش انسان در زمین در نظر گرفته که توسط حضرت ابراهیم بنا نهاده شده است. رسول اکرم (ص) پس از هجرت به بنا نهادن مسجد قبا در نزدیکی مدینه و سپس مسجدالنبی(ص) همت گماشت و این مکانها در تمام دوران ایشان و پس از آن محل گردهمایی، فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … مسلمانان بوده است.
واژه مسجد 28 بار در قرآن کریم ذکر شده که 22 مرتبه به صورت مفرد و شش مرتبه به صورت جمع آمده است، در آیات به اهمیت و ضرورت توجه به مساجد در اسلام پرداخته و احکام و ضروریات توجه به برخی از مساجد اشاره شده است.
بر اساس تاریخچه مساجد در ایران نیز با ورود لشگر اسلام در دوره ساسانی به کشور مساجد شکل گرفته است. بر اساس شواهد تاریخی نخستین مسجد ایران توسط «سعد بن ابیوقاص» در تیسفون بنا نهاده شد. از قدیمیترین مساجد ایران میتوان مسجد جامع اسیر، بخارا، مسجد آدینه، فهرج، تاریخانه دامغان، مسجد یزد خواست، مسجد جامع اصفهان، دره شهر ایلام و … را اشاره کرد.
یکی از مواردی که برای نخستین بار توسط مقام معظم رهبری در پیامی به نوزدهمین اجلاس سراسری نماز (18 مهرماه 89) مورد تأکید قرار گرفته است مسجد به عنوان تراز اسلام است که برخی از کلید واژههای آن شامل مسجد خانه و مردم، خلوت انس با خداوند، کانون ذکر و معراج معنوی انسانهای با ایمان، عرصه علم و جهاد و تدبیر دنیوی جامعه، جایگاه عبادت و پایگاه سیاست، مسجد شور و بهجت عبادت خالص و مظهر آمیختگی دنیا و آخرت است که براساس فرمایشات ایشان در بین اقشار مختلف باید مسجد به عنوان تراز اسلامی در نظر گرفته شود مخصوصا با شرایطی که این روزها در جوامع اسلامی ایجاد شده و اتفاقات و هتک حرمتهایی که به ساحت مقدس مساجد و پرستشگاههای مسلمانان صورت گرفته است، اما اینکه چگونه میتوان ویژگیهای لازم برای احیای سنت مساجد و در نظر گرفتن آنها به عنوان تراز اسلامی مدنظر قرار داد در این گزارش که به مناسبت روز جهانی مسجد (30 مرداد) براساس نظرات اساتید و صاحب نظران این حوزه تهیه شده، مورد بررسی قرار داد.
فرم در حال بارگذاری ...
21آگوست مصادف است با به آتش کشیدن مسجدالاقصی توسط صهیونیستها. هفته تکریم و تجلیل مساجد از ۳۰ مرداد ماه تا ۵ شهریورماه در ایران به طور گسترده برگزار میشود.
مسجد پایگاه انسجام و یکپارچگی مسلمانان است و نماز جماعت و تشکیل صفوف به هم فشرده نمازگزاران به خوبی بیانگر هماهنگی و انسجامی است که حضور در مسجد فراهم میآورد. در اینجاست که افراد نمازگزار همچون قطرههای آب به یکدیگر میپیوندند تا دریایی از اتحاد را به نمایش درآورند. همه در کنار یکدیگر در برابر پروردگار یکتا رو به سوی یک قبله میکنند و لب به حمد و ثنای آن یگانه نازنین میگشایند و هماهنگ با یکدیگر سرود توحید را زمزمه میکنند.
پیامبر گرامی اسلام (ص) پایهگذار اولین مسجد است. او مکانی را پایهگذاری کرد که علاوه بر عهدهدار بودن نقش روحانی و معنوی، کانون فعالیتهای اجتماعی مسلمانان نیز به شمار میرفت. به همین دلیل مسجد در طول تاریخ اسلام از ویژگی برجستهای برخوردار بود. در گذشته همه امور مسلمین در ابعاد مختلف، از جمله عقاید و فعالیتهای فرهنگی، عبادی، سیاسی و اقتصادی در مساجد انجام میشد.
