فهرست مطالبتماس ورود
چگونه رمضانی بمانیم؟!
ارسال شده در 18 مرداد 1392 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در مناسبتهاي روز

فلسفه رمضانی شدن

آموزه های قرآنی، به دنبال بیان حقیقتی هستند که از آن به متاله، خدایی و ربانی شدن انسان یاد می شود؛ زیرا خداوند انسان را برای هدف والای خلافت الهی آفریده است. (بقره، آیه 30) خداوند در همه فرزندان آدم (ع) این ظرفیت خدایی و ربانی شدن را قرار داده است.

برای رسیدن به این مقام والا، خداوند فرصت استثنایی در بهشت نخستین بودن را نیز به انسان داد تا به دور از هر گونه مشقت های بیرونی چون تشنگی، گرسنگی، آفتاب سوزان و عریانی (طه، آیات 118 و 119) در محیطی مناسب، خلافت الهی را به عهده گیرد، ولی به دلیل فقدان عزم جدی درگام نخست (طه، آیه 115) بی تقوائی نسبت به میوه درخت ممنوع پیشه کرد و در اثر وسوسه ابلیس،این دشمن سوگند خورده، از آن میوه خورد و به شقاوتی که خداوند از آن بیم داده بود، به هبوطی از آن بهشت گرفتار آمد و دچار رنج و مشقت های پیش گفته شد.(طه، آیات 116 تا 120؛ بقره،آیه 30تا 37 و آیات دیگر)

با این همه خداوند به سبب توبه حضرت آدم (ع) با بهره گیری از کلمات تامات الهی (بقره 37) یعنی اهل بیت(ع)، از نفرین و لعن خداوندی به دور ماند و تنها دچار هبوط از آن محیط آسایش شد؛ هرچند که ابلیس به سبب عدم توبه،گرفتار هبوط و لعن شد. (نحل، آیه 98، بقره، آیات 30 تا 38 و آیات دیگر)

خداوند پس از هبوط آدم (ع) راه بازگشت و رسیدن به خدایی و ربانی شدن را درشکل جدیدی به عنوان هدایت وحیانی (بقره، آیه 38، طه، آیه 124) ارائه می دهد تا انسان در شرایط جدید نیز بتواند مسئولیت اصلی خود را به عهده گیرد و بر کائنات به عنوان خلیفه الهی حکومت کند.

آنچه در آموزه های وحیانی کتب آسمانی بویژه قرآن بیان شده راهنمایی فعلیت بخشی به اسماء و صفات الهی است که در انسان سرشته شده است. انسان ها می توانند با بهره گیری از دو پیامبر باطنی (عقل و فطرت)و پـیامبر ظاهری، مسیر فعلیت بخشی اسمای الهی را از طریق عبودیت و اطاعت بپیمایند و با خدایی شدن، مظهر پروردگاری و ربوبیت خداوند شده و خلافت را به عهده گیرند.

از آن جایی که مهم ترین بلای جان آدمی، بی تقوایی است، بسیاری از آموزه های قرآنی با محوریت تقوا سازی بیان شده است. از این رو تقوا در آیات قرآنی از واژگان کلیدی است و بسیاری از اعمال و مناسک به قصد تحقق یا تقویت تقوا در انسان وارد شده است؛ چنانکه احکام تحریمی و یا مصادیق گناه، بیانگر مواردی است که انسان را به بی تقوایی می کشاند و انسان را از فعلیت بخشی اسمای الهی در ذات باز می دارد.

خداوند افزون بر راهکارهای معمولی و عادی حفظ و تقویت تقوا، راهکارهای خاصی را نیز معرفی کرده است که از آن جمله می توان به دوره کوتاه مدت ماه رمضان اشاره کرد که در طول هر سال یک ماه برگزار می شود تا بستری برای تقواگرایی بشر باشد.

در این دوره های کوتاه مدت و فشرده، دشمن بیرونی و سوگند خورده یعنی ابلیس و شیاطین هم پیمان وی، در بند می شوند. شیاطین در طول مدت یک ماه رمضان اجازه ندارند تا بشر را در شرایط توفان وسوسه ها قرار دهند. این گونه است که هر انسانی در شرایطی چون روزهای طولانی و گرم و توانفرسای تابستان، می تواند روزه بگیرد بی آن که فشار مضاعفی را تحمل کند.

در طول این دوره، فرشتگان به محافظت و حمایت خاص از روزه داران می پردازند و این امکان فراهم می آید که تقوا یعنی پرهیز از گناهان بلکه حتی مباحات را بیاموزند و از مهم ترین عناصر تحریکی بشر یعنی خوردن و نوشیدن و لذات جنسی، به دور باشند. لذا هر کسی در بستر مناسب ماه رمضان می تواند تجربه ای از تقوای الهی را داشته باشد.

