فهرست مطالبتماس ورود
جلوه های نماز در قیام حسینی علیه السلام
ارسال شده در 1 آذر 1393 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

تأثير نماز در تقویت روحیه و صبر انسان، و همچنین رفع نگرانيها و دلهره هاي رواني، واقعيتي است كه مورد تأييد صاحب نظران قرار گرفته ، كه به نمونه هایي از آن اشاره مي شود.

اشاره:در شماره 159 از ماهنامه مبلّغان، مبحثی با عنوان «نماز راز پایداری عاشورائیان» اراده گردید و در آن از تأثیر نماز در استقامت و پایداری امام حسین علیه السلام و یارانش در روز عاشورا سخن گفته شد و نقش نماز در مراحل مختلف قیام عاشورا، بویژه در تقویت نیرو های مادی و معنوی و صبر و شکیبایی عاشورائیان در مقابل مصائب بررسی گردید. اکنون ادامة این موضوع ارائه می گردد.

تأثير نماز در تقویت روحیه و صبر انسان، و همچنین رفع نگرانيها و دلهره هاي رواني، واقعيتي است كه مورد تأييد صاحب نظران قرار گرفته ، كه به نمونه هایي از آن اشاره مي شود. دكتر «آلِكسيس كارِل» مي نويسد: نماز (نیایش) به آدمي نيرويي براي تحمّل غمها و مصائب مي بخشد، انسان را اميدوار مي سازد و قدرت ايستادگي و مقاومت در برابر حوادث مي دهد. «گاندي» پيشواي مصلح هند در جريان مبارزه با استعمار و تحمّل رنجها با كمك نماز، تجديد نيرو كرد ه و مي گفت : اگر كمك نماز نبود، خيلي پيش از اين بايد ديوانه مي شدم ! «ديل كارِنْگي» مي نويسد: هر وقت تمام توان خود را در برابر ناملايمات به كار برديم و تمام راه حلها را آزموديم و نتيجة دلخواه به دستمان نيامد، در حالي كه امواج سهمگين يأس و نوميدي قلب و روحمان را مي آزارد، آنگاه دست نياز به نماز و به سوي خدا دراز كرده و از او ياري مي خواهيم .

به راستي، چرا ما قبل از اينكه دچار نااميدي بشويم ، چنين كاري نمي كنيم؟ و چرا هر روز با خواندن نماز و نيايش به درگاه خدا از او ياري نمي خواهيم ؟!

«ژاك دِميش» قهرمان سنگين وزن بوكس جهان مي گويد که هر شب قبل از اينكه به بستر برود، حتماً نماز و دعا مي خواند.

گرچه برخي از اشخاص براي برطرف كردن مشكلات يا فرار از اين مصائب و سختيها خود را به خواندن كتاب داستان مشغول مي كنند، يا به پارك و مسافرت مي روند و يا خود را با بازيهاي ساده و تفريحات سالم سرگرم مي سازند و يا با كسي كه به حرفهاي آنها گوش مي دهد، درد دل مي كنند، تا از فشارهاي رواني آنان كاسته شود؛ چه بسا كه از ديدگاه روانشناسان اين فعاليتها در كاهش اضطراب، مؤثر و اين كارها نتيجۀ مثبت داشته باشد؛ امّا مردان خدا از ناملايمات دنيا به اسباب دنيوي روي نمي آورند؛ بلكه به خدا، نماز و نيايش با او رو مي كنند كه كارسازتر است .[1]

نمازهای روز عاشورا

آیت الله شیخ جعفر شوشتری رحمه الله در مورد نماز امام حسین علیه السلام در روز عاشورا بابی به نام «باب الصلاۀ» باز کرده است و می نویسد: جميع ائمه علیهم السلام اقامۀ صلاة نمودند، چنانکه در «زيارت جامعه» آمده است: «وَ أَقَمْتُمُ الصَّلَوة»؛[2] لکن از براي آن حضرت، خصوصيتي است در اقامۀ صلاة که در آن روز، چند قسم نماز به جا مي آورد:

يکي: نماز شب عاشورا و شب زنده داری تا صبح؛ که از دشمن مهلت خواست آن شب را تا صبح به نماز و عبادت بپردازد.[3]

دوم: نماز ظهر؛ که در آن روز به طريق نماز خوف به جاي آورد.[4]به نحو خاصي که غير از نماز در عسفان، ذات الرقاع و بطن النخلة است[5]و نماز آن حضرت در روز عاشورا قصر[6]بود؛ لکن از براي بعض اصحاب، قصر القصر بود که پيش روي آن حضرت در بين نماز شهيد شدند.

سوم: نماز تاریخی و بی نظیر امام حسین علیه السلام در حال مبارزه با دشمن؛ که با تکبير، قرائت، قيام، قنوت، رکوع، سجود، تشهد، سلام و تعقیبات مخصوص انجام شد.

رکوع آن زماني بود که تيري به قلب مقدّسش اصابت کرد و در برابر معبود، قامت خم کرد تا تیر را از پشت سر بيرون بياورد. آخرين سجدۀ خونين امام علیه السلام بر پيشاني نبود؛ بلکه وقتي نيزۀ «صالح بن وهب مزني» بر پهلوي آن حضرت اصابت کرد و امام علیه السلام گونۀ راست خود را روي تربت گرم کربلا نهاد، اين ذکر را از سوز دل بر زبان جاری کرد که : «بسم اللهِ و بِاللهِ و علي ملَّة رسول اللهِ، اِلهي رِضاً بِقَضائک تسليماً لِأَمرک لا معبودَ سواک يا غياث الْمُستَغیثين»

الحق نماز او به درِ بي نياز کرد

کز خون وضو گرفت و به مقتل نماز کرد

عشق از شَهِ شهيد بياموز کانچه داشت

از جان و دل به درگه جانان نياز کرد

ساقي هر آنچه جام بلا داده اش به دست

دست از براي ساغر ديگر دراز کرد

 

بی نظیرترین نماز تاریخ

آخرين نماز امام حسين علیه السلام ، تکبيرة الاحرام ، قيام ، قرائت ، رکوع ، سجود، تشهّد و سلام ويژه اي داشت ، که در تاريخ اسلام نظير ندارد؛ تکبير آن را با فرو افتادن از ذوالجناح سر داد، و قيام را هنگام هجوم دشمن به خيام حرم بپا داشت،و قنوتش دعایي بود که در آن حال مي خواند: «اللَّهُمَ مُتَعَالِيَ الْمَكَانِ عَظِيمَ الْجَبَرُوتِ شَدِيدَ الْمِحَالِ غَنِيٌّ عَنِ الْخَلَائِقِ عَرِيضُ الْكِبْرِيَاءِ قَادِرٌ عَلَى مَا تَشَاءُ قَرِيبُ الرَّحْمَةِ صَادِقُ الْوَعْدِ سَابِغُ النِّعْمَةِ حَسَنُ الْبَلَاءِ… أَدْعُوكَ مُحْتَاجاً وَ أَرْغَبُ إِلَيْكَ فَقِيراً وَ أَفْزَعُ إِلَيْكَ خَائِفاً وَ أَبْكِي إِلَيْكَ مَكْرُوباً وَ أَسْتَعِينُ بِكَ ضَعِيفاً وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ كَافِياً احْكُمْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا فَإِنَّهُمْ غَرُّونَا وَ خَدَعُونَا وَ خَذَلُونَا وَ غَدَرُوا بِنَا وَ قَتَلُونَا وَ نَحْنُ عِتْرَةُ نَبِيِّكَ وَ وُلْدُ حَبِيبِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الَّذِي اصْطَفَيْتَهُ بِالرِّسَالَةِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلَى وَحْيِكَ فَاجْعَلْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين. »[7]

