حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا لیوانی از اساتید مدرسه علمیه الزهراء(س) گرگان ، در نشست تربیتی با عنوان "آداب اخلاقی آموختن | ... | |
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مدرسه علمیه الزهراء(س) گرگان ، حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا لیوانی در نشست تربیتی با عنوان “آداب اخلاقی آموختن “در جمع طلاب این مدرسه بیان داشتند: مسائل اولیه ای که در راستای تحصیل علم باید یک محصل ( طلبه ، دانشجو) رعایت کند . ” هر شغل و کاری یک سری آداب اخلاقی خاص خود را دارد. مثلا به عنوان مثال کسی که بازاری است و می خواهد کسب کند یک سری مسائل اخلاقی داردکه باید کسب کند. یک کارگزار که می خواهد مملکتی را اداره کند ، مسئول یک بخشی ، همه اینها برای خودش یک عنوانی دارد مثل اخلاق بازرگانان ، اخلاق کارگزاران.یک امام جماعت یا یک .اعظ یک سری آداب را باید رعایت کند. کسی که می خواهد تحصیل علم کند نیز باید یک سری آداب اخلاقی را رعایت کند. اولین نکته ای که به عنوان ادب اخلاق باید یک محصل از لحاظ اخلاقی رعایت کند ، انگیزه الهی داشتن ( اخلاص در تحصیل ) است. وقتی گفته می شود انگیزه الهی داشته باشد و نیت الهی باشد یعنی چه؟ همه می دانیم نیت انسان در عمل انسان اثر گزار است ، در این زمینه روایات زیادی داریم ، نیت در بعضی از جاها گفتند مانند روح برای عمل است. عمل را تشبیه کردن به جسد و جسم و نیت را تشبیه کردن به روح آن جسد و روح آن عمل. یک انسانی که در حال حرکت است ، این تشکیل شده از روح و جسم. اگر روح از وی گرفته شود این جسد می شود موجودی بی خاصیت. اگر همین جسد بدون روح مدتی بماند اصلا متعفن می شود. عمل انسان هم همین گونه است و اعمالی که ما انجام می دهیم این اعمال انسان وابسته به نیت و روح است که این روح نیت و انگیزه است و با چه انگیزه ای دارم این کار را انجام می دهم؟روایتی از پیامبر اسلام که می فرمایند: نیتُ المومن خیر من عمله ” نیت مومن از عملش بالاتر است. با چه نیتی دارد این کار را انجام می دهد این خیلی مهم است. در روایت دیگری داریم که در روز قیامت ” الناس محشورون بنیاتهم لا الا صور باعمالهم ” در روز قیامت مردم به صورت نیت های خود محشور می شوند نه به صورت اعمال خودشان. ظاهر عمل را نگاه می کند بسیار پسندیده است و نماز خوانده ، روزه گرفته ، مسجدی ساخته اما با چه نیتی این کار را انجام داده؟ آیا اخلاص بود در عملش ؟ انگیزه الهی بود؟ بعضی ها هستند عملی انجام می دهند اگر ما بتوانیم بشکافیم می بینیم با نیت دیگری این کار را انجام داد. و الضالین خود را کشید ، سجده اش را طولانی کرد برای این که دیگران را اغفال کند. روزه گرفت برای اینکه تظاهر کند. مسجد ساخت تا شکاف بین مسلمانان ایجاد کند مثل مسجد ضراء. ظاهر مسجد است محل عبادت مسلمین است اما در باطن این مسجد برای ایجاد شکاف و اختلاف بین مسلمانان دارد ساخته می شود. در یکی از این جنگ ها یکی از مسلمانان به میدان رفت ضربت خورد افتاد دست و پا می زد ، اینگونه بود که اگر رزمنده ای ضربه می خورد پیامبر سرش را بر زانوانش می گذاشت و بر زانوی پیامبر جان می داد ، اما این مسلمان دارد دست و پا می زند و پیامبر دارد نگاه می کند ، اصحاب عرض کردند یا رسول الله این دارد جان می دهد ( یعنی شما نمی روید سرش را بر پاهایتان بگذارید)؟ پیامبر فرمودند: نه گفتند: چرا؟