تهیه کننده:خانم مریم علیجانی ازمبلغین مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان
بهترين منبع و مأخذي که بي هيچ کم و کاستي وجود ارزشمند پيامبر اسلام(ص) را معرفي نموده همانا قرآن کريم است و بس. در اين‏جا به گونه مختصر به آياتي که معرف شخصيت والاي آن حضرت است اشاره مي‌کنيم:
الف ـ در عظمت شخصيت آن حضرت همين بس که روح والا و قلب پاکش به مرحله‌اي از کمال رسيده بود که مستعد دريافت وحي الهي گرديد: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ» بگو: جز اين نيست که من بشري همچون شمايم، با اين تفاوت که به من وحي مي‌شود. (فصلت/ 6)
ب ـ او به مقامي رسيده است که خداوند متعال او را مذکي و معلم و حکمت آموز مردمان قرار مي‌دهد: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ» اوست آن‏که در ميان مردم درس ناخوانده، پيامبري از خودشان برانگيخت که آيات او را بر آنان مي‌خواند و پاکشان مي‏سازد و کتاب و حکمت به آنان مي‌آموزد» (جمعه/ 2)
ج ـ او داراي بهترين خلق و خو است: «َإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» به راستي تو بر خوي بزرگواري مي‌باشي.( قلم/ 4)
دـ «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» به مهر و بخشايشي که از خداست براي مردم نرم شدي و اگر درشت خوي سخت دل بودي از گرد تو پراکنده مي‌شدند. پس از آنان درگذر و براي ايشان آمرزش بخواه و با آنان مشورت کن و چون بر کاري تصميم گرفتي بر خدا توکل کن. (آل عمران/159)
آري، پيامبر اکرم(ص) پس از بازگشت به مدينه، کساني که در جنگ احد گريخته بودند با آنان درشتي ننمود بلکه از آنان دلجويي کرد و خداي تعالي در اين آيه مي‌فرمايد: که آن نرمي و نيک خويي تو به رحمت من بود.
هـ ـ‌ قرآن کريم آن حضرت را حريص به هدايت مردمان و دل‌سوز و مهربان به آن‏ها معرفي مي‌فرمايد:
«لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» به‌راستي شما را پيامبري از خودتان آمد که رنج بردن شما بر او گران است به هدايت شما حريص است و به مؤمنان مهرورز و مهربان است. (توبه/ 128)
وـ آري در عظمت رسول خدا همين بس که قرآن کريم او را الگوي تمام عيار انسان‌ها مي‌داند: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» به‌راستي که شما را در سيره و سخن رسول خدا سرمشقي است نيکو. (احزاب/ 21)

   شنبه 16 شهریور 13921 نظر »

