بیان اخلاقی حجه الاسلام سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان
امام زين العابدين(ع) ميفرمايند:«کان آخر ما اوصي به الخضر موسي بن عمران ما رَفَق احدٌ بأحدٍ في الدنيا إلا رفق الله به يوم القيامة»
امام زين العابدين(ع) ميفرمايند:«کان آخر ما اوصی به الخضر موسی بن عمران ما رَفَق احدٌ بأحدٍ فی الدنيا إلا رفق الله به يوم القيامة» [1] ؛ حتماً داستان حضرت موسی و خضر را شنيدهايد که به جهت يک حالت خودبينی که لحظهای برای حضرت موسی پيدا شد به او امر شد که به خودسازی بپردازد، حضرت موسی رفت تا اينکه حضرت خضر را پيدا کرد و حضرت خضر نسبت به او تعليماتی را داشت که يکی از آن تعليمات اين است که امام زين العابدين(ع) به آن اشاره ميکنند و ميفرمايند: آخرين چيزی که حضرت خضر به موسی بن عمران وصيت کرد اين بود که هيچ کس نسبت به کس ديگر در اين دنيا رفاقت و مدارا نکرده الا اينکه خداوند تبارک و تعالی روز قيامت با او مدارا خواهد کرد، محبت و مدارات با مردم مساوی است با مدارات خداوند متعال با انسان، پس کسی که به همنوع خودش توجه داشته باشد و دلسوز نسبت به مردم باشد اين مدارات و دلسوزي، مدارات خداوند را نسبت به خودش در روز قيامت به دنبال خواهد داشت و شايد مدارات و رفاقت نسبت به مردم از بزرگترين عبادات باشد؛ يعنی اگر امر دائر شود بين يک عبادت شخصی مثل زيارت معصومين يا دعا خواندن و برطرف کردن حوائج مؤمنين قطعاً برطرف کردن مشکلات ديگران مقدم بر عبادت است، ظاهراً در حالات امام(ره) بوده که نقل ميکنند وقتی ايشان در ايام جوانی زيارت مشرف ميشدند زيارت را مختصر ميکردند و زودتر از بقيه به منزل برميگشتند و وسائل پذيرائی بقيه را فراهم ميکردند تا وقتی بقيه از زيارت برگشتند وسائل پذيرائی آماده باشد در صورتی که ما فکر ميکنيم تقدس به اين است که انسان بيشتر به زيارت مشغول باشد. پس مدارات و رسيدگی به ديگران رفق و مدارات خداوند تبارک و تعالی را در پی دارد لذا بايد توجه داشته باشيم که از اين امر غافل نشويم و دلهای خود را از کينه و بد خواهی و بدبينی نسبت به هم خالی کنيم و با همديگر با مهربانی و محبت برخورد کنيم و بديهای ديگران را نسبت به خودمان ناديده بگيريم که اين کار منش و روشی است که مطلوب خداوند تبارک و تعالی است و محبت الهی را به دنبال دارد.
«والحمد لله رب العالمين»
[1] . بحار الأنوار، ج73، ص386، ح6.
سلام
ارحم تذحم باید رحم کنی تا بهت رحم بشهمطلبتون
واقعا زیبا بود
فرم در حال بارگذاری ...
واحد فرهنگی مدرسه علمیه الزهرای(س) گرگان برگزار می کند: مسابقه تفسیر سوره الرحمن از تفسیر نمونه
زمان برگزاری مسابقه : 16 مهر ماه ساعت 9 صبح قالب مسابقه به شکل مکاتبه ای ازطریق سایت مدرسه به آدرس info@m-alzahra.ir و یا از به صورت حضوری در مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان
فرم در حال بارگذاری ...
این مصدرلطف ایزدی قرآن است
هر کس بدو روی نموده ای جانا
پاک وبری از حرمان است
این منبع مهر ازلی قرآن است
هرکس گره زد دل خود
نور ازلی درخُتن باران است
دلنوشته :ز-مبراحمدی
با سلام واحترام
قلم زيبايي داريد دستتون درد نكنه.
با آرزوي موفقيت و سر بلندي براي شما دوست عزيز
فرم در حال بارگذاری ...
قرآن گل زیبای یقین است
انسان به نفوس او عجین است
ای دُرّگهر بار دیانت قرآن
ای معدن پاکی وصلابت قرآن
ای مشعل راه درستی عرفان
اندیشه چشمه نگاهت باران
دلنوشته:ز-میراحمدی
فرم در حال بارگذاری ...
