سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیآت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)درماه مبارک رمضان
روايتي را از امام صادق (علیه¬السلام) ميخوانم که به چندتا از اين حقوق اشاره کرده است. يک توضيحي ميدهم و ديگر عرضم را تمام ميکنم. امام صادق(علیه¬السلام) در روايتي که، البته شبيه اين روايت هم از پيغمبر نقل شده است با يک تفاوت جزئي، در يک روايتي ميفرمايد، للمؤمن علي المؤمن سبع حقوق واجبة من الله عزوجل ، هر مؤمني بر مؤمن ديگر هفت حق واجب دارد. حقوق واجبه، حقوقي که واجب است، لازم است. البته در بين حقوق بعضيها واجب هم نيست. حالا اينکه چه فرقي ميکند بين حقوق واجب و حقوق غير واجبه برای بعد. اما اين هفت حق، حق لازم و واجب است که وجوب آن و حتمي بودن آن از طرف خدا است يعني خدا اين هفت حق را براي هر مؤمني نسبت به مؤمن ديگر واجب کرده است. والله سائله عن ما صنع فيها و خداوند در روز قيامت از اين هفت حق از مؤمن سوال ميکند ميگويد چه کار کرديد در مورد اين هفت حق چه کار کرديد؟
حق اول
الاجلال له في عينه و الودّ لهو في صدره، الاجلال لهو في عينه يعني يکي از حقوق يک مؤمن نسبت به مؤمن ديگر اين است که آن مؤمن در نظر اين مؤمن بزرگ باشد. در چشم او انسانِ خوار و حقيري نباشد. او را بزرگ ببيند. اين يک حق است. يعني من بايد نسبت به مؤمنين و برادران ديني خودم نگاهم اين باشد که اينها انسانهاي بزرگي هستند. او را بزرگ بشمارم حتی در ذهن خودم. هيچ کسي را حقير نبينم، هيچ کسي را کوچک نبينم، اين به مناسب دنيايي و به امکانات و ثروت و مکنت و برو و بيا کاري ندارد. اينطور نباشد که ما فقط کسي را که حالا مثلاً موقعيتي دارد، در ذهنمان بزرگ باشد. همهي مؤمنين و مسلمين بايد در ذهن ما بزرگ باشند. اين خيلي مهم است. شما در تمام سند حقوق بشر که اينقدر در دنيا به آن افتخار ميکنند بگرديد يک چنين جملهاي پيدا نميکنيد. که حق واجب اين است که تو انسانها را در ذهنت بزرگ ببيني، و الوُدّ له في صدره در دل، آنها را دوست بداري. يعني دوست دار قلبي آنها باشي. آنها را در چشمت بزرگ ببيني، اين يک حق است خوب انساني که به برادران دينياش اينطور نگاه کند، همه را بزرگ ببيند، همه را محترم، همه را داراي ارزش، داراي کرامت، و قلباً هم دوست بدارد. اين خودش علل حل همهي مشکلات است. ديگر تحقير نميکند، توهين نميکند، بد خواهي ندارد، کينه ندارد، وقتي انسان کسي را دوست دارد برايش چه کار ميکند؟ همه کاري ميکند.
ببينيم ما واقعاً اينطور هستيم. در ذهن ما مردم و برادرانمان چه جايگاهي دارند؟ حقير هستند؟ خوار هستند؟ بي ارزش هستند؟ در روايتي از پيغمبر اکرم وارد شده است که پيامبر مکرم اسلام صلي الله عليه و اله و سلم اذلّ الناس من اهان الناس. خوار ترين مردم کسي است که مردم را خوار و حقير بشمارد. هر کسي مردم را خوار و حقير بشمارد خودش از همه خوارتر و حقيرتر است. چه جايگاهي به يک انسان، در اين نگاه داده ميشود. اينقدر بزرگ! همه يکديگر را بزرگ و باعظمت ببينند. الاجلال له في عينه و الودّ له في صدره
حق دوم
و المواسات له في ماله، اين است که با مالَش، با داراييش به برادرش کمک کند. اين يک توصيهي اخلاقي صرف نيست. نميگويد بهتر آن است که اگر برادر دينيتان مشکلي دارد، گرفتاري داشت، به او کمک کنيد، حق است. اين بالاتر از يک توصيهي اخلاقي است. حق يک مؤمني که گرفتار است، مشکل دارد، اين است که، کسي که تمکّن دارد به او کمک کند. اگر اندوه¬ گين است او را از اندوه گين بودن در بياورد. اگر مشکل دارد مشکل او را حل بکند.