۳۰ مرداد بزرگداشت علامه مجلسی
محمدباقر مجلسی (۱۰۳۷ ه.ق در اصفهان - ۱۱۱۰ ه.ق در اصفهان) (۱۰۰۶ - ۱۰۷۷ شمسی) معروف به علامه مجلسی و مجلسی ثانی فقیه شیعه و ملاباشی ایران در دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفویه بود. معروفترین اثر او بحارالانوار است که مجموعهٔ بزرگی از احادیث را گردآوردهاست.
در سال ۱۰۳۷ هجری قمری، که این سال برابر است با عدد ابجدی جمله «جامع کتاب بحارالانوار»[۱]، در شهر اصفهان متولد گردید. پدرش محمدتقی مجلسی از شاگردان شیخ بهایی بود و در علوم اسلامی از بزرگان روزگار خود به شمار میرفت. پدربزرگش نیز مقصود علی مجلسی نام داشت. مادرش دختر صدرالدین محمد عاشوری بود.
هنوز به سن ۴ سالگی نرسیده بود که نزد پدرش به تحصیل پرداخت[نیازمند منبع]و در مساجد برای نماز حاضر میشد. چنانچه خود میگوید: «الحمدلله ربالعالمین که بنده در سن ۴ سالگی همه اینها را میدانستم؛ یعنی خدا و نماز و بهشت و دوزخ. و نماز شب میکردم در مسجد صفا، و نماز صبح را به جماعت میکردم و اطفال را نصیحت میکردم به آیت و حدیث، به تعلیم پدرم رحمةالله علیه».[۲] او در زمان کوتاهی تمام علوم رسمی زمان خود را فرا گرفت.
با وجود اینکه پدرش در علوم نقلی تبحر داشت، ولی بر اثر تغییر جهتی که در پدرش حاصل شده بود و بیشتر متمایل به علوم نقلی و بخصوص شرح و تفسیر احادیث گردیده بود، تنها علوم نقلی را از پدرش فرا گرفت و علوم عقلی را نزد آقا حسین خوانساری استفاده کرد.[نیازمند منبع]
علامه مجلسی در برخورد با اصولیان و اخباریان راهی میانه برگزید. وی در پاسخ پرسشکنندگان خود نوشت که «مسلک فقیر در این باب بین و وسط» است.
وی مانند دیگر فقهای سلف معتقد بود حکومت در صورت رعایت عدالت و رأفت، مشروع است و در صورت دورشدن از عدالت، مقبولیّت آن مخدوش میشود[۵]مجلسی میگفت: حاکمان باید به شرایع دین پایبند باشند و چون صفویه مروّج دین مبین میباشد، قابل تقدیر است.[۶]
علامه در عین همکاری با حاکمان، از نصیحت آنها غفلت نورزید[۷] و در «عینالحیوة» فصلی را به احوال سلاطین و معاشرت نمودن با ایشان و عدل و جودشان اختصاص داد و ظلم ظالمان را مطرح کرده و شاهان و درباریان را از بادهگساری، کبوتربازی و فساد برحذر داشته است.[۸]
وی در ۱۴ سالگی از ملاصدرا، اجازه روایت گرفت.[نیازمند منبع] و سپس در حضور استادانی چون علامه حسن علی شوشتری، امیرمحمد مومن استرآبادی، میرزای جزایری، شیخ حرعاملی، ملا محسن استرآبادی، ملا محسن فیض کاشانی، ملا صالح مازندرانی، تحصیل کرد. وی در اندک زمانی بر دانشهای صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ریاضی، تاریخ و فلسفه، حدیث و رجال، درایه و اصول و فقه و کلام احاطه کامل پیدا کرد.