تهیه کننده:خانم سیده نفیسه حسینی واعظ
تدوين قرآن در زمان رسول خدا(ص)
يكى از دقيق ترين مباحث علوم قرآنى، بررسى تاريخى نگارش و تدوين قرآن است. هر مسلمانى علاقه مند است با تاريخچه كتاب دينى خود آشنا گردد و از لابه لاى مدارك و منابع موجود، ميزان توجه و اهتمام مسلمانان صدر اسلام و ياران پيامبر اكرم(ص) را به اين كتاب مقدس به دست آورد. براى مسلمان جالب است بداند قرآنى كه اكنون بى هيچ تغيير و تحريفى در دست او قرار گرفته، چه فراز و نشيبى را در بستر تاريخ پيموده است.
تاریخ گواه استقبال مردم مسلمان از این کتاب آسمانی است. استقبال مردم مسلمان تشنه وحی الهی همگان را شگفت زده نمود. مسلمانان در زمینه حفظ و کتابت قرآن با همه امکانات به میدان آمده و باشور عشقی وصف ناپذیر به این دو امر مهم پرداختند.
مرحله حفظ قرآن
در آغاز، پيامبر و ياران گرامى او به ضبط قرآن در سينه ها و حافظه ها همت گماردند. عرب از اين نعمت خدادادى (حافظه قوى) در حد كمال برخوردار بود.
قرآن با بيان سحرانگيز خود، هم در قالب و هم در محتوا، زيباترين سخن و پيام را كه در عمق جان نفوذ میكرد، به چنين گروهى عرضه نمود. آيات و سوره هاى اوليه كه در مكه نازل می شدند، مسجع و تقريباً موزون بودند. آهنگ آيات و سوره ها چنان دلكش و جذاب بود كه آنان را از خود بیخود مى كرد.
پيامبر اكرم(ص) نيز ياران خود را به حفظ آيات و سوره ها تشويق مى نمود. در آغاز رسالت در شهر مكه، نه شمار نويسندگان زياد بود و نه ابزار نوشتن فراهم؛ اين چنين بود كه مسلمانان عرب، قدرت حافظه خويش را در مقدسترين راه به كار گرفته و سينه ها و قلبهاى خود را جايگاه آيات نورانى قرآن كردند.
مرحله كتابت قرآن
ضرورت نگارش قرآن كريم در زمان حيات رسول اكرم(ص) كاملاً روشن بود، زيرا اعتماد بر حفظ قرآن در حافظه ها نمی توانست اطمينان خاطر در مورد صيانت قرآن را فراهم سازد. گرچه در عصر نزول، آنان كه سواد خواندن و نوشتن داشتند، بسيار اندك بودند، اما پيامبر اسلام به جهت اهتمام خاص به قرآن براى نوشتن وحى، آنان را كه نوشتن مى دانستند، برگزيد تا با دقت به ثبت و ضبط آيات اقدام نمايند و هرگاه آياتى از قرآن نازل میگشت، نويسندگان وحى را فرا خوانده، آنان را به نوشتن وحى فرمان مى داد. اين گروه کُتاب وحی ناميده مى شدند.
كاتبان وحى
در شماره كاتبان وحى اختلاف زيادى وجود دارد. ولی محققان تاريخ نويس برآنند كه وحى را على(ع) و زيدبن ثابت و زيدبن ارقم مى نوشتند و حنظلة بن ربيع و معاويه بن ابى سفيان براى پيامبر نامه هاى پادشاهان و رؤساى قبايل را مى نوشتند (مدخل التفسير، ص 241). بدين ترتيب روشن مى گردد كه تنها در مورد عده اى محدود از صحابه پيامبر كه كتابت وحى را بر عهده داشته اند، اتفاق نظر وجود دارد و بسيارى از آنها كه نامشان در شمار كاتبان وحى آمده است؛ كتابت غير وحى را بر عهده داشته اند.
رافعى پس از بيان اين نكته كه در تعيين نويسندگان وحى، اختلاف نظر وجود دارد، مى نويسد:
در مورد پنج تن كه عبارتنداز: على بن ابى طالب، معاذ بن جبل، ابى بن كعب، زيدبن ثابت و عبدالله بن مسعود اتفاق نظر وجود دارد (اعجاز القرآن، ص 32).
