گاهي بايد گذشت ................ | ... | |
مي خواهم از «عبور» بنويسم،لحظه هايي كه سپري شد و خواهد شد. بودن هاي كاذب و نبودن هايي كه بوي ماندن مي دهد. تا كجا بايد رفت ؟به كجا بايد شد؟به اميد كيست كه اينگونه راحت مي گذرد؟ عبور ثانيه ها،ديدن هايي كه چشم نمي بيند،شنيدن هايي كه گوش هيچ گاه نخواهد شنيد ولي دل در تماشا و شيون است….گاهي بايد رفت تا بي نهايت،گاهي بايد خواست تا مرز نيستي!گاهي بايد شد همچون سير طبيعت پس از خزان! وگاهي بايد گذشت بدون خواهش و تو چه مي داني كه غربت چيست ،غم كجاست و غوغاي درون را چگونه بايد خاموش كرد؟ «پس دوباره باش تا باشي»(دلنوشته يكي از طلاب)
[سه شنبه 1397-02-25] [ 11:51:00 ق.ظ ]
لینک ثابت |