وی بعد از مرگ آقا حسین خوانساری در ۱۰۹۹ ه.ق در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام ملاباشی ایران رسید، عالیترین مقام دینی کشور که تنها پس از پادشاه قرار میگرفت. مجلسی زندگی بسیار مجلل و آراستهای داشت به طوری که سید نعمتالله جزایری همکار و شاگردش نوشته که حتی شلوار زنان خدمتکار و کنیزکان او از گرانبهاترین پارچههای کشمیری بود.[۹]
لارنس لکهارت،از جمله مستشرقینی است که اقدام مجلسی مبنی بر گسترش روابط با شاه را بنا به انگیزه دینی میداند نه حرص و آز.[۱۰]
وی در زمان خود با توجه به نزدیکی به دربار شاه سلطان حسین، بر ضد آشنایی با دانشهای مبتنی بر خرد و استدلال برخاست و حتی نوشت که نباید پیرامون علم و صفات خداوند و شبهههای مربوط به قضا و قدر اندیشید [۱۱]. در همین دوران است که ملا صدرا تکفیر میشود و گفته می شود مجلسی، ملا محمدصادق اردستانی را از اصفهان بیرون میکند [۱۲] که این ادعا با توجه به توضیح تازه یابی از آقا محمدمهدی پاشنه طلا یزدی (نتیجه ملا محمدصادق اردستانی) در ذیل نگارش شجره نامه اش در صفحه آخر یکی از نسخ خطی محفوظ در کتابخانه ملی ایران رد می شود. [۱۳] علامه علی دوانی نیز متذکر شده است که این مطلب خلاف واقع و تهمتی به مجلسی است.[۱۴]
اصفهانی مینویسد:
مولانا محمدباقر مجلسی دراواخر شاهسلیمان و اوایل سلطنت شاهسلطان حسین بود. شاه، کمال متابعت در مطالب دینی از آنجناب داشت و در هر کار همراهی مینمود. مواعظ او شاه را سودمند آمد. از جمیع مناهی توجه نمود[۱۵]
وی با دخالت در امور کشوری، علاوه بر اینکه از رواج فساد و تباهی و بادهگساری -تا حد امکان- ممانعت کرد، تا حدی توانست اختلافات مذهبی را بکاهد و بدین وسیله از سقوط دولت صفوی جلوگیری کند. چنانکه پس از علامه، اختلافات مذهبی موجب قدرتیابی میرویس افغانی و قدرتیابی افاغنه شد. و نیز علاوه بر نفوذ در شاه، فرمان منع جنگ طوایف و دستهجات را از شاه گرفت و بدین وسیله از سیاست «تفرقه بیندار و حکومت کن» و جنگ قبایل جلوگیری کرد.[۱۶] وی در ۲۷ رمضان سال ۱۱۱۰ درگذشت و در جامع عتیق اصفهان مدفون شد.
او در عمر ۷۳ ساله خویش، بیش از یک صد کتاب به زبان فارسی و عربی نوشت که تنها یک عنوان آن بحار الأنوار است با ۱۱۰ جلد و عنوان دیگر مرآة العقول با ۲۶ جلد. حدود ۴۰ کتاب نیز به او نسبت داده شدهاست. اولین تألیف علامه را کتاب الأوزان و المقادیر یا میزان المقادیر دانستهاند که در سال ۱۰۶۳ تألیف شده. آخرین تألیف او هم کتاب حقالیقین است مربوط به سال ۱۱۰۹ هجری، یعنی یک سال قبل از وفاتش.
برخی کتب علامه عبارتاند از:
فرم در حال بارگذاری ...
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
همانا باغ هاى بهشت ، مساجدند .
الفردوس: ج 5 ، ص 305 / فرهنگ نامه مسجد : ص29
روز بزرگداشت علامه مجلسى ـ روز جهانى مسجد
فرم در حال بارگذاری ...
