امام سجاد علیه السلام مایه فخر و زینت عابدان و پیشوای بندگان پاک و خالص خداوند، و آقای ساجدان و زینت عابدان است. آن ها که با تاریخ او مأنوس اند، این مسأله را به نیکی درمی یابند که این لقب «زین العابدین» از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله برای او معّین شد و پیامبر گرامی، خود او را زین العابدین خواند و فرمود: «هنگامی که قیامت بر پا شود، ندا دهنده ای در میان جمع اهل محشر ندا در دهد که مایه زینت عابدان کجاست».

امام سجاد علیه السلام در مقابل انحرافاتی، چون: غلو، جبر گرایی، گروههای مشبّهه، متصوّفه و زاهد نمایان و علمای درباری به شیوه های مختلف به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل می کرد و این در حالی بود که در این دوره رسما جلوی امر به معروف و نهی از منکر گرفته می شد
شکوه و جلال

امام سجاد علیه السلام چنان جلال و شکوهی داشت که حتی دشمنان حضرت نیز در برابر هیبت ایشان سر تعظیم فرود می آوردند. برای نمونه، مسلم بن عَقَبه، از ستمگران روزگار که به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام با حضرت رو به رو شده بود، به محض دیدن امام، بی اختیار به تکریمش پرداخت و او را با احترام در کنار خود نشاند و پس از تکریم و تعظیم، آن حضرت را به خانه اش برگرداند. هنگامی که از او علت این کار را پرسیدند، پاسخ داد: شکوه و هیبت او مرا فرا گرفت. او که ابتدا قصد کشتن امام را داشت، بی اختیار به امام عرض کرد که هر حاجتی داری، بگوی. امام برای خود حاجتی نخواست، ولی برای عده ای طلب بخشش کرد و آنها را از مرگ نجات داد.
امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر

امام سجاد علیه السلام هم به عنوان امام، مسئول اصلی امر به معروف و نهی از منکر در تمام ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و … بود و هم به عنوان یک عضو از جامعه اسلامی این مسئولیت را عهده دار بود. از اینرو، در سیره و سخن آن حضرت بارها از این مسئولیت سخن به میان آمده است.

امام سجاد علیه السلام در مقابل انحرافاتی، چون: غلو، جبر گرایی، گروههای مشبّهه، متصوّفه و زاهد نمایان و علمای درباری به شیوه های مختلف به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل می کرد و این در حالی بود که در این دوره رسما جلوی امر به معروف و نهی از منکر گرفته می شد.

لقب «زین العابدین» از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله برای او معّین شد و پیامبر گرامی، خود او را زین العابدین خواند و فرمود: هنگامی که قیامت بر پا شود، ندا دهنده ای در میان جمع اهل محشر ندا در دهد که مایه زینت عابدان کجاست

امام سجاد علیه السلام درباره اهمیت هدایت و راهنمایی به معروفها و رهانیدن از ضلالت می فرمود: «به شیعیان من مژده ثواب بزرگ و پاداش فراوان بدهید که خدای تعالی به موسی علیه السلام چنین وحی کرد: مرا در نزد آفریدگانم، و آفریدگانم را نزد من محبوب ساز! موسی پرسید: چگونه؟ فرمود: رحمتها و نعمتهایم را به یادشان بیاور ؛ چرا که اگر فرار کننده از در خانه یا گمگشته از آستانه مرا به سوی من باز گردانی، برای تو بالاتر از عبادت صد سال است که روزهایش را روزه بداری و شبهایش را به نماز و عبادت بگذرانی.» (1)

امام علیه السلام در عمل و رفتار نیز عامل به این اصل حیاتی بود؛ لذا یکی از اصحاب را چنین نهی فرمود:

«لَیْسَ لَکَ اَنْ تَقْعُدَ مَعَ مَنْ شِئْتَ فَاِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی یَقُولُ: «وَ اِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخوضونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِض عَنْهُم حَتی یَخوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ اِمّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکری مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ»؛(2) تو حق نداری با هر کسی مجالست کنی؛ زیرا خدای تعالی می فرماید: چون کسانی را می بینی که درباره آیات ما به عناد گفتگو می کنند، پس از ایشان رو بگردان تا اینکه درباره مطلب دیگری سخن بگویند و اگر شیطان از خاطر تو برد، بعد از آنکه به خاطرت آمد، با گروه ستمگران ننشین … .»

