امام در قسمتی از یکی از خطبه ها می فرماید: با روزه گرفتنهای دشوار، در روزهایی که واجب است، اندامها با این کار آرام میگیرد و دیده ها خاشع و جانها خوار میگردد و دلها سبک میشود و خودبینی از ایشان به وسیله این عبادتها زدوده میگردد. و با گزاردن چهره های شاداب با تواضع بر خاک و با نهادن مواضع سجده بر زمین خود را در مقابل خدا خرد می نمایند و اینکه با روزه داری شکمها به پشت می رسند.
فرم در حال بارگذاری ...
با تشنگي و گرسنگي خود در آن، گرسنگي و تشنگي روز قيامت را بياد آوريد. به فقيران خود صدقه بدهيد؛ بزرگان خود را در آن احترام كنيد؛ كوچكترها را مورد رحمت خود قرار دهيد و صله رحم بجا آوريد. زبانهاي خود را حفظ كرده، ديدگان خود را از آنچه نگاه به آن حلال نيست، نگهداريد.
فرم در حال بارگذاری ...
بیان حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان
چرا پيامبر گرامي(ص) علي (ع) به عنوان جانشين خود انتخاب کرد؟ مسئله نبوت مسئله ي مهمي است؛ پيامبر گرامي اسلام(ص) يک جايگاه خاصي در بين انبياء ديگر دارند وقتي پيامبر دعوت خود را آغاز کرد و اسلام را تبليغ کرد گروهايي از مسلمين پيرامون او شکل گرفت و ياراني به کمک حضرت شتافتند و البته کم هم نبودند و عدد صحابه علي رغم اختلاف در تعريف صحابه عدد کمي نيست اما چه شده که علي را به عنوان ولي و جانشين و خليفه تعيين شده است؟
در اينکه اين مشيت الهی است اراده الهی به اين تعلق گرفته که از نسل پيامبر فرزندان پيامبر در سمت جانشينان پيامبر و اوصياء بعد از او را قرار گيرند، بحث زياد است اما قطعاً در خود امير الؤمنين (ع) يک شايستگيها و قابليتهايی بوده که اين شايستگيها و قابليتها موجب شده اراده الهی و مشيت الهی به اين امر تعلق بگيرد و خود پيامبر هم اين را به عنوان جانشين خود قرار دهد.
شخصيت امير المؤمنين (ع) اين گونه نيست که همه فضائل آن حضرت غير اکتسابی باشد. بله بعضی فضيلتها غير اکتسابی هستند يعنی ما نبايد تصور کنيم امير المؤمنين مجبور بوده به اين خوب بودن و اين درجه از شايستگی که اگر او باشد اين ديگر ارزشی نيست و اگر اين باشد هر کسی را اين گونه بيافرينند او اينگونه خواهد بود و از اين حيث ارزشی ندارد و اين ارزش سجده کردن ملائکه را ندارد. اينها هم اراده و مشيت الهی است و هم ضرورت وجود يک انسان کامل که الگوی انسانها در زندگی باشد و شايستگيهايی داشته باشد مانند آنجا که حضرت ابراهيم مأمور به ذبح اسماعيل شد اين يک نمايش نبود و از ابتدا نميدانست که اين ذبيح جايگزينی دارد لذا از اين گونه امتحانات سر بلند بيرون آمدن خيلی کار مهمی است و شايستگيهايی را ميطلبد. آنجا که از خوديت و تبعيت از خود و بريدن از تعلقات نفسانی بشود آن وقت است که اين شايستگيها بروز پيدا ميکند و به اين واسطه مقامات اعطاء ميگردد. اين گونه نبوده که همه فضائل اعطائی باشد چه اينکه اگر اين گونه ميبود صلاحيت الگو شدن را نداشتند. اگر ما فکر کنيم که اينها انسانهايی بودند که مجبور بودند به اين امور و فضائل آنها اعطائی صرف باشد ديگر الگو شدن برای انسانها معنی نداشت.
لذا در مورد فضائل امير المؤمنين هم عنايات و هم توفيقات و هم مشيت الهی و هم شايستگيهای خود حضرت ميباشد.
در مورد اين مطالب ميتوان به کلماتی از رسول خدا استشهاد کرد به اينکه ديگران اصلاً قابل قياس با امير المؤمنين نبودند که در اين وقت کم نميتوان آنها را بيان کرد.
« والحمد لله رب العالمين»
پیامبر اکرم(ص) چه زیبا در شأن ایشان فرمودند: ولولا انت یا علی لم یعرف المؤمنون بعدی؛اگر تو یا علی بعد از درمیان امتم نبودی اهل ایمان به مقام معرفت نمی رسیدند.
