غرق در تفكراتم بودم كه استاد از من سوال كرد به چه فكر مي كني چرا حواست به درس نيست. از جايم بلند شدم و در جواب استاد گفتم، مدتي است يك سري سوالات ذهنم را به خود مشغول كرده است ولي با اينكه از چند نفر پرسيدم پاسخ قانع كننده اي نيافتم. با خودم فكر كردم شايد شما بتوانيد جواب سوالاتم را بدهيد.
استاد گفت : خوب سوالاتت را مطرح كن شايد بتوانم پاسخ بدهم.
گفتم : آیادرخارج از وجود ما جهانی وجود دارد یاآنچه رامی بینیم همانند رؤیاهایی است که درخواب درنظرمامجسم می شود وجهان خواب وخیالی بیش نیست؟
استاد: اولا درمورد این مسئله (یعنی وجودجهانی بیرون ازذهن واندیشه ما)فلاسفه به دوگروه تقسیم شده اند
1- «واقع گرایان»(رئالیستها)
2- «پندارگرایان»(ایدآلیستها)
گروه دوم درواقع شاخه ای ازسوفستائیان هستندکه همه حقایق رامنکرندوفقط اصل وجودخویش راقبول دارند وبقیه راخواب وخیال می دانند
به هرحال برای پی بردن به وجود خارجی اشیاء بهترین راه اینست که امر راموکول به وجدان کنیم ، وجدان عمومی مردم جهان وتمامی عقلاوخردمندان ، زیراهمه انسانها وقتی تشنه می شوند سراغ آب می روند ،یعنی عملا وجودتشنگی، وجودآب ، وتاثیر آب دررفع تشنگی راهمه حتی کودکان وحتی حیوانات قبول دارند .
درتمام این امور پندارگرایان باواقع گرایان یکسان عمل میکنند یعنی همگی ازطریق درک وجدانی نسبت به بیماری خودواکنش نشان می دهند، و…… وقرآن نیزدرآیات خود به وضوح براین معنی صحه نهاده وسرتاسر آیات قرآن ازواقعیتهای عینی خارجی ، آسمان وزمین ،انسانهاوفرشتگان، و….. خبرمی دهد.
وبقدری این مطلب آشکار وروشن است که نیازبیشتری به بحث درباره آن نمیبینم .
- آیا شناخت این جهان امکان دارد اگرامکان دارد طرق ومنابع شناخت آن کدام است بااستدلال عقل یا ازطریق تجربه ودرآخر ازراه وحی یاطرق دیگر؟
وکدام یک ازاین راه هامطمئن تراست ؟
استاد :در ابتداء باید واژه شناخت رابطور مختصر توضیح بدهم
واژه شناخت که معادل کلمه «معرفت» درعربی است کاربرد های مختلفی دارد وعام ترین مفهوم آن مساوی بامطلق علم وآگاهی واطلاع است وگاهی به ادراکات جزئی گفته می شود وگاهی نیزبه معنای علم مطابق باواقع ویقین ، استعمال می شود . مفهوم علم یکی ازروشنترین وبدیهی ترین مفاهیم است ومی توان آنرا این گونه تعریف کرد که :علم عبارت است ازحضور خودشئی یاصورت جزئی یامفهوم کلی آن نزد موجودمجرّد. پس علم شناخت شناسی علمی است که درباره شناختهای انسان وارزشیابی و ملاک صحت وخطای آنها بحث می کند.
وتنهاراهی که مارا صددرصد مارا به هدف می رساند قرآن است.
وباید این مسئله رادرنظرداشت که این عالم رافقط صانع آن می تواند به مامعرفی نماید وبس.
قران مجید نه تنها مسئله شناخت راومعرفت انسان رانسبت به جهان خارج یک امرممکن می شمرد بلکه آنرا ازاهم واجبات معرفی می کند .
قران باانواع بیانات «صریح ، ظاهر، وکنایی»پیروان خودرابه فراگیری علم ودانش وشناخت رازهای هستی واسرارعالم آفرینش دعوت می کند.
بررسی تعبیرات قرآن دراین زمینه افق تازه ای رادربرابر چشمان مامی گشاید،ومسئله معرفت وشناخت رادرسطحی بسیاربالابه عنوان یک وظیفه قطعی منعکس می کند.
جالب اینکه این دعوت درزمان ومکانی صورت گرفت که ابرهای سیاه وتاریک جهل وبی خبری افق راپوشانده بود.
