اوصاف پروردگار

امام هادی علیه السلام می فرمایند :

اِنَّ اللهَ لا یوصَفُ اِلاَّ بِما وَصَفَ به نَفْسَهُ وَ اَنّی یوصَفُ الذَّی تَعجِزُ الحَواسُُّ اَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاَوْهامُ اَنْ تَنالُهُ وَ الخَطَراتِ اَنْ تَحُدَّهُ وَ الاَبْصارُ عَنِ الاحاطَهِ بِه نَای فی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَایهِ، کَیفَ الکَیفَ بِغَیر اَنْ یقال: کَیفَ، وَ اینَ اْلاینَ بِلا أن یقالَ: اینَ هُو، مُنْقَطِعُ الکَیفِیهِ وَ الاینیهِ الواحِدُ الاَحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ و تَقَدَّسَتْ اسْماؤُهُ؛ بحارالانوار، ج4، ص303

به راستی که خدا جز بدانچه خودش را وصف کرده است، وصف نشود. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، و تصورات به کنه او پی نبرند، و در دیده‌ها نگنجد، او با همه نزدیکی‌اش دور است و با همه دوری‌اش نزدیک، کیفیت و چگونگی را پدید آورده، بدون اینکه خود کیفیت و چگونگی داشته باشد. مکان را آفریده، بدون این که خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان برکنار است، یکتای یکتاست، شکوهش بزرگ و نام‌هایش پاکیزه است.

 


موضوعات: مناسبتهاي روز
   پنجشنبه 4 خرداد 1391نظر دهید »

امير المؤمنين علی (ع) مي‏فرمايند: «أَشَدُّ الذُّنُوبِ‏ مَا اسْتَخَفَ‏ بِهِ صَاحِبُهُ» [1]

شايد در ذهن ما شدت گناه و بزرگی گناه فقط محصور باشد به برخی گناهان و آنچه در دايره شرع تبيين شده؛ مثل شراب خواري، زنا، خوردن مال يتيم و ظلم که از محرمات شرعيه و گناهانی هستند که عقاب و عذاب دردناکی برای آنها مطرح شده، اگر به جامعه دينی هم مراجعه شود در بين همه فرق اسلامی به هر حال يکسری از گناهان به عنوان گناهان بزرگ مطرح هستند، اما يک نکته لطيفی که در اين روايت وجود دارد و امام (ع) آن را فرمودند و بسيار هم مهم است اين است که شديدترين گناهان آن گناهی است که صاحب آن، آن را کوچک بشمارد.

سرش اين است: کسی که گناه را کوچک مي‏شمارد، جرأت بر تجری و نافرمانی در او تقويت مي‏شود؛ معلوم است يک شخصی که مشغول به تحصيل در حوزه هست هيچ وقت هيچ کدام از گناهان کبيره را از جمله شراب خواری مرتکب نمي‏شود اما در مورد برخی گناهان صغيره اين زياد اتفاق مي‏افتد که آنها را کوچک مي‏شمارد گناهانی مانند تهمت، غيبت، دروغ و يکسری از گناهان را کوچک مي‏شماريم که اگر اين گناهان کوچک شمرده شوند مطمئن باشيد که جسارت انسان را در برابر مولا و خداوند بيشتر مي‏کند و وقتی قبح يک گناهی بريزد آن عبد هر گناهی را مرتکب مي‏شود. همه کسانی که بدترين کارهای ممکن مانند قتل و کارهای فجيع و زشت را انجام مي‎دهند از ابتدا که در اين مرحله نبوده‏اند بلکه با انجام کارها و گناهان کوچک و به ظاهر کوچک و کوچک شمردن آنها جرأت و جسارت پيدا کردند و به اين نقطه رسيدند.