خداوند درباره فلسفه رمضانی شدن انسان می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بودند مقرر شده بود، شاید که پرهیزگاری پیشه کنید. (بقره، آیه 183)

در این آیه به صراحت هدف از روزه داری در ماه رمضان را دست یابی به تقوا بیان می کند. تأکید بر واژه لعل (شاید) و آوردن فعل مضارع (تتقون) برای این است که این روزه داری در ماه رمضان تنها بسترسازی است تا شما تقوا را پیشه خود سازید و این تقوایی که در ماه رمضان از طریق روزه داری به دست می آورید در ماه های دیگر سال ادامه دهید.

در این آیه بیان نشده که انسان با روزه داری متقی می شود و اسم و عنوان متقی بر چنین شخصی صادق است؛ زیرا عنوان اسمی متقی زمانی صادق است که شخص هرگز در هیچ مکان و زمانی هیچ یک از عوامل تقواشکن را انجام ندهد و همواره خود را در دژ تقوا از گناهان و محرمات و زشتی ها و ناپاکی ها در امان نگه دارد.

اما روزه داری در ماه رمضان این فرصت استثنایی را به بشر می دهد که تقوا پیشه کردن را تمرین کند؛ زیرا شرایط ماه رمضان بسیار استثنایی است. از جمله شرایط مطلوب و مناسبی که در این ماه برای تقواسازی وجود دارد، فرمان وحیانی الهی برای شناخت مصادیق تقوا و راه رسیدن به آن است که در این ماه نازل شده است.

همچنین در این ماه فرقان (قدرت تشخیص حق و باطل) به انسان ها داده شده است؛ چنانکه در این ماه با محدودسازی شیاطین و ابلیس اجازه وسوسه گری به آنان داده نمی شود؛ چنانکه در این ماه به ویژه شب قدر که ارزش و منزل آن برای مردم همچنان ناشناخته خواهد ماند، روح و فرشتگان فرود می آیند و زمینه و بسترهای کمال یابی بشر را رقم می زنند.

خداوند در آیه 185 سوره بقره در مقام منزلت ماه رمضان می فرماید: «ماه رمضان، همان ماه است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، کتابی که مردم را راهبر و متضمن دلایل آشکار هدایت و میزان تشخیص حق از باطل است.

پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد.»در آیات سوره قدر و نیز آیات نخست سوره دخان، مقام و منزلت ماه رمضان و آثار و برکات آن در تقواسازی بشر و رسیدن به هدایت الهی و دست یابی به مقامات انسانی و الهی بیان شده است.

از این آیات و نیز روایات معتبر این معنا به دست می آید که هدف از رمضانی شدن، آمادگی برای حرکت در مسیر تقوایی است که نهایت آن فعلیت یابی اسمای الهی و قرار گرفتن در مقام خلافت الهی و مظهریت در ربوبیت در مقام فنا و لقای الهی است.

تلاشی که انسان در ماه رمضان با امساک و خودداری از گناهان و حتی مباحات انجام می دهد، میوه ای شیرین دارد که نخستین آثار آن میوه تقوا است و کامل ترین میوه آن فنا و لقای الهی (نجم، آیه 39) و رسیدن به مقام رضوان الله (فجر، آیات 27تا 29؛ توبه، آیه 72) و قاب قوسین او ادنی (نجم، آیه 9) می باشد.

منتهای رمضانی شدن

چنان که گفته شد، رمضانی شدن به معنای قرار گرفتن در مسیری است که از آن به متقی شدن یاد می شود؛ زیرا انسان به طور طبیعی و فطری به سوی کمال می رود، ولی موانعی در سر راه انسان قرار می گیرد که اجازه نمی دهد تا این سیر طبیعی تحقق یابد و اسمای الهی در انسان فعلیت پیدا کند و انسان خدایی (متاله) شود.

از این رو مساله تقوا به معنای پرهیزگاری و دوری و اجتناب از موانع مطرح می شود تا آدمی به دور از هرگونه موانع بتواند مقتضی خدایی شدن را فعلیت دهد. پس تقوا نقش کلیدی در خدایی (متاله) شدن انسان دارد.

با نگاهی به گزارش قرآن درباره هبوط آدم از بهشت آغازین به خوبی این معنا دانسته می شود که تقوا تا چه اندازه در مسیر کمال یابی انسان نقش دارد؛ زیرا لاتفعل (انجام ندادن) و پرهیز از برخی از چیزها که مانع جدی بر سر راه خدایی شدن انسان می باشد، به انسان کمک می کند تا خلافت را بی رنجی به دست آورد. رنج انسان تنها خودداری و اجتناب است؛ چرا که پرهیز از پلیدی و رجس، خود به معنای کار افتادن دستگاه کمال گرایی بشر خواهد بود.