همانطور كه در قرآن كريم اوصاف خاصي براي مؤمنين ذكر شده، در روايات شريفه هم همين عناوين، به اضافه عناوين ديگر در مقام معرفي آنها و اوصافشان آمده است؛ به ويژه دربارهي عنوان “شيعه “، حساسيت خاصي در روايات وجود دارد. كلمه شيعه در نظر اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين ويژگي خاصي دارد. بودهاند بسياري از كساني كه خود را محب اهل بيت(ع) ميدانستند- و واقعاً هم علاقه داشتند - اما در عينحال ائمه اطهار سلاماللهعليهماجمعين به آنها ميگفتند: شما شيعه نيستيد؛ بگوييد مؤمن يا محب اهل بيت هستيم؛ اما نگوييد شيعهايم. چنين ادعايي را گاهي در روايات به عنوان دروغي كه موجب كيفر است معرفي كردهاند. عنوان شيعه قداست خاصي دارد و در كلام اهل بيت(ع) تأكيد شده كساني كه خود را شيعه ميدانند بايد اوصاف ممتازي داشته باشند. به همين مناسبت و براي تذكر بعضي از روايات را كه درباره اوصاف شيعه است ميخوانيم. تا بدانيم از نظر اهل بيت(ع) شيعه واقعي چهگونه آدمي است و خودمان را محك بزنيم تا ببينيم آيا ميتوانيم ادعاي شيعه بودن بكنيم يا نه؟!
سه شرط محافظت خدا از شيعيان
—————————————
دَخَلَ سَدِيرٌ الصَّيْرَفِيُّ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ؛ سدير وارد مجلس حضرت امام صادق(ع) شد در حالي كه عده زيادي در آنجا حضور داشتند. حضرت رو به سدير كردند و اين فرمايشات را به او فرمودند: فَقَالَ يَا سَدِيرُ لَا تَزَالُ شِيعَتُنَا مَرْعِيِّينَ، مَحْفُوظِينَ، مَسْتُورِينَ، مَعْصُومِينَ1؛ شيعيان ما در پناه خداوند خواهند بود، از چشم دشمنان مستورند و آفتي به آنها نميرسد، به شرط آن كه سه مطلب را رعايت كنند؛ اگر اين سه مطلب را رعايت كنند، به شيعهبودن هم پذيرفته شدهاند و خداي متعال به آنها عنايت خاصي دارد و ايشان را از آفات و بليات حفظ ميكند. اول اين كه رابطهشان را با خدا تصحيح كنند. مَا أَحْسَنُوا النَّظَرَ لِأَنْفُسِهِمْ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ خَالِقِهِمْ. خوب فكر كنند، ببينند رابطهشان با خدا چگونه است؟ آيا حق بندگي خدا را به جا ميآورند؟
دوم آن كه رابطهشان را با امامشان تصحيح كنند. آيا در هر حالي مطيع امامشان هستند؟! بايد “ناصح للامام ” باشند. “ناصح ” در عربي يعني صاف، خالص، يك رو، دلسوز. “النصيحه لأئمة المسلمين “؛ يعني با امامشان يك رو؛ دلسوز و كاملاً مطعيش باشند.
سوم، نوع رابطهشان با ساير شيعيان است. شيعيان بايد وظيفه خودشان بدانند كه به ساير شيعيان كمك كنند؛ از هر نوع كمكي كه از دستشان برميآيد. اين را وظيفه الهي، اخلاقي و انساني براي خودشان تلقي كنند.
پس؛ اول مَا أَحْسَنُوا النَّظَرَ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ خَالِقِهِمْ؛ يعني خوب به رابطهشان با خدا نگاه ميكنند، دوم: صَحَّتْ نِيَّاتُهُمْ لِأَئِمَّتِهِمْ؛ نيتشان در مقابل امامشان درست باشد؛ يعني غل و غشي نداشته و كاملاً مطيع باشند. تصميم داشته باشند اوامر امام را اطاعت كنند و تخلفي نكنند. سوم، وَ بَرُّوا إِخْوَانَهُمْ فَعَطَفُوا عَلَى ضَعِيفِهِمْ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى ذَوِي الْفَاقَةِ مِنْهُمْ؛ رابطهشان را با برادران ايمانيشان تقويت كنند و به ضعفاي شيعه توجه داشته باشند و به آنهايي كه احتياج مالي دارند احسان و خدمت كنند.