حق سوم
حق سوم، و يحب له ما يحب لنفسه، آن چيزي را که براي خودش دوست دارد، براي آن برادر دينياش هم دوست داشته باشد. اين حق است.
حق چهارم
حق چهارم ان يحرّم غيبته. غيب او را براي خودش حرام بکند! غيبت نبايد بکند. اين يک حق است. هيچ برادر مؤمني حق ندارد نسبت به برادر مؤمن خود غيبت کند. نه اینکه صرف يک تکليف باشد که فرض کنيد که اگر اين کار را بکند يک گناه مثل بقيهي گناهها باشد اين حق هم هست!.
پيغمبر در مسجد نشسته بودند يک مردي آمد شروع کرد به بدگويي کردن از يکي ديگر جلوي پيغمبر و جلوي جمع، يک نفر بلند شد جواب اين شخص را داد، حرفهاي او را رد کرد ، پيغمبر فرمود: من ردّ من ارد اخيه، کان له حجاباً من النّار ، کسي که از آبروي برادر دينياش دفاع بکند، آن هم در جمع، خداوند تبارک و تعالي يک حجابي بين او و آتش قرار ميدهد. اين شوخي نيست ما متأسفانه از پايين ترين سطوح گرفته تا سطوح بالاتر مبتلاي به اين مسائل شدهايم. اينها حقوقي است که دارد ناديده گرفته ميشود. ايذاء مؤمن، بهتان زدن و تهمت زدن، عيب جويي کردن، غيبت کردن، يک مقدار راجع به اينها فکر کنيد! کسي که يک مؤمني را اذيت ميکند اين به تعبير امام صادق(علیه السلام) از قول خداوند تبارک و تعالي اعلام جنگ با خدا و رسول خدا کرده است . اذيت کردن و ايذاء مردم، يا کسي که دنبال اين است که پشت سر مردم حرف بزند.
غيبت يعني اينکه شما بياييد چيزهايي را که در شخصي وجود دارد اگر که وجود نداشته باشد که ميشود بهتان و تهمت.
در روايتي از امام سجاد(علیه السلام) وارد شده است من رما الناس بما فيه رموه به ما ليس فيه ، کسي که همين طوري در مورد مردم چيزهايي را که دارند بيايد بگويد مردم دربارهي او چيزهايي را خواهند گفت که در او نيست!. اينها اثر وضعي اين اعمال است، حالا عقاب اخروي آنها بماند. اينها حق الناس است، اينها مهمترين حقوق مردم است. نه اينکه فقط مربوط به امور مالی باشد. آن هم هست، ولي حق الناس فقط آنها نيست. يک پولی دادهايد، آخ نکند که حرام بشود. اما راجع به آبرو هيچ اهميتي قائل نباشيم. هرچه هم دلمان ميخواهد و از دهنمان در ميآيد بگوييم. اينها حق الناسي است که واللهُ سائلٌ عن ما صنع فيها خدا روز قيامت يک به يک اينها را ميآورد و سوال ميکند.
ما به زندگاني بزرگاني که حالا يک نوري و روحي از اهل بيت در آنها دميده شده است نگاه کنيم. ميبينيم آن قدر مراقب بودند. از امام برای شما مثال ميزنم براي اينکه امام را شما ديدهايد. در زندگيتان شخصيتش را درک کردهايد. حالا از علماي گذشته و پيشين ما هم خيليها بوده اند.