تهیه کننده:خانم مریم علیجانی از مبلغین مدرسه
در بحث گذشته در موضوع «حسابگر کیست» گفته شد اولین کسی که انسان‏ها را مورد محاسبه قرار می‏دهد خداوند است لکن
طبق روایاتی که در منابع حدیثی شیعی وجود دارد و عباراتی از زیارت جامعه کبیره که می‏فرماید: «وایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم» بازگشت مردم و محاسبه اعمال در روز قیامت برعهده پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نیز است.
ب) رهبران امت
در نگاه اول ممکن است این شبهه پیش آید که امامان شیعه همان منزلتی را که خدا دارد، دارند و این نوعی شرک در الوهیت است. اما چنین تصوری در صورتی است که دو عمل در عرض هم باشند، اما اگر حسابرسی و بازگشت به خداوند اصل باشد سپس خداوند فردی را معین کند تا مردم به او مراجعه کنند و حساب مردم را نیز به آن فرد واگذارد، منافاتی با فعل خداوند متعال ندارد، مانند شفاعت و هدایت که در اصل از آن خداست ولی خداوند اذن می‏دهد افراد شایسته مانند پیامبران و اولیای الهی شفاعت و هدایت نمایند به ویژه آن‏که در جمله‏ های «ان الینا ایابهم» «ثم علینا حسابهم» «الینا» و «علینا» که خبر نیز مقدم شده و مفید و حصر است یعنی بازگشت آن‏ها تنها به سوی ماست و حساب آن‏ها فقط بر ما خواهد بود در نتیجه حسابگر اعمال در قیامت گرچه در اصل از آن خداوند است، اما خدا می‏تواند آن را به دیگران از جمله پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) واگذار نماید.
غالباً در قرآن مجید هر زمان که حضرت حق سبحانه به لفظ جمع به خود نسبت داده است و مراد از آن جمیع کارگزاران الهی اعم از فرشتگان و پیامبران و… می‏باشد.
و استبعادی نیست در این معنا که ائمه اطهار(ع) نیز شامل این مجموعه بوده باشند چه این گروه که هرگاه ملائکه حساب توانند کرد چرا ائمه هدی(ع) نتوانند و این تناقضی میان فراز زیارت و آیه شریفه پدید نمی‏ آید بلکه موید آن است. براین اساس محاسب بودن و مرجع بودن ائمه در طول محساب بودن و مآب بودن خدای تعالی است نه در عرض آن. (یدالله پور، بهروز، 1388، مثنوی بلند عشق، قم، نشر معارف، ص48)
در روایات می‏خوانیم که خداوند حساب هر امت را به عهده امام و رهبر آسمانی آن امت گذارده است چنانکه امام صادق(ع) فرمودند: «اذکان یوم القیامه و کلنا الله بحساب شیعتنا» در روز قیامت خداوند حساب شیعیان ما را به خود ما واگذار می‏کند (طوسی، محمدبن حسن، 1314ق، الامالی، قم، نشردارالثقاقه، ص 406)
و در روایتی از پیامبر اکرم(ص) خطاب به حضرت علی(ع) این‏گونه بیان شده: ای علی(ع)، تو علامت بزرگ خداوند در زمین بعد از من و رکن بزرگ در قیامت هستی، هر کس در سایه تو پناه بگیرد رستگار خواهد بود، چرا که حساب خلایق به تو سپرده شده و بازگشت‏شان نزد توست. میزان میزان تو، صراط صراط تو، موقف موقف تو و حساب حساب تو است.
هر کس تکیه‏ گاهش تو باشی نجات می‏یابد و هر کس با تو مخالف کند سقوط می‏کند و هلاک می‏شود (هلالی، سلیم بن قیس، انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل، 1416ق، اسرارآ محمد، قم، نشر الهادی، ص547.)

   شنبه 16 شهریور 1392نظر دهید »