رکوع آن زماني بود که تيري به قلب مقدّسش اصابت کرد و در برابر معبود، قامت خم کرد تا تیر را از پشت سر بيرون بياورد. آخرين سجدۀ خونين امام علیه السلام بر پيشاني نبود؛ بلکه وقتي نيزۀ «صالح بن وهب مزني» بر پهلوي آن حضرت اصابت کرد و امام علیه السلام گونۀ راست خود را روي تربت گرم کربلا نهاد، اين ذکر را از سوز دل بر زبان جاری کرد که : «بسم اللهِ و بِاللهِ و علي ملَّة رسول اللهِ، اِلهي رِضاً بِقَضائک تسليماً لِأَمرک لا معبودَ سواک يا غياث الْمُستَغیثين» و تشهّد و سلامش با خروج و عروج روح بلند ملکوتي اش به شاخسار جنان همراه بود؛ ولي ديگرخود نتوانست سر از سجده بردارد. تا اینکه دشمن، سر مقدّس آن حضرت را به اوج سنان بالا برد. آن حضرت با تلاوت آيات سورۀ کهف به عنوان تعقيب نماز، دشمن را تهديد و عقوبت فرمود كه : *اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً*؛[8]«آيا گمان كردي كه اصحاب كهف و رقيم از آيات و نشانه هاي عجيب ما بودند؟!»[9]

پنج نشانۀ مؤمن

امام حسن عسكرى علیه السلام زیارت امام حسین علیه السلام را در ردیف نماز قرار داده و فرموده است:«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ إِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم؛[10]پنج چيز از نشانه هاى مؤمن است: گزاردن پنجاه و يك ركعت نماز واجب و نافله در هر شبانه روز، و زيارت اربعين، و انگشتر عقیق در دست راست كردن، و پيشانى بر خاك ساييدن، و بلند گفتن «بسم الله الرحمن الرحيم». [در نمازهای فریضه].»

امام صادقعلیه السلام فرمود: «السُّجُودُ عَلَي تُرْبَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ؛[11]سجده بر تربت حسینعلیه السلام حجابهاى هفتگانه را پاره مىکند.»

امام زين العابدين علیه السلام پس از فراغت از دفن پدر و اهل بيت و اصحاب، مشتي از خاك قبر پدر را جمع كرد و در كيسه اي گذارد و بر آن نماز مي خواند و از آن مهر و تسبيح ساخت؛ به طوری که همان تسبيحي كه در شام، هنگام وارد شدن بر يزيد مي گردانيد،[12] از همین تربت بود. يزيد پرسيد: اين چيست كه در دست مي گرداني؟ امام علیه السلام فرمود: در خبري از جدم پيغمبر خدا صلی الله علیه وآله شنيدم كه فرمود: «هر كس تسبيحي در بامداد همراه داشته باشد و دعاي مخصوصي بخواند، پيوسته ثواب آن تسبيح به او مي رسد، هر چند تسبيحي نگويد.»[13]

و از آن به بعد تمام ائمه علیهم السلام و خاندان بني هاشم، قريش و شيعيان تبعيت كرده، از خاك كربلا مهر و تسبيح ساختند، و بر آن تبرك و تيمن مي جستند.

شيخ حر عاملي رحمه الله می نویسد: «كَانَ الصَّادِقُ علیه السلام لَا يَسْجُدُ إِلَّا عَلَى تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ علیه السلام ؛ امام صادق علیه السلام جز بر تربت امام حسین علیه السلام سجده نمي كرد.» آن گرامی در موقع تذلل و اظهار بيچارگي خود در درگاه پروردگار بر تربت کربلا خضوع و خشوع و سجده مي نمود، و اولادش را وصيت به سجده بر خاك حسين علیه السلام مي فرمود، و تبرك به آن خاك را سرّ موفقيت مي دانست.[14] بدين جهت، از زمان حضرت صادق علیه السلام يك قرن نگذشت كه شيعيان از خاك حسين علیه السلام لوحه هایي ساختند كه امروز به مهر شهرت يافته است، و در سجده، جبين بر آن لوحه ها گذاشتند.[15]

اي خاك كربلاي تو مُهر نماز من

تمام اصحاب عاشورا به تبعیت از امام حسین علیه السلام اهل نماز، ذکر و دعا بودند. گذشته از امامین همامین زین العابدین و حضرت باقرعلیهما السلام که الگو و اسوۀ پیشتازان عرصۀ نماز و عبادت بودند، سایر عاشوراییان نیز در پناه نماز و عبادت جهاد می کردند و اساساً رمز پایداری آنان در پرتو نماز و ارتباط با مبدأ هستی معنی پیدا می کند.

آن مُهر را به ملك سليمان نمي دهم

 

در روایتی دیگر می خوانیم: «حميري» نامه اي حضور حجة بن الحسن عجل الله فرجه نوشت و در خصوص سجده بر لوحۀ خاك قبر حسين علیه السلام سؤال كرد. امام دوازدهم علیه السلام مرقوم فرمودند: «جايز و فضيلت در آن است» و سپس از استعمال تسبيح تربت كربلا سؤال كرد، همان جواب را دادند «وَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ الْمُسَبِّحَ يَنْسَى التَّسْبِيحَ وَ يُدِيرُ السُّبْحَةَ فَيُكْتَبُ لَهُ ذَلِكَ التَّسْبِيحُ؛[16]از فضیلت تربت [امام حسین علیه السلام ] آن است که اگر تسبیح گویی ذکر را فراموش کند، تسبیح گفتن برایش محسوب می شود.»

امام صادق علیه السلام كيسۀ زرد ابريشمي داشت كه خاك كربلا در آن بود و هنگام نماز بر آن سجده مي كرد.

نماز در حرم امام حسین علیه السلام

اگر زائر، حق امام را شناسد و با معرفت و ولايت او در كنار قبر مطهرش نماز گزارد، مورد قبول حقتعالي قرار مي گيرد. در این زمینه دو روایت را می­خوانیم:

الف) امام باقر علیه السلام به شخصی فرمود: «مَا يَمْنَعُكَ إِذَا عَرَضَتْ لَكَ حَاجَةٌ أَنْ تَأْتِيَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَتُصَلِّيَ عِنْدَهُ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ ثُمَّ تَسْأَلَ حَاجَتَكَ فَإِنَّ الصَّلَاةَ الْفَرِيضَةَ عِنْدَهُ تَعْدِلُ حِجَّةً- وَ النَّافِلَةَ تَعْدِلُ عُمْرَةً؛چه چیزی تو را بازمى دارد از اينكه وقتى حاجتى دارى به سر قبر مبارك حضرت حسين علیه السلام بروى و چهار ركعت نماز به جا آورده، سپس حاجت خود را از خدا بخواهى؟ نماز فريضه در كنار قبر آن حضرت معادل حج و نافله اش مساوى با عمره مى باشد.»

ب) حضرت صادق علیه السلام نیز به «مفضّل» فرمود: «وَ لَكَ بِكُلِّ رَكْعَةٍ رَكَعْتَهَا عِنْدَهُ- كَثَوَابِ مَنْ حَجَّ أَلْفَ حِجَّةٍ وَ اعْتَمَرَ أَلْفَ عُمْرَةٍ وَ أَعْتَقَ أَلْفَ رَقَبَةٍ وَ كَأَنَّمَا وَقَفَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَلْفَ مَرَّةٍ مَعَ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ وَ ذَكَرَ الْحَدِيثَ؛[17]در مقابل هر ركعتى كه كنار قبر آن حضرت به جا آوردى، گويا ثواب كسى را كه هزار حج و هزار عمره انجام داده و هزار بنده آزاد كرده برده اى و مانند كسى هستى كه هزار مرتبه با نبى مرسل صلی الله علیه وآله در راه خدا قيام كرده اى…»

از علل دیگری که پیوند مستحکم نماز را با امام حسین علیه السلام می رساند این است که گرچه نماز مسافر، شکسته است؛ ولي چند جا[18] نمازش را می تواند کامل بخواند که یکی از آن موارد، داخل حرم امام حسین علیه السلام و محل شهادت او است. اينکه شخص مسافر چهار جا می تواند نماز را درست بخواند گویای این نکته است که اين مکانها، خانۀ نمازگزاران است و همانند وطنشان محسوب می شود.

