دوباره می شود... | ... | |
دوباره می شود خدابه سوی بیکران روانه شد ورازصبح عمررابه زمزمی ترانه کرد دوباره می شودخدا حدیث مهربانی وصفا به رنگ شهربخل هم نظاره کرد دوباره می شودخدا که حزن انتظاررا به سبزی قدوم یاردربهارکرد دوباره می شودخدا قنوت چشم را به شبنم نگاریارشستشونمود دوباره می شودخدا ثواب راحراج کرد می وصال دوست رادرقدح کمال کرد وبازتوای خدابه یاریم شتاب کن دوباره برقصورمن نقاب کن نقاب کن چه می شود چه می شوداگرتویاریم کنی به شبنم دعای اومراتوراهیم کنی چه می شود چه می شوداگرسبوی عشق را به دست باولای اوبه دوش لاغرم نهی دلنوشته خانم زهره بیگم میراحمدی ازطلاب مدرسه
[دوشنبه 1391-06-06] [ 05:21:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|