تهیه کننده:مبلغین مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

حسابگر کیست؟
اما این‏که چه کسی و یا چه کسانی انسان را مورد محاسبه قرار می‏دهند و اعمال او را بررسی می ‏نمایند، آیات و روایات فراوانی در این زمینه نقل شده، اما اولین کسی که انسان‏ها را مورد محاسبه قرار می‏دهد، خداوند است.
الف) خداوند
با توجه به آیات فراوان از جمله «إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ (25) ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ» آری محققاً به‏ سوی ما می‏ آیند و حسابشان به عهده ماست. (غاشیه/26-25)
خداوند می ‏فرماید: بازگشت و محل اصلی مراجعه پس از مرگ، خدا خواهد بود، انسان‏ ها در دنیا هرگونه عمل کنند، در نهایت به سوی او خواهند آمد و پاداش و محاسبه اعمال آن‏ها را او انجام می‏دهد.
آیات در واقع می‏خواهند بین بشارت‏ های الهی به مؤمنان و عذاب کافران در روز قیامت جمع نمایند که ای پیامبر، اگر در دنیا کسی کافر شد، نگران نباش، زیرا در قیامت نزد ما خواهد آمد و ما اعمال همه انسان‏ ها، چه کافر و چه مؤمن را به طور دقیق مورد بررسی قرار می‏دهیم و مخالفان را عذاب و مؤمنان را بهره ‏مند از نعمت‏های الهی قرار خواهیم داد.
باتوجه به این‏که خداوند در آیات قبل از آیات فوق‏ الذکر می‏فرماید: پس تو ای پیامبر، ایشان را تذکر بده که وظیفه تو تنها تذکر است، وگرنه تو تسلطی بر آنان نداری، تذکر را هم تنها به کسانی بده که تذکر پذیرند، نه آن‏ها که اعراض کرده و کفر ورزیدند، که خدا ایشان را به عذاب بزرگ شکنجه خواهد داد و در جای دیگر خداوند به رسول خود می‏فرماید: «فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ ـ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ ـ  إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ ـ  فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ» (غایشه/24-21)
دو آیه مورد بحث می‏خواهد  نوعی دلداری و تسلی خاطر به پیامبر بدهد که اگر چه عده ‏ای با تو مخالفند، لجاجت می‏ ورزند و تو را اذیت و آزار می‏کنند، اما این مسأله نسبت به امر مهم نبوت اهمیت ندارد، زیرا بازگشت همه آن‏ها به‏سوی ماست و اعمال آن‏ها مورد محاسبه دقیق ما قرار خواهند گرفت به ‏گونه‏ ای که هیچ‏ چیز از ما پنهان نخواهد شد. پاداش و مجازات‏ ها نیز به دست ما می‏ باشد.
پس در قیامت، حسابگر خداوند است، خدای عالم و عادل و عزیز که به احدی ظلم نمی‏کند و حساب او از هر حسابگر دیگر کفایت می‏کند «… وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ»(الانبیاء/ 47) و کافی است که ما حساب کننده باشیم. حسابگری که مهربان است و به تمام ریز و درست کار و افکار ما آگاه است، حسابگری که در یک چشم به ‏هم زدن به حساب خلایق می‏رسد و او سریع ‏ترین حسابگر است. «… وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ»(الانعام/ 62) خدای تعالی حساب عمل مردم را از موقع مناسبش تاخیر نمی‏ اندازد و اگر به ظاهر حساب و پاداش عملی تاخیر می‏افتد، برای رسیدن موقع مقتضی است.
شخصی از حضرت علی(ع) پرسید: خداوند چگونه این همه خلایق را حسابرسی می‏کند؟ به امام فرمودند: همان‏گونه که همه آن‏ها را روزی می‏دهد، حساب همه آن‏ها را می‏رسد. پرسید: چگونه حسابرسی می‏کند در حالی‏که آنان خدا را نمی‏ بینند؟ حضرت فرمودند: «کما یَرُزقُهُم و لایرونه»(نهج البلاغه، کلمات قصار 300) خدای متعال به همه اعمال بندگان علم حضوری دارد، حساب و نتیجه‏ ی اعمالشان بر او روشن است و نیازی به حساب تک تک آن‏ها نیست، گرچه ثمره آن برای بندگان در قیامت آشکار می‏گردد.

   جمعه 1 شهریور 1392نظر دهید »

تهیه کننده:مریم علیجانی ازمبلغین مدرسه علمیه الزهرا(س)

قرآن کریم نوری است که بر اندیشه ی بشری تأیید و راه انسان ها را روشن ساخت . این کتاب منبع عظیم معرفتی و سفری الهی است که می تواند نسل های بشر را از زلال معرفت خویش سیراب سازد. این کتاب به مقام دانش و دانشمندان ارج می نهد و عالمان و جاهلان را مساوی نمی داند.

پرسش کلید دانش است و ذهن پرسشگر ارجمند است وظیفه دانشمندان استخراج پاسخ از منابع قرآن، حدیث، عقل و علوم تجربی و ارائه آن به تشنگان حقیقت است.