منبع:http://kanon14masom.blogfa.com/
فرم در حال بارگذاری ...
امام علی (ع) فرمودند: اگر شما از آثار معنوی آیه الکرسی آگاه بودید در هیچ حال خواندن آن را ترک نمیکردید.
امام محمد باقر (ع) فرمودند: هر کس یک بار آیه الکرسی را بخواند خداوند هزار ناراحتی از ناراحتی های دنیا و هزار سختی آخرت رااز او دور می کند که کمترین ناراحتی دنیا فقر و کمترین سختی آخرت فشار قبر است.
رسول خدا (ص) فرمودند: هرکس آیه الکرسی را یک بار بخواند اسم او از دیوان اشقیا و انسان های بد محو می شود.
امام رضا (ع) به نقل از پیامبر فرمودند: هر کس 100 مرتبه آیه الکرسی را بخواند چنان باشد که همه عمر خود را عبادت کرده باشد.
پیامبر فرمودند: هر کس آیه الکرسی را بعد از نماز بخواند هفت آسمان شکافته گردد و به هم نیاید تا خداوند متعال به سوی خواننده آیت الکرسی نظر رحمت افکند و فرشته ای را بر انگیزد که از آن زمان تا فردای آن کارهای خوبش را بنویسد و کارهای بدش را محو کند.
رسول اکرم (ص) فرمود: یا علی بر تو باد به خواندن آیه الکرسی بعد از هر نماز واجب. زیرا به غیر از پیغمبر و صدیق و شهید کسی به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمی کند و هر کس بعد از هر نماز آیه الکرسی را بخواند به جز خداوند متعال کسی او را قبض روح نمی کند و مانند کسی باشد که همراه پیامبران خدا جهاد کرده تا شهید شده است و فرمود: بعد از مرگ بلا فاصله داخل بهشت می شود و به جز انسان صدیق و عابد کسی بر خواندن آیه الکرسی مواظبت نمی کند.
خداوند به موسی بن عمران وحی فرمود: کسی که بعد از نماز واجبش آیه الکرسی بخواند خداوند متعال به او قلب شاکرین - اجر انبیا و عمل صدیقین را عطا فرماید و چیزی جز مرگ از داخل شدن او به بهشت جلوگیری نمی نماید. مداومت نمی نماید به آن مگر پیامبر یا صدیق یا کسی که از او راضی شده ام و یا شخصی که شهادت را روزی او می نمایم.
فرم در حال بارگذاری ...