ممنون از مطلب خوبتان التماس دعا
در این روزها و شب ها دعا برای ظهور حجت را بیشتر کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج
فرم در حال بارگذاری ...
امروز 19 رمضان یعنی روزی است که پیشوای عالیقدر بشریت در خون خویش غوطه میخورد. روزی است که مرا به یاد آن فداکاریها، عظمتها و بزرگواریهای او میاندازد. از او خالصانه طلب همت میکنم، عاشقانه اشک یعنی عصاره حیات خود را تقدیمش مینمایم. به کوهساران پناه میبرم تا درد تنهایی، از پس هزارها فرسنگ و قرنها سال با او راز و نیاز کنم و عقدههای دل خویش را بگشایم.
ای خدای بزرگ، تا وقتی که زندهام به وظیفه خویش تا حد طاقت خود بدون خستگی رفتار میکنم. هیچ گاه سنگر را برای دشمن خالی نمیکنم، با ظلم و فساد مبارزه مینمایم، از بینوایان و ستمدیدگان دفاع میکنم، زندگانی خویش را وقف دلهای دردمند و اشک یتمیان و آه بیوهزنان مینمایم. همیشه تو را به یاد دارم، در همه کاری از تو استعانت میجویم و در هر مشکلی از تو راه حل میطلبم.
خدای من، زیباییهای طبیعت تو آنقدر دل فریب است که جان و روح مرا مجذوب خویش ساخته. مصنوع اراده خلاق تو آنقدر دل انگیز است که جز ستاش و پرستش راهی برای تسکین دل پرشور من وجود ندارد. ساعتها با ماه تابان تو مینشینم و راز و نیاز میکنم، در مقابل او اشک میریزم، وقتی که به پشت ابر میرود با بیصبری انتظارش را میکشم، گاهی از زیباییاش چنان شیفته میشوم که فریاد میکشم و دیوانهوار به هر طرف میدوم و آنگاه که خسته و کوفته میشوم به گوشهای نشسته با سکوت خویش همراه با قطرات اشک عمیقترین درود قلبی خود را نثارش میکنم.
اوه، طلوع و غروب آفتاب تو آنقدر زیباست که دربارهاش نمیتوانم چیزی بگویم جز آن که در مقابل آن بایستم، سراپا محو شوم، و تو را تقدیس کنم. اوه، خدایا، زیباییهای تو آنقدر فراوان است که نمیتوانم شماره کنم ولی همین زیباییهاست که مرا بیتاب کرده. میخواهم هر چه زودتر جان و هستی خویش را که خود نیز هدیه اوست سراپا تسلیم وجودش کنم، میخواهم که جان خود را در قربانگاه عشق او قربانی نمایم. میخواهم به دور شمع وجودش بگردم تا سراپا بسوزم، میخواهم در او محو شوم و از خود اثری نیابم.»
مطلبتات خوب بود . یادشان گرامی ، التماس دعا دوست عزیز
فرم در حال بارگذاری ...
بیان اخلاقی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان
در روايات و آيات قرآني بر قلب سليم خيلي تکيه شده است مثلاً در آيه شريفه: «يوم لاينفع مالٌ و لا بنون إلا مَن أتي الله بقلبٍ سليم» روزي که در آن روز هيچ يک از اسباب اتکاء و تکيهگاههاي انسان در اين دنيا به درد انسان نميخورد مگر آن که انسان با قلب سليم در محضر خداوند متعال حاضر شود، مال و فرزند عمدهترين تکيهگاههاي شخص در دنيا است و آنچه که انسان بيشترين بهره را از آن ميبرد مال و فرزند است.
