دستهای پینه بسته اش را به دیوار تکیه دادانگار می خواست نفسی تازه کندبعد به فرقون پر از آجر نگاه کرد یا علی کفت شروع کرد به بردن آجرهابه جلوی ساختمان نیمه کاره که رسیداستاحسین کارفرماساختمان شروع کرد به غرولند
پیر مرد عجله کرد تا کارزودتر انجام شودولی ازآنجا که هرچی سنگه مال پای لنگه
پایش پیچ خورد ومجبور شدچندروز از کار وازهمه مهمتر ازخرجی بماند وشرمنده زن وفرزندانش شود
وقتی دوربارآمدسرکار
دید جاش دادندبه یک نفر دیگه از قضاان روز روز کارگربودوتقدیراز زحمات کارگران


نوای دل ازطلبه الزهرا:از-میراحمدی

موضوعات: مناسبتهاي روز
[دوشنبه 1392-02-09] [ 01:11:00 ب.ظ ]