الله
خدا
The Name Of God
الرحیم
مهربان
The Mercifull
الرحمن
بخشاینده
The Beneficent
الملک
پادشاه
The King
القدوس
مقدس
The Holy
الجبار
توانگر
The Compeller
العزیز
باشکوه
The Mighty
المهیمن
نگهدارنده
The Protector
المؤمن
اطمینان دهنده
The Guardian Of Faith
السلام
پاک و سلامتی بخش عالم
The Source Of Peace
الغفار
همیشه بخشاینده
The Forgiver
المصور
نگارگر، صورتگر
The Fashioner
البارئ
درست
The Evolver
الخالق
آفریننده
The Creator
المتكبر
بسیار بزرگ
The Majestic
العلیم
داناترین
The All Knowning
الفتاح
گشاینده (پیروزکننده)
The Opner
الرزاق
همیشه روزی دهنده
The Provider
الوهاب
نیک بخشاینده
The Bestover
القهار
فروکاهنده
The Subduer
المعز
عزیزکننده
The Honourer
الرافع
(به سوی خود) بالا برنده
The Exalter
الخافض
پست کننده، خوار کننده
The Abaser
الباسط
گستراننده، فراخ کننده روزی
The Expender
القابض
میراننده، بیرون کشنده جانها
The Constrictor
العدل
بینهایت عادل
The Just
الحكم
دادگر
The Judge
البصیر
بیناترین
The All Seeing
السمیع
شنواترین
The All Hearing
المذل
خوارکننده
The Dishonourer
الغفور
بسیار بخشاینده
The All-Forgiving
العظیم
بیانتها
The Great One
الحلیم
بسیار بردبار
The Forbearing One
الخبیر
آگاهترین
The Aware
اللطیف
آنکه بر بندگانش لطف دارد
The Subtle One
المغیث
نگاه دارنده، یاور
The Maintainer
الحفیظ
نگهدارنده
The Preserver
الكبیر
بزرگترین
The Most Great
العالی
بلند مرتبه
The Most High
الشكور
بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است عمل کوچک را)
The Appreciative
المجیب
پاسخگو
The Responsive
الرقیب
نگهبان، بیننده و آماده
The Watchfull
الكریم
بسیار بخشنده
The Generous One
الجلیل
بسیار گرانقدر
The Sublime One
الحسیب
شمارنده
The Reckoner
الباعث
برانگیزنده مردگان
The Resurrector
المجید
بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است)
The Most Glorious One
الودود
دوست
The Loving
الحكیم
فرزانه، بسیار خردمند
The Wise
الواسع
گسترده، وسیع
The Far-Reaching
المتین
سخت (و نیز پاینده)
The Firm One
القوی
پرزور
The Most Strong
الوكیل
عهده دار همه امور بندگان و موجودات
The Trustee
الحق
راست، درست
The Truth
الشهید
بیننده
The Witness
المعید
بازگرداننده، دوباره زنده کننده
The Restorer
المبدئ
نخستین آفریننده
The Originator
المحصی
شمارنده
The Reckoner
الحمید
ستوده
The Praiseworthy
الواجد
یابنده
The Finder
القیوم
قائم به ذات (همه-آفرینندهای که کسی او را نیافرید)، پاینده
The Self-subsisting
الحی
زنده
The Alive
الممیت
میراننده، نابود کننده
The Creator Of Death
المحیی
زندگی بخش، هستی بخش
The Giver Of Life
القادر
توانا
The Able
الصمد
بینیاز
The Eternal
الاحد
یگانه (خدایی جز او نیست)
The One
الواحد
یکتا سرپرستی که همه ولایتها از اوست
The Unique
الماجد
بزرگوار
The Noble
الأخر
واپسین، آخر فناکننده موجود
The Last
الاول
نخستین، اول پدیدارکننده وجود
The First
المؤخر
فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آنها بجای آنها
The Delayer
المقدم
فراپیش کشنده
The Expediter
المقتدر
تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر
The Powerful
البر
نیکوترین
The Source Of All Goodness
المتعالی
خود ستوده
The Most Exalted
الولی
دوست، یار و نگهبان
The Governor
الباطن
پنهان، همه دربرگیرنده
The Hiddeen
الظاهر
آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز
The Manifest
مالك الملك
فرمانروای جهان
The Eternal Owner Of Sovereignty
الرؤوف
بسیار دلسوز و مهربان
The Compassionate
العفو
درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان
The Pardoner
المنتقم
انتقام گیر
The Avenger
التواب
همیشه توبه پذیر
The Acceptor Of Repentance
المغنی
بینیاز کننده، بسنده
The Enricher
الغنی
توانگر
The Self-Sufficient
الجامع
گردآورنده
The Gatherer
المقسط
عادل
The Equitable
ذو الجلال والاكرام
دارای شکوه و بخشش
The Lord Of Majesty and Bounty
الهادی
رهنما
The Guide
النور
روشنی
The Light
النافع
سودمند
The Beneficial
الضار
آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت میشود)
The Distresser
المانع
بازدارنده
The Preventer
الصبور
شکیبا
The Patient
الرشید
راهنما، آموزگار و دانای بیخطا
The Guide To The Right Path
الوارث
مالک نهایی تمام مخلوقات
The Supreme Inheritor
الباقی
ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر)
The Everlasting
البدیع
سنجش ناپذیر، آفریننده
The Incomparable
فرم در حال بارگذاری ...