لذا بايد هر گناهی را بزرگ شمرد و از هر گناهی بايد توبه کرد که اين توبه باب لطف و عنايت خداوند را به روی ما باز نگه مي‏دارد. اما اگر توبه نشود و گناه کوچک و بی اهميت شمرده شود طبق فرمايش حضرت امير(ع) شديدترين گناهان خواهد بود. کوچک شمردن گناه آثار بسيار مخرب و خطرناکی بر روح انسان دارد و باعث مي‏شود انسان خودش را مصون بداند و گنه کار نداند و گمان کند گناه مرتکب نمي‏شود و آنگاه روز به روز اعمالی را که به زعم او مهم نيست انجام مي‏دهد و اين باعث مي‎‏‏شود که در يک سراشيبی قرار بگيرد که آخر و عاقبت آن معلوم نيست. إن شاء خداوند به همه ما توفيق ترک گناه و معصيت را عنايت بفرمايد.

«الحمد لله رب العالمين»


[1] . بحار الانوار، ج73، ص364، حديث 96.


موضوعات: معرفی اساتید
   چهارشنبه 28 آبان 1393نظر دهید »

آن بخشي که ايشان به عنوان يک زن عرب در يک دورة تاريخي خاص، زندگي معمولي خود را به پايان رساند يا نه … آن زينبي که مدير واقعة عظيم عاشورا در کربلاست. اين زينب بايد الگوي همه باشد.

زن و مرد بايد از او الگوبرداري کنند. اصلاً قرار نيست که امامان مرد، الگوي مردان شوند و امامان زن، نمونة زنان! زن و مرد هر دو بايد به هدايت نهايي و سقف تکاملي خود برسند. فرقي ميان زن و مرد در اين مسئله نيست.

متأسفانه در گذشته اين تفکر همگان ترويج مي‌شد که زن الگو و مورد نظر، زينب(س) و فاطمه(س) هستند که در تمام طول عمر خود به دور از انظار تلاش کردند.

اين نوع تفکر که در دوره‌هاي ابتدايي انقلاب و سال‌هاي پس از آن تا حدودي به فراموشي سپرده شده بود، مع‌الاسف دوباره در دورة کنوني بر آن اصرار و پافشاري مي‌شود. اما آيا اين رفتار همان هدايت و تکامل نهايي منظور نظر خداوند است؟

به طور مسلم، عقل هم حتي اين تفکر را نمي‌پذيرد، چه رسد به اصول و مباني ديني که اين تعداد امام و پيشوا را براي هدايت بشر تعيين کرده است.

آيا زينبي که ما او را امام (به معناي اعم آن) ناميده‌ايم، تمام عمر خود را در پستوي خانه گذرانده و حال بايد زنان ما چنين باشند؟ اگر قرار بر اين بود که ديگر نيازي به فرستادن هادي و راهنما نبود، ديگر نيازي به الگوبرداري از زندگي انساني خاص و کامل و نمونه نيست.

خداوند از همان ابتدا همين مسئله را گوشزد مي‌کرد و ما هم سمعاً و طاعتاً پذيراي آن بوديم. اما وقتي که قرار است به زندگي زينب(س) براي ادارة صحيح زندگي خود نگاه کنيم، نقاط شفاف و واضح بسياري مي‌بينيم که ايشان بي‌هيچ‌ پروايي از دستگاه حکومت وقت انتقاد مي‌کند.

آنچنان خطبه‌اي در دارالامارة عبيدا… بر زبان مي‌راند و او را با آنچنان پاسخ دندان‌شکني روبه‌رو مي‌کند که ترس بر اندام عبيدا… بن زياد مستولي مي‌شود.

حال آيا باز هم مي‌گوييد که تنها نقش زن، ماندن در خانه و دوري از اجتماع تا آنجا که مي‌تواند است؟

حالا اگر زينب مي‌خواست با اين شکل زندگي کند، اصلاً نبايد با کاروان اباعبدا… (ع) به کربلا مي‌آمد. او که همسر عبدا… جعفر بود و وظيفه‌اي در قبال برادر خويش نداشت. پس چرا در شمار کاروان ايشان درآمد و به آن مصيبت عظمي تن داد؟

اگر مي‌خواست با همين نگاه موجود به زن در ديد برخي افراد ساده اندیش زندگي کند، بايد تمام عمر خود را در خانه مي‌ماند و پس از آنکه خبر شهادت برادرش را هم به او دادند تا انتهاي عمر در سکوت و خلوت خود در کنج خانه به عزاداري و گريستن بر برادر بزرگوار خود روزگار مي‌گذراند.