ابزار كتابت قرآن
ابزار نويسندگى در عصر نزول قرآن بسيار ساده بود. مسلمانان از هر چه كه نوشتن بر آن امكان پذير بود، استفاده می كردند. در بسيارى از احاديث جمع آورى و كتابت قرآن كريم، از اين ابزار نامى به ميان آمده است كه همه قرآن شناسان بر آنها اتفاق نظر دارند.
در روايات تاريخى از ابزارى نظير عسب، لخاف، رقاع، اديم، اكتاف، اقتاب، اضلاع، حرير و قراطيس به عنوان ابزارى كه قرآن را بر آنها مىنوشته اند، ياد شده است (ر.ك: بحار الانوار، ج 89، ص 40.)
دكتر راميار مى نويسد: اعراب كاغذ را از قديم مى شناختند. آن هنگام كاغذ در هند ساخته مى شد و از آنجا به يمن مى فرستادند و توسط كاروانهاى تجارتى تابستانى و زمستانى از يمن به شام و از آنجا به روم مى رفت و عربستان آن موقع واسطه تجارت جنوب و شمال بود(تاريخ قرآن، ص 277).
چگونگى كتابت آيات قرآن
الف) كتابت برحسب ترتيب نزول آيات
كاتبان و نويسندگان وحى، آيات هر سوره را كه با «بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز مى گشت، به ترتيب نزول آن، به دستور شخص پيامبر(ص) مىنوشتند. آنان موظف به رعايت ترتيب نزول آيات بودند. در حقيقت، تنظيم آياتى كه نازل مى گشت، زيرنظر و با اشراف كامل پيامبر صورت مى گرفت و اجتهاد و نظر شخصى هيچيك از نويسندگان نمى بايست در اين امر دخالتى داشته باشد. همين چينش و تنظيم آيات نازل شده در كنار يكديگر بود كه سوره اى از قرآن را تشكيل مى داد و تحدى و مبارزه طلبى قرآن نيز به همين سوره ها صورت مى گرفت.
پيامبر و نويسندگانى كه كتابت وحى را بر عهده داشتند و آيات را پى در پى و به ترتيب نزول مى نوشتند، هرگاه «بسم الله» ديگرى نازل مى شد، درمى يافتند كه سوره قبل پايان يافته و سوره اى ديگر آغاز گشته است. در حديثى از امام صادق(ع) مىخوانيم: «كان يعرف انقضاء سورة بنزول بسم الله الرحمن الرحيم ابتداء لاخرى.» (التمهيد، ج 1، ص 212) پايان هر سوره اى به واسطه نزول بسم الله الرحمن الرحيم در آغاز سوره ديگر شناخته مى شد.
ابن عباس گفته است: پيامبر(ص) با نزول بسم الله الرحمن الرحيم میدانست كه سوره قبلى پايان يافته و سوره ديگرى آغاز گشته است. (الميزان، ج 12، ص 127 و 128)
بدين ترتيب آيات قرآن براساس ترتيبى طبيعى، كه همان ترتيب نزول بود، در قالب سوره ها مرتب شدند، آيات مكى در سوره هاى مكى و آيات مدنى در سوره هاى مدنى. هرچند گاه ممكن بود تكميل سوره اى كه آياتش پاره پاره نازل مى گشت، مدتى به طول انجامد.
ب) كتابت بدون رعايت ترتيب نزول، به دستور پيامبر(ص)
براساس مدارك تاريخى، گاه آيه يا آياتى نازل مىشد، ولى پيامبر به نويسندگان وحى دستور مى داد كه آن آيه يا آيات را در لابه لاى سورهاى كه قبلاً نازل شده و پايان يافته بود، قرار دهند. اينگونه تنظيم آيات كه خارج از روال طبيعى نزول آيات بوده است، نياز به تصريح و تعيين شخص پيامبر داشت و بى گمان حكمت و مصلحتى در آن نهفته بود.
ابن عباس مى گويد: زمانى بر پيامبر خدا(ص) مى گذشت و سوره هايى چند بر او نازل مى گشت. وقتى آياتى بر او نازل مى شد، بعضى از نويسندگان را احضار كرده و مى فرمود: اين آيات را در سوره اى كه فلان خصوصيات را دارند، بگذاريد. (البرهان، ج 1، ص 334؛ الاتقان، ج 1، ص 190، نوع 18)
ج) كتابت بدون رعايت ترتيب نزول، به اجتهاد صحابه
در برخى از سوره هاى قرآن كريم، ترتيب و تنظيم آيات، مطابق با ترتيب طبيعى نزول نيست و مدركى نيز در دست نيست كه تنظيم آن را به پيامبر(ص) نسبت دهد. مجلسى(ره) در بحارالانوار، يكى از اين سوره ها را سوره ممتحنه ذكر مى كند. نه آيه اول اين سوره در سال هشتم هجرى در شأن حاطب بن ابى بلتعه نازل شده است. (الميزان، ج 29، ص 235.)