بیان اخلاقی حجه الاسلام سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان
«لما سئل علي(ع) عن أشد المصائب قال: المصيبة بالدين» وقتي از اميرالمؤمنين علي(ع) درباره اشد مصائب سؤال شد حضرت فرمودند: مصيبت به دين از أشد مصائب است.
مصيبت لازمه زندگی مادی است و انواع مصائب هم فرق ميکند و هميشه بر انسان در زندگی شخصياش منقصتهايی وارد ميشود مثل نقص مالي، نقص جاني، نقص جسمي، فقر و غيره که همه اين موارد مصيبت است که بر انسان وارد ميشود. بر مصائب صبر کردن اجر و پاداش دارد ولی اين به معنای اين نيست که کسی تلاش نکند تا مصائب را برطرف کند. مصائبی که برای انسان پيش ميآيد گاهی به اختيار و اراده خود انسان است يعنی منشأ آن مصائب خود انسان است و گاهی اراده و مشيت انسان در تحميل اين مصائب مدخليت ندارد که ما فعلاً نميخواهيم وارد مباحثی که مربوط به شعب و شقوق مصيبت است بشويم لکن اگر بخواهيم مصائب را از حيث شدت بسنجيم و از اين زاويه بخواهيم قضاوت کنيم طبق فرمايش اميرالمؤمنين(ع) سختترين مصيبتها مصيبت به دين است. واقع اين است که ما به عنوان طلبه و روحانی بايد مصيبت بر دين را أشد المصائب بدانيم يعنی ما بايد مصيبتهايی که به زندگی شخصی ما وارد ميشود را تحمل کنيم و بر آنها صبر کنيم اما به عنوان متکفل امر دين و کسانی که وظيفه تبيين دين و مرزبانی عقيده و اخلاق جامعه را داريم مصيبت بر دين بايد از همه مصائب بر ما سختتر و گرانتر باشد، حال بايد ببينيم چقدر مصيبت بر دين برای ما سخت است؟ آيا مصيبتی که بر زندگی شخصی ما وارد ميشود بر ما سختتر است يا مصيبتی که بر دين ما وارد ميشود. بههرحال ما بايد در درجه اول توجه داشته باشيم و بدانيم که برای ما به عنوان متوليان امر دين أشد المصائب بايد مصيبت بر دين باشد و با تمام توان تلاش کنيم تا مصيبتی بر دين وارد نشود. معلوم است که چرا مصيبت بر دين از أشد مصائب است، اگر مصيبتی بر دين انسان وارد شود و دين او ضعيف شود و عقيده او سست شود و اخلاقش تغيير کند و از دين فاصله بگيرد بدترين مصائب شامل حال او شده و از اينکه انسان فرزند خود را از دست دهد سختتر است چون وقتی انسان از دين فاصله بگيرد راه سعادت را به سوی خود ميبندد. مصيبت مادی و نقص مالی قابل جبران است اما از دست رفتن دين قابل جبران نيست، در جامعه هم به همين شکل است يعنی اگر مصيبت اقتصادی برای مردم پيش بيايد قابل جبران است اما اگر به دين مردم نقصی وارد شود از أشد مصائب است و قابل جبران نيست. انشاء الله خداوند متعال به همه ما توفيق دهد که نسبت به دين خود و ديگران اهتمام داشته باشيم. «والحمد لله رب العالمين»
فرم در حال بارگذاری ...
<< 1 ... 155 156 157 ...158 ...159 160 161 ...162 ...163 164 165 ... 257 >>