این آقا از خانه و زندگی دست شست و به میدان امد در راه خدا دارد جان می دهد. پیامبر فرمود : این شهید در راه خدا نیست ، شهید راه الاغ است و فرمودند: وقتی دشمن به میدان آمد ،فردی سوار بر الاغی بود که قد الاغ از بقیه الاغ ها بلندتر بود. این فرد پیش خود نیت کرد من بروم این فرد را بندازم و الاغش را تصاحب کنم و وقتی به طرف مسلمانان رفتیم همه چشمشان به من باشد چرا که الاغم از بقیه بلند تر است. پس نیت خیلی مهم است. اخلاص در عمل یعنی همان نیت و انگیزه الهی داشتن. انگیزه کار برای خدا باشد. در روایتی از پیامبر وارد است که حضرت فرمود: ” من اخلص عمله اربعین صباحا جرت ینابیه الحکمه من قلبه علی لسانه ” اگر کسی چهل صبح برای رضای خدا کاری انجام دهد ، خداوند چشمه های حکمت را از قلبش به زبانش جاری می کند.گفتند که نیت درجات دارد. در روایاتی از امیرالمومنین هم وارد است و در یک ایه از قران هم هست که سه مرتبه دارد: یک ) کسی کار خیری انجام می دهد ( حج می رود ، نماز می خواند ، جهاد در راه خدا می رود منتهی به این منظور که خدایا من این نماز را می خوانم یا این کار خیر را می کنم برای اینکه تو بهشت را به من ارزانی بداری) یعنی دارم با خدا معامله می کنم. به نیت مزد دگری از خدا این کار دارد انجام می شود. امیر المومنین می فرمایند : این عمل و کار درجه اش پایین است ، کار بازرگانان و تجار است. این فرد این کار را انجام می دهد تا سود بگیرد. دوم) کسانی که کار خیر انجام می دهند ، عبادت می کنند و از این قبیل کارها به نیت اینکه جهنم نروند. ترس از رفتن به جهنم این کار خوب را می کنند.امیر مومنان می گوید: این نوع عمل و اطاعت ، مخصوص بندگان( برده ) است. برده از ترس مولا و ارباب مجبور به اطاعت بود. این هم رتبه اش پایین است. سوم) کسانی که عملی را انجام می دهند فقط برای رضایت خدا نه طمع رفتن به بهشت یا دوری از جهنم، بلکه رضایت خدا را بدست می آورند. چون خدا فرمود. این نوع عمل ، عمل آزادگان است.اینجا خود مطرح نیست بلکه فقط خداست. این انسانها ، انسانهایی هستند که آزاد شدند از قید نفس. پس در تحصیل علم باید انگیزه الهی باشد ، عمل خالص برای خدا باشد.دیگر از آداب اخلاقی ، انتخاب استاد شایسته است و چرا؟نگاه استاد ، سخن استاد، حرکت و عمل استاد در محصل اثرگزار است. در بعضی از جاها دیده شده که نوشتند آنقدر تاثیر می گذارد که این شاگرد مثل استاد سعی می کند حرکات دستش را انجام دهد ، حرکات لبش را انجام دهد ، به اصطلاح تقلید بکند. اینکه اساتید در طول تاریخ چقدر نقش داشتند نمونه های بسیاری داریم. مثلا یزید بن معاویه پسری داشت به نام معاویه دوم، بعد از مرگ یزید معاویه دوم را گذاشتند خلیفه و او را بر تخت خلافت نشاندند. هر روز صبح دنبالش می رفتند و او را بر تخت خلافت می نشاندند. او نمی روفت و به زور می بردنش ، بعد که جویا شدند دیدند تاثیر از استاد گرفته ، گفت: استادم گفته که این حق اهل بیت (ع) است . یا عمر بن عبدالعزیز بعد رسیدن به خلافت دستور داد فدک را به امام باقر برگردانند، سب و لعن به امام علی را قدغن کرد بخشنامه کرد که اگر کسی به امام علی ناسا بگوید پشت گردنش را بشکافند و زبانش را از پشتش در بیاورند. گفتند این چرا ناخلف شده ؟ وقتی بررسی کردند دیدند استادش نقش داشت . گفت روزی من با بچه ها بازی می کردم ، برای اثبات حقانیت در آن زمان به امام علی (ع) ناسزا می گفتند. یک روز که داشت بازی می کرد اتفاقا عمربن عبدالعزیز شروع کرد به امیرالمونین ناسزا گفتن، در همین هنگام استاد می گشت ، روز درسی وقتی رفت سر درس ، وارد شد سلام کرد ، استاد جواب نداد. همین استادی که برایش بلند می شد ، تعظیمش می کرد ، امروز تحویلش نگرفت. دید استاد بهش درس نمی دهد . گفت استاد چرا به من درس نمی دهی ؟ گفت : من داشتم رد می شدم دیدم به علی (ع) ناسزا می گفتی ، مگر علی سزاوار سب و لعن است؟ گفت : همه سب و لعن می کنن. استاد گفت : همه اشتباه می کنند. بعد شروع کرد از علی (ع) گفتن. عمربن عبدالعزیز می گوید من تصمیم گرفتم اگر روزی به خلافت رسیدم سب و لعن علی را بردارم. این تاثیر از استاد گرفته است. انتخاب استاد شایسته. امام باقر در پاسخ این پرسش که منظور خداوند از این آیه قرآن که : فلینظر الانسان الی طعامه"پاسخ داد: علمه الذی یاخذه امن یاخذه” نگاه کن از چه کسی این علم را می خواهد بیاموزد ، این آدم شایسته است که من علمم را از او بیاموزم یا نه . شایستگی استاد در شاگرد اثر دارد. اما استاد شایسته کیست و چه شرایطی دارد ؟ پیامبر فرمودند: لا تعبد الا عالم … اگر پیش کسی می خواهی درس بخوانی باید شما را از سه چیز به سه چیز گذر دهد : من الکبر الی التواضع ” از تکبر به تواضع برساند. استادی که متواضع باشد می تواند شاگرد را به تواضع برساند.ممکن است استادی مرا به تواضع دعوت کند اما عملا خودش متواضع نباشد.و من المداهنه الی .. از چاپلوسی و تملق متعلم را به خیر خواهی می کشاند. کدام استاد می تواند این کار را بکند؟ استادی که خودش خیرخواه باشد و نشانه سوم” متعلم خودش را از جهل به دانایی بکشاند این هم لازمه اش دانایی استاد است. جهل به معنی بی سوادی فقط نیست. ممکن است کسی خیلی سواد داشته باشد ولی ادم جاهلی باشد ، نفهم باشد. نکته ای را من همین جا عرض کنم که متاسفانه گاهی سر کلاس پیش برخی از خواهرانی که با آنها کلاس دارم عرض می کنم زمانی ما آرزو داشتیم دانشگاههای ما ، مدارس ما مثل حوزه های علمیه شود که نشد ما مثل آنها شدیم ، یکی از اشکالات اینجاست که در دانشگاهها انتخاب در کار است. بنده را به عنوان استاد درس فلان ، این درس را به من می دهند ، این دانشجو موظف است بیاید درس من . قدیم در حوزه ها اینگونه نبود ، طلبه پای درس چند نفر می رفت بعد یکی را انتخاب می کرد. هر کدام که بیانش بهتر و تسلطش بیشتر بود انتخاب می کرد. امروز در حوزه ها ، انتخابی نیست ، اجباری است ولو اینکه شایستگی نداشته باشند. سومین آداب اخلاقی متعلم و تحصیل علم ، خوب گوش دادن است. سر کلاس هستم ولی با قلم و کاغذ بازی می کنم. با موبایل بازی می کنم. متاسفانه حالا در حوزه ها کمتر دیده می شود ولی در دانشگاهها بیشتر است. تلفن شاگرد صدا کرد گوشی را بر میدارد نیم ساعت می رود بیرون، چرا باید در کلاس به در س استاد خوب گوش کنیم : اولا” نشان دهنده ادب شاگرد در برابر استاد است. بی ادبی در برابر استاد جایز نیست. زمانی که ما اوایل طلبه شده بودیم دو تا طلبه با همدیگر راجع به یک موضوعی اختلاف پیدا می کردند ، توهین می کردند ، بالاترین فحش به آن طلبه این بود که می گفتند تو مگر استاد نداری ؟ یعنی اگر استاد داشته باشی به تو می فهماند که نباید به کسی بی حرمتی کنی. تا این حد برای استاد احترام قائل بودند. دوم اینکه : نشان دهنده این است که در محضر استاد آدم باید سراپا گوش شود تا بتواند مطلب را بگیرد.