به دنبال اين آيات، دو آيه وجود دارد كه نزول آن به سال ششم هجرى پس از صلح حديبيه در شأن فرار زنى به نام سبيعه اسلميه يا كلثوم بنت عقبه، اتفاق افتاده است. (نزول آيه دوازدهم در سال نهم هجرت بوده كه مربوط به بيعت زنان است) (مجمع البيان، ج 9، ص 413)
آخرين آيه اين سوره، كاملاً با آيات اوليه از نظر محتوا هماهنگ است. (ر.ك: بحارالانوار، ج 89، ص 67-70؛ و التمهيد، ج 1، ص 214)
البرهان فى علوم القرآن: محمد بن بهادر عبدالله زركشى. تحقيق عبد الرحمن مرعشلى، حمدى ذهبى و ابراهيم عبدالله كردى. بيروت، دارالمعرفه، 1410ق 1990م.
بحارالانوار: محمد باقر مجلسى. بيروت، الوفاء، 1403ق 1983م.
تاريخ قرآن: محمود راميار. تهران، سپهر، 1362.
تاريخ القرآن: ابوعبدالله زنجانى. تحقيق محمد عبدالرحيم. دمشق، دارالحكمه، 1410ق 1990م.
الاتقان فى علوم القرآن: جلال الدين عبدالرحمن ابوبكر سيوطى. دمشق، بيروت، دارابن كثير، 1414ق.
التمهيد فى علوم القرآن: محمدهادى معرفت. قم، دفتر انتشارات اسلامى.
مدخل التفسير: محمد فاضل لنكرانى. تهران، مطبعة الحيدرى، 1396ق. اعجاز القرآن: مصطفى رافعى. بيروت.
مجمع البيان: امين الاسلام طبرسى. بيروت، دارالمعرفه، چاپ دوم، 1408ق 1988م. دو مورد آن قبلاً در بند ب
الميزان فى تفسير القرآن: محمدحسين طباطبايى. بيروت، مؤسسة الاعلمى، 1394ق 1974م.
فرم در حال بارگذاری ...
تهیه کننده:خانم مریم علیجانی ازمبلغین مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان
بهترين منبع و مأخذي که بي هيچ کم و کاستي وجود ارزشمند پيامبر اسلام(ص) را معرفي نموده همانا قرآن کريم است و بس. در اينجا به گونه مختصر به آياتي که معرف شخصيت والاي آن حضرت است اشاره ميکنيم:
الف ـ در عظمت شخصيت آن حضرت همين بس که روح والا و قلب پاکش به مرحلهاي از کمال رسيده بود که مستعد دريافت وحي الهي گرديد: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ» بگو: جز اين نيست که من بشري همچون شمايم، با اين تفاوت که به من وحي ميشود. (فصلت/ 6)
ب ـ او به مقامي رسيده است که خداوند متعال او را مذکي و معلم و حکمت آموز مردمان قرار ميدهد: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ» اوست آنکه در ميان مردم درس ناخوانده، پيامبري از خودشان برانگيخت که آيات او را بر آنان ميخواند و پاکشان ميسازد و کتاب و حکمت به آنان ميآموزد» (جمعه/ 2)
ج ـ او داراي بهترين خلق و خو است: «َإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» به راستي تو بر خوي بزرگواري ميباشي.( قلم/ 4)
دـ «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» به مهر و بخشايشي که از خداست براي مردم نرم شدي و اگر درشت خوي سخت دل بودي از گرد تو پراکنده ميشدند. پس از آنان درگذر و براي ايشان آمرزش بخواه و با آنان مشورت کن و چون بر کاري تصميم گرفتي بر خدا توکل کن. (آل عمران/159)
آري، پيامبر اکرم(ص) پس از بازگشت به مدينه، کساني که در جنگ احد گريخته بودند با آنان درشتي ننمود بلکه از آنان دلجويي کرد و خداي تعالي در اين آيه ميفرمايد: که آن نرمي و نيک خويي تو به رحمت من بود.