اوايل انقلاب يا حتي قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، خوب جو انقلابي خيلي حاکم بوده است. خيلي شور و هيجان انقلاب و جوانها هم، همه داغ و تند عرض به حضور شما مرحوم آيت الله خويي خوب قبل از انقلاب يک مسئلهاي پيش آمده بود در نجف و بعد از انقلاب هم به هر حال يک مشغلهي فکري داشتند. که اين مشرب فکري حالا خيلي با مشرب امام سازگار نبود. نقل ميکنند يک آقايي از بزرگان رفته بود به خدمت امام شروع کرد به بدگويي از آقاي خويي، اين را شما در هيچ سياست مداري در دنيا پيدا نميکنيد، در هيچ رهبري در دنيا پيدا نميکنيد، الا کسي که در تحت تعليم اهل بيت(علیهم السلام) باشد. در حضور آن آقا با اينکه انسان محترمي هم بود امام فرمود شما خيلي آدم بدي هستيد با اين تهديد گفت. با تو چه کار خواهد کرد؟ يک روزي هم ميشود که ديگران از زمين خوردن تو خوشحال ميشوند.
کسي که آبروی مسلمين را رعايت کند خداوند هم روز قيامت از لغزشهايش ميگذرد. اين حق چهارم بقيهاش را سريع ميگويم و تمام ميکنم.
حق پنجم
حق پنجم و يعوده في مرضه وقتي مريض شد برويد عيادتش اين يک حق است. اگر برادرت مريض شد عيادت او بر شما يک حقي است که او بر شما دارد.
حق ششم
حق ششم ان يشيّع جنازته، جنازهي او را تشييع بکنيد. در تشييع جنازهي او شرکت بکنيد. اين يک حق است. حق يک مؤمن بر مؤمن ديگر فقط براي زندگي نيست. از زندگي تا مرگ و پس از مرگ، پس از مرگ آن هم هست.
اينقدر يک مؤمن در پيش خدا احترام دارد که در طول زندگي خود مورد احترام بايد باشد، موقع مردنش هم بايد محترم باشد. کجا يک چنين تکريمي را نسبت به انسان ميتوانيد شما پيدا کنيد.
حق هفتم
و ان لا يقول فيه بعد موته الا خيرا، بعد از مردن او هم جز خير وخوبي از او چيزي نگويد. بگويند پشت سر مرده حرف نزنيد. حالا اگر بديي هم داشته است ديگر بعد از مرگ و مردن، خير و خوبي بگوييد. بدي نگوييد. اين است که حريم يک انسان مؤمن در تمام لحظات زندگياش بايد حفظ شود. اينها جزء حقوق است.
حقوق خيلي زياد است. کسي که اينها را رعايت کند، کسي که رکن اول را من گفتم معرفت الله، ايمان قلبي به اينکه خدا دارد او را ميبيند و کنترل ميکند، محضر خدا است. کسي که اخلاص داشته باشد که ستون دوم بود واقعاً اعمالش را براي خدا انجام دهد. دنبال تمجيد و ستايش اين و آن نباشد. رکن سوم رعايت حق الناس بکند آن هم با اين وسعتي که من گفتمها! نه فقط درحقوق مالي، حفظ الغيبش را هم بکند. وهمينطور در حضور هم که به هم ميرسيم خيلي با عزت و احترام، تا يک قدم پايش را ميگذارد آن طرف تر ميگويد عجب انسان فلان جوری است. اين يعني زير پا گذاشتن حقي از حقوق مردم. هنوز پايش را نگذاشته است بیرون، يک متر دور نشده است ميگويد ديديد اين فلاني عجب انسان فلان، فلان شدهاي است! حفظ الغيب،
حفظ الغيب يعني چه؟ يعني وقتي که نيست او را حفظش کنيم، حفظ غيب مسلمان يعني در غياب او، او را حفظ کنيم، محترم باشد، بزرگ بداريم. تضميني است کسي که اين کارها را بکند هم در اين دنيا زندگي سعادتمندانه دارد و هم در آخرت قطعاً در بهشت است و قطعاً در درجات عالي بهشت و با اولياء الله.
موضوعات: مناسبتهاي روز
[سه شنبه 1392-05-15] [ 12:42:00 ب.ظ ]