در مورد نماز در کردار و گفتار امام حسین علیه السلام مطالب فراوانی وجود دارد؛ امّا به علت ضیق مجال از این موضوع عبور کرده، ادامه را به زمانی دیگر موکول می کنیم و در اینجا بخشی را به نماز یاران آن گرامی اختصاص می دهیم که اسوه های عبادت و نماز در طول تاریخ بوده اند.

نماز عاشوراییان

تمام اصحاب عاشورا به تبعیت از امام حسین علیه السلام اهل نماز، ذکر و دعا بودند. گذشته از امامین همامین زین العابدین و حضرت باقرعلیهما السلام که الگو و اسوۀ پیشتازان عرصۀ نماز و عبادت بودند، سایر عاشوراییان نیز در پناه نماز و عبادت جهاد می کردند و اساساً رمز پایداری آنان در پرتو نماز و ارتباط با مبدأ هستی معنی پیدا می کند.

حضرت ابوالفضل علیه السلام

حضرت عباس علیه السلام چنان در عرصه عبادت می درخشید که حتی قاتل خود را نیز تحت تأثیر قرار داده بود. این قاتل در كوفه با اظهار تأسف عمیق بر سر خود مي زد و مي گفت: وای بر من! جوان ماه رویی را كشتم كه ميان دو چشمانش جاي سجده بود. «قاسم بن اصبغ نباته» نقل مي كند كه گفت: من مردى از قبيلۀ «بنى ابان بن دارم» را ديدم كه صورتش سياه شده بود. او را قبلاً با صورتى كاملاً سفيد ديده بودم. من به وى گفتم: من تو را نمى شناسم. گفت: «إِنِّي قَتَلْتُ شَابّاً مَعَ الْحُسَيْنِ بَيْنَ عَيْنَيْهِ أَثَرُ السُّجُود؛ من جوانى را از یاران حسين علیه السلام کشتم که اثر سجده در پيشانى او مشاهده مي شد.» از آن شبى كه وى را كشته ام، همه شب به خوابم مى آيد و يقه ام را مي گيرد و مرا به طرف جهنم مي برد و در جهنم پرتاب مي كند. من صيحه اى مي زنم كه كليۀ افراد اين قبيله، آن را مى شنوند.[19]

عبادتهای حضرت زینب کبری سلام الله علیها

حضرت زینب کبری سلام الله علیها در خضوع و خشوع، عبادت و بندگی وارث مادرش حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها بود و اکثر شبها به تهجد صبح می کرد و دائماً قرآن تلاوت می فرمود.

برخی از مورخین می نویسند: تهجد و شب زنده داری حضرت زینب کبری سلام الله علیها در تمام عمرش ترک نشد، حتی شب یازدهم محرم سال ۶۱ هجری، با آن همه فرسودگی و خستگی و دیدن آن مصیبتهای دلخراش. حضرت سجاد علیه السلام می فرماید: آن شب دیدم که عمه ام حضرت زینب کبری سلام الله علیها در محراب عبادت، مشغول نماز است.

امام زین العابدین علیه السلام همچنین فرمود: عمه ام با این همه مصیبت و محن وارده از کربلا تا شام، نوافلش را ترک نکرد و در يکي از منازل ديدم نشسته مي خواند، علت اين کار را پرسيدم، پاسخ داد: به خاطر شدت گرسنگي و ضعف، سه شبانه روز است که ديگر نمي توانم ايستاده نماز بخوانم؛ زيرا حضرت، غذاي خود را بين کودکان تقسيم مي کرد؛ چون دشمن به هر کدام ما در شبانه روز فقط يک قرص نان مي داد.

و نیز روایت است: امام حسین علیه السلام برای وداع با حضرت زینب کبری سلام الله علیها آمد، فرمود: «یَا اُختَاهُ لاتَنسِینِی فِی نَافِلَةِ اللَّیلِ؛ ای خواهر! مرا در نماز شب فراموش مکن!»[20]

«شیخ جعفر نقدی» می نویسد: هرگاه انسان به دقت به حالات آن حضرت نگاه کند و توجه به انقطاع او را به خداوند متعال ببيند، در عصمت آن حضرت ترديدي به خود راه نمي دهد و يقين مي کند که آن حضرت از همان زنان پارسایي است که تمام حرکات و سکنات خود را وقف خداوند متعال نموده و از همين رهگذر- گویي- به جايگاه رفيع و درجات بلندي که از درجات پيامبران و اوصيا حکايت مي کند، رسيده است.[21]

از حضرت فاطمه سلام الله علیها دختر امام حسين علیه السلام نقل شده كه دربارۀ عبادت شب دهم عمه اش زينب سلام الله علیها گفته است: «عَمَّتِى زَينَبَ فَاِنَّهَا لَم تَزَل قَائِمَةٌ فِى تِلكَ اللَّيلَةِ - اَى عَاشِرَةٍ مِنَ المُحَرَّمِ - فِى مِحرَابِهَا تَستَغِيثُ اِلَى رَبِّهَا، وَ مَا هَدَأَت لَنَا عَينٌ وَ لَا سَكَنَت لَنَا زَفَرٌ؛[22] عمه ام زينب در آن شب - شب عاشورا - در جايگاه عبادت خود ايستاده بود، و به درگاه خداى تعالى استغاثه مى كرد، و در آن شب، چشم هيچ يك از ما به خواب نرفت و صداى نالۀ ما قطع نشد.»

حضرت علی اکبر علیه السلام

جناب علی اکبر علیه السلام نیز همواره غرق در نماز و عبادت بود. ایشان در سفر کربلا مؤذّن امام بود و زمینۀ اقامۀ جماعت را فراهم می آورد. علامه مجلسی رحمه الله روایت می کند: «فَأَمَرَ الْحُسَيْنُ علیه السلام ابْنَهُ فَأَذَّنَ وَ أَقَامَ وَ قَامَ الْحُسَيْنُ علیه السلام فَصَلِّی؛[23] حضرت به فرزندش فرمود تا اذان و اقامه بگوید و امام، نماز را اقامه فرمود.»

[1]. آخرین نماز سالار شهیدان، سید رضا موسوی کتابخانه امام صادق علیه السلام ، قم، 1381 ش.

[2]. من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ترجمه على اكبر غفارى، نشر صدوق، تهران، 1367 ش. ج 2، ص 612.

[3]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج 39، ص 44.

[4]. همان ، ج 21ص 45.

[5]. عسفان، ذات الرقاع و بطن النخلة، نام سه محل است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در سه جنگ در این سه محل نماز خوف با شرایط ویژۀ خود به نحو خاصي خوانده اند. وجه تسميه و تفصيل و شرايط آن در کتب معتبر مذکور است. برای اطلاعات بیش تر به بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 89، ص 104- 108 رجوع شود.

[6]. چون از روز دوم محرم تا دهم در کربلا حضور داشت و ده روز ساکن نبود، پس نمازش قصر بود.

[7]. مصباح المتهجد، محمد بن حسن طوسى (شيخ الطائفه)، مؤسسه فقه الشيعه، بيروت، 1411ق، ج 2، ص 828.

[8]. كهف/9.

[9]. الخصائص الحسينيه ، شیخ جعفر شوشتری ، نشر انوار الهدی ، قم ، 1425ق، ص 56 و 57؛ اشک روان بر امير کاروان، ترجمه الخصائص الحسينيه، سيد محمد حسين شهرستاني، مؤسسه مطبوعاتي جزايري، ص 114.

