دستهایم را بسوى تو بلند كرده ام | ... | |
آن گاه كه شنیدم گناهكاران را به درگاهت فرا مى خوانى ، و آنان را به بخشش نیكو و ثواب وعده مى دهى ، … براى پیروى ندایت آمدم، و به مهربانى هاى مهربانترین مهربانان پناه آوردم. و مرا از دلهره ملاقاتت درامان دار، و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده، پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو مى شود قرار دادم اگر با این همه، خواسته ام را رد كنى ، امیدهایم به تو به یأس مبدّل مى گردد، همچون مالكى كه از بنده خود گناهانى دیده و او را از درگاهش رانده، و آقایى كه از بنده اش عیوبى دیده و از جوابش سر باز مى زند. واى بر من اگر رحمت گسترده ات مرا فرانگیرد، اگر مرا از درگاهت برانى ، پس به درگاه چه كسى روى كنم؟ اما… اگر براى دعایم درهاى قبول را گشوده، و مرا از رساندن به آرزوهایم شادمان گردانى ، چونان مالكى هستى كه لطف و بخششى را آغاز كرده، و دوست دارد آن را به انجام رساند، و مولایى را مانى كه لغزش بنده اش را نادیده انگاشته و به او رحم كرده است. در این حالت نمى دانم كدام نعمتت را شكرگزارم؟ … آیا آن هنگام كه به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشته هایم را بر من مى بخشایى ؟ … یا آن گاه كه با آغاز كردن كرم و احسان بر عفو و بخششت مى افزایى ؟
[پنجشنبه 1392-05-10] [ 06:18:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|