حال آنکه خطبه‌هاي عزاي ايشان در دستگاه عبيدا… بن زياد و دربار يزيد آنچنان خروشي در جامعه و ترس در دل دشمنان ایجاد کرد که همة کوفيان را به ياد خطبه‌ها و فريادهاي علي(ع) مي‌انداخت.

شبيه اين قضيه در زندگي حضرت زهرا(س) هم قابل تطابق است. ايشان در زماني که پدر بزرگوارشان به جوار حق شتافتند و همسر گرامي‌شان را به زور خانه‌نشين کرده بودند، بايد وقت‌شان را بر اساس تفکر فعلي به عزاداري و گريه مي‌گذراندند و حال آنکه ايشان در خانه مهاجرين و انصار مي‌رفتند و غدير خم را يادآور مي‌شدند.

در مسجد پيغمبر(ص) سخنراني مي‌کردند و جواب خلفا را به صراحت مي‌دادند؛ هر چند که زواياي پنهان از زندگي فاطمه زهرا(س) بسيار بيشتر از زينب کبري (س) است.

اما هر دو در کار خود مثال‌هايي بسيار مناسب براي احقاق حقوق زنان توسط خودشان هستند، ولي مي‌بينيم که زينب(س) در مدينه نماند و همراه برادر خود راهي کربلا شد.

از همسر (عبدا… جعفر) و فرزندان خود دست کشيد تا به ياري برادر و نجات دين جد خويش بشتابد. اين است نشانه ديگر زن مسلمان و شيعه و اگر تنها و تنها همين حضور زينب(س) را در نبرد عاشورا و نبردهاي بعدي با عبيدا… و يزيد را از زندگي اجتماعي ايشان انتخاب کنيم، مدال نخستين فعال حقوق زنان را نصيب زينب(س)به عنوان یک زن مسلمان واقعي خواهيم کرد.

البته نبايد از مديريت زينب(س) در روز عاشورا عجولانه برداشت‌هايي چون امکان ولايت و حکومت توسط زن را استنباط کرد؛ چه اين مهم خود نياز به ساعت‌ها و بلکه روزها مباحثه و بررسي فراوان در متون ديني و فقهي دارد و اصلاً به اين بحث مربوط نيست.

اما آنچه قصد گفتن آن را داريم اين است که اگر وضعيت زينب(س) در عاشورا و پس از آن را در کنار وضع امروزي زنان و حقوق شهروندي آنان بگذاريم، نتيجه‌اي که حاصل است، مطلوب نمودن وضع حقوق زنان در دورة فعلي است.

اگر آن دسته از زنان تحصيل‌کرده و اقشار متوسط و بالاي جامعه را استثنا کنيم، حقيقت اين است که بسيار با آنچه مدنظر دين است و آنچه مي‌بينيم، فاصله داريم.

مايي که چون زينب(س) و فاطمه زهرا(س) الگويي براي معرفي يک زن مسلمان مبارز داريم، نبايد وضع زنان امروزمان اينگونه باشد.

بهتر است نگاهي دوباره به فقه سرشار و بي‌بديل شيعه بيندازيم تا متوجه شويم که با همين قوانين و احکام و دستورات موجود هم مي‌توان به وضعيتي بسيار مطلوب‌تر از حال حاضر دست يافت.


موضوعات: معرفی اساتید
   چهارشنبه 28 آبان 1393نظر دهید »

امام سجاد علیه السلام مایه فخر و زینت عابدان و پیشوای بندگان پاک و خالص خداوند، و آقای ساجدان و زینت عابدان است. آن ها که با تاریخ او مأنوس اند، این مسأله را به نیکی درمی یابند که این لقب «زین العابدین» از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله برای او معّین شد و پیامبر گرامی، خود او را زین العابدین خواند و فرمود: «هنگامی که قیامت بر پا شود، ندا دهنده ای در میان جمع اهل محشر ندا در دهد که مایه زینت عابدان کجاست».