هـ ـ قرآن کريم آن حضرت را حريص به هدايت مردمان و دلسوز و مهربان به آنها معرفي ميفرمايد:
«لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» بهراستي شما را پيامبري از خودتان آمد که رنج بردن شما بر او گران است به هدايت شما حريص است و به مؤمنان مهرورز و مهربان است. (توبه/ 128)
وـ آري در عظمت رسول خدا همين بس که قرآن کريم او را الگوي تمام عيار انسانها ميداند: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» بهراستي که شما را در سيره و سخن رسول خدا سرمشقي است نيکو. (احزاب/ 21)
فرم در حال بارگذاری ...
تهیه کننده:خانم مریم علیجانی از مبلغین مدرسه
در بحث گذشته در موضوع «حسابگر کیست» گفته شد اولین کسی که انسانها را مورد محاسبه قرار میدهد خداوند است لکن
طبق روایاتی که در منابع حدیثی شیعی وجود دارد و عباراتی از زیارت جامعه کبیره که میفرماید: «وایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم» بازگشت مردم و محاسبه اعمال در روز قیامت برعهده پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نیز است.
ب) رهبران امت
در نگاه اول ممکن است این شبهه پیش آید که امامان شیعه همان منزلتی را که خدا دارد، دارند و این نوعی شرک در الوهیت است. اما چنین تصوری در صورتی است که دو عمل در عرض هم باشند، اما اگر حسابرسی و بازگشت به خداوند اصل باشد سپس خداوند فردی را معین کند تا مردم به او مراجعه کنند و حساب مردم را نیز به آن فرد واگذارد، منافاتی با فعل خداوند متعال ندارد، مانند شفاعت و هدایت که در اصل از آن خداست ولی خداوند اذن میدهد افراد شایسته مانند پیامبران و اولیای الهی شفاعت و هدایت نمایند به ویژه آنکه در جمله های «ان الینا ایابهم» «ثم علینا حسابهم» «الینا» و «علینا» که خبر نیز مقدم شده و مفید و حصر است یعنی بازگشت آنها تنها به سوی ماست و حساب آنها فقط بر ما خواهد بود در نتیجه حسابگر اعمال در قیامت گرچه در اصل از آن خداوند است، اما خدا میتواند آن را به دیگران از جمله پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) واگذار نماید.
غالباً در قرآن مجید هر زمان که حضرت حق سبحانه به لفظ جمع به خود نسبت داده است و مراد از آن جمیع کارگزاران الهی اعم از فرشتگان و پیامبران و… میباشد.
و استبعادی نیست در این معنا که ائمه اطهار(ع) نیز شامل این مجموعه بوده باشند چه این گروه که هرگاه ملائکه حساب توانند کرد چرا ائمه هدی(ع) نتوانند و این تناقضی میان فراز زیارت و آیه شریفه پدید نمی آید بلکه موید آن است. براین اساس محاسب بودن و مرجع بودن ائمه در طول محساب بودن و مآب بودن خدای تعالی است نه در عرض آن. (یدالله پور، بهروز، 1388، مثنوی بلند عشق، قم، نشر معارف، ص48)
در روایات میخوانیم که خداوند حساب هر امت را به عهده امام و رهبر آسمانی آن امت گذارده است چنانکه امام صادق(ع) فرمودند: «اذکان یوم القیامه و کلنا الله بحساب شیعتنا» در روز قیامت خداوند حساب شیعیان ما را به خود ما واگذار میکند (طوسی، محمدبن حسن، 1314ق، الامالی، قم، نشردارالثقاقه، ص 406)
و در روایتی از پیامبر اکرم(ص) خطاب به حضرت علی(ع) اینگونه بیان شده: ای علی(ع)، تو علامت بزرگ خداوند در زمین بعد از من و رکن بزرگ در قیامت هستی، هر کس در سایه تو پناه بگیرد رستگار خواهد بود، چرا که حساب خلایق به تو سپرده شده و بازگشتشان نزد توست. میزان میزان تو، صراط صراط تو، موقف موقف تو و حساب حساب تو است.
هر کس تکیه گاهش تو باشی نجات مییابد و هر کس با تو مخالف کند سقوط میکند و هلاک میشود (هلالی، سلیم بن قیس، انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل، 1416ق، اسرارآ محمد، قم، نشر الهادی، ص547.)
فرم در حال بارگذاری ...
<< 1 ... 144 145 146 ...147 ...148 149 150 ...151 ...152 153 154 ... 257 >>