گوش می کنیم نمیتوانیم مطلب را بگیریم چه برسد به اینکه بخواهیم گوش نکنیم. امام علی (ع) می فرمایند: زمانی که نزد دانشمندی نشستی پس بر شنیدن نسبت به گفتن حریص تر باش و خوب گوش دادن را بیاموز ، همانگونه که خوب گفتن را می آموزی و سخن هیچ کس را قطع نکن. شنونده خوب چه کسی است؟ سه ویژگی برای شنونده خوب گفتند. ا) در سخنان گوینده خوب دقت کند. 2) بردبار و صبور باشد و احساس خستگی نکند. 3) میان نکات اصلی و فرعی تفکیک نماید. یک سری مطالب مربوط به متن درس است و یک سری مطالب مربوط به مطالب حاشیه ای است. از دیگر از آداب اخلاقی آموختن: پرسش ( سوال کردن) است که متاسفانه نه در حوزه ها و نه در دانشگاههاست. براثر پرسش و پرسش گری است که ابهامات برای انسان زدوده می شود. مطلب را آدم می فهمد. اگر مطلب برایش مبهم بماند خوب دیگر چیزی را نمی فهمد. قدیم در کلاس ، متعلم آنقدر سوال میکرد که استاد به ستوه می آمد. خدا رحمت کند خدا حاج احمد آقا را ، درس آقای فاضل لنکرانی (ره) می رفتیم یک سره اشکال می کردند. آیت الله فاضل لنکرانی هم با خون سردی تمام جواب می دادند. پیامبر اسلام ما از پرسش تعبیر اینگونه نمودند که ” العلم خزان و مفتاحه السوال ” علم مانند گنجینه است ، کلید این گنج ها سوال است.سوال که بکنید این گنج ها برای شما کشف می شود ، فسال رحمکم الله ، سوال کنید خدا شما را رحمت کند ، چهار نفر از این سوال بهره می برند : اول ) خود سوال کننده دوم) خود گوینده سوم) بقیه مستمعین هم استفاده می کنند و همچنین کسی که متعلم و سائل را دوست دارد بهره می برد. امام صادق (ع) میفرمایند: انما یهلک الناس لانهم لایسئلون ، آنان که سوال نمی کند هلاک می شوند. برای چه بپرسیم؟ برای مچ گیری؟ برای کشف حقیقت ! 5) دیگر از آداب اخلاقی آموختن اینکه آدم بنویسد. یکی از اساتید به ما توصیه می کرد که : کل ما حفظ فر و کل ما کتب قر ” هر چه حفظ کند ممکن است فراموش شود اما هر چه نوشته شود می ماند. مثل کتابهایی که امروز در اختیار بشر است . این آثار بر اثر نوشتن ماند. آدم ها معمولا فراموش می کنند. پیامبر اسلام فرمود: علم را در زنجیر کنید. سوال شد : زنجیر کنید یعنی چه؟ فرمودند: زنجیر کنید یعنی بنویسید. پیامبر اسلام خطاب به یکی از اصحابش: حضرت داشتند صحبت می کرد ، سوال شد یا رسوال الله آنچه بیان می کنید ممکن است ما فراموش کنیم چه کنیم فراموش نشود؟ فرمودند: از دستت کمک بگیر ( بنویس) و امام صادق فرمود: اکتب العلم فانکم لاتحفظون حتی تکتب ” علم را بنویسید ، شما حفظ نمیکنید مگر زمانی که بنویسید. دیگر از آداب اخلاقی آموختن : تواضع در برابر استاد است. یعنی بی حرمتی نکردن به استاد است. سر به سر استاد نگذاشتن است. پیامبر اسلام فرمودند: من تعلمت من حرفا صرت له عبدا” اگر کسی به تو یک کلمه یاد دهد تورا بنده خودش قرار داد. خداوند در قرآن می فرماید: باید تواضع در برابر استاد کرد چرا که اولا تواضع در برابر استاد ارزش گزاری برای علم است. دوم اینکه اگر ما به استاد احترام بگذاریم می فهمد جامعه علم ارزشمند است ، آنوقت همه دنبال تحصیل علم می روند و جامعه از لحاظ علمی پیشرفت می کند. خداوند در قرآن می فرمایند: ” هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون
[شنبه 1393-07-26] [ 09:44:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|