امام سجاد علیه السلام در مقابل انحرافاتی، چون: غلو، جبر گرایی، گروههای مشبّهه، متصوّفه و زاهد نمایان و علمای درباری به شیوه های مختلف به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل می کرد و این در حالی بود که در این دوره رسما جلوی امر به معروف و نهی از منکر گرفته می شد
شکوه و جلال

امام سجاد علیه السلام چنان جلال و شکوهی داشت که حتی دشمنان حضرت نیز در برابر هیبت ایشان سر تعظیم فرود می آوردند. برای نمونه، مسلم بن عَقَبه، از ستمگران روزگار که به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام با حضرت رو به رو شده بود، به محض دیدن امام، بی اختیار به تکریمش پرداخت و او را با احترام در کنار خود نشاند و پس از تکریم و تعظیم، آن حضرت را به خانه اش برگرداند. هنگامی که از او علت این کار را پرسیدند، پاسخ داد: شکوه و هیبت او مرا فرا گرفت. او که ابتدا قصد کشتن امام را داشت، بی اختیار به امام عرض کرد که هر حاجتی داری، بگوی. امام برای خود حاجتی نخواست، ولی برای عده ای طلب بخشش کرد و آنها را از مرگ نجات داد.
امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر

امام سجاد علیه السلام هم به عنوان امام، مسئول اصلی امر به معروف و نهی از منکر در تمام ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و … بود و هم به عنوان یک عضو از جامعه اسلامی این مسئولیت را عهده دار بود. از اینرو، در سیره و سخن آن حضرت بارها از این مسئولیت سخن به میان آمده است.

امام سجاد علیه السلام در مقابل انحرافاتی، چون: غلو، جبر گرایی، گروههای مشبّهه، متصوّفه و زاهد نمایان و علمای درباری به شیوه های مختلف به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل می کرد و این در حالی بود که در این دوره رسما جلوی امر به معروف و نهی از منکر گرفته می شد.

لقب «زین العابدین» از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله برای او معّین شد و پیامبر گرامی، خود او را زین العابدین خواند و فرمود: هنگامی که قیامت بر پا شود، ندا دهنده ای در میان جمع اهل محشر ندا در دهد که مایه زینت عابدان کجاست

امام سجاد علیه السلام درباره اهمیت هدایت و راهنمایی به معروفها و رهانیدن از ضلالت می فرمود: «به شیعیان من مژده ثواب بزرگ و پاداش فراوان بدهید که خدای تعالی به موسی علیه السلام چنین وحی کرد: مرا در نزد آفریدگانم، و آفریدگانم را نزد من محبوب ساز! موسی پرسید: چگونه؟ فرمود: رحمتها و نعمتهایم را به یادشان بیاور ؛ چرا که اگر فرار کننده از در خانه یا گمگشته از آستانه مرا به سوی من باز گردانی، برای تو بالاتر از عبادت صد سال است که روزهایش را روزه بداری و شبهایش را به نماز و عبادت بگذرانی.» (1)

امام علیه السلام در عمل و رفتار نیز عامل به این اصل حیاتی بود؛ لذا یکی از اصحاب را چنین نهی فرمود:

«لَیْسَ لَکَ اَنْ تَقْعُدَ مَعَ مَنْ شِئْتَ فَاِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی یَقُولُ: «وَ اِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخوضونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِض عَنْهُم حَتی یَخوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ اِمّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکری مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ»؛(2) تو حق نداری با هر کسی مجالست کنی؛ زیرا خدای تعالی می فرماید: چون کسانی را می بینی که درباره آیات ما به عناد گفتگو می کنند، پس از ایشان رو بگردان تا اینکه درباره مطلب دیگری سخن بگویند و اگر شیطان از خاطر تو برد، بعد از آنکه به خاطرت آمد، با گروه ستمگران ننشین … .»