[10]. روضة الواعظين ، محمد فتال نيشابورى، نشر رضى، قم، ج 1، ص 195.

[11]. وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، مؤسسه آل البيت علیهم السلام .، قم، 1409 ق. ج 5، ص 366.

[12]. الدعوات قطب الدين راوندى، انتشارات مدرسه امام مهدى(عج)، قم، 1407ق، امام سجّاد علیه السلام اولین کسی بود که تسبيح تربت امام حسين علیه السلام را درست كرد و آن را در برابر يزيد مي چرخاند. يزيد عصباني شد و گفت: «أَنَا أُكَلِّمُكَ وَ أَنْتَ تُجِيبُنِي وَ تُدِيرُ أَصَابِعَكَ بِسُبْحَةٍ فِي يَدِكَ؟!؛ من با تو سخن می گویم و تو در حالی جواب مرا می دهی که انگشتان خود را با تسبیح چرخاندن در دستت مشغول داشته ای؟»

[13]. الدعوات، قطب راوندی، ص 61.

.[14]وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج 5، ص: 366.

[15]. التزام و تقيّد شيعه به مُهر به عنوان محلّ سجده، تنها به اين علت است كه كار نمازگزار آسان شود تا مبادا زمين يا حصير پاكى نيابد و مسئله نماز برايش دشوار شود. مثل اينكه مسلمانى مقدارى خاك پاك ذخيره كند تا [به وقت نياز] بر آن تيمّم كند؛ اما اينكه شيعيان، ملتزم و مقيّدند كه ترجيحاً بر تربت امام حسين علیه السلام سجده كنند، به خاطر اين هدف عالى است كه نمازگزار به هنگام قرار دادن پيشانى بر اين تربت، به ياد فداكاريهاى امام حسين علیه السلام و اهل بيت علیهم السلام و اصحاب او در راه خدا و اسلام و مبارزه با ظلم و فساد بيفتد. از آنجا كه سجده مهم ترين ركن نماز است و در حديث آمده است: «نزديك ترين حالات بنده به خدا، حال سجده اوست» بنابراين، مناسب است كه مسلمانان با قراردادن پيشانى بر اين تربت پاك، به ياد كسانى باشند كه بدنهاى خود را در راه حق قربانى كردند و ارواحشان به ملأ اعلى پيوست، تا به اين وسيله، حالت خشوع و خضوعى به آنها دست دهد و با پستى و بلندى همراه شده، اين دنياى فريبنده و ناپايدار را حقير شمارد. شايد مراد از حديثى كه طبق آن، سجده بر تربت امام حسين علیه السلام حجابهاى هفتگانه را مى درد، همين باشد. بنابراين، معلوم مى شود كه در سجده، سرّ صعود از تراب به سوى ربّ الارباب است.( الارض و التربة الحسينيه، ص 24)

علّامه امينى رحمه الله مى فرمايد: ما قطعه هايى نورانى از تربت كربلا را برمى داريم و بر آن سجده مى كنيم. همچنان كه فقيه سلف، «مسروق بن اجدع»، خشتى از تربت مدینه منوره را با خود حمل كرده، بر آن سجده مى كرد، در حالى كه اين مرد، شاگرد خلافت راشده و فقيه مدينه منوّره و آموزگار سنّتى است كه در آن شهر رايج بوده است و حاشا كه در اين زمينه بدعتى گذاشته باشد. بنابراين، در اين كار، كوچك ترين تأويل و تفسيرى خلاف نداى قرآن كريم يا سنّت الهى و سنّت رسول خدا صلی الله علیه وآله و يا خروج از حكم عقل وجود ندارد. البته از نظر شيعه، سجده بر تربت كربلا اجبارى نيست و شيعيان معتقد نيستند كه شرع و دين يا مذهب آن را واجب كرده است و هيچ يك از شيعيان، از آغاز تا به حال، بر خلاف تصوّر جاهلان، بين آن و ديگر خاكها، از نظر جواز سجده بر آن، فرقى نگذاشته است. ترجیح سجده بر تربت كربلا چيزى جز استحسان عقلى؛ يعنى انتخاب چيزى براى سجده كه عقل و منطق و خردورزى آن را برتر مى داند، نيست، همچنان كه بسيارى از مردم مذاهب مختلف، در سفرهایشان چيزهايى جز تربت كربلا كه سجده بر آنها صحیح است، مانند حصير پاك و تميزى كه به پاكى آن اطمينان دارند و يا سجّاده اى پاك، با خود مى آورند و در نمازهايشان بر آنها سجده مى كنند. ( مجله فقه اهل بيت علیهم السلام ، 37، ص 66 ، به نقل از: سيرتنا و سنّتنا، ص 116 و 167، چاپ نجف اشرف.)

[16]. تهذيب الأحكام، محمد بن حسن طوسى، دارالكتب الاسلاميه، قم، 1365ش، ج 6، ص 76.

[17]. كامل الزيارات ، جعفر بن قولويه قمى، نشر الفقاهه، تهران، ص 251.

[18]. خانه توحید: مسجد الحرام، خانه نبوت: مسجد النبي، خانه امامت: مسجد کوفه و خانه شهادت: حرم امام حسين علیه السلام .

[19]. بحار الأنوار ، ج 45، ص 306.

[20]. زینب الکبری سلام الله علیها، جعفر النقدی، المکتبة الحیدریه، النجف الاشرف، ۱۳۶۱ ق، ص 66.

[21]. همان، 62- 63.

[22]. رياحين الشريعة، ذبيح اللَّه محلاتى، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ج 3، ص 62.

[23]. الامالی، صدوق، مؤسسة البعثه، 1417 ق، ص 154.

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 171.

نظر دهید »
هفته بسیج گرامی باد.
ارسال شده در 1 آذر 1393 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

حضرت امام خمینی (ره) ـ بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش بر گلدسته‌هاي رفيع آن اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل وطراوت تعیین و حدیث عشق می دهد.

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای ( مدظله العالی ) :بسيج به معني حضور و آمادگي در همان نقطه‌اي است كه اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و اين انقلاب مقدس به آن نيازمند است.هفته بسیج در حقیقت فرصت و بهانه‌ای برای زنده نگه داشتن ارزشها و روح بسیجی در آحاد ملت، مخصوصاً جوانان پرشور و مدافعان عاشق صادق است.

 

نظر دهید »
برترین اعمال و سپر آتش جهنم
ارسال شده در 1 آذر 1393 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

منصور بن حازم به امام ششم (علیه السلام) عرضه داشت: کدام یک از اعمال نیک از سایر اعمال برتر است؟ امام (علیه السلام) فرمود: الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّه ؛ نماز در وقت خودش، نیکی به پدر و مادر، و جهاد در راه خدا.
. برترین اعمال
منصور بن حازم به امام ششم (علیه السلام) عرضه داشت: کدام یک از اعمال نیک از سایر اعمال برتر است؟ امام (علیه السلام) فرمود: الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّه ؛[1] نماز در وقت خودش، نیکی به پدر و مادر، و جهاد در راه خدا.
. سپر آتش جهنم
مردی به امام ششم (علیه السلام) عرضه داشت: ای پسر رسول خدا! پدر من پیر شده است. من او را به آغوش گرفته و برای رفع نیازهایش به این طرف و آن طرف می برم. امام (علیه السلام) فرمودند: إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَلِيَ ذَلِكَ مِنْهُ فَافْعَل فَإِنَّهُ جُنَّةٌ لَكَ غَد؛[2] تا می توانی این کار را [خودت] انجام بده که این عمل فردای قیامت برای تو سپر آتش جهنم خواهد بود.
. اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِيَّ، وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لِي فَشَفِّعْنِي فِيهِمَا حَتَّى نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِكَ فِي دَارِ كَرَامَتِكَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ، إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ، وَ الْمَنِّ الْقَدِيمِ، وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛ خداوندا! اگر پدر و مادرم را پیش از من آمرزیدی، پس ایشان را شفیع من قرار ده و اگر مرا قبل از آنان مورد آمرزش قرار دادی، پس مرا شفیع ایشان بنما تا در پرتو مهربانی ات در سرای کرامت و جایگاه مغفرت و رحمتت گرد آییم؛ زیرا تو صاحب فضل بزرگ و نعمت دیرین هستی و تو مهربان ترین مهربانانی.
پی نو‌شت: [1]. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 71، ص 85.
[2]. عدۀ الداعی، ابن فهد حلی، دار الکتب الاسلامی، ص 86.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 169 .