از این رو لازم دانستیم در هر یک از شمارگان جزوه نورانی «گلستان آیه ها» به پرسشی از پرسش های نورانی قرآن پاسخ دهیم.


سوال: شک در مورد خدا نقطه آغاز است یا توقف؟ و آیا اگر انسان در مورد خدا شک کرد و فکر نمود مرتکب گناه می شود یا خیر؟

پاسخ: انسان برای جستجوی حقیقت دارای حالتی به نام حس کنجکاوی می باشد. این حس یک «محرک درونی» است که با هر چیزی تماس پیدا کند نظرش جلب می شود و می خواهد آن را بفهمد و درک کند. همین جاست که مسئله ی شک مطرح می شود، یعنی در برابر انسان یک سلسله مجهولات قرار می گیرد که نمی تواند به آنها علم پیدا کند ، این را شک می گویند.

منشأ شک:

ما دو نوع نیاز داریم:

1. نیاز عقلی که به خاطر قرار گرفتن عقل در برابر مجهولات است و حس حقیقت جویی، او را به دنبال حل مجهولات می کشاند و شک عقلی نمایانگر این نیاز است.

2. نیاز قلبی: بشر در برخی موارد با وجود دلیل های فراوان عقلی، قلباً مطلب را نمی پذیرد، و گاهی تردید می کند. احساس نیاز قلبی انسان در برخی پدیده ها با ویژگی های خاص نمایانگر می شود مانند اینکه با صدها دلیل ثابت شده است که شخص مرده، قدرت هیچ کاری را ندارد و نباید از او ترسید، ولی هنوز در انسان ترس وجود دارد و یاور عقلی به قلب او راه نیافته است. در حقیقت عقل او مطمئن است ولی قلب او هنوز مطمئن نشده است.

دررابطه با قسم اول عرض می کنیم که شک هم خوب است هم خوب نیست. شک خوب است چون انسان وقتی متولد می شود با یقین و ایمان متولد نمی شود . زمانی که بالغ می شود با یقین و علم بالغ نمی شود . یقین چیزی است که باید برای انسان پیدا شود اما تا انسان شک نکند به سوی یقین رانده نمی شود. شک برای بشر خوب است اما نه اینکه هدف خوب و منزل خوبی باشد. بلکه دالان و محل عبور خوبی برای رسیدن به علم و یقین است تا انسان از این دالان عبور نکد، به آن سر منزل بسیار عالی که یقین نام دارد نمی رسد.

مثال:

ممکن است به ظاهردرد دندان بد باشد اما در عین حال خوب است . زیرا وقتی داندان درد گرفت، انسان به پزشک مراجعه می کند و به علت وجود درد پی می برد و از فساد آن دندان و دندان های مجاور نیز جلوگیری می کند. حالا اگر درد نبود ما از فساد و خرابی پنهانی دندان بی خبر ماندیم و بقیه دندان ها هم خراب می شدند، شک نیز چنین موقعیتی در مورد باورهای انسان دارد.

قرآن کریم وقتی دعوت می کند به اینکه رشته ی تقلید از گذشتگان را از گردن باز کنید یعنی در آنچه که از پدران و مادران و محیط خودتان فرا گرفته اید و به آن باور دارید, تردید کنید تا بتوانید تحقیق کنید و به یقین برسید. زیرا انسان تا زمانی که در داشته های خود شک نکند، از راهی که می رود بر نمی گردد، و به داشته های خود دلخوش می باشد. همان طور که اگر درد دندان نباشد، انسان به دندان های فاسد خود دلخوش می باشد و از این رو قرآن از زبان مردم می گوید: «ما گذشتگان و اسلاف خود را بر یک طریقه ای یافته ایم و دنبال همان عقاید و باورهای پدران خودمان می رویم.» (زخرف، 23) و در جاهای دیگر می فرماید: «ممکن است پدران اینها اهل تعقل و هدایت نبوده باشند . باز هم باید از پدران شان پیروی کنند؟» (بقره ، 170)

اما شک بد است چون علائم نبودن علم و آگاهی است. و نشان می  دهد که انسان به هدف اصلی که یقین است نرسیده است و در راه سرگردان مانده است. با این حال ، باید تلاش کند و خود را به یقین و سر منزل مقصود برساند.

