اشک فاطمه
ای سبو این مشک که من را دیده ای
این دل پر اشک من را دیده ای
این دلم مهجور اشک فاطمه است
داغ لاله هم زسوز فاطمه است
دلنوشته ازطلبه الزهرا :ز-میراحمدی
|
|
اشک فاطمهای سبو این مشک که من را دیده ای دلنوشته ازطلبه الزهرا :ز-میراحمدی تقدیم به ساحت مقدس مولایم امیر المومنین همنشین سلامی خـالصـانـه برمحـمـد برآن گل بوتةخوش بوی سرمد درودی عــارفـانـه را نــثــار خـــدای احــمــد آل مــحـمــد بـه یـادپـاکـی روح لـطـیـفش برآن سیروسلوک بس شریفش قرین شدهرکه بامشی نجیبش چومـولایم علـی شـدهمنشینش
*******************
سکوت منجلی الا مردم علــی را می شناسیــد؟ سکـوت منـجلـی را مـی شنـاسید سکوتش با دل جانها عجین است علـی مـولای خـوب اهل دیـن است مروت ازعلـی نشـو ونمـا کـرد جوانـمـردی بـه نامـش اقتـداکـرد علـی رایـت بـدوش اهـل دانـش ودانش قطره نـوش کـوی بینــش بصیرت سالک کـوی علی شـده به جام معرفـت صــاحب ولی شـد عدالـت بـا علــی معنا گـرفتــه صفای جان که از زهـرا گـرفـتـه؟ علــی درّ یـگانـــه در دیــانـت دیـانـت سـائـل کــوی امـــامـت علـی محرم به راز مردمان است سکوت چاه بـر رازش نشان است
******************** مولای عاشقان سلامی بی نهایت برتو مولا جهان قطره تو دریای به مولا تمام عاشقان محو وجودت علی بگشا همان کشف شهودت علی مولای خوب عارفان است دلا این رحمتش برما عیان است علی خلوت نشین کوی یار است صفای جان او بر این قرار است علی یاقوت را در سجده ردکرد به امداد یتیمان اومدد کرد جوانمردی زمولایم عیان شد وسلم ،صلح هم با او روان شد علی لبیک گوی دائم حق به کردار ومنش آیات مطلق علی دل داده کوی خدایی براین خوی وروش او گشت باقی علی مهتاب شبهای فقیران تمام توشه اش خوان غریبان علی ساقی رضوان الهی دلش بارانی از عرفان جاری علی عقده گشایی قفل بسته چرامیراحمدی غافل نشسته؟ مجموعه دلنوشته طلبه الزهرا:ز-میراحمدی تمامیت کمال قرآن تبیان است وتمامیت کمال انسان ، جام طهوری است که نوشنده را به فیض وصال وکوشنده را به مقصد کمال نائل می نماید. قرآن فرقان است ومایه مباهات انسان که بدوراز تشویش وتردیدهای زمانه عاقلانه بر فراز وفرودهای زندگی اشراف نموده وبه دست خلیفه اللهی خویش تدبیر نمود وطومار ریاءوتزویررا یکجا ببندد. ودراین رهگذر هرکس به مددخدای سبحان ازاین چشمه نور آب حیات طلب کند از زمزم گوارای یدالله فوق ایدیهم طروات وتازگی را تجربه نموده ودرسایه سار اندیشه والای قرآن به ندای صلابت وصیانت لبیک گفته و آسان به سر منزل سعادت گام نهد. تو را سپاس ای قاریان کلام الله وحافظ با کفایت وحی خدا تو که از این باغ طوبی متنعمی وازاین گنبد خضراء پاکی آب وصفای آئینه را به ودیعه گرفته ای. تو را سپاس که چون مردان خدا اگر با تدبیر وتعقل عمل کنی ازاین مائده آسمانی سخنان ذات ربوبی را به ارث برده ای. ان شاالـله *********************
پیک مهربانی پیک مهربانی را به شمیم یاس ونسترن درهم آمیختم تا شقایق مهرت را به جان ودل فریاد زنم که مولای مهربانم یاعلی بن موسی الرضا سلام، ای آرامش جان وتانی روح وروان، درود که جان به مـدد لطف تــو پا می گیردوروح به دریای خوان کریمانه ات صفا می یابدوجسم درجنت ماواءیت، روایت تازگی را تجربه می نماید وحکایت طراوات نو به نو شدن را به دور از روزمرگی زمانه بر جان خسته دلان می نشاند.این جان خسته قبل هرچیز دلتنگ کوی توست، نیازمند بارقه مودّتت تا شولای بندگی را به دوش نهدوبذرمعرفت را به جوهر مطیع ومنقاد بودن در شالوده ی وجودنشاندواین بی عنایت تو ای محبوب جانهای عاشق میسور نیست. ای مولای رئوفم دراین دنیای اضطرار وتشویش بارخاطر شده ام یاریم کن که به مددخدای سبحان یار شاطر شوم ای مولای غریبم وای عزیز تراز همه وجودم این دل آزرده به چشمه سار شناخت تو چشم دوخته تااز کوثر بلوغ عقلی، جام طهور بنوشدوبه این منش وروش دست یابد که درهمه جا خدامحوری را معیار ومحک اندیشه سازد تا به باور توحید ابدی ومحبت ازلی دست یابد. ای ضامن آهو این پیک که نگین عاطفه است بسویت می فرستادم تا مرا در برابر تعلقات دنیوی ومنیتهای نفسانی ضمانت کند وضمانت نامه رهایی ام را به دست با کفایتت به امضاء رساندتاچون وارستگان درکنف حمایتت باشم وبسان آهوی خرامان به سوی خدای سبحان طی طریق نمایم. امـــــید است کـــــه اینگونه شــــود
********************** من کنت مولی فهذاعلی مولی سلام برمولای عارفان وامام عاشقان که درخانه عشق ولادت یافت ودرمأمن صفاواخلاص نبوی مأمن گزید.هموکه شجاعتش درلیله المبیت جلوه نمودو شهامتش دریاوری برادربزرگوارش رخ عیان کرد،از علی سخن گفتن،یعنی همه عشق رابه تصویرکشیدن،یعنی رهاشدن درعرصه اخلاص وجوانمردی،پشت و پا زدن به لاقیدی ونامردمی وفداشدن وفدایی شدن درمذبح انسانیت،یعنی رستن از بندنفس ومشتهیات نفسانی وزیستن دربندبندگی محبوب وبسته شدن درکمند دوستی معبود ورسیدن به ساحل بی انتهای معشوق یعنی درراه احیای حق و حقیقت دوست ودشمنی رانادیه گرفتن که بالواقع علی مع الحق والحق مع العلی و امانت راولو ازبهترین عزیزان گرفتن وبه صاحبش سپردن یعنی کوتاهی درامر بیت المال راحتی ازبرادرنپذیرفتن ودیدراندیدکردن وبرای مصلحت نظام اسلامی سکوت کردن،سکوتی شکوهمند به گستره همه تاریخ ازعلی گفتن،لباس احرام پوشیدن ومعتکف خانه دوست شدن وبرای خداعاطفه رادرکوچه های ناامیدی ویتیمی تقسیم کردن ازقضاوت وداوری علی سخن گفتن یعنی همه قضات رابه پای میزان عدل علی کشاندن ازغربال حقیقت گذراندن وازدلاوری اوسخن گفتن یعنی همه دلاوران تاریخ تشیع راقطره ای درمقابل دریای بیکران کرامت علی دانستن،ازمظلومیت علی سخن گفتن یعنی نیلوفررابه آغوش خاک سپردن وهم نفس چاه شدن وبعدازسال ها رنج ومحنت،بعدازسال هازخم و جراحت،کنایه ها وشکوه های بی اساس شولای سفرپوشیدن وکمربندشهادت رامحکم بستن وبه محراب سربلندی شتافتن وترنم فزت ورب الکعبه رابه ودیعه گذاشتن ودربستر احتضار،رفق ومدارا را تعلیم دادن ومکتب تعلیم وتربیت رابه بهانه های مختلف تعطیل نکردن وبالاخره به ندای حق باصورتی نورانی وفرقی سرخ فام،لبیک گفتن ودریک کلام غربت علی یعنی غریبی فرزندش درمیان یاران وتنهایی حسینش در غروب غم دیده نینوا واشک های نقره فام رقیه خاتون درمقابل تازیانه هاواز غربت علی سخن گفتن،غیبت مهدی رادرسرزمین انتظاربه فراموشی سپردن. پس ای مسلمان بیادست دردست اخلاص نهیم وبه ریسمان الهی چنگ زنیم ودرخانه علی را بکوبیم وعلی وافکارش وعلی وعقایدش وعلی ودریای مواج وجودش رابه میدان عمل ووظیفه شناسی ببریم وعلی گونه پابرعلائق ولذت ها بگذاریم وبگذریم ولجام حب نفس رادرسرزمین تهذیب وتزکیه محکم ببندیم والفاظ وکلمات خداخواهی راازقاب های طلایی بیرون آوریم ودست سلم وصلح رابه وادی کدورت روان کنیم تابه جای بوی خون،عطرعلی گونه زیستن دیگربارجلوه کندوعلی وارچشم فتنه رادرآوریم وزمینه سازی ظهورفرزندش مهیاگردد.انشاءا… .
مجموعه دلنوشته طلبه مدرسه الزهرا(س):ز-میراحمدی
نرگس شهلا جــان جـهان غرق تمنای تـو نــم نــم بـاران بــه تـولای تـو اهل جهان محوحضور توانـد جمــله جهان غـرق هبوط تواند یاس حضورت ثمرحیدراست این گل نـرگـس ثمــرمادراست نـرگس شــهلای نبـی دادکن بــرمـن غـفـلـت زده امـدادکـن یوسف زهرای منی ای نـهان مـوج نبـودت شـده بـرمن عیان سهم جهان شدهمه بیدادوغم کـی تـوبیـایـی؟کــه بمیـردالـم درد،همـه بردل عـاشق زدنـد شعلـه بدیـن کوی حقایق زدنـد بال پردیـن همه پرسـوز شـد قـسمت مـاآیــه افسـوس شــد سهم جهان شدهمه حزن والم کـی تـوبیــایـی؟کـه نمـانـدالـم درتب وتـابیـم که درواشــود قـسمت مـاشـاخه طوبـی شـود درتب وتابیـم کـه گل رخ دهد یاس حضـورش هـمه فـرخ دهد *************** پیغمبراهل دل آه از این مـوج بـی سـامـان خـدا مـهدیت از ایــن الــم دارد صــلا شب شـد شام غریبـان هم رسیـد مـوج غـم بـر دیده یـاران رسیـد شب شـدمـوجـی زدریـای نـفـاق شــرری زد بــه دل روز فـــراق شب شـدکـارحقیقت شـد شـروع عمه ام زینب حکایت کن شــروع گـفتـگـوی زیـنـبـم در راز اوست مکتبش رسم رسالت سازاوسـت شب شـدکـاررسـالت شـدشروع مـرزبـانی از امـامت شـدشــروع مـرزبـان این درومیخانه کیست؟ اهل همّت،حامی پروانـه کیـسـت؟ زینب آن پیغـمـبـر اهـل دل است نازیـاس ونستـرنهامشـکل اسـت نـاز کـ,وکـب راخریدن کاراوست جام سختی راچشیدن کاراوسـت تیروترکش باضمیرش شدعجین اوسفیـر رنـج شـددرآن زمـیــن یـاد اوازایـن قیـام پـراشـک شـد چشمهایش ازجنایت خشک شــد یـاد پـرپـرگشـتـن و پـرواز نـور یـادپـروازحسیـن بـاآن ســرور یاد هـمّـت ، یـاد حـامـی سـپـــاه یـاد عبـاس آن سپهـدار سپــــاه یادهـجـده یـوسـف انـدرقـتـلگـاه یـاداکـبـرآن شـبیـه مصطـفـــاه نـاگـهـان بـانـگ جـرس آواز داد کـاروان هـل أتــی را ســـاز داد طفل عصمت درغـل و زنجیرشـد ظلـم بـاایـن کـاروان درگـیـرشد کـودک مهـتـاب سهـمش ازجهان ترکه و تـاول شـده درآن زمــان سهـم ریـحانـه چـراسیـلی شـده یاس ثـانی ایـن چنین نیـلی شـده بـلبـل اهـل ولا شــد بــی قـــرار بـی قــراری کـرد او را داغـــدار ناگهان آن شیرزن شددرخروش نـطق مولایـم علـی آیـدبه گـوش ای خـدا دنـیـا چـراافـسرده است مردمانش این چنین پژمرده است اهـل دیـن راخـارجـی داننـد بـس بهرخودسازنـدچنـدان ایـن قفـس بـا اذان مصطفـایـی دل خوشـنـد خیمه اهلـش بـه آتـش می کشنـد در خـیـال خـویش اهــل جـنّتـنـد خـود نـدانـنـد دائمـاً درحیـرتـنـد حــرمـت اهــل ولا رابــرده انــد خودازاین حال هـوادل مـرده انـد خنده شان آتش به جانها می زنـد آه وآتش بردل فرزندزهرامی زند از نـدایش مـحـشـری بـرپـاشــد حُـزن ومــاتم قـسمـت فـرداشـد ***************
دوباره می شود… دوباره می شودخدابه سوی بیکران روانه شد ورازصبح عمر رابه زمزمی ترانه کرد دوباره می شودخـداحـدیث مهـربانـی وصفـا به رنـگ شهـربُخـل هـم نـظـاره کـرد دوبـاره می شــود خـدا کـه حُـزن انـتـظـاررا به سبـزی قـدوم یـار دربـهار کــرد دوبـاره می شود خـدا قـنـوت چشم جـان مـا به شبـنـم نـگـاریـارشستشـو شـود دوبـاره مـی شـود خـدا ثـواب راحــراج کـرد می وصال دوست رادرقدح کمال کرد وبـ ازهـم تـوای خـدا بـه یـاریـم شتــاب کـن دوباره برگناه من حجاب کن،نقاب کن چه می شود، چه می شود اگرتویـاریـم کنــی به شبنم ودعای اومـراتـوراهیـم کنـی چه می شود،چه می شود اگرسبـوی عشـق را به دست باولای اوبه دوش لاغرم نهی *************** نگاه نیلی بودنیـلی نگـاه یــاس مجنــون حسدبگرفت آن احسـان جیحـون نوای بلبـل محـزون این یــاس شـودفـریــاددرفــردای پـــرواز نگاه نیلیـش رنــگ فلـق داشت حقایق رابه عمه عرضه می داشت نـوای نیـلـی نــی راشـنـیــدم شقــایق هـا درآن گــودال دیـدم شقایقهاهمـه رنگ شفـق داشت واشک وآه را بردیـده می کـاشت حقیقت حس نمـودم عاشقانــه ولی ماند ایـن زمیـن ازآن زمانـه نشانـدن بـردلـم رنـج زمـانــه وسـهـمـم بـود تـاول ، تـازیـانـه حصاروحسـرتی دیـدم درایـن کـه راه کعبـه پـرسیدم ازاین غیر سرخورشیدرا بـرنیـزه بستنـد بـه فکـرخویـش ازاهـل الـستـنـد نـی ونوشی نمودندمُعرضـانـه و غـافـل گشتنــد از رازشـبـانـه خیال خـام خـود من خردبودم و ظلـم و بُغـضـهـا ازیــاد بـردم طبـق راچـون کنـارمن نـهادنـد مـی وصـل خـدا را هـدیـه دادنـد وگـفتـا،گـفت تـا اوشــد روانـه بـه رضـوان الــهـی آن یـگــانـه رهـاشـدآن شهیـده، نـوردیـده رهـاشـد ازجهـانـی بغـض وکینـه
مجموعه دلنوشته از طلبه الزهرا :ز-میراحمدی دلم تنگ ،دلم تنگ ،دلم تنگ ماحصل کلاس اخلاق حضرت آیت ا…نورمفیدی مورخ6/10/91مصادی 11صفر1434درقالب نظم مایه مباهات انشاءالله الهی ندای که دل وجان بنوازد
راه حقیقت التماس دعا ************* راز نشکفته مجموعه از دلنوشته طلبه الزهرا(س):ز-میراحمدی
|
|
|
سرویس وبلاگ نویسی بانوان
|