نظر دهید »
تربیت عبادی و اخلاقی فرزند
ارسال شده در 1 آذر 1393 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

 

 

 

 

پدر به عنوان الگو و مسئول در خانواده، وظیفه دارد در پرورش اخلاقی فرزندان خود نهایت تلاش را به کار گیرد، که خود مستلزم مراقبت از رفتار، کردار و تهذیب نفس است؛ چراکه او اسوه عینی و عملی برای فرزندان است.
در اسلام یک سری دستورات عبادی مطرح است که فرزند عملاً باید با آن آشنا شود. به عنوان نمونه، لقمان حکیم به فرزندش می فرماید: «يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ»؛1 «ای پسرم! نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر نما.»
اهمیت مراقبت بر اعمال عبادی فرزندان تا به جایی است که حضرت ابراهیم علیه‏السلام در دعا برای فرزندانش، آن را از درگاه الهی می طلبند: «رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي»؛2 «پروردگارا! مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم [نیز چنین فرما].»
پدر به عنوان الگو و مسئول در خانواده، وظیفه دارد در پرورش اخلاقی فرزندان خود نهایت تلاش را به کار گیرد، که خود مستلزم مراقبت از رفتار، کردار و تهذیب نفس است؛ چراکه او اسوه عینی و عملی برای فرزندان است.
قرآن کریم در سوره لقمان، در قالب بیان پند و اندرزهای لقمان به پسرش، می فرماید: «وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا»؛3 «با بی اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو!» در آیه بعد میانه روی در راه رفتن و صحبت کردن را متذکر می شود: «وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ»؛4 «پسرم! در راه رفتنت، اعتدال را رعایت کن و در سخن گفتنت نیز رعایت اعتدال نما و از صدای خود بکاه!»
پی نوشت :
1 . لقمان/ 17.
2 . ابراهیم/ 40.
3 . لقمان/ 18. 4 . همان/ 19. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 153.

نظر دهید »
همسردارى
ارسال شده در 1 آذر 1393 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى فرمايد: «هر زنى هفت روز به شوهرش خدمت كند، خداوند هفت در دوزخ را به رويش مى بندد و هشت در بهشت به رويش بگشايد تا از هر در كه بخواهد، وارد شود.»
قرآن كريم مى فرمايد: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً»؛(1) «و از نشانه هاى او اين است كه از [نوع ]خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و بين شما دوستى و رحمت نهاد.»

 

امام صادق عليه السلام نيز مى فرمايد:
«إِنَّ الْمَرْءَ يَحْتَاجُ فِي مَنْزِلِهِ وَ عِيَالِهِ إِلَى ثَلَاثِ خِلَالٍ يَتَكَلَّفُهَا وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ فِي طَبْعِهِ ذَلِكَ مُعَاشَرَةٌ جَمِيلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقْدِيرٍ وَ غَيْرَةٌ بِتَحَصُّن؛(2) به درستى كه مرد در خانه و خانواده اش نياز به سه ويژگى دارد كه بايد خود را بدان مكلف نمايد؛ حتى اگر آنها در طبع و خصلت او نباشد: رفتار زيبا، گشاده دستى به اندازه [توان ]و غيرت ورزى [بر ناموس ] با حفظ و پاسدارى»
در دين مبين اسلام همانطور كه مرد به حفظ و رعايت حقوق زن و معاشرت پسنديده با او، امر و ترغيب شده، زن نيز به برخورد و ارتباط صحيح و صادقانه با مرد توصيه و تشويق گرديده است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى فرمايد: «اَيُّما اِمْرَأَةٍ خَدَمَتْ زَوْجَها سَبْعَةَ اَيَّامٍ غَلَّقَ اللَّه عَنْها سَبْعَةَ اَبْوابِ النَّارِ وَ فَتَحَ لَها ثَمانِيَةَ اَبْوابِ الْجَنَّةِ تَدْخُلُ مِنْ اَيْنَما شاءَتْ؛(3) هر زنى هفت روز به شوهرش خدمت كند، خداوند هفت در دوزخ را به رويش مى بندد و هشت در بهشت به رويش بگشايد تا از هر در كه بخواهد، وارد شود.»
الگوى زن مسلمان
نخستين زن نمونه و الگوى زن مسلمان، حضرت «خديجه بنت خويلد» است. او تمام همّ و غمّ خويش را صرف پيشبرد اهداف پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نمود و اوّلين زنى بود كه به او ايمان آورد، آن چنان كه اميرمؤمنان عليه السلام در خطبه «قاصعه» مى فرمايد: «وَ لَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا؛(4) هنوز در اسلام خانه اى جز خانه رسول خداصلى الله عليه وآله و خديجه عليهاالسلام جمع نشده بود كه من سومين آنها بودم.»
او در اوّلين برخورد با پيامبرصلى الله عليه وآله وقتى او را به عنوان امين كاروان تجارى خود برگزيد، يك نفر را به دنبال وى فرستاد و به پيامبرصلى الله عليه وآله گفت: چيزى كه مرا شيفته تو كرده، راستگويى، امانتدارى و اخلاق پسنديده توست. سپس كاروان خود را به او سپرد. (5) او سرانجام به عقد پيامبرصلى الله عليه وآله درآمد و با مهربانى و فداكارى زندگى مشترك را با او شروع كرد و نخستين كسى بود كه خبر رسالت پيامبر اعظم صلى الله عليه وآله را از او شنيد. (6) در دوره رسالت، لبخندها و مهربانيهاى خديجه عليهاالسلام بود كه غبار اندوه را از چهره پيامبرصلى الله عليه وآله مى زدود و او بود كه خاك و خاكسترى كه جاهلان روزگار بر سرش مى پاشيدند، پاك مى كرد و به او قوت قلب مى داد. مهربانى او وقتى بيش تر آشكار شد كه مسلمانان به «شعب ابى طالب» رانده شدند. ثروت و دارايى خديجه بود كه مسلمانان را از خطر نيستى نجات بخشيد؛ چنان كه «زهرى» مى نويسد:
«خديجه عليهاالسلام براى رسول خداصلى الله عليه وآله چهل هزار، چهل هزار انفاق مى كرد.» (7)
از جمله ويژگيهاى خديجه عليهاالسلام اين بود كه همواره سخنان پيامبر اعظم صلى الله عليه وآله را تصديق مى كرد و هر تصميمى كه ايشان مى گرفت، خديجه عليهاالسلام بدون چون و چرا اطاعت مى نمود. (8) رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «خَيْرُ نِساءِ الْعالَمينَ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرانَ وَ آسِيَةُ بِنْتُ مُزاحِمٍ وَ خِديجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ؛(9) بهترين زنان عالم مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمدعليهماالسلام است.»
گفته اند هرگاه پيامبرصلى الله عليه وآله گوسفندى مى كشت، مى فرمود: «از گوشت آن به دوستان خديجه عليهاالسلام بدهيد!» مى پرسيدند: چرا؟ مى فرمود: «چون من دوستداران خديجه عليهاالسلام را دوست مى دارم.» (10)
آن گاه كه عايشه در مورد علاقه پيامبرصلى الله عليه وآله به خديجه عليهاالسلام با ايشان بگو مگو مى كرد، رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «روزى كه همه مرا تكذيب مى كردند، خديجه عليهاالسلام مرا تصديق كرد و روزى كه همه از من فرار مى كردند، او به من ايمان آورد و مرا تنها نگذاشت و از من حمايت كرد.» (11)
هنوز يك سال از حمايتهاى بى دريغ او در شعب ابى طالب نگذشته بود كه خديجه عليهاالسلام پيامبرصلى الله عليه وآله را تنها گذاشت و به آشيان الهى پر كشيد. اين مصيبت كه با درگذشت ابوطالب عليه السلام در يك سال رخ داد، آن قدر بر پيامبرصلى الله عليه وآله گران آمد كه آن سال را «عام الحزن» ناميدند. (12)
پی نوشت:
1) روم/21.
2) تحف العقول، ص 322؛ بحارالأنوار، ج 75، ص 235.
3) ميزان الحكمه، محمدى رى شهرى، ص 2264، ح 7878.
4) نهج البلاغة، خ 192، ص 300.
5) الكامل فى التاريخ، ابن اثير الجزرى، تهران، نشر اساطير، 1376 ه . ش، ج 2، ص 24.
6) سيرة خديجه بنت خويلد، محمود بن عبدالغفار الحارث، بيروت، دار المجيل، 1408 ه . ق، ص 11.
7) تذكرة الخواص، سبط ابن الجوزى، نجف، مطبعة الحيدرية، 1383 ه . ق، ص 314.
8) الاصابة فى تمييز الصحابة، ابن الحجر العسقلانى، بيروت، دار صادر، 1323 ه . ق، ج 4، ص 275.
9) همان.
10) اسدالغابة، ابن اثير الجزرى، بيروت، دار احياء التراث، بى تا، ج 5، ص 438.
11) همان.
12) بحار الانوار، ج 19، ص 25.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 107.