خداوند متعال در آيه فوق ميفرمايد: هيچ يک از مال و فرزند فينفسه در قيامت به درد انسان نخواهد خورد و الا اگر مالی در راه خدا مصرف شده باشد در قيامت هم به انسان نفع ميرساند و همچنين است اگر فرزند صالحی داشته باشد ولی فينفسه مال و فرزند در قيامت نفعی به انسان نخواهند رساند و تنها چيزی که در قيامت به درد انسان ميخورد قلب سليم است، کثرت اعمال و زيارات و دعاها اگر همراه با قلب سليم نباشد هيچ ارزشی ندارد اما اگر قلب سليم باشد ولو اعمال قليل باشد نافع به حال انسان خواهد بود. سلامت قلب آن قدر مهم است که امام باقر (ع) ميفرمايد: «لا سلامة کسلامة القلب»؛ هيچ سلامتی مثل سلامت قلب نيست. سلامتی جسم خيلی مهم است و از بزرگترين نعمتهای الهی است ولی مهمتر از آن سلامت قلب يعنی سلامت روح و جان آدمی است. حال اين قلب سليم که به تصريح آيه قرآن در روز قيامت نافع به حال صاحبش خواهد بود و به تعبير امام باقر (ع) برترين سلامتها و افضل سلامتهاست چيست؟ قلب سليم يعنی قلبی که نسبت به خداوند متعال و مردم سليم باشد، قلب نه ميتواند فقط به خدا سليم باشد و از مردم غافل باشد و نه ميتواند فقط نسبت به مردم سليم باشد و از خدا غافل باشد بلکه قلب سليم قلبی است که اين دو جهت با هم در آن وجود دارد يعنی هم نسبت به خدا و هم نسبت به مردم سليم است. از امام صادق (ع) در مورد آيه فوق سؤال ميکنند که قلب سليم چيست؟ حضرت فرمودند: «القلب السليم الذی يلقی ربَّه و ليس فيه احدٌ سواه و کلّ قلب فيه شرکٌ او شک فهو ساقطٌ» [1] قلب سليم يعنی قلبی که از غير خدا خالی باشد و غير خدا در آن جايی نداشته باشد که اين مرتبه کمی نيست و از هر کسی ساخته نيست. در روايت ديگری حضرت ميفرمايند: «هو القلب الذی سلم مِن حب الدنيا» يعنی قلبی سليم است که حب دنيا در آن نباشد. يک بعد و وجه ديگر از قلب سليم در ارتباط با ديگران است، دوست داشتن ديگران و محبت به ديگران نه فقط در حد يک محبت عادي. اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايند: «لايسلم لک قلبک حتی تحبّ للمؤمنين ما تحبّ لنفسک»؛ قلب وقتی سالم و سليم ميشود که آنچه را که برای خودت ميپسندی و دوست داری برای ديگران هم دوست داشته باشی و آنچه را که برای خودت دوست نداری و نميپسندی برای ديگران هم نپسندی که اين مجاهدت ميخواهد. گفتيم قلب سليم دو بُعد دارد؛ يکی در رابطه با خداوند متعال و بُعد ديگر در رابطه با مردم است، وجه مشترک اين دو بُعد که موجب سلامت قلب است اين است که خود محوری و خود خواهی بايد کنار گذاشته شود و غير خداوند متعال نبايد در قلب انسان باشد يعنی انسان خودش را بايد ناديده بگيرد و آنچه را که برای خود دوست دارد برای ديگران هم دوست بدارد يعنی منيّت کنار گذاشته شود، انسان به حسب طبعش حب نفس دارد، البته حب نفس يکی از کمالات انسانی است، مثلاً اگر مادر حاضر است جانش را به خاطر فرزندش از دست بدهد به خاطر حب نفس است چون فرزند خودش است و الا اگر فرزند خودش نبود حاضر نبود جانش را به خاطر او به خطر بياندازد، پس ريشه حب مادر به فرزند که برترين محبتها در دنيا است حب نفس است. پس انسان حب نفس دارد و همه چيز را برای خودش ميخواهد اما انقطاع از اين حب سلامت قلب ميآورد. پس نشانه سلامت قلب اين است که انسان آنچه برای خودش دوست دارد برای ديگران هم دوست داشته باشد لذا اگر کسی اهل عبادت و تلاوت قرآن و راز و نياز با خداوند باشد اما نسبت به ديگران اين گونه نباشد از قلب سليم برخوردار نيست، پيامبر (ص) علاوه بر عبادت و راز و نياز با خداوند نسبت به مردم مهربان بود و همان گونه که دغدغه هدايت آنها را داشت دغدغه زندگی آنها را هم داشت تا جايی که آيه نازل شد «لعلک باخعٌ نفسک»، لذا دل و قلبی که کينه ديگران را در خود جای داده باشد نميتواند جايگاه حب الهی باشد و مصداق قلب سليم واقع شود. پس بايد سعی کنيم غير از خداوند را از قلب خود خارج کنيم و نسبت به ديگران قلب و دلمان را به مرحلهای برسانيم که ديگران را همرديف خود قرار دهيم به حدی که آنچه که برای خود دوست داريم برای ديگران هم دوست داشته باشيم و آنچه را برای خود دوست نداريم برای ديگران هم دوست نداشته باشيم. «والحمد لله رب العالمين» [1] . کافي، ج2، ص16، حديث5. |
فرم در حال بارگذاری ...