در رابطه با قسم دوم یعنی، نیاز قلبی باید گفت: بعضی از انسان ها در مورد وجود خدا و وحدانیت خدا و اعتقاد به عالم غیب سوالاتی دارند که موجب شک آنان شده است که هر چه زودتر باید به افراد آگاه و متخصص در این باره رجوع کنند. و خود را از درد این شک ابتدایی نجات دهند. و از فاسد شدن بقیه باورها و عقاید جلوگیری کنند و عقل خود را از دلایل عقلی سیراب نمایند و بعد نوبت به عمل می رسد که اگر انسان اعمال و رفتار خود را مطابق عقاید و باورهای خود مدیریت کند و به دانسته های خود عمل نماید، نور تقوی همه وجود او را فرا می گیرد و اگر شکی هم وجود داشته باشددر پرتو تقوی بر طرف می شود. چنانچه قرآن کریم می فرماید: تقوا پیشه کنید تا خداوند به شما علم عطا کند (بقره، 282) و اگر تقوی نباشد و نافرمانی شود کار آنها به شک در مورد خداوند و شرک و کفر می انجامد . چنان که قرآن می فرماید: «سپس عاقبت کسانی که کارهای زشت انجام دادند، تکذیب آیات الهی شد.» (روم، 10) خلاصه آن که باید ببینیم که شخص در قبال شک به وجود آمد ، چه کند؟ اگر شک را چراغ قرمز قرار دهد برای توقف و در جا زدن این شک تخریب  کننده عقاید و بد است  و اگر شک را چراغ سبز قرار دهد برای عبور و بالا بردن سطح آگاهی نه تنها گناه نیست ، بلکه سبب کمال انسان نیز می باشد. در پایان راه کارهایی در این باره پیشنهاد می کنیم:

1. اگر شک پیدا شد سعی کنیم در اسرع وقت با سوال کردن از متخصصین فن آن را رفع کنیم. زیرا باقی ماندن شک در ذهن انسان موجب نابودی ایمان و به وجود آمدن شک های دیگر است.

2. با تفکر در خلقت آسمان و زمین و نظم آنها و تفکر در مورد انسان سعی کنیم اعتقادات خود را در مورد خداوند، استحکام بخشیم و با تذکر و یادآوری نتایج تفکرات خود را به درجه یقین روز به روز نزدیک کنیم. در روایات اهل بیت و به ویژه قرآن کریم به طور متعدد، به تفکر در آمد و رفت شب و روز و دقایق و لطایفی که در شب و روز است توصیه شد. (سوره یونس، آیه 6)

3. انجام عبادت به همراه با دقت و خلوص نیت موجب می شود باورهای ما تقویت شود و به درجه یقین برسیم. قرآن کریم می فرماید: واعباد ربک حقی یأتیک الیقین (حجر، 99)

4. در پایان باید عرض کنیم همان طور که وسوسه های شیطانی و نا فرمانی خدا و تعلقات مادی و بی تقوایی و غیره باعث ایجاد زنگار بر قلب و قساوت قلب می شود، رعایت تقوی ، ذکر خدا و قرائت و تدبر در ایات قرآن، و شرکت در مجالس اهل بیت (ع) و مجالست با علماء و هم نشینی با دوستان عاقل و با تقوی و … باعث جلای قلب و در نتیجه بر طرف شدن شک و رسیدن به یقین می شود.

منابع و مآخذ: نرم افزار پرسش های قرآنی جوانان

   دوشنبه 7 مرداد 1392نظر دهید »
جستجو
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31