امام زین العابدین علیه السلام چنان جایگاهی برای امر به معروف و نهی از منکر قائل بود که می فرمود: «اَلذُّنُوبُ الَّتی تُنْزِلُ الْبَلاءَ تَرْکُ اِغاثَهِ الْمَلهُوفِ وَ تَرکُ مَعُونَةِ الْمَظلومِ وَ تَضْییعُ الْأَمْرِ بِالْمَعْروفِ وَالنَّهیِ عَنِ الْمُنْکَرِ ؛(3) گناهانی که بلا را نازل می کنند، یاری نکردن غمدیده، ترک یاری مظلوم و ضایع کردن امر به معروف و نهی از منکر است.»

پی نوشت:

1) لئالی الاخبار، ص214 ، و ر.ک: بحارالانوار، ج1، ص71.

2) تفسیر برهان، ج1، ص322.

3) معانی الاخبار، باب 136.


موضوعات: معرفی اساتید
   چهارشنبه 28 آبان 1393نظر دهید »

رابطه دوستانه و پر مهر و صفا میان خواهر و برادر ، پدیدهای تازه نیست ، بلکه یک حقیقت بسیار دیرین است ، تا آنجایی که برای نمایش مهر و صفای رایج میان دو دوست فرهیخته و واقعی ، به مهر و محبت میان دو خواهر و یا دو برادر مثال می زنند و می گویند : آن دو تن در دوستی متقابل چنان گرم و پر معنویت هستند ، که گویی با هم برادر یا خواهرند .
اما روابط پرمهر و صفایی که میان امام حسین (ع) و خواهر ارجمندش زینب (س) جریان داشت ، فراتر از این دوستی ها و برتر از این محبت ها و پرشورتر از این مهرها و مهرورزی هاست ، و با امتیازاتی وصف ناپذیر همراه است .
این سخن ،گزافه نیست اگر بگوییم که در سراسر گیتی و در کران تا کران عصرها و نسل ها ، خواهر و برادری نبوده و نخواهد بود که میانشان مهر و عطوفتی به سان مهر و عطوفت حسین و زینب علیهماالسلام نسبت به یکدیگر باشد چرا که هر کدام از این دو انسان بزرگ منش در میدان محبت خالصانه و صفای دل نسبت به دیگری از همه فرزندان انسان ممتاز شده و رکورد مهر و صفا ، اخلاص و ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی را شکسته اند .
راستی چرا این گونه نباشد ، در حالیکه این دو گل زیبای بوستان پیامبر در یک دانشگاه آسمانی و زمینی آموزش دیده ، و از یک خاستگاه ادب آموخته و در کنار هم بالیده و شاخه پر بار و بر یک درخت سایه گسترند .
این مهر و ارادت متقابل ، تنها از دریای عواطف خانوادگی آنان برنمی خیزد ، بلکه از عمق شناخت متقابل شخصیت و ویژگی ها و ارزش های معنوی و انسانی و آگاهی از شکوه و عظمت یکدیگر سرچشمه می گیرد . زینب ، برادرش را نیک می شناسد که سالار جوانان و جوانمردان بهشت و گل خوش بوی بوستان پیامبر است ، و نیز می داند که خدا برادرش را در آیات بسیاری از قرآن به سان آیه ی مباهله ، قربی ، تطهیر ، سوره ی هل أتی و دیگر آیات و سوره های قرآن ستوده است .
افزون بر این ، زینب (س) سال ها با برادرش در یک خانه ی تاریخ ساز زیسته و هماره توحیدگرایی و یکتاپرستی ، نماز و نیایش ، منش انسانی و والایی های اخلاقی و معنویت و کمال وصف ناپذیر او را شاهد بوده ، و به خوبی موقعیت شکوه بار برادر را در بارگاه خدا و پیامبر و مردم آگاه و کمال جو شناخته است .
او می داند که حسین (ع) ، پیشوای آسمانی است و از جانب خدا به امامت و هدایت مردم و جانشینی پیامبر برگزیده شده است ، و روشن است که چنین انسان والایی به ویزگی های امامت راستین ، نظیر دانش گسترده ، آگاهی از همه ی علوم و فنون ، ویژگی مصونیت از گناه و لغزش و دیگر ویزگی های امام معصوم آراسته است در برابر آن شناخت و مهر و عطوفت ، از این سو هم امام حسین (ع) خواهر فرزانه اش را آن گونه که شایسته است می شناسد و از همه ی برتری ها و ویژگی های علمی و معنوی واخلاقی و انسانی او اگاه است .
با عنایت به این شناخت متقابل این برترین برادر و خواهر گیتی اینک برای ما ممکن است که برخی از رازهای دلبستگی آتشین میان آن دو را بشناسیم ، و به رمز احترام متقابلی که میان آنان جریان داشت پی ببریم .
برای نمونه ، دراین مورد آورده اند که : روزی امام حسین (ع) قرآن شریف را در برابر خود داشت و آیات جان بخش آن را تلاوت می نمود و در آن می اندیشید . درست در اوج تلاوت و اندیشه بود که خواهرش زینب (س) به دیدار او آمد . آن حضرت با آمدن خواهر به پا خاست و در حالی که قرآن را روی دست داشت ، به منظور ادای احترام به زینب ، به پیشواز او رفت .

 


موضوعات: معرفی اساتید
   چهارشنبه 28 آبان 1393نظر دهید »

کرفس از تولید سنگ کلیه و مثانه جلوگیری میکند . این گیاه به دلیل داشتن پتاسیم کلیه را تمیز و جریان ادرار را تحریک میکند از این رو برای مبتلایان به عفونت مجاری ادرار اثر شفا بخش دارد این گیاه برای مبتلایان به نقرس و اسید اوریک بالا بهترین ماده ی غذایی است .
ترپین ماده ی معطر کرفس مانع ماندن سنگ کلیه در مجاری ادرار و یا آلودگی ادراری میشود
روغن اتری موجود در کرفس باعث گشاد شدن مجاری کلیه میشود به طوری که اسید اوریک بهتر دفع میگردد.
کرفس باعث تحریک شدید روده میشود و برای اینکه به روده های خسته و پیر کمک شود .نوشیدن روزانه یک لیوان عصاره ی کرفس توصیه میشود .روده از این طریق به روش طبیعی تخلیه میشود.
این گیاه دارای درصد بالایی فیبر است بنابراین ملین بسیار مناسبی به شمار می آید و مصرف برگ و ساقه های کرفس در مورد کسانی که از ناراحتی های گوارشی نظیر یبوست رنج میبرند مفید است.
کرفس ضد نفخ است و تب را پایین می آورد . مصرف آن به خصوص به افراد درگیر با بیماری های قلب و عروق و در مبتلایان به چربی خون بالا توصیه میشود این گیاه از تصلب شراین جلوگیری میکند .
اسیدهای چرب فرارموجود در این گیاه محرک اشتها است.
این گیاه دارای خاصیت ضد میکروبی است و در بهبود آسم و سرماخوردگی ریوی مناسب است.
آب کرفس به صورت غرغره برای رفع گلودرد های خشک به دلیل خاصیت ضد عفونی کننده اش بسیار مفید است.
از کرفس به دلیل بالا بودن مقدار زیادی آنتی اکسیدان به عنوان یکی از ده ماده غذایی ای که میتواند باسرطان جلوگیری کند نام برده شده است .
این گیاه دارای فسفر بوده و در تقویت حافظه و ازدیاد هوش کار آمد است در نسخ قدیمی به نفش افزایش دهنده شیر مادر توسط این گیاه اشاره شده است.

 


موضوعات: معرفی اساتید
   چهارشنبه 28 آبان 1393نظر دهید »

1. ایمان و تقوا: حضرت زینب(س) در دامن پاک‌ترین و با ایمان‌ترین انسان‌ها رشد کرد و معارف الهی را آموخت و با تقویت ایمان خویش آن‌ها را در خود شکوفا ساخت. ایشان همیشه تقوا و پرهیزکاری پیشه می‌کردند حیا و عفت را سرلوحه زندگانی خویش کرده بودند. شما نیز که در دامن یک خانواده مؤمن و متقی رشد کردید، باید همچون حضرت زینب(س) اصلی‌ترین و مرکزی‌ترین وسیله اسلام یعنی ایمان را در خود تقویت سازید و صفت تقوا، حیا و عفت را ملکه خود قرار دهید تا مثل ایشان به قله‌های سعادت و کمال دست یابید.