هر انسانی باید با پرهیز و اجتناب از محرمات و انجام ندادن و نزدیک نشدن به برخی از امور که بازدارنده و مانع جدی در سر فعلیت یابی اسمای الهی در انسان می باشد، خود را به مقام خلافت برساند.

پس فلسفه رمضانی شدن، متقی شدن است که خداوند با عنوان لعلکم تتقون در آیه 183 سوره بقره بر آن تاکید دارد و آن را علت وجوب روزه داری بر انسان ها در همه شرایع دانسته است. این گونه است که انسان در مسیر عروج به کمالات تنها لازم است خود را از محرمات و مکروهات باز دارد تا اجازه دهد واجبات و مستحبات فعلیت یابد؛ زیرا مقام خلافت الهی خود به خود مقتضی احسان، ایثار و کارهای نیک و صالح است.

به سخن دیگر، براساس آموزه های وحیانی قرآن، حقیقت هر انسانی، پاکی و نیکی است و تنها عوامل بازدارنده بیرونی و درونی اجازه نمی دهد تا این حقیقت بروز و ظهور کند، پس لازم است تا با تقوا و اجتناب از آن موانع، اجازه داده شود تا حقیقت، خودنمایی کند. این جلوه گری حقیقت باطنی هر انسانی به معنای فعلیت یابی اسما و صفات الهی در شخص و ظهور و بروز آن خواهد بود که همان معنای دیگر خلافت و ربوبیت انسانی است.

راههای رمضانی ماندن

بنابراین، از نظر آموزه های قرآنی، رمضانی شدن هر چند مهم و اساسی است ولی نسبت به رمضانی ماندن بسیار کم اهمیت است؛ زیرا شرایط رمضانی شدن به سبب محدودیت ها و حبس دشمنان سوگند خورده، بسیار آماده و فراهم تر است و هر کسی در شرایط ماه رمضانی به آسانی می تواند از موانع کمال و فعلیت یابی، پرهیز و اجتناب نماید، اما این دوره تمرینی همانند تمرین در استخر است.

اگر انسان بتواند پس از این تمرین ها در فضای مناسب و بسته استخر رمضان، در فضای متلاطم و توفانی دریای زندگی نیز شناگر ماهری باشد و خود را از توفان وسوسه های درونی و بیرونی حفظ کند و غرق دنیا و موانع رشدی نشود، آن گاه است که می توان به او به عنوان انسان رمضانی درود و آفرین فرستاد.

هر انسانی به سبب شرایط بسیار مساعد و مناسب رمضانی می تواند رمضانی شود و تقوای الهی را تجربه نماید، اما اگر بتواند خود را در شرایط توفانی وسوسه های ابلیسی و شیاطینی در طول سال حفظ کند، چنین شخصی به عنوان متقی یعنی رمضانی شده، همان کسی است که در مسیر متاله شدن به پرواز درآمده است و از روی چکاد شب های قدر به آسمان خدایی شدن پریده و در افق های بیکران اوج گرفته است.

اگر انسان بتواند با خود در این ماه عهد ببندد از هر آنچه در ماه رمضان ترک و اجتناب کرده، در طول سال به شکلی دیگر اجتناب کند، این امید هست که رمضانی ماندن را تجربه کند. اگر او تا دیروز حتی از مباحات پرهیز داشته، امروز پس از عید فطر هم بتواند با نوعی محدودیت اختیاری خود را از آن حفظ کند، آن گاه است که می بایست جشن اخلاص و تقوا را برگزار کند و از مقام متقین و آثار آن بهره مند گردد.

خداوند ماه رمضان را همانند حالات اضطراری قرار داده است. انسان در حالات اضطراری این امکان را دارد تا حقیقت توحید را دریابد و در زمانی که دست از همه اسباب ظاهری بریده، به سبب حقیقی بیاویزد و از چنگال توفان بلا و مصیبت برهد.

اما اگر انسانی بتواند به اختیار خویش این اضطرار را در خود حفظ کند و همواره اسباب را در طول اراده و مشیت الهی قرار دهد، آن گاه این امکان را خواهد داشت که همواره مستجاب الدعوه باشد و خداوند در همه حالات او را پاسخ دهد.

اگر انسان رمضانی شده، بتواند این اضطرار و حالت خاص رمضانی شدن را در خود حفظ کند و همواره حتی از مباحات به گونه چشم و دل سیر باشد، آن گاه می توان امید داشت که این شخص در طول سال رمضانی خواهد ماند و عنصر اساسی تقوا در او از حالت فعلی به حالت اسمی درمی آید.

تفاوت دو حالت فعلی و اسمی در این است که انسان از فوتبالیست بودن تفریحی به فوتبالیست بودن حرفه ای تبدیل شود و از حکم و داوری در یک مسأله ای به عنوان حاکم و قاضی دارای پست و منصب درآید.