امام زین العابدین علیه السلام چنان جایگاهی برای امر به معروف و نهی از منکر قائل بود که می فرمود: «اَلذُّنُوبُ الَّتی تُنْزِلُ الْبَلاءَ تَرْکُ اِغاثَهِ الْمَلهُوفِ وَ تَرکُ مَعُونَةِ الْمَظلومِ وَ تَضْییعُ الْأَمْرِ بِالْمَعْروفِ وَالنَّهیِ عَنِ الْمُنْکَرِ ؛(3) گناهانی که بلا را نازل می کنند، یاری نکردن غمدیده، ترک یاری مظلوم و ضایع کردن امر به معروف و نهی از منکر است.»

پی نوشت:

1) لئالی الاخبار، ص214 ، و ر.ک: بحارالانوار، ج1، ص71.

2) تفسیر برهان، ج1، ص322.

3) معانی الاخبار، باب 136.


موضوعات: معرفی اساتید
   چهارشنبه 28 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

رابطه دوستانه و پر مهر و صفا میان خواهر و برادر ، پدیدهای تازه نیست ، بلکه یک حقیقت بسیار دیرین است ، تا آنجایی که برای نمایش مهر و صفای رایج میان دو دوست فرهیخته و واقعی ، به مهر و محبت میان دو خواهر و یا دو برادر مثال می زنند و می گویند : آن دو تن در دوستی متقابل چنان گرم و پر معنویت هستند ، که گویی با هم برادر یا خواهرند .
اما روابط پرمهر و صفایی که میان امام حسین (ع) و خواهر ارجمندش زینب (س) جریان داشت ، فراتر از این دوستی ها و برتر از این محبت ها و پرشورتر از این مهرها و مهرورزی هاست ، و با امتیازاتی وصف ناپذیر همراه است .
این سخن ،گزافه نیست اگر بگوییم که در سراسر گیتی و در کران تا کران عصرها و نسل ها ، خواهر و برادری نبوده و نخواهد بود که میانشان مهر و عطوفتی به سان مهر و عطوفت حسین و زینب علیهماالسلام نسبت به یکدیگر باشد چرا که هر کدام از این دو انسان بزرگ منش در میدان محبت خالصانه و صفای دل نسبت به دیگری از همه فرزندان انسان ممتاز شده و رکورد مهر و صفا ، اخلاص و ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی را شکسته اند .
راستی چرا این گونه نباشد ، در حالیکه این دو گل زیبای بوستان پیامبر در یک دانشگاه آسمانی و زمینی آموزش دیده ، و از یک خاستگاه ادب آموخته و در کنار هم بالیده و شاخه پر بار و بر یک درخت سایه گسترند .
این مهر و ارادت متقابل ، تنها از دریای عواطف خانوادگی آنان برنمی خیزد ، بلکه از عمق شناخت متقابل شخصیت و ویژگی ها و ارزش های معنوی و انسانی و آگاهی از شکوه و عظمت یکدیگر سرچشمه می گیرد . زینب ، برادرش را نیک می شناسد که سالار جوانان و جوانمردان بهشت و گل خوش بوی بوستان پیامبر است ، و نیز می داند که خدا برادرش را در آیات بسیاری از قرآن به سان آیه ی مباهله ، قربی ، تطهیر ، سوره ی هل أتی و دیگر آیات و سوره های قرآن ستوده است .
افزون بر این ، زینب (س) سال ها با برادرش در یک خانه ی تاریخ ساز زیسته و هماره توحیدگرایی و یکتاپرستی ، نماز و نیایش ، منش انسانی و والایی های اخلاقی و معنویت و کمال وصف ناپذیر او را شاهد بوده ، و به خوبی موقعیت شکوه بار برادر را در بارگاه خدا و پیامبر و مردم آگاه و کمال جو شناخته است .
او می داند که حسین (ع) ، پیشوای آسمانی است و از جانب خدا به امامت و هدایت مردم و جانشینی پیامبر برگزیده شده است ، و روشن است که چنین انسان والایی به ویزگی های امامت راستین ، نظیر دانش گسترده ، آگاهی از همه ی علوم و فنون ، ویژگی مصونیت از گناه و لغزش و دیگر ویزگی های امام معصوم آراسته است در برابر آن شناخت و مهر و عطوفت ، از این سو هم امام حسین (ع) خواهر فرزانه اش را آن گونه که شایسته است می شناسد و از همه ی برتری ها و ویژگی های علمی و معنوی واخلاقی و انسانی او اگاه است .
با عنایت به این شناخت متقابل این برترین برادر و خواهر گیتی اینک برای ما ممکن است که برخی از رازهای دلبستگی آتشین میان آن دو را بشناسیم ، و به رمز احترام متقابلی که میان آنان جریان داشت پی ببریم .
برای نمونه ، دراین مورد آورده اند که : روزی امام حسین (ع) قرآن شریف را در برابر خود داشت و آیات جان بخش آن را تلاوت می نمود و در آن می اندیشید . درست در اوج تلاوت و اندیشه بود که خواهرش زینب (س) به دیدار او آمد . آن حضرت با آمدن خواهر به پا خاست و در حالی که قرآن را روی دست داشت ، به منظور ادای احترام به زینب ، به پیشواز او رفت .

