می گویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بیدار شد با عجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته بود یادداشت کرد و به خیال اینکه استاد آن ها را تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز و شب برای حل آن ها فکر کرد . آن شب هیچ کدام را نتوانست حل کند،اما تمام آن هفته دست از کار و کوشش بر نداشت . سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد. استاد به کلی مبهوت شد زیرا آنها دو مسئله از مسائل غیر قابل حل ریاضی بودند . اگر این دانشجو این موضوع را می دانست احتمالا آن را حل نمی کرد. ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسئله غیر قابل حل است و بلکه برعکس فکر می کرد باید حتما آن مسئله را حل کند سر انجام راهی برای حل مساله یافت.

موضوعات: معرفی اساتید
[چهارشنبه 1393-06-19] [ 08:57:00 ق.ظ ]