 

نظر دهید »
چرا زنان از حرف‌زدن دست نمی‌کشند؟ ...
ارسال شده در 30 آبان 1393 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

مرد باید بفهمد که زن قصد ندارد به او نشان دهد که هرکاری را اشتباه انجام می دهد.زن دراکثر مواقع واقعا می خواهد به او کمک کند ومرد نباید دقیقا همه چیز را به خودش بگیرد. زن می خواهد به مردی که دوستش دارد کمک کند تا انسان بهتری شود اما مرد اغلب چنین برداشت می کند که به اندازه ی کافی برای زن خوب نیست
تفاوت هایی درساختارمغز، حرف زدن وگوش کردن، تجسم فضایی، احساسات وادراک، بیوشیمی بدن ونهایتا ، تفاوت درنوع عاشق شدن وازدواج. درهربخش ، راه حلهایی برای رویارویی با این تفاوت هانیز پیشنهاد شده است.از آنجا که چگونگی ارتباط با جنس مخالف وتشکیل خانواده ، ازدغدغه های اصلی نسل جوان محسوب می شود ، امیدوارم که این چند مقاله ، بتواند اطلاعات مفیدی را دراختیار شما عزیزان قرار دهد.

چرا زنان، درک سریعتری نسبت به شرایط دارند؟

علم ثابت کرده است که ارتباط بین دونیم کره مغز ، درزنان بهتر صورت می گیرد .نیم کره چپ وراست مغز توسط رشته های عصبی به یکدیگر متصل گشته اند که به نام جسم پینه ای یا رشته پیوندی دونیم کره شناخته می شوند. این رشته پیوندی، امکان ارتباط وتبادل اطلاعات را بین دو نیم کره ی مغز ایجاد می کند.

راجر کروسکی، عصب شناس دانشگاه کالیفرنیا در مطالعات خود تایید کرد که : ” جسم پینه ای درمغز زنان ، نسبت به مغز مردان ضخیم تر است ” و به این خاطر است که درمغز زنان ، ارتباط بین دو نیم کره 30 درصد بیشتر از مردان برقرار می شود. او همچنین نشان داد که در زنان ومردانی که به فعالیت های مشابهی مشغولند، بخش های متفاوتی از مغز فعال می شوند.

مطالعات نشان می دهند که فرد، زمانی به قدرت بیان دست می یابد که پیوند بیشتری بین دو نیم کره مغزش برقرار گردد. همچنین تعداد این پیوندها توانایی زنان را در انجام همزمان فعالیتهای غیرمرتبط توجیه می کند.

به علاوه موجب روشن شدن قضیه درک سریع زنانه می شود. زن نسبت به مرد ، از سنسورهای قوی تری برخورداراست وبا توجه به تعداد زیاد رشته های پیوندی بین دونیم کره مغز برای تبادل سریع اطلاعات، می تواند در مرحله درک شرایط درعرض یک ثانیه ، قضاوتهای بی شمار- وصحیحی را نسبت به انسان ها وموقعیت های آنان ارایه دهد.

مغزیک مرد ، برای اینکه کارها را یکی پس از دیگری انجام دهد، برنامه ریزی شده است، نه اینکه کارهای مختلفی را همزمان انجام دهد، زیرا رشته های پیوندی کمتری بین دونیم کره چپ وراست مغز او وجود دارد . علی رغم اینکه مغز او نسبت به مغز زنان دارای قسمت بندی های بیشتری است. اسکن مغز مردی که درحال مطالعه است، نشان می دهد که درآن لحظه او درست مثل یک فرد ناشنواست

چرا مردان فقط می‌توانند روی یک کار تمرکز کنند؟

تمامی تحقیقات به یک نتیجه رسیده اند :
مغز مردان ، بسیار تخصصی رشد کرده وکشو وقفسه های کوچک زیادی دارد. مغز مردانه طوری برنامه ریزی شده است که به طور کامل تنها برروی یک فعالیت تمرکز می کند. اکثر مردان می گویند، دریک زمان فقط می توانند به یک کار بپردازند.وقتی یک مرد خودرو را متوقف می کند تا خیابانی را از روی نقشه بیابد، ابتدا چه می کند؟ صدای رادیو را کم می کند .در حالیکه کمتر زنی می فهمد که چرا او این کار را می کند. زن می تواند درحالی که گوش می کند، صحبت کند و مطالعه کند. پس چرا مرد نمی تواند؟ چرا وقتی تلفن زنگ می زند، مرد می خواهد که صدای تلویزیون را کم کند؟ اینگونه شکایت ها را در تمام جهان از زنان می شنویم.

پاسخ این است : مغزیک مرد ، برای اینکه کارها را یکی پس از دیگری انجام دهد، برنامه ریزی شده است، نه اینکه کارهای مختلفی را همزمان انجام دهد، زیرا رشته های پیوندی کمتری بین دونیم کره چپ وراست مغز او وجود دارد . علی رغم اینکه مغز او نسبت به مغز زنان دارای قسمت بندی های بیشتری است. اسکن مغز مردی که درحال مطالعه است، نشان می دهد که درآن لحظه او درست مثل یک فرد ناشنواست.

مغزیک زن چندمنظوره برنامه ریزی شده است. او می تواند کارهای مختلف ومتعددی را به طور همزمان انجام دهد.مغز او هیچ گاه بیکارنیست؛ بلکه همیشه فعال است. او می تواند، درحالی که آشپزی می کند به تلویزیون نگاه کند و همزمان با تلفن صحبت کند. او همچنین می تواند همزمان رانندگی کند، وبه رادیو گوش کند. اما اگر یک مرد درحال پخت غذای تازه ای باشد وبا او صحبت کنند به احتمال بسیار زیاد عصبانی میشود، زیرا نمی تواند هم دستور پخت را بخواند وهم به حرف کسی گوش کند. از آنجا که هردو نیم کره مغز زنان فعال است، برای بسیاری ازآنان سخت است که دست چپ وراست را از یکدیگر تشخیص دهند. حدود 50 درصد از زنان نمی توانند بدون اینکه به دنبال یک حلقه یا یک خال بگردند، بدون معطلی بگویند کدام دست چپ وکدام دست راست است.درحالی که مردان ازآنجا که یا نیم کره راست ویا چپ فعال است، مشکل بسیار کمتری در تشخیص چپ وراست دارند.

چرا زنان از حرف‌زدن دست نمی‌کشند؟

مغز مردان به بخش های جداگانه ای تقسیم بندی شده ومی تواند اطلاعات را تفکیک وذخیره نماید. درپایان یک روز پردردسر، مغز مرد تمام مشکلات را به راحتی درکشوهای مغزش قرار می دهد.درحالی که مغز زنان ، نمی تواند اطلاعات را به همین روش نگه داری کند. ناچارا مشکلات مرتبا در سرزن می چرخند. تنها روشی که یک زن می تواند مشکلاتش راحل نماید، این است که با صحبت در مورد آنها، وجود مشکلات را درک کند.اگر زنی درپایان روز صحبت کند، به دنبال راه حل نیست ونمی خواهد نتیجه گیری کند، او تنها می خواهد در مورد مشکلات روحی اش صحبت کند.

چرا زنان و مردان از هم جدا می‌شوند؟

انگیزه بیولوژیکی یک مرد دراین است که زنی را تامین کند واگر زن ، قدر زحماتش را بداند، موفقیت اش تایید می شود. وقتی که زن احساس خوشبختی می کند، مرد مطمئن می شود که وظیفه اش را به خوبی انجام داده است. وقتی زن احساس خوشبختی نکند، مرد احساس عجز وناتوانی می کند، زیرا گمان می کند که او زن را درست ویا به اندازه کافی تامین نکرده است.

مرتبا می شنویم که مردان به دوستانشان می گویند: “نمی تونم اون رو خوشبخت کنم” واین می تواند برای مرد انگیزه کافی ایجاد کند که به جدایی فکر کند . در مقابل ، زنان ، هیچگاه همسرشان را به این دلیل ترک نمی کنند که با آنچه او برایش فراهم کرده است، احساس خوشبختی نمی کند ، بلکه به این خاطر او را ترک می کند که از نظر احساسی تامین نمی شود.زن به عشق، چیزهای رمانتیک ویک هم صحبت صبور احتیاج دارد. برای یک مرد ، مهم این است که زن به او بگوید، کاری که انجام داده است فوق العاده است وآنچه که مرد برای او می تواند فراهم کند، کفایت می کند. اما مرد باید رمانتیک باشد وبه خصوص بتواند وقتی زن با او حرف می زند، بدون آنکه راه حلی ارایه دهد، گوش کند.

مرد باید بفهمد که زن قصد ندارد به او نشان دهد که هرکاری را اشتباه انجام می دهد.زن دراکثر مواقع واقعا می خواهد به او کمک کند ومرد نباید دقیقا همه چیز را به خودش بگیرد. زن می خواهد به مردی که دوستش دارد کمک کند تا انسان بهتری شود اما مرد اغلب چنین برداشت می کند که به اندازه ی کافی برای زن خوب نیست

چرا مردان از اینکه حق با آنان نباشد ناراحت می‌شوند؟

وقتی می خواهید بفهمید چرا مردان اینقدر ناراحت می شوند که حق با انان نباشد، باید نگاهی به تاریخ بشر بیندازید. صحنه زیر را پیش خود تصور کنید: خانواده ای غارنشین دور آتش چمباتمه زده اند. مرد جلوی ورودی غار نشسته وبه بیرون نگاه می کند. او در افق ودر اطراف در جستجوی تکان خوردن چیزی است. زن و فرزندانش روزهاست چیزی نخورده اند و او می داند .پس از آنکه هوا خوب شد به شکار خواهد رفت وتازه هنگامی برخواهد گشت که شکار کرده باشد. این وظیفه اوست زیرا خانواده اش به او وابسته اند. آنان گرسنه هستند، اما به توانایی اوایمان دارند. او با چهره ای بی حرکت آنجا نشسته است ونظاره می کند. حق ندارد ترس خود را به خانواده اش نشان دهد، چون از او ناامید خواهند شد. او باید قوی باشد. وقتی یک مرد برحق نباشد، احساس ناتوانی می کند، چون او قادر نبوده وظیفه اش را به خوبی انجام دهد. به نظر می رسد میلیون ها سال ترس از ناتوان بودن ، به سختی درمغز یک مرد امروزی لنگر انداخته است.

تنها تعداد اندکی از زنان می دانند که وقتی مردی به تنهایی سفر می کند به احتمال زیاد می ایستد وراه را می پرسد. اما وقتی یک زن کنار دست او نشسته باشد، این کار برای او به معنای ناتوانی است، چرا که نمی تواند زن را بدون کمک دیگری به مقصد برساند.

وقتی زنی می گوید: “خب نگه دار، راه را بپرس” مرد چنین احساسی می کند : “تو بی عرضه ای، حتی نمی توانی راهت رو پیدا کنی” به همین دلیل برای مردان سخت است که بگویند : “متاسفم” گفتن این جمله برای مردان،ميگنا دات آي آر، اعتراف به اشتباه است واگر حق با آنان نباشد انگار ناتوانند. یک زن به خصوص باید مراقب باشد که وقتی با مردی راجع به مساله ای حرف می زند، ناخواسته او را سرزنش نکند.

مرد باید بفهمد که زن قصد ندارد به او نشان دهد که هرکاری را اشتباه انجام می دهد.زن دراکثر مواقع واقعا می خواهد به او کمک کند ومرد نباید دقیقا همه چیز را به خودش بگیرد. زن می خواهد به مردی که دوستش دارد کمک کند تا انسان بهتری شود اما مرد اغلب چنین برداشت می کند که به اندازه ی کافی برای زن خوب نیست. یک مرد به هیچ اشتباهی اعتراف نمی کند، زیرا می ترسد که زن دیگر او را دوست نداشته باشد.

جالب این جاست که بدانیم : وقتی مردی به اشتباه خود اعتراف می کند ، زن بسیار بیشتراز قبل او را دوست دارد. واقعا که دنیای عجیبی است!

نظر دهید »
جملاتی که کودک شما دوست دارد بشنود
ارسال شده در 30 آبان 1393 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در معرفی اساتید

«هیچ وقت همه تو را دوست نخواهند داشت». دخترها همیشه دوست دارند بدانند چقدر خاص و مورد توجه هستند اما برخی مردم از این مساله خوششان نمی آید، اشکالی هم ندارد. لازم نیست آنها تغییر کنند یا به سختی خود را با دیگران تطبیق دهند.
گفتن جمله «دوستت دارم» به کودکان بسیار خوب است و به او آرامش می دهد. اما فقط همین یک جمله برایشان کافی نیست. کودک شما جملاتی همچون «دوستت دارم، تو زیبا هستی، تو هر کاری را اراده کنی می توانی انجام دهی » را بسیار شنیده اند. این جملات بسیار مفید و خوب هستند و شما برای بیان آنها به هیچ نوع یادآوری کننده ای نیاز ندارید. اما جملات دیگری نیز وجود دارند که می توانند به افزایش اعتماد به نفس کودکان و تقویت مهارت های آنها کمک کند.

ادامه این مطلب 10 مطلبی را نام برده ایم که کودکان به شنیدن آنها نیاز دارند.

1. اشتباه پیش می آید

«اوه! ظرف غذایت ریخت. برو و دو تا دستمال از آشپزخانه بیاور. من به تو کمک می کنم تا آن را تمیز کنی.» به کودکان خود - حتی کودکان شلخته - بیاموزید اشتباه کردن برای هر کسی پیش می آید و اشکالی ندارد. هنگام خطای کودکان به او نشان دهید که: «مامان عصبانی نیست . . . این مساله حل می شود. دنیا که تمام نشده است. همه آدم های بزرگ نیز اشتباه می کنند.»

2. هیچ کس کامل نیست

«هیچ وقت همه تو را دوست نخواهند داشت». دخترها همیشه دوست دارند بدانند چقدر خاص و مورد توجه هستند اما برخی مردم از این مساله خوششان نمی آید، اشکالی هم ندارد. لازم نیست آنها تغییر کنند یا به سختی خود را با دیگران تطبیق دهند. اگر ما به دختران خود این مساله را بیاموزیم، به آنها کمک کرده ایم تا در آینده کمتر دلشان بشکند و از مردم آزرده خاطر شوند. «مهم نیست که چقدر تلاش می کنیم تا خوب، زیبا و کامل به نظر برسیم، گاهی پیش می آید که فردی از ما خوشش نیاید. این مساله ای شخصی نیست. تو هم هر کسی را دوست نخواهی داشت و دیگران نیز تو را دوست ندارند. این کاملا طبیعی است.»

3. خودت را دوست داشته باش

«بلند شو و کمی در اطراف قدم بزن. اگر کمی با هم نرمش کنیم و دست و پاهایمان را ورزش دهیم، روز خیلی خوبی در انتظارمان خواهد بود.» این کاملا به مادر بستگی دارد که از همان ابتدا به فرزند خود اهمیت ورزش های روزانه را بیاموزد. اگر ما به فرزندان خود بیاموزیم تا بدن خود را با ورزش های مفرح حرکت دهند - مثل فوتبال، بالا رفتن از درخت و … - آنها نحوه ارتباط با بدن خود را خواهند آموخت. این مساله به خصوص برای دختر بچه ها مهم است که اندامشان برایشان اهمیت دارد.

4. تعریف کردن از آنها

«تو خیلی خوب پازل حل می کنی. تو تکه های پازل را خیلی سریع کنار هم چیدی». همین تعاریف بسیار کوچک تاثیر مثبتی روی فکر کودک می گذارد. به طور مداوم به آنها یادآوری کنید تا چه اندازه با استعداد و باهوش هستند. این کار باعث می شود تا کودکان برای خود ارزش بالایی قایل شوند.

5. شانس دوم

«بیا، این اسباب بازی ای است که دیروز از تو گرفتم. می توانی امروز با آن بازی کنی. به قواعد بازی توجه کن.» دادن شانس دوم به کودک بسیار عالیست. حتی اگر کودک شما یک روز قوانین را رعایت نکند و به اخطارهای شما گوش ندهد، در روز بعد به او این فرصت را بدهید تا دوباره شانس خود را امتحان کند. به این ترتب به او نشان می دهید که مطمئن هستید او از عهده انجام آن بر می آید. این مساله، حس اعتماد را در کودکان پرورش می دهد.

6. مسوولیت پذیر بودن

«درست است، تو حق داری. من اشتباه کردم. اجازه بده تا خطای خود را جبران کنم.» گاهی پیش می آید مثلا در بازی، توپ از دست شما می افتد، این گونه خطاها این فرصت را به شما می دهد تا مسایلی همچون پذیرفتن کارهای خود و درست کردن شرایط را به کودک خود بیاموزید. این کار، اعتماد به نفس کودک را نیز افزایش می دهد. والدین با این کار احساس خویشتن پذیری را به کودک القا می کنند .

7. اعتماد به کودک خود

«می توانی وقتی دارم ظرف ها را می شویم، مراقب خواهر کوچکت باشی؟ » اگر به فرزند بزرگ تر خود مسوولیت های این چنینی بدهید و به او بگویید: «من به کسی مثل تو نیاز دارم تا مراقب او باشد»، در واقع حس اعتماد به نفس او را افزایش داده اید. در این حالت فرزندان بزرگ تر به خواهر یا بردار کوچک خود آسیب نمی رسانند. می توانید فرزند کوچک را داخل گهواره یا روی پتویی روی زمین بگذارید و اجازه دهید فرزند بزرگ تر با اسباب بازی یا نوازش فرزند کوچک تر، او را سرگرم کند. به این ترتیب، علاوه بر افزایش اعتماد به نفس متوجه می شود که والدینش به او اعتماد دارند.

8. توضیح بیشتر

«ممنون که عذرخواهی می کنی. می توانی بگویی برای چه عذرخواهی می کنی؟» گاهی برای کودکان کوچک، عذرخواهی کردن مساله ای است که از روی عادت انجام می دهند. کودکان باید بدانند «چرا» عذرخواهی می کنند. به کودک خود بگویید: «صحبت کردن راحت است و عذرخواهی کردن از آن راحت تر، اینکه برای شکستن دل کسی از او عذرخواهی کنید بسیار مهم است اما چیزی که باعث از بین رفتن ناراحتی می شود این است که بدانی واقعا برای چه پشیمان هستی.» به او بگویید که چقدر رفتار او می تواند به دیگران آسیب برساند. از او بخواهید تا توضیح دهد که چرا رفتار او خوب نبوده است.

9. زمان سرگرمی

امروز کارهای خود و خانه را کنار بگذارید. کودک خود را از مهدکودک بردارید و با هم به خانه یا پارک بروید و حسابی تفریح کنید. می توانید به فرزند خود اجازه دهید آشپزی یا در پارک بازی کند. پیغام این کار این است که شما همیشه از بودن با فرزند خود لذت می برید و حتی وقتی کنارش نیستید، باز هم در ذهن و قلب شماست.

10. مسوولیت پذیر بودن

«درست است، تو حق داری. من اشتباه کردم. اجازه بده تا خطای خود را جبران کنم.» گاهی پیش می آید مثلا در بازی، توپ از دست شما می افتد، این گونه خطاها این فرصت را به شما می دهد تا مسایلی همچون پذیرفتن کارهای خود و درست کردن شرایط را به کودک خود بیاموزید. این کار، اعتماد به نفس کودک را نیز افزایش می دهد. والدین با این کار احساس خویشتن پذیری را به کودک القا می کنند.

11. بی شرط عشق ورزیدن

«مهم نیست چه کاری انجام داده ای، هیچ گاه عشق من نسبت به تو تمام نمی شود». کودکان می دانند که شما آنها را دوست دارید اما باید درک کنند که این عشق شرایط ندارد، هیچ گاه تمام نمی شود و بر اساس شرایط تغییر نمی کند. اگر کودک شما لامپی را بشکند مسلما می ترسد تا آن را با شما مطرح کند، بنابراین علاقه خود را به او یادآوری کنید تا جرات بیان پیدا کند.میگناirاین بیان محبت در کودک احساس امنیت و آرامش به وجود می آورد. فرزند شما مهم تر از کارهایی است که انجام می دهد و والدین می توانند از این شرایط آموزنده برای آموزش فرزندان خود برای تکرار نکردن این کار استفاده کنند.

12. فقط گوش کنید

هیچ نگویید. کارهای کودکان بهتر از صحبت های آنها همه چیز را بیان می کند. گاهی، کودکان کلمه ای را برای حرف های خود نمی یابند. اگر توضیح مشکلی که با برادر خود پیدا کرده برای کودک شما سخت است، به چشمان او نگاه کنید و به او اجازه دهید حرفش را بزند. گوش کردن به حرف های او نشان دهنده علاقه و احترام شماست. یعنی شما برای او ارزش قائل هستید و کاملا درک می کنید که در شرایط سختی قرار دارد.

1 نظر »
  • 1
  • ...
  • 94
  • 95
  • 96
  • ...
  • 97
  • ...
  • 98
  • 99
  • 100
  • ...
  • 101
  • ...
  • 102
  • 103
  • 104
  • ...
  • 259

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) گرگان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
سرویس وبلاگ نویسی بانوان