آیینه | ... | |
آیینه شدی تا که خدا در تو درخشید خورشیدترین حادثه ها در تو درخشید بر دوست همان روز که با حنجره ی خون گفتی تو «بلی» کرب و بلا در تو درخشید شد کرب و بلا کعبه ی تو، حج تو مقبول گفتی تو چو لبیّک، بلا در تو درخشید ای معجزه ی سرخ به ایثار تو سوگند تو خون خدایی، که خدا در تو درخشید رضا اسماعیلی
[پنجشنبه 1390-10-22] [ 10:35:46 ب.ظ ]
لینک ثابت
|