 


موضوعات: معرفی اساتید
   چهارشنبه 28 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

کرفس از تولید سنگ کلیه و مثانه جلوگیری میکند . این گیاه به دلیل داشتن پتاسیم کلیه را تمیز و جریان ادرار را تحریک میکند از این رو برای مبتلایان به عفونت مجاری ادرار اثر شفا بخش دارد این گیاه برای مبتلایان به نقرس و اسید اوریک بالا بهترین ماده ی غذایی است .
ترپین ماده ی معطر کرفس مانع ماندن سنگ کلیه در مجاری ادرار و یا آلودگی ادراری میشود
روغن اتری موجود در کرفس باعث گشاد شدن مجاری کلیه میشود به طوری که اسید اوریک بهتر دفع میگردد.
کرفس باعث تحریک شدید روده میشود و برای اینکه به روده های خسته و پیر کمک شود .نوشیدن روزانه یک لیوان عصاره ی کرفس توصیه میشود .روده از این طریق به روش طبیعی تخلیه میشود.
این گیاه دارای درصد بالایی فیبر است بنابراین ملین بسیار مناسبی به شمار می آید و مصرف برگ و ساقه های کرفس در مورد کسانی که از ناراحتی های گوارشی نظیر یبوست رنج میبرند مفید است.
کرفس ضد نفخ است و تب را پایین می آورد . مصرف آن به خصوص به افراد درگیر با بیماری های قلب و عروق و در مبتلایان به چربی خون بالا توصیه میشود این گیاه از تصلب شراین جلوگیری میکند .
اسیدهای چرب فرارموجود در این گیاه محرک اشتها است.
این گیاه دارای خاصیت ضد میکروبی است و در بهبود آسم و سرماخوردگی ریوی مناسب است.
آب کرفس به صورت غرغره برای رفع گلودرد های خشک به دلیل خاصیت ضد عفونی کننده اش بسیار مفید است.
از کرفس به دلیل بالا بودن مقدار زیادی آنتی اکسیدان به عنوان یکی از ده ماده غذایی ای که میتواند باسرطان جلوگیری کند نام برده شده است .
این گیاه دارای فسفر بوده و در تقویت حافظه و ازدیاد هوش کار آمد است در نسخ قدیمی به نفش افزایش دهنده شیر مادر توسط این گیاه اشاره شده است.

 


موضوعات: معرفی اساتید
   چهارشنبه 28 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1. ایمان و تقوا: حضرت زینب(س) در دامن پاک‌ترین و با ایمان‌ترین انسان‌ها رشد کرد و معارف الهی را آموخت و با تقویت ایمان خویش آن‌ها را در خود شکوفا ساخت. ایشان همیشه تقوا و پرهیزکاری پیشه می‌کردند حیا و عفت را سرلوحه زندگانی خویش کرده بودند. شما نیز که در دامن یک خانواده مؤمن و متقی رشد کردید، باید همچون حضرت زینب(س) اصلی‌ترین و مرکزی‌ترین وسیله اسلام یعنی ایمان را در خود تقویت سازید و صفت تقوا، حیا و عفت را ملکه خود قرار دهید تا مثل ایشان به قله‌های سعادت و کمال دست یابید.