سخنرانی حضرت آیت الله نورمفیدی مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان درهجدهمین سحرماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین الصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین و سحبه المنتجبین سیما بقیه الله و امام العصر (عج) و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یومالدین.
امشب شب 19 ماه مبارک رمضان و اولین از شبهایی است که بندگان به درگاه الهی روی میاورند و به رعا و مناجات میگذرانند. قرآن را که مقدسترین مقدسات است به عنوان شریک و واسطه بین خود و پروردگار قرا داده و آن قسم می دهند.
از سوره قدر و برخی دیگر از سورهها اینگونه استفاده میشود که تمام قرآن یک مرتبه بر قلب نورانی پیامبر گرامی اسلام (ص) نازل شد. یا در آیه دیگری آمده که :«ما قرآن را در شب مبارک نازل کردیم».
رمضان ماهی است که قرآن یکدفعه و یکجا نازل شد اما از سوی دیگر به طور قطع اطلاع دارید که نزول قرآن به صورت دفعی و یک مرتبه نبود بلکه در طول 23 سال به مناسبتهای مختلف کاهی یک آیه، گاهی چند آیه و گاهی یک سوره نازل شدند. بنابراین جمع بین این دو نظر که یکی میگوید قرآن یک دفعه و دیگری میگوید قرآن مرحله به مرحله نازل شد چگونه امکانپذیر است؟
این نکته را برخی از آیات قرآن روشن ساختند. از برخی از آیات اینگونه استفاده میشود که قرآن دو مرحله دارد. یک مرحله آن وحدت و یکتایی است. در این مرحله تفسیر وجود ندارد. قرآن یک حقیقت واحد است.
مرحله دوم آیه آیه است. ذات اقدس الهی در اوایل سوره هود میفرماید: «این قرآن کتابی است که آیات آن مرتبه یکتایی، وحدت و وساطت دارند و بعد آیه آیه میشوند». از این آیه استفاده میشود که قرآن دو مرتبه احکام و تفسیر دارد. در سوره زخرف نیز پروردگار فرموده است: «ما این قرآن را در قالب زبان عربی ریختیم و آن را آوردیم پایین تا شما آن را درک کنید که این را با تعتقل میتوانید درک کنید، اما این قرآن در نزد ما بسیار بالا و دست نیافتنی است که دست غقل نیز به ان نمیرسد».
پس بنابراین میتوانیم بگوییم آن حقیقت واحد در یک شب و به یکباره بر قلب رسول الله نازل شد. فقط آن قلب میتوانست حقیقت قرآن را دریابد، اما این قرآن که دست ماست به مناسبتها و موضوعات مختلف آیه آیه نازل شد. برای مثال: رسالههای عملیه هزاران مسئله دارند که از قوه ادراکی مرجع تقلید خارج میشوند.
این قوه ادراکی در وجود مرجع تقلید جزء جزء نیست بلکه به صورت یک مجموعه واحد قرا دارد، زمانی که به صورت جزء جزء درمیآید شکل کتاب به خود میگیرد. قرآن هم یک حقیقت واحد داد و آن حقیقت توحید است که در قالب اعتقادات و به شکل احکام و دستورات و اخلاق تجلی مییابد. فقط قلب نورانی پیامبر عظیمالشان اسلام میتوانست این حقیقت واحد را دریابد و کل آن در قلبش تجلی یابد. آن هم در شب مبارکی همچون قدر.
میگویند قدر، شب انسانهای کامل است. آنها در این شب برای خود عالمی دارند. قدر، شبی بود که نبی مکرم اسلام (ص) آنقدر بالا رفت و به مقام قرب ذات اقدس الهی رسید. قرآن همه چیز ماست، دنیا و آخرت ما، کتاب زندگی و برنامه ما. مسلمانان باید خود را با این برنامه منطبق کنند. دستورات الهی را باید بدانند و به آن عمل عمل کنند.
همه باید بیشتر با تفسیر قرآن آشنا شویم تا منزلت ما در روز قیامت بیشتر شود. به هر میزان که با تفسیر قرآن آشنا شویم به همان اندازه منزلت مییابیم. لذا کسی به اندازه پیامبر گرامی اسلام (ص) منزلت ندارد.
فرم در حال بارگذاری ...
<< 1 ... 175 176 177 ...178 ...179 180 181 ...182 ...183 184 185 ... 257 >>