2. ثبات قدم و جانفشانی در راه هدف: حضرت زینب(س) در راه اهداف عالی خویش همیشه ثابت قدم بود و در این راه از جان و مال خویش دریغ نکرد. بدترین مصیبت‌ها را تجربه کرد از زندگی آرام و آسوده دست کشید، سختی‌های سفر و جنگ را به جان خرید، عزیزترین کسان خود را در مقابل دیدگانش قطعه قطعه کردند، باز از آرمان‌های اصیل خویش دست برنداشت و در این راه همیشه ثابت قدم باقی ماند.

3. وفاداری به ولایت الهی: حضرت زینب(س) از بهترین موقعیت در مدینه برخوردار بود، اما حتی شوهر خویش را ترک کرد تا با امام خود یعنی امام حسین(ع) همراه باشد. ایشان نه تنها از این جهت که خواهر امام حسین(ع) بود محبت واقعی به ایشان داشت، بلکه از این جهت که ایشان امام زمانش بود به ایشان عشق می‌ورزید و مطیع کامل ایشان بود. حضرت زینب(س) همیشه به امام خویش وفادار بود.

4. امانت‌داری: کسی که در او شرط انصاف و عدل تحقق پیدا کند، مردم اشیاء گرانقدر خود را نزد او به امانت می‌گذارند. حضرت زینب(س) به خاطر دارا بودن این شرط‌ها حافظ بسیاری از امانت‌ها بود که بزرگترین امانت نزد ایشان حفظ وجود امام عصرشان یعنی امام سجاد(ع) بود و ایشان در حفظ این امانت تا سر حد جان کوشیدند و هیچ گاه او را تنها نگذاشتند. از دیگر امانت‌ها نزد ایشان حفاظت از عزت اسلام و خاندان آل محمد(ص) است؛ طوری که در رویارویی با عبیدالله به او سلام ندادند و او گفت که این زن متکبر کیست؟ زنان گفتند: زینب کبری(س) دختر علی(ع) است همان که تو در جایش نشسته‌ای.

اما امانت بعدی حفظ و حراست از دین در تمامی مراحل به خصوص در سختی‌هاست.

5. صبر و شکیبایی: در این وادی نیز زینب سرآمد وسرافراز بود و از این جهت نیز بهترین الگو برای بانوان و مادران شهید و خواهران شهید و… هست.

6. دانش و هوشمندی: با بررسی عملکرد حضرت زینب و خطبه‌هایش به مقام عالمانه و معرفت و آگاهی ایشان می‌توان پی‌برد. وقتی امام سجاد(ع) فرمود: ای عمه! به حق دانشمندی هستی که پیش کسی درس نیاموخته، این جمله خبر از هوش و دانش حضرت می‌دهد.

7. عبادت و تهجد: حضرت زینب(س) کسی بود که هیچ یک از زنان هم‌عصرش به پای عبادت او نمی‌رسد، ما بارها در مورد نماز شب او شنیده‌ایم، آن هنگام که مصائب به او روی آورد و داغ عزیزان توان ایستادن را از او گرفت، در آنجا نیز نماز شبش را ترک نکرد و نشسته آن را بجا آورد، نماز شبی که واجب نبود، اما زینب کبری(س) آن را بر خود واجب کرد پس بانوان به تأسی از زینب(س) در انجام محوری‌ترین اصل در زندگی یعنی عبادت را در نهایت اخلاص و بندگی بجا آورند و تنها به واجبات اکتفا نکنند، بلکه مستحبات و نمازهای شب را تا حد توان بجا آورند. در این فضا است که می‌توان شیران بیشه جهاد و تقوا را تربیت کرد و ایثارگری‌ها آفرید.

8. هدایت‌گری: زنان در جهت دهی جامعه نقش بسزایی دارند. خداوند این ودیعه را در درون زنان به ودیعه سپرده است با بررسی حرکت‌های زینب(س) در تصمیم گیری‌ها، خطبه‌ها، حرف‌ها، سکوت‌ها و … به نقش هدایت‌گریشان پی می‌بریم.

9. شجاعت و تدبیر: زینب کبری(س) آن بانوی قهرمان با شجاعت و تدبیر رهبری نهضت را به عهده گرفت. شجاعانه خطبه خواند و دستگاه استبداد را رسوا کرد و با تدبیر اهل بیت(ع) و دختران و زنان را اداره کرد تا به مقصد برسند؛ در این راه به همه انسان‌ها درس‌ها آموخت.

10. دفاع از ارزش‌های اسلامی: حضرت زینب(س) از دین و ارزش‌های الهی دفاع کرد و در این راه از جان و مال و فرزندان و عزیزترین کسان خود گذشت و بر غم فقدان آنان دلش را گداخت و به خاطر زنده ماندن دین و امر به معروف و نهی از منکر که برادرش برای آن قیام کرد و به آن عمل کرد.

اینها همه از کردار و سلوک معنوی زینب(س) است که درسی به مردان و زنان آموخته است.


موضوعات: معرفی اساتید
   سه شنبه 27 آبان 1393نظر دهید »

این جمله و شعار، نشان دهندة پیوستگی و تداوم خطّ درگیری حقّ و باطل در همة زمان ها و مکان هاست. همیشه و در طول تاریخ، حقّ و باطل رو در روی هم قرار دارند و این انسان های آزاده هستند که وظیفة پاسداری از حق و پیکار با باطل را برعهده دارند. بی اعتنا گذشتن از کنار حقّ و باطل، بی دینی است. نبرد عاشورا اگر چه از نظر زمان کوتاهترین درگیری در کمتر از یک روز بود، ولی از نظر امتداد، طولانی ترین درگیری با ستم و باطل است و تا هر زمان که هر آرزومندی آرزو کند کاش در کربلا بود و در یاری امام شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به فوز عظیم شهادت می رسید، ادامه دارد. کما اینکه در زیارت امام حسین(ع) به این نکته اشاره شده است: “یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً".
همان گونه که امام حسین(ع) وارث پیامبران علیهم السّلام است، پیروان عاشورایی او نیز وارث خطّ سرخ جهاد و شهادت اند و پرچم کربلا را بر زمین نمی نهند واین مسأله جوهر تشیع در بُعد سیاسی است.
حضرت امام خمینی(ره) در پیامی به مناسبت 17 شهریور سال 57 فرمود: “عاشورا، قیام عدالت خواهان با عده ای قلیل و ایمان و عشقی بزرگ، در مقابل ستمگران کاخ‌نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن بود که این برنامه، سرلوحة زندگی امّت در هر روز و در هر سرزمین باشد…".[1]
اباعبدالله الحسین(ع) قیام بر ضدّ سلطة ستمگری را که حلال را حرام می‌کند و عهد الهی را شکسته و بر خلاف سنّت پیامبر اکرم(ص) عمل نموده، ضروری می‌داند و می‌افزاید: “فلکم فیّ اُسوةٌ؛[2] کار من برای شما الگو است".

گسترة زمین و زمان کربلا و عاشوراست و همیشه و همه جا با الهام از این مکتب، در راه آزادی و عزّت باید فداکاری نمود. جملات آخر را با کلامی از امام خمینی به پایان می بریم: “این کلمة “کلّ یومٍ عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا"، یک کلمة بزرگی است… همه روز باید ملّت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم. انحصار به یک زمین ندارد. انحصار به یک افراد نمی شود… همة زمین ها باید این نقش را ایفا کنند".[3]


پی نوشتها:
[1]صحیفة نور، ج 20، ص 57.
[2]تاریخ طبری، ج 4، ص 304، چاپ مطبعة الاستقامه بالقاهره.
[3]صحیفة نور، ج 9، ص 202، با استفاده و اقتباس از کتاب فرهنگ عاشورا،ذیل جملة “کلّ یومٍ عاشوار".

منبع : www.talabemahdavi.blog.ir


موضوعات: معرفی اساتید
   یکشنبه 25 آبان 1393نظر دهید »

1 ... 93 94 95 ...96 ... 98 ...100 ...101 102 103 ... 256

جستجو
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31