2. ثبات قدم و جانفشانی در راه هدف: حضرت زینب(س) در راه اهداف عالی خویش همیشه ثابت قدم بود و در این راه از جان و مال خویش دریغ نکرد. بدترین مصیبت‌ها را تجربه کرد از زندگی آرام و آسوده دست کشید، سختی‌های سفر و جنگ را به جان خرید، عزیزترین کسان خود را در مقابل دیدگانش قطعه قطعه کردند، باز از آرمان‌های اصیل خویش دست برنداشت و در این راه همیشه ثابت قدم باقی ماند.

3. وفاداری به ولایت الهی: حضرت زینب(س) از بهترین موقعیت در مدینه برخوردار بود، اما حتی شوهر خویش را ترک کرد تا با امام خود یعنی امام حسین(ع) همراه باشد. ایشان نه تنها از این جهت که خواهر امام حسین(ع) بود محبت واقعی به ایشان داشت، بلکه از این جهت که ایشان امام زمانش بود به ایشان عشق می‌ورزید و مطیع کامل ایشان بود. حضرت زینب(س) همیشه به امام خویش وفادار بود.

4. امانت‌داری: کسی که در او شرط انصاف و عدل تحقق پیدا کند، مردم اشیاء گرانقدر خود را نزد او به امانت می‌گذارند. حضرت زینب(س) به خاطر دارا بودن این شرط‌ها حافظ بسیاری از امانت‌ها بود که بزرگترین امانت نزد ایشان حفظ وجود امام عصرشان یعنی امام سجاد(ع) بود و ایشان در حفظ این امانت تا سر حد جان کوشیدند و هیچ گاه او را تنها نگذاشتند. از دیگر امانت‌ها نزد ایشان حفاظت از عزت اسلام و خاندان آل محمد(ص) است؛ طوری که در رویارویی با عبیدالله به او سلام ندادند و او گفت که این زن متکبر کیست؟ زنان گفتند: زینب کبری(س) دختر علی(ع) است همان که تو در جایش نشسته‌ای.

اما امانت بعدی حفظ و حراست از دین در تمامی مراحل به خصوص در سختی‌هاست.

5. صبر و شکیبایی: در این وادی نیز زینب سرآمد وسرافراز بود و از این جهت نیز بهترین الگو برای بانوان و مادران شهید و خواهران شهید و… هست.

6. دانش و هوشمندی: با بررسی عملکرد حضرت زینب و خطبه‌هایش به مقام عالمانه و معرفت و آگاهی ایشان می‌توان پی‌برد. وقتی امام سجاد(ع) فرمود: ای عمه! به حق دانشمندی هستی که پیش کسی درس نیاموخته، این جمله خبر از هوش و دانش حضرت می‌دهد.

7. عبادت و تهجد: حضرت زینب(س) کسی بود که هیچ یک از زنان هم‌عصرش به پای عبادت او نمی‌رسد، ما بارها در مورد نماز شب او شنیده‌ایم، آن هنگام که مصائب به او روی آورد و داغ عزیزان توان ایستادن را از او گرفت، در آنجا نیز نماز شبش را ترک نکرد و نشسته آن را بجا آورد، نماز شبی که واجب نبود، اما زینب کبری(س) آن را بر خود واجب کرد پس بانوان به تأسی از زینب(س) در انجام محوری‌ترین اصل در زندگی یعنی عبادت را در نهایت اخلاص و بندگی بجا آورند و تنها به واجبات اکتفا نکنند، بلکه مستحبات و نمازهای شب را تا حد توان بجا آورند. در این فضا است که می‌توان شیران بیشه جهاد و تقوا را تربیت کرد و ایثارگری‌ها آفرید.

8. هدایت‌گری: زنان در جهت دهی جامعه نقش بسزایی دارند. خداوند این ودیعه را در درون زنان به ودیعه سپرده است با بررسی حرکت‌های زینب(س) در تصمیم گیری‌ها، خطبه‌ها، حرف‌ها، سکوت‌ها و … به نقش هدایت‌گریشان پی می‌بریم.

9. شجاعت و تدبیر: زینب کبری(س) آن بانوی قهرمان با شجاعت و تدبیر رهبری نهضت را به عهده گرفت. شجاعانه خطبه خواند و دستگاه استبداد را رسوا کرد و با تدبیر اهل بیت(ع) و دختران و زنان را اداره کرد تا به مقصد برسند؛ در این راه به همه انسان‌ها درس‌ها آموخت.

10. دفاع از ارزش‌های اسلامی: حضرت زینب(س) از دین و ارزش‌های الهی دفاع کرد و در این راه از جان و مال و فرزندان و عزیزترین کسان خود گذشت و بر غم فقدان آنان دلش را گداخت و به خاطر زنده ماندن دین و امر به معروف و نهی از منکر که برادرش برای آن قیام کرد و به آن عمل کرد.

اینها همه از کردار و سلوک معنوی زینب(س) است که درسی به مردان و زنان آموخته است.


موضوعات: معرفی اساتید
   سه شنبه 27 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

این جمله و شعار، نشان دهندة پیوستگی و تداوم خطّ درگیری حقّ و باطل در همة زمان ها و مکان هاست. همیشه و در طول تاریخ، حقّ و باطل رو در روی هم قرار دارند و این انسان های آزاده هستند که وظیفة پاسداری از حق و پیکار با باطل را برعهده دارند. بی اعتنا گذشتن از کنار حقّ و باطل، بی دینی است. نبرد عاشورا اگر چه از نظر زمان کوتاهترین درگیری در کمتر از یک روز بود، ولی از نظر امتداد، طولانی ترین درگیری با ستم و باطل است و تا هر زمان که هر آرزومندی آرزو کند کاش در کربلا بود و در یاری امام شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به فوز عظیم شهادت می رسید، ادامه دارد. کما اینکه در زیارت امام حسین(ع) به این نکته اشاره شده است: “یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً".
همان گونه که امام حسین(ع) وارث پیامبران علیهم السّلام است، پیروان عاشورایی او نیز وارث خطّ سرخ جهاد و شهادت اند و پرچم کربلا را بر زمین نمی نهند واین مسأله جوهر تشیع در بُعد سیاسی است.
حضرت امام خمینی(ره) در پیامی به مناسبت 17 شهریور سال 57 فرمود: “عاشورا، قیام عدالت خواهان با عده ای قلیل و ایمان و عشقی بزرگ، در مقابل ستمگران کاخ‌نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن بود که این برنامه، سرلوحة زندگی امّت در هر روز و در هر سرزمین باشد…".[1]
اباعبدالله الحسین(ع) قیام بر ضدّ سلطة ستمگری را که حلال را حرام می‌کند و عهد الهی را شکسته و بر خلاف سنّت پیامبر اکرم(ص) عمل نموده، ضروری می‌داند و می‌افزاید: “فلکم فیّ اُسوةٌ؛[2] کار من برای شما الگو است".

گسترة زمین و زمان کربلا و عاشوراست و همیشه و همه جا با الهام از این مکتب، در راه آزادی و عزّت باید فداکاری نمود. جملات آخر را با کلامی از امام خمینی به پایان می بریم: “این کلمة “کلّ یومٍ عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا"، یک کلمة بزرگی است… همه روز باید ملّت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم. انحصار به یک زمین ندارد. انحصار به یک افراد نمی شود… همة زمین ها باید این نقش را ایفا کنند".[3]


پی نوشتها:
[1]صحیفة نور، ج 20، ص 57.
[2]تاریخ طبری، ج 4، ص 304، چاپ مطبعة الاستقامه بالقاهره.
[3]صحیفة نور، ج 9، ص 202، با استفاده و اقتباس از کتاب فرهنگ عاشورا،ذیل جملة “کلّ یومٍ عاشوار".

منبع : www.talabemahdavi.blog.ir


موضوعات: معرفی اساتید
   یکشنبه 25 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

سند محکم دیگری ست

که ثابت می کند

عاشورا در همه ی زمان ها جاری ست

و هر انسانی را در هر زمانی کربلایی ست؛

یک دو راهی

که او باید میان یاری حق و غضب خداوند یکی را انتخاب کند

اگر عباس نیستی

اگر حبیب نبودی

حر باش

به خدا

او سر تمامی کشتگان راه حق را بر دامن گرفت

حتی توبه کردگان را…

 


موضوعات: معرفی اساتید
   یکشنبه 25 آبان 13931 نظر »
نظر از: ربیع الانام [عضو] 

سلام استاد عزیزم سرکار خانم میرکریمی امیدوارم حالتون خوب و در نهایت سلامتی باشید .
متن زیبایی بود
قبولی توبه حر شهادتش بود در رکاب حسین ، توبه من چگونه قبول می شود ؟!

1393/08/25 @ 13:56


فرم در حال بارگذاری ...

حمد امری است که به جانب انسان مربوط می شود . حمد یعنی چه ؟ حمد یعنی ستایش و بلکه سپاس . سه لغت است در عربی که معانی آنها خیلی به یکدیگر نزدیک است و ما نمی توانیم در فارسی مرادف صد در صد برای آنها پیدا کنیم.
یکی لغت ” مدح ” است . دیگری لغت ” حمد” و سومی لغت ” شکر". شاید معنای مدح تا اندازه زیادی مشخص تر باشد. مدح یعنی ستایش کردن ، ستایش کردن چیزی به خاطر کمال و جمالی که دارد ، اعم از آنکه آن کمال و جمالش ، کمال و جمال اختیاری باشد یا غیر اختیاری . خوبی های اشخاص دو نوع است : یکی خوبی هایی است که خودشان آن خوبی را انتخاب کرده و به وجود آوردند .مثلا یک نفر ادب را اختیار می کند و بی ادبی را کنار می گذارد ، درس خواندن را انتخاب می کند و تنبلی را کنار می گذارد ، جود و سخا را انتخاب می کند و بخل را کنار می گذارد. این ها کارهای اختیاری است ، به دست خود انسان بوده که این کار را بکند یا نکند. چنین فردی کمالی را خودش برای خودش انتخاب کرده است داراست ولی کمال هایی است که اختیاری و به انتخاب خود شخص نیست. مثلا اگر کسی قهرمان زورمندی و دارای بنیه قوی باشد این طور نبوده که ضعف بنیه را اختیار نکرده و زورمندی را اختیار کرده است.قوت بنیه چیزی است که در اختیار او نبوده و خلقت به او داده است. یا کسی که چهره و اندام زیبا دارد خودش این چهره و اندام را برای خود انتخاب نکرده است بلکه برای او انتخاب کرده اند.
حتی در مورد جمادات و حیوانات هم همین طور است. مثل یک گوهر گران بهای زیبا و یا یک اسب زیبا . در مورد همه اینها مدح گفته می شود: لان قهرمان را مدح می کنم ، فلان گوهر گران بها و یا قلان اسب را ستایش می کنم . مدح در این گونه موارد است ولی حتما باید به زبان باشد.
ولی حمد و شکر در مورد کارهای زیبای اختیاری است بالخصوص در مورد انعام ها . وقتی از ناحیه کسی به اختیار خود او خیری به انسان برسد انسان او را حمد و یا شکر می کند. پس هم باید پای خیر رساندن در میان باشد و هم پای یک عمل اختیاری ، تا انسان در مقابل آن عمل اختیاری طرف مقابل را حمد کند. در تعریف حمد گفته اند : ” هو الثنا باللسان علی الجمیل الاختیاری” ستایش زبانی در رابر کار نیک اختیاری و حرف درستی هم هست.
( شهید مرتضی مطهری - آشنایی با قرآن - جلد 7 صفحه 127 - 125 )


موضوعات: معرفی اساتید
   یکشنبه 25 آبان 1393نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1 ... 94 95 96 ...97 ... 99 ...101 ...102 103 104 ... 257

جستجو
تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31