اگر کسی حالت (تتقون) را به حالت (متقی) درآورد، آن موقع است که تمام زندگی اش، اجتناب و پرهیزگاری خواهد بود و هرگز به زشتی و پلیدی و گناه و محرمات بلکه حتی مباحات به شکل افراط و اسراف و تبذیر و مانند آن نزدیک نخواهد شد و در مباحات نیز اعتدال را مراعات می کند.

خداوند به هر انسانی این امکان را داده تا حقیقت توحید را در مقام اضطرار دریابد و این گونه بر او اتمام حجت می کند، همچنین خداوند به هر انسانی این امکان را بخشیده تا تقوا و لذات و آثار آن را در ماه رمضان به خصوص تجربه کند.

پس با اختیار خود باید تلاش کنیم که در حالت اضطرار باشیم و حقیقت توحید همیشه در ما تجلی کند و به اضطرار، همواره خود را اهل تقوا قرار دهیم. این همان اضطرار بالاختیاری است که انسان را به مقامات عالی خدایی و ربانی شدن می رساند و منتهای سیر انسانی تحقق می یابد.

بنابراین، روز عید فطر می بایست جشن پیمان با حقیقت خلافت و مظهر تمام و کمال خداوندی یعنی پیامبر(ص) باشد و از خداوند بخواهیم تا ما را در همان مسیر کمالی و صراط مستقیم آن حضرت قرار دهد و از هر آنچه آن حضرت(ص) و خاندان پاکش(ع) از پرهیز و اجتناب داشتند، پرهیز کرده و از هر آنچه ایشان بدان گرایش داشته گرایش داشته باشیم.

این گونه می توانیم در مقام مخلصان (به کسر لام» درآئیم تا زمینه برای ورود به مقام صالحان و نیکوکاران فراهم آید و در نهایت خداوند به عنایت خویش ما را نیز همانند پیامبران و اولیای ایشان در جرگه و مقام مخلصون (به فتح لام) درآورد.

اضطرار بالاختیاری که ما برای خود پس از عید فطر پدید می آوریم همان میوه شیرین یک ماه تمرین در استخر اضطرار غیراختیاری و از سر اجبار است. این گونه است که در دریای توفانی بر بال تقوا و نیکوکاری سوار شده و تا اوج بی نهایت خدایی شدن می پریم. باشد با خود این گونه در عید فطر عهد بندیم تا همان گونه که رمضانی شدیم، رمضانی بمانیم و خدایی شدن را تجربه کنیم.


نظر دهید »
فطر عید بندگی خداست/ مردم در چهارچوب قانون به دنبال تغییر هستند
ارسال شده در 18 مرداد 1392 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در مؤسس مدرسه, سخنرانی

آیت الله سیدکاظم نورمفیدی،مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)، نماینده ولی فقیه در استان گلستان و امام جمعه گرگان، صبح امروز (18 مرداد) در خطبه های نماز عید سعید فطر در مصلی گرگان گفت: انتخاب رئیس جمهور در یک انتخابات سالم و آزاد توسط مردم نشان داد مردم در چهارچوب قانون اساسی و اعتقاد به آن به دنبال تغییرند.

وی افزود: اگر برخی می گفتند مردم از روحانیت خسته اند با این انتخاب مردم نشان دادند که اینطور نیست، مردم ممکن است از روش ها سیر شوند و آن را پس بزنند اما اگر شخصیتی تابع قانون باشد پس نمی خورد و اعتماد مردم به روحانیت بیشتر است، روشها برای مردم قابل اعتناست.

آیت الله نورمفیدی تصریح کرد: شعارهایی که رئیس جمهور در تبلیغات انتخاباتی مطرح کرد و در مراسم تنفیذ و تحلیف نیز بر آن تاکید داشت، اعتدال، شایسته سالاری و امید بود.این شعارها نشان می دهد مردم از افراط و تفریط و تندی هایی که در گذشته می دیدند خسته شده اند و به دنبال اعتدال هستند.

وی ادامه داد: مردم اعتدال در قالب همان ارزش های انقلاب و قانون اساسی می خواهند که به معنای برون رفت از اصول نیست، تندی ها و خشونت ها پاسخ نداده و مردم از این رفتارها متنفرند.

نماینده مردم گلستان در مجلس خبرگان رهبری اظهارداشت: اداره کشور کار سنگینی است که تنها از عهده شایستگان بر می آید و تنها این افراد باید این سنگینی را حمل کنند، آنچه کشور را اداره می کند شایستگی و شایسته سالاری است.

وی گفت: جریانات زندگی و فراز و نشیب های آن نباید به شکلی باشد که امید را از دلها بیرون ببرد، یکی از اصول مورد توجه دولت باید این باشد که امید بدهد و همه به کار و زندگی خود امید داشته باشند.

آیت الله نورمفیدی افزود: رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ به دو نکته بسیار مهم اشاره کردند اول اینکه انتظارات مردم از رییس جمهور نباید بیش از مقدورات باشد و انتظار عملی شدن یک روزه همه وعده ها را داشته باشند بلکه پیش درآمد و شروع کارها باید بیانگر حرکت به سوی خوبی باشد.

خطیب جمعه گرگان ادامه داد: همه احزاب و گروه های سیاسی باید همکاری کنند، به نظر می رسد که اعضای کابینه منتخب افرادی کارکشته و شایسته هستند، آنچه از نمایندگان مجلس انتظار می رود اینست که مسائل جناحی و حزبی رامورد نظر قرار ندهند و به توانمندی و پایبندی افراد به اصول انقلاب متوجه باشند.

وی افزود: مصالح خودی کشور باید مورد نظر باشد و به مسائل حزبی و جناحی توجه نکنیم.

نماینده ولی فقیه در گلستان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به زکات فطریه گفت: فطریه از واجباتی است که فرد را بیمه می کند و میزان آن در ازای گندم 3هزار تومان و در ازای برنج 15 هزار تومان برای هر فرد است، این فطریه در وهله اول به افراد نیازمندی که خودتان می شناسید و دستشان برای گرفتن کمک دراز نمی شود تعلق می گیرد که کمک به آنها از بهترین عوامل قرب به ذات اقدس الهی است.

وی در خطبه اول نماز عید سعید فطر گرگان گفت: با توجه به اینکه فریضه روزه در همه امت ها بوده اما تنها امت حضرت محمد(ص) عید فطر دارند.

آیت الله نورمفیدی ادامه داد: فطرت انسان در اثر گناه و مشغله کدر می شود و در ماه رمضان این آلودگی ها را پاک می کنیم و در پایان این ماه عید داریم، فطر عید بندگی خدا است و آنها که روحیه بندگی دارند و احساس بندگی می کنند امروز خوشحالند که توانسته اند وظایف خود را به خوبی انجام دهند.

وی در پایان خطبه ها، خود و دیگران را به تقوای الهی دعوت کرد.


نظر دهید »
آیت الله نورمفیدی مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان: عیدفطر، عید شکر نعمت بزرگ حضور در میهمانی خدا است
ارسال شده در 17 مرداد 1392 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در مؤسس مدرسه, سخنرانی

آیت الله نورمفیدی:عید فطر، عید شکر نعمت بزرگ حضور در میهمانی خدا است. عید فطر از ابعاد معنوی، سیاسی، و اجتماعی بسیار مهم است. به گفته وی، در ماه رمضان و این عید، نعمتهای بزرگ مادی و معنوی بیشماری وجود دارد، اما نعمتهای معنوی این ماه و این عید بزرگتر از نعمتهای مادی است. وی تصریح کرد: ما باید خدا را شکر کنیم که به ما توفیق داد تا در این ماه، میهمانش باشیم و باید شکرگزار این نعمت الهی باشیم، زیرا خداوند ما را محرمگاه خود راه داده است. وی در خصوص ابعاد اجتماعی و سیاسی عید فطر گفت: در این روز همه مسلمانان در کنار هم به نماز می­ایستند و دست تعظیم در برابر پیغمبر اسلام بر سینه می گذارند و این خود باعث شرافت، پیامبر است و چه کسی حق دارد که به پیامبر توهین کند. وی یادآور شد: آن کشیش بدبخت، نادان و بیچاره آمریکائی به پیامبر (ص) توهین کرد، که اگر این فرد عالم دینی واقعی بود، باید می فهیمد که این کتاب آسمانی بیش از 5/1 میلیارد مسلمان است و نباید توهین کند. نماینده مردم گلستان در مجلس خبرگان رهبری افزود: مردم مسلمان دنیا پس از این حرکت گستاخانه، با وحدت خود، ترس بزرگی بر دل آمریکا انداختند و ارادت خود را به پیامبر نشان دادند که از دامان پیامبر دست بر نمی دارند.

2 نظر »
عید فطر، عید ضیافت الهی و جشن روزه داری با عبادت است
ارسال شده در 17 مرداد 1392 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در مؤسس مدرسه, سخنرانی

آیت الله نورمفیدی مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)وامام جمعه گرگان، عید فطر را عید ضیافت الهی و جشن روزه داری با عبادت بیان کرد و گفت: در روز فطر عید روزه داری را با عبادت خداوند جشن می گیریم.

ایشان فرمودند:اعیاد فطر و قربان در اسلام اعیاد مهمی هستند.

وی افزود: عید فطر، عید ضیافت الهی است و عید قربان، عید لقاء الله است.

آیت الله نورمفیدی با بیان اینکه عید واقعی روزی است که دل از غیر خدا پاک شود، تصریح کرد: دل با ایمان در حرم امن الهی آرامش می گیرد.

نماینده ولی فقیه در گلستان گفت: ایمان واقعی به انسان آرامش می دهد پس باید کاری کنیم که در این جهان در بهشت خداوند داخل شویم.

وی با اشاره به (30 مرداد)، سالروز هجوم رضاخان به مسجد گوهرشاد، افزود: 77 سال قبل به دلیل کشف حجاب رضاخانی ملت ایران، به خیابان ها ریختند و توسط نیروهای طاغوت به خاک و خون کشیده شدند.

امام جمعه گرگان گفت: (31 مرداد) 40 سال قبل صهیونیست ها به مسجد الاقصی حمله کردند و در واکنش به این اقدام، این روز، روز جهانی مسجد نامگذاری شد.

وی اظهار داشت: مسجد جای، عبادت، تمرکز و تحرک است و نباید آن را خالی کرد.

آیت الله نورمفیدی افزود: مسجد از نظر فرهنگی جای عبادت است و از دید نظامی حرکت سپاه اسلام از مسجد است ومحراب به معنای جای جنگ و جایی است که باید با شیطان به جهاد پرداخت.

نظر دهید »
دیدگاه امام خمینی نسبت به خبر و خبررسانی (به مناسبت روز خبرنگار)
ارسال شده در 17 مرداد 1392 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در مناسبتهاي روز

«من میل ندارم رادیو هر وقت باز مى شود اسم من باشد، مدت هاست که از این جهت متنفرم، این کار غلطى است، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است، زیادى اش مضر است.» (صحیفه امام، ج 19، ص 362)
«من مدتهاست که وقتى مى‌بینم رادیو-تلویزیون را هر وقتى بازش مى کنم از من اسم مى برد، خوشم نمى‌آید. ما باید به مردم ارزش بدهیم…  رادیو چند دفعه، تلویزیون چند دفعه، این کارها مردم را خسته مى‌کند هیچ محتوا هم ندارد… اول خبر که مى خواهد شروع کند عکس مرا مى گذارند، آن را بردارید، و اگر کسى از شما سؤال کرد بگویید فلانى گفته است.» (همان، ص 346و347)
در کشورمان، روز 17 مرداد ماه هر سال به نام «روز خبرنگار» به ثبت رسیده است. روزی که یکی از اصحاب رسانه، خبرنگار خبرگزاری ج ا ا، شهید محمود صارمی در افغانستان توسط تروریست‌های طالبان در سال1377 به شهادت رسید. البته شهادت اصحاب رسانه به دست طالبان و محکوم شدن آنها توسط طالبان و اندیشه طالبانی امر عجیب و جدیدی نبوده و نیست، در طول تاریخ بشریت، همیشه تحجر و دگم اندیشی (مثلا طالبانیسم) مخالف و در برابر آزاد اندیشی و اطلاع رسانی سالم بوده است. اصحاب رسانه معمولا کارشان آگاهی بخشی عمومی است و  این البته از طرف قدرتمداران با موانعی روبه رو است. 
به هر حال، به همین مناسبت در نوشته حاضر دیدگاه امام خمینی درباره خبر و خبررسانی سالم را مورد بررسی قرار داده و در صدد پاسخگویی به این پرسش هستیم: «در خبر و خبررسانی اصل بر چیست؟ «مردم محوری» یا «شخص محوری»؟
خبر و خبررسانی چیست؟
پاسخ به این پرسش بخش زیادی از موضوع و ادبیات روزنامه نگاری و خبر و خبررسانی را دربر می گیرد. توضیحات و تعاریف بسیاری بر آن نوشته شده است. خلاصه آنکه قلمرو مفهومی وسیعی را تشکیل می دهد، اما در این یادداشت فقط به یک توضیح و تعریف آن که به موضوع بحث ما و اندیشه حضرت امام نزدیک است، اشاره می کنیم:
خبر آن چیزی است که: «باید فوراً، پس از حادثه به جریان افتد. برای عموم جالب باشد. حاوی اطلاعات تازه باشد. خنثی نباشد و ادراکات فرهنگی جوامع خاصّ خود را منعکس نماید.»
با توجه به این تعریف و توضیح به بررسی دیدگاه حضرت امام می پردازیم.
با بررسی بعضی از فرمایشات حضرت امام که معمولاً در دیدار با اصحاب رسانه، به ویژه صدا و سیما در طول ده سال بعداز پیروزی انقلاب بیان داشته اند، متوجه می شویم که نگاه ایشان به خبر، شخص محور نیست، بلکه موضوع محور و مردمی بودن و عدم تکرار آن است. حضرت امام مخالف این هستند که در ارائه خبر، شخصیت و موقعیت و پست و مقام عامل و موجب توجه و گزارش خبر شود. در این باره می فرمایند:
«اینکه بگویند من هر روز به کى، چى گفتم، این تکرارى است. آخر هر روز من یک مسئله اى را مى گویم، و هى تکرار مى کنند که فلانى چه گفت. این چه فایده اى دارد. اما در هر گوشه کشور اگر اتفاقى افتاده باشد، این خبر است و اخبار را براى مردم گفتن مفید است.» (صحیفه امام، ج 19، ص 362)
و در بخشی دیگر بر مفید بودن خبر بر حال عموم مردم و زندگی جمعی آنان تأکید کرده و خبری را با ارزش و آموزنده می دانند که در آن اطلاع رسانی از کاری باشد و تعلیم دهنده به مردم باشد، نه صرفاً  خبر از یک شخص و شخصیت، لذا می گویند: «باید با اخبار مردم را تعلیم کرد و باید اخبار به صورتى باشد که مفید باشد، باید کارى شده باشد تا اخبار باشد.» (همان، ج 19، ص 363)
در همین راستاست که خطاب به اصحاب رسانه تذکر می دهند: «من میل ندارم رادیو هر وقت باز مى شود اسم من باشد، مدت هاست که از این جهت متنفرم، این کار غلطى است، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است، زیادى اش مضر است، این به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبک مى کند. اشخاص، شخصیت هایشان با خودشان است، این طور نیست که اگر اسمشان زیاد یا کم مطرح گردد، شخصیتشان زیاد یا کم شود. در ایران هر کس معلوم است چه جورى است. بنابرین، آنچه راجع به خودم مى گویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به جاى آن، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمى کرده است… مردم وقتى مى خوانند استفاده کنند، احساس کنند مطلبى است.» (صحیفه امام، ج 19، ص 362)
در فرازی دیگر در دیدار با مسؤولان و کارکنان صدا و سیما با انتقاد و ناراحتی می‌فرمایند: «من مدتهاست که وقتى مى‌‌بینم رادیو- تلویزیون را هر وقتى بازش مى کنم از من اسم مى برد، خوشم نمى‏آید. ما باید به مردم ارزش بدهیم، استقلال دهیم و خودمان کنار بایستیم و روى خیر و شرّ کارها نظارت کنیم… اما آن [اقشار مختلف مردم] بیچاره ها که کار مى‌کنند هیچ چیز دستشان نباشد، ولى ما که هیچ کاره هستیم دست ما باشد، به نظر من این صحیح نیست. من گفته ام که آن چیزهایى که مربوط به من است گفته نشود… [مگر مسائلی مثل] عید فطر، عید قربان، تنفیذ رئیس جمهور، اینها مسائلى است، اما ما بقى، مثل ملاقات امروز من با شما [کارکنان و مسؤولان صدا و سیما] که با هم صحبت مى کنیم، این دیگر در رادیو - تلویزیون گفتن ندارد که رادیو بگوید، تلویزیون بگوید، رادیو چند دفعه، تلویزیون چند دفعه، این کارها مردم را خسته مى کند هیچ محتوا هم ندارد… اول خبر که مى خواهد شروع کند عکس مرا مى گذارند، آن را بردارید، و اگر کسى از شما سؤال کرد بگویید فلانى گفته است.
[آقاى محمد هاشمى، مدیر عامل وقت رادیو - تلویزیون در این لحظه اظهار می‌کنند: شما در قلب مردم جا دارید که حضرت امام فی الفور پاسخ می‌دهند:]
قلب مردم در غیر از اینهاست. مسئله اینها نیست… آن باب دیگرى است. در هر صورت بعضى مواردى که لازم است مانعى ندارد، در غیر آن موارد، من میل ندارم.»
«واقع آن است که آن قدر که پابرهنه‌ها به رادیو- تلویزیون حق دارند، ما نداریم. این یک واقعیت است و تعارف نیست؛ واقع این است که آنها این نظام را درست کرده اند و این نهضت را به وجود آوردند؛ همین جمعیت هستند که پیروزیها را به دست آوردند؛ از قشر بالا کسى در این مسأله حقى ندارد. البته ما هم در اصل مطلب شرکت داشته ایم، اما حق با آنهاست.» (صحیفه امام، ج 19، ص 346)
کیفیت خبر
در رابطه با کیفیت و منبع خبر حضرت امام نظرات جالب و مهمی دارند که به زبان خیلی ساده بارها در زمان‌های مختلف بیان داشته‌اند. ایشان به صحت و سقم خبر و یا اینکه افرادی که در رسانه‌های جمعی مطلبی را نقل می کنند، به راستی و درستی آن دقت نمایند، تأکید کرده و می فرمایند:
«آنچه در خبرگزارى‌ها مهم است کیفیت آن است؛ زیرا هر کدام که به راستى و راستگویى نزدیکتر باشند، شوق انسان را به گوش دادن بیشتر مى‌کنند. در جمهورى اسلامى، باید صادقانه تمامى اخبار… براى مردم بازگو شود.» (همان، ج 17، ص 13)
یا اینکه درباره منبع خبر تذکر می‌دهند: «رادیو و تلویزیون موظفند اخبارى را نقل کنند که صد در صد صحت آن ثابت مى‌باشد… اخبار را از غیر منابع موثق نقل ننمایند.» (همان، ج 13، ص 228)
در رابطه با بیان اخبار مفید در مطبوعات نیز می‌فرمایند: «اخبار روزنامه ها تکرارى نباشد، آخر کى با کى ملاقات کرده، این چه خبر مهمى است؟ این اصلًا قابل نیست بگوییم خبر، تا بگوییم مهم! اینکه بگویید من هر روز با کى ملاقات و به او چه گفتم، این تکرارى است. آخر هر روز من یک مسأله را مى گویم، و هى تکرار مى کنند که فلانى چه گفت، این چه فایده اى دارد؟ من راجع به خودم مى گویم که عکس من مطلقاً در صفحه اول نباشد، همان طور که گفتم. گاهى لازم است که گفته شود، مثلًا فرض کنید بناست ریاست جمهورى معرفى شود، خوب، این مسئله مهمى است و یا مثلًا هیأت دولت آمده است، خود این مسئله‌اى است، ولى هر چند وقت یک بار از این مسائل پیدا مى‌شود. اما هر روز کى آمد این جا و من چى گفتم و چى شد و یا کى با کى ملاقات کرد، این چه اثر و فایده اى دارد؟» (همان، ج 19، ص 363)
جایگاه مردم در رسانه‌های جمعی
مردم محور اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی امام خمینی است. این دیدگاه در نگاه رسانه‌ای ایشان نیز موج می‌زند. در جای جای نظرات مربوط به رسانه‌های جمعی و جراید و مطبوعات امام به مردم توجه شده و اصل، آنها گرفته شده اند، نه مسؤولان و مدیران نظام. در بخشی از فرمایشات امام آمده است:
«رادیو-تلویزیون و مطبوعات مال عموم است… از این جهت، من به سهم خود خیال دارم که راجع به من کم باشد، مگر در مواقع حساسى که لازم است… آنچه خوب است در رادیو- تلویزیون و مطبوعات باشد، آن است که براى کشور اثرى داشته باشد. مثلًا اگر زارعى خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جاى مقامات کشور در صفحه اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است، این منتشر بشود. و یا کارمندى خوب کار کرد، و یا اگر طبیبى عمل خوبى انجام داد، عکس او را در صفحه اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است. این باعث تشویق اطبا مى شود و بیشتر دنبال کار مى روند. یا مثلًا اگر کسى کشفى کرد، باید مفصل با عکس و مطلب باشد، یا اگر کسى سارقى را دستگیر نمود، و یا یک کشاورز و یا هنرمند و یا جراح، که متأسفانه نه اسمشان است و نه عکسشان، در حالى که اینها لایق‌اند تا در روزنامه ها مطرح شوند، خلاصه، باید اساس تشویق اشخاصى باشد [که‏] در این کشور فعالیت مى‌کنند؛ اینها به این کشور حق دارند، به این روزنامه ها حق دارند، به رادیو- تلویزیون حق دارند.» (صحیفه امام، ج 19، ص 361)
در ادامه می‌فرمایند: «روزنامه ها مال طبقه سوم است، مال طبقه اول نیست و این هم نیست که همه‌اش مال حکومت باشد و از چیزهاى حکومتى بنویسید، این صحیح نیست. به نظر من روزنامه ها براى همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و مى شود گفت که گاهى جاى دیگران غصب مى شود.» «اگر مطلبى از این طبقه ها در روزنامه ها آمد، روزنامه ها آبروى خوبى پیدا مى کنند.» (همان، ج 19، ص 363)
نتیجه
بر این اساس، حضرت امام با کمال فروتنی و در نهایت خاکساری، از ذکر مداوم نام خویش، یا در صدر اخبار قرار گرفتن در صدا و سیما و دیگر رسانه های جمعی انتقاد و ابراز عدم رضایت نموده و اصل «مردم محوری» در صدا و سیما و دیگر رسانه های جمعی و گروهی را مورد تأکید قرار می دهد.
ایشان همچنین معتقدند که در جمهوری اسلامی باید اخبار کشور برای عموم مردