شمه ی از گوهر مهر خدا مادر شد
محور زینت اولاد بشرمادرشد
خاک پایش سرمه سودازقِبل اختر شد
نقش مهرش به دل جان درّاین باورشد


دلنوشته :ز-میراحمدی


موضوعات: دلنوشته ها
   سه شنبه 22 مرداد 13921 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(0)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(1)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
3.0 stars
(3.0)
نظر از: مخلصی [عضو] 
مخلصی
3 stars

با سلام
متشکرم از شما عزیز خوش ذوق
موفق باشید

1392/05/23 @ 15:39


فرم در حال بارگذاری ...

شکر رحمان که جهان پیداشد
صبغه نورخدا ازدل ما آگاه شد
سجده وشکر که دلها واشد
بهر سختی دل ما صخره این دریا شد

دلنوشته :ز-میراحمدی

   سه شنبه 22 مرداد 13921 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: گلپونه [عضو] 
5 stars

سلام
خوشحالم که طلبه ای با تمام دارایی خود شعری گفته است
موفق باشید
با رد تماس به روزم خوشحال می شم سر بزنید

1392/05/22 @ 12:16


فرم در حال بارگذاری ...

دردل دشت ودمن باید شکفت
راز زیبای گل باید نهفت
سِرّمعنی در خلوص وخلوت است
هرکه خالص شد درون نعمت است
هرکه خاکی شد زاغیار زمان
سیر دادن جان اودرلامکان
هرکه جانش بردرسجده نهاد
بحر شد اوج فلک اوپا نهاد


دلنوشته :ز-میراحمدی

   سه شنبه 22 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

زندگینامه حجه الاسلام والمسلمین جناب دکترمحمدی مهرازاساتیدمدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

اینجانب علی اکبر محمدی مهر فرزند یوسف به شماره 33926صادره از بابل پس از اتمام دوره راهنمایی در سال 1364 واز حوزه علمیه واردحوزه علمیه مازندران بابل شدم  و با توجه به فضای علمی حوزه مذکوردر مدت چهارسال به تحصیل در پایه هفتم اشتغال داشتم و در پایه های پایین تر تدریس می کردم.

در سال 1368 وارد حوزه علمیه قم شدم ودر سال 1370 دوره سطح عالی حوزه را به اتمام رساندم ودر درس خارج فقه واصول حضرت آیه الله فاضل لنکرانی شرکت نمودم.

در سال 1372 در آزمون کتبی رشته های تخصصی تبلیغ وکلام اسلامی حوزه علمیه قم شرکت کردم که پس از قبولی در هردو رشته با انتخاب رشته تخصصی کلام اسلامی  وارد مرحله دوره دکترا سطح چهار حوزه شدم ،مدت تحصیل در این مقطع چهارسال بود که در سال 1376 با معدل کل 54/17توفیق پایان آن را داشتم و در سال 1377 با أخذ موضوع رساله سطح چهار با نام “نقش فطرت در خداشناسی و عوامل انحراف آن"با اشراف استاد آیه الله دکتر بهشتی به عنوان استاد راهنما به تدوین پایان نامه مشغول شدم که پس از دو ره سال 1379 از موضوع رساله دفاع کردم و موفق به أخذ مدرک سطح 4 دکترا در رشته تخصصی کلام شدم.

در سال 77تا79 در مرکزآموزشی پژوهشی مذاهب اسلامی دروس تطبیقی شیعه وسنی مشغول به تحصیل شده وبا معدل 20/18به پایان رساندم وپایان نامه ای با موضوع “بدعت"نوشتم

در سال های 1380تا1383 در مراکز آموزشی سپاه تدریس می کردم و از سال 83 به مدت سه سال با معاونت پژوهشی مؤسسه آموزشی  پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)همکاری داشته که ثمره آن درسنامه قرآن با53درس “درسنامه"نهج البلاغه،41درس صحیفه سجادیه در13 درس تألیف شداین پژوهش ها زیر نظر حجه الاسلام والمسلمین دکتر آقا تهرانی وحجه الاسلام حسین خانی انجام گرفت.

تصویب شورای کتاب مؤسسه مذکور و با اعلان کتبی در شرف چاپ وانتشار می باشد.

درسال 82 دوره تربیت مربی اخلاق در سال 83 دوره تربیت مشاوره را در مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(رحمه الله) گذراندم .

در سال های 85تا88در دانشکده فرماندهی وستاد ارتش مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه امام علی(علیه السلام)جامعه المصطفی العالمیه مؤسسه در راه حق و حوزه علوی قم تدریس می کردم در سال 1388 به خاطر بیماری والده اقامت به شهرستان بابل و همان سال تا کنون را با دانشگاه علوم پزشکی بابل دانشگاه مازندران،دانگاه پرستاری آمل وحوزه علمیه امام حسن عسگری(علیه السلام)تدریس می کنم.

در سال 1390به عضویت هیأت علمی دانشگاه گلستان در امدم وعلاوه برآن در مراکز حوزوی مشغول تدریس هستم.

مجوز تدریس در گرایش های مبانی نظری اسلام و اخلاق اسلامی را از معاونت اساتید نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری تدریس در گرایش های نظری اسلام و اخلاق اسلامی را از معاونت اساتید نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه أخذ نمودند.

تاکنون کتاب های زیادی را مطالعه ومقالات متعددی را نوشتم مهم ترین کتاب هایی که مطالعه کردم عبارتند از :دودوره تفسیر نمونه ،یک دور برگزیده تفسیر نمونه ،یک دور تفسیرالمیزان،حداقل یک دورکامل نهج البلاغه،الحیاه(شش جلد)و……

درسال1388استاد مشاور جناب آقای عقیل یوسفی با موضوع ارتباط علوم حقیقی واعتباری در سطح3حوزه را بر عهده داشتم.


   سه شنبه 22 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

اهل یعنی ،سِرّ یک انس عمیق
جایگاه خود شناس ،تو ای رفیق
اهل پیغمبر چرا اهل دلند؟
چون که برراه حقیقت کاملند
اهل آل الله گره خورده به نور
گرتواهلی روی کن برکوی تور

راز پیوستن درون خانه نیست

آنکه نااهل است اهل خانه نیست
هرکه درخوان نبی همسفره شد
باحضور وقرب مولا اهل آن کاشانه شد

دلنوشته:ز-میراحمدی

   دوشنبه 21 مرداد 13921 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(0)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(1)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
3.0 stars
(3.0)
نظر از: همتی [عضو] 
3 stars

ممنون موفق باشید شعر زیبایی بود. یاحق.

1392/05/21 @ 19:54


فرم در حال بارگذاری ...

تربیت انسان هدف عالی تعالیم اسلامی است و تمامی دستورات فردی و اجتماعی اسلام، رشد و تعالی انسان را هدف گرفته‌اند. قرآن معجزه جاوید نبی‌اکرم (ص) در تمامی آیات خود این هدف را دنبال می‌کند تا انسان را به منزل مقصود کمال رساند و از ظلمت برهاند.
گرچه منش اخلاقی و سلوک معنوی برای هر فرد مسلمانی ضروری است، اما برای روحانی بخشی از هویت و موجودیت او به شمار می‌آید و پیوندی ناگسستنی با او دارد.
روحانیت وارث انبیا و نماینده اسلام است و مسئولیت هدایت انسان را پس از آنان بر دوش دارد، بی‌شک بر دوش کشیدن چنین بار سنگینی نیاز به آن دارد که طلبه ابتدا خود را از رذائل و نفسانیات پاک کرده و پا در مسیر تعالی گذاشته باشد. روحانی که از فرهنگ اسلام و تعالی بشر سخن می‌گوید باید در مقام عمل نیز پیشگام باشد و عمل خود را نشانه‌ای برای جلب اعتماد و آرامش مخاطب قرار دهد. اگر مخاطب میان رفتار و گفتار روحانی فاصله‌ای احساس کند، اثری از کلام او نخواهد گرفت، زیرا این امر را نشانه نوعی دورویی و شاهد بی‌اعتقادی به سخنان خویش می‌یابد.
بدون تهذیب یادگیری معارف دینی نیز راهگشا نخواهد بود و عالمان بدون تزکیه به حق رهزنان طریق سلوک خوانده شده‌اند. تاکید بر تقدم تزکیه بر تعلیم و خطر طی مسیر علم بی‌توجه به سلوک معنوی، در اندیشه و سخن امام (ره) در اخلاق روحانیت موج می‌زند. به توصیه حضرت امام (ره) تهذیب باید از همان اوان جوانی و ورود به عرصه طلبگی مد نظر طلاب و مربیان اخلاق در حوزه‌ها باشد و بیش‌ترین بهره از نیرو و صفای روح جوان انتظار می‌رود. ایشان بر اصلاح نفس پیش از پرداختن به اصلاح جامعه تأکید کرده و فرموده‌اند تا انسان تهذیب نفس نداشته باشد کلامش در مردم تأثیر ندارد. بنابراین قول و عمل روحانی باید انطباق داشته باشد. به توصیه حضرت امام تنها عالم مهذب می‌تواند در اصلاح جامعه موثر باشد و عالم نامهذب موجب انحراف امت می گردد. روحانی باید همان گونه که به فکر علم آموزی است به فکر تهذیب خود باشد و بلکه تهذیب را بر علم‌آموزی مقدم گرداند. عالمان دین باید از هواهانی نفسانی برحذر باشند و حب دنیا را از دل خود بیرون کنند تا بتوانند علاوه بر تأثیرگذاری بیشتر در جامعه خود نیز از هدایت الهی و توفیق درک حقایق بهره‌مند گردند. همچنین حضرت امام به طلاب در باره استمرار علم‌آموزی تا اخر عمر، اخلاص، زهد، ساده‌زیستی، بی‌اعتنایی به دنیا، پرهیز از رفاه‌جویی و پرهیز از رذایل اخلاقی مانند ریا و عجب و کبر و غیبت توصیه و تأکید فرموده‌اند.
جایگاه اخلاق و تهذیب در زندگی روحانی
انسان‏سازی، هدف اسلام
اسلام آنقدر که به تهذیب این بچه‏های ما و جوان‌های ما کوشش دارد به هیچ چیز کوشش ندارد. اسلام اصلا برای آدم ساختن آمده است.[i]
… قرآن هم که کتاب زنده الهی است، آن هم آن قدری که دنبال این بوده است که تهذیب کند مردم را، دنبال چیزهای دیگر نبوده است. اصلا، می‏شود گفت که قرآن برای همین مقصد آمده است؛ برای اینکه بشر به این مطلب از همه چیز بیشتر احتیاج داشتند. قرآن کتابی است برای انسان‌سازی، در تمام مراحلی که انسان طی می‏کند، قرآن در همه مراحلش دعوت دارد و راه دارد، و تمام قصه‏هایی که در قرآن نقل شده است ـ گاهی هم تکرار شده است، برای این بوده است که مسئله اهمیت داشته است ـ این قصه‏ها راهنمای مردم بوده است و برای تهذیب بوده است.[ii]
ضرورت مضاعف تهذیب برای روحانی
باید دانست که مشکل‌ترین امور و سخت‏‌ترین چیزها دین‌داری است در لباس اهل علم و زهد و تقوا، و حفظ قلب نمودن است در این طریقه، و از این جهت است که اگر کسی در این طبقه به وظایف خود عمل کند و با اخلاص وارد این مرحله شود و گلیم خود را از آب بیرون کشد و پس از اصلاح خود به اصلاح دیگران پردازد و نگهداری از ایتام آل‌رسول نماید، چنین شخصی از زمره مقربین و سابقین به شمار آید. چنانچه حضرت صادق (ع) در خصوص چهار نفر حواریین حضرت باقر (ع) چنین تعبیر فرمود، و در وسائل از رجال کشی سند به ابی‏عبیده الحذاء رساند قال: سمعت اباعبدالله یقول: زراره و محمدبن مسلم و ابوبصیر و برید من الذین قال الله تعالی والسابقون السابقون اولئک المقربون.[1]و احادیث در این مقوله بسیار است و فضیلت اهل علم بیش از آن است که در حوصله آید و کفایت می‏کند درباره آنها حدیث منقول از رسول اکرم صلی الله علیه و آله من جائه الموت و هو یطلب العلم لیحیی به الاسلام کان بینه و بین الانبیاء درجه واحده فی الجنه؛ کسی که بیاید او را مرگ در صورتی که طلب کند علم برای زنده‏کردن اسلام، در بهشت مقام او با مقام پیامبران یک درجه بیشتر فاصله ندارد.
و پس از این ان‏شاءالله ذکری از فضیلت آنان پیش می‏آید، و اگر خدای ناخواسته از طریق سلوک برکنار شد و راه باطل پیش گرفت از علمای سوء که بد‌ترین خلق‏الله هستند و درباره آنها احادیث سخت و تعبیرات غریب وارد شده است به شمار آید، و باید اهل علم و طلاب از این راه پر خطر اول چیزی را که در نظر گیرند این باشد که خود را اصلاح کنند در خلال تحصیل و آن را حتی‏الامکان بر جمیع امور مقدم شمارند که از تمام واجبات عقلیه و فرایض شرعیه واجب‌تر و سخت‏تر همین امور است.[iii]
هم خودمان را تهذیب بکنیم و هم خودمان را متوجه به حق تعالی و احکام حق تعالی بکنیم و هم جامعه را به این راه دعوت کنیم که الحمدللَّه، امروز تقریبا همه مسائل تهذیبی و مسائل اخلاقی قابل دعوت است و هیچ مانعی از این نیست. اگر سابق شما می‏خواستید که بعضی از احکام الهی را منتشر کنید یا بعضی از اخلاق فاسده را ذکر بکنید، حتی در یک جای محدود هم نمی‏توانستید؛ برای اینکه آنهایی که مخالف شما بودند آن قدر فاسد بودند که شما از هر صفت زشتی که اسم می‏بردید، آنها به ریش می‏گرفتند و جلوی شما را می‏گرفتند و امروز بحمداللَّه این فرصت برای ما، برای شما آقایان علما، برای همه علمای اسلام در ایران پیش آمده است که راه باز است برای مهذب کردن مردم و دعوت مردم به صلاح.
بنابراین، آن چیزی که در رأس همه امور است، برای همه ماها اول تهذیب نفس است و در خلال او تهذیب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد نمی‏تواند دیگران را تهذیب کند، حرف اثر ندارد. وقتی که آقایان خودشان را تهذیب کردند، خصوصا، ائمه جمعه که سر و کارشان با توده‏های عظیم مردم است، ائمه جماعت هم هست، اما ائمه جمعه بیشتر الان مورد توجه هستند، آنها باید ان شاء اللَّه به مقام عالی تهذیب برسند و مردم را هم دعوت به این مطلب بکنند.[iv]
تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید، شما نمی‏توانید دیگران را تهذیب کنید. آدمی که خودش آدم صحیحی نیست نمی‏تواند دیگران را تصحیح کند؛ هرچه هم بگوید فایده ندارد.[v]
شما آقایانی که می‏خواهید مردم را دعوت کنید به آخرت، دعوت کنید به صفات کذا، باید قدم اول را خودتان بردارید تا دعوت‏تان دعوت حق باشد، والا دعوت غیر حق است، دعوت کن شیطان است، از زبان شیطان دعوت می‏کند انسان. آن هم‏که درس توحید می‏گوید، آن هم همین‏طور است که اگر چنانچه در او آن منیت باشد، زبان، زبان شیطان است و درس توحید را به زبان شیطان می‏گوید. شما آقایانی که می‏خواهید بروید در جاهای دیگر و تربیت کنید مردم را، ملتفت باشید که یک وقت خدای نخواسته، خودتان آلوده نباشید و آنها را دعوت کنید.[vi]


موضوعات: زی طلبگی
   یکشنبه 20 مرداد 13921 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: زهره جباری [عضو] 
5 stars

عمری که تباه می کنم می بینی

لب را که پر آه می کنم می بینی

مُردم ز خجالت چو شنیدم آقا

وقتی که گناه می کنم می بینی

1392/05/20 @ 23:30


فرم در حال بارگذاری ...

بیان اخلاقی سیدمجتبی نورمفیدی رءیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

روايتي است از رسول گرامي اسلام (ص) که مي فرمايند: «اکثروا ذکر الموت فما من عبدٍ اکثر ذکره الا احيا الله قلبه و هون عليه الموت». حضرت(ص) مي فرمايد: زياد به ياد مرگ باشيد به دنبال اين جمله که امر به ذکر موت مي کنند دو اثر و دو خاصيت براي کثرت ذکر موت بيان مي کنند: 1. احياء القلب و 2. راحت شدن موت

اين حکايت از اين مي­کند که قلب انسان با اينکه زنده است و مي­تپد مي­تواند بميرد؛ مردن قلب به چيست؟ اين همه انسان­ها قلبشان ظاهراً زنده است و بواسطه آن زندگی مي­کنند اما فی الواقع قلب مرده است قلب و دل تاريک و ظلماني، روح و جان و نفس آميخته با زشتي­ها دل غافل مرده است. گاهی آنقدر انسان درگير کار و امور روزمره مي­شود که خدا را فراموش مي­کند اما ذکر موت و مرگ، قلب را بيدار و زنده مي­کند و از پژمردگی بيرون مي­آورد مثل گلی که هوای تازه به آن نرسد پژمرده مي­شود و به محض اينکه هوای تازه به آن مي­رسد شکوفا مي­شود و طرواوت پيدا مي­کند قلب و روح انسان هم همين گونه مي­باشد و بايد هوای تازه به روح انسان تزريق شود و اين هوای تازه به قلب وقتی تزريق مي­شود که انسان به ياد خدا باشد و از غفلت بيرون بيايد و ذکر مرگ ياد خدا را زنده مي­کند و پيوندهای ناصحيح انسان را با دنيا کم رنگ مي­کند.

و دوم آسان شدن مرگ است. طبق آنچه که در روايات آمده معلوم مي­شود مرگ چيز سختی است؛ سکرات موت برای قليلی از مردم آسان مي­شود و خيلی از مؤمنين ممکن است که هنگام مردن گرفتار اين سکرة باشند بسته به اينکه چقدر ريشه در اين دنيا دوانده باشند مثل درختی که سالها تنومند شده و ريشه­اش در عمق خاک گسترده شده است. درخت با ريشه قوی در خاک به سختی از خاک بيرون مي­آيد. انسانی که در امور دنيا غرق شده و تار و پود دنيا اين گونه در امور زندگی ريشه مي­دواند، مردن برای او سخت است. مرگ وقتی مي­باشد که اين درخت روح مي­خواهد از خاک و از اين عالم کنده شود. حال اگر کسی باشد که انسان با ايمانی است و عاقبت به خير هم شده اما اين وابستگي­ها در او باشد اين سکرات موت موقع خروج روح از بدن برای او ايجاد مي­شود.

يک شبه نمي­توان اين تعلقات را قطع کرد تا موت راحت­تر شود؛ طبق روايت راه اينکه مرگ آسانتر شود اين است که کمتر بگذاری ريشه در اين دنيا محکم شود و هر مقداری که انسان کمتر ريشه دواند مرگش آسانتر خواهد شد. البته از دنيا لذت ببرد و به دنيا به عنوان مزرعة الآخرة نگاه کند اما ريشه ندواند و به خاطر دنيا حق را ناحق نکند و اين قدر دنيا برايش جاذبه نداشته باشد که رفاقت و اخوت و همه اينها را ناديده بگيرد و اخلاق و ديانت را زير پا بگذارد.

اين حديث، حديث پرباری است و جای بسط و گفتگو و بحث بيشتری دارد که با اين وقت کم ما نمي­توان به آن پرداخت در هر صورت احياء قلب و آسان شدن موت اينها از آثار قهری ذکر موت است .

« والحمد لله رب العالمين»


موضوعات: نکات اخلاقی
   یکشنبه 20 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1 ... 158 159 160 ...161 ... 163 ...165 ...166 167 168 ... 257

جستجو
تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31