دعوت به شناخت درقرآن به صورتهای کاملا متنوعی آمده است که به نمونه هایی ازآن اشاره می نماییم قرآن در27 آیه که بالفظ اعلموا (بدانید) آمده است دعوت صریح به فراگیری علم نموده است مانند آیه مبارکه إِعلَمُوا اَنَّ اللهَ یُحیی الاَرضَ بَعدَ مَوتِها «بدانید خداوند زمین رابعد ازمردنش زنده می کند»(حدید17)وهمچنین درآیاتی سرزنشهای مکرر برترک تفکرداردمانند آیه قُل هَل یستوِی الاَعمَی وَالبَصیرُ اَفَلاتَتَفَکَّرُون «بگو آیا نابینا وبینا مساوی هستند آیا اندیشه نمی کنید»( انعام 50)
درآیاتی هم تاکید برلزوم تعلیم وتعلم شده است ،مانند آیه شریفه فَلولا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَهٍ مِنهُم لِیَتَفَقَّهُوافِی الدّیِن وَلیَنذُرُواقَومَهُم اِذارَجَعُوااِلَیهِم لَعَلَّهُم یَحذَرُون «چراازهرگروهی طائفه ای ازآنان کوچ نمی کنند تادردین آگاهی یابند وبه هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنهاراانذار نمایند، شاید ازمخالفت فرمان الهی حذرنمایند »(توبه 122)
ونیز درآیاتی مانند آیه شریفه اللهُ الَّذِی خَلَقَ سَبعَ سَماواتٍ وَمِنَ الاَرضِ مِثلُهُنَّ … «خداوند کسی است که هفت آسمان راآفرید واززمین نیزمانند آنرا …. » (طلاق 12)هدف آفرینش جهان راعلم ومعرفت پیداکردن می داند ، وهمچنین بعثت انبیاء راتعلیم افراد بشرشمرده مانند آیه شریفه کَمَا اَرسَلنَا فِیکُم رَسُولا مِنکُم یَتلُوا عَلَیکُم آیاتِنا و…… «همانگونه که رسولی درمیان شما ازخودتان فرستادیم تاآیات مارابرشما بخواند و…. » (بقره 151)
وخداوند هدف ازنزول قرآن راتدبرواندیشه برمی شمردمانند آیه شریفه کتابٌ اَنزَلناهُ اِلَیکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرُوا اُولُوالالباب:«این کتابی است پربرکت که بتونازل کردیم تادرآیات آن تدبر کنند، وصاحبان مغز(واندیشه)متذکرشوند»(ص 29) وباید اشاره کنم که قرآن علم راتعبیر به نور وروشنایی نموده ودرک اسرار هستی راویژه عالمان می داند مانندآیه قُل هَل یستوِی الاَعمَی وَالبَصیرُ اَم هَل تَستَوِی الظُلُماتِ والنُّورِ «بگو آیا نابینا وبینا یکسانند ؟ یاظلمات ونورمساویند»(رعد16)
قرآن درک اسرار هستی راویژه عالمان می داندمانند آیه شریفه وَتِلکَ الاَمثالُ نَضرِبُها لِلنَّاسِ وَمایَعقِلُها اِلّآ العالِمُونَ «اینها مثالهائی است که برای مردم می زنیم وجزعالمان آن رادرک نمی کنند»(عنکبوت 43)
ودرکل خداوند رااولین معلم بشردانسته است مانند آیه وَعَلَّم آدمَ الاسماءَ کُلُّها «خداوند اسماءراهمگی به آدم تعلیم داد»(بقره 31)
وامتیازبشربرسایر موجودات رابه علم اومی داند مانند قالَیاآدَمُ اَنبِئهُم بِاَسمائِهِم …………. «فرمود ای آدم انهاراازاسامی واسرار موجودات آگاه کن… »(بقره33)،ودرجات قرب به خدا رامتناسب بادرجات معرفت انسان دانسته است مانندآیه شریفه …یَرفَعُ اللهُ الَّذِی مِنکُم والَّذِینَ اُوتُوالعِلمَ دَرَجاتٍ « خداوند کسانی راکه ازمیان شما ایمان آورده اند وآنها که ازعلم بهره ای دارند به درجات عظیمی بالا میبرد »(مجادله 11) واصولا انبیاء راخواهان علم بیشترمی داند وَقُل زِدنی عِلماً «بگو پروردگارم علم نرازیادتر کن »(طه 114) وکلید نجات انسان رامعرفت انسان می داند قُل اِنَّما اَعِظُکُم بِوَاحِدَهٍ اَن تَقُومُوالِلِّه مَثنی وَفُرادی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا «بگو من تنها شمارابه یک چیز موعظه می کنم وآن اینکه دونفر دونفر یایکنفریک نفر برای خدا بپاخیزید سپس تفکرواندیشه کنید»(سبا46)
وعلم راسرچشمه تقوی وخشیت دانسته مانند آیه شریفه اِنَّمایَخشَی اللهُ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ «ازمیان بندگان خداتنها دانشمندان ازاوخشیت دارند»(فاطر28)
ودرمقابل جهل رامایه سقوط آدمی می داند مانند آیه مبارکه اِنَّ شَرَّ الدّوابِّ عِندَ الله الصُّم البُکمُ الَّذِینَ لایَعقِلُونَ «بدترین جنبندگان نزد خداوند افراد کرلالی هستند که تعقل نمی کنند»(انفال 22) ودرکل می توان به این مسئله اشاره کرد که جهل راموجب پراکندگی وعامل سوظن وبدبینی وسرچشمه بی ادبی وعامل مصائب اجتماعی وندامتها ودگرگون شدن ارزشها معرفی میکند.
حال باتوجه این آیات این امربه خوبی روشن می شود که راه شناخت به روی همه انسانهابازاست وهرکس به فراخور استعداد وتلاش وکوشش خودمی تواند این راه رابپیماید . ارزش انسانها رابطه مستقیمی بامیزان معرفت وشناخت آنها ازخداواسرارجهان هستی وخویش داردوعلی رغم ضعفهای جسمانی انسان بزرگترین افتخار وموهبت اوهمین آمادگی برای شناخت بیشتراست
راه وصول به پیروزیهاوغلبه برانواع مشکلات وتزکیه وساختن خویش راه علم ومعرفت است ، برای مبارزه باانواع مفاسد وبدبختیهاوناکامیها قبل ازهرچیز باید به سراغ معرفت رفت.
وباید اشاره کنم که قران ابزاری است که میشود به کمک آن این جهان راشناخت .
انشاءالله در جلسه بعدي اين بحث را ادامه مي دهيم .
- متشكرم از اينكه چند تا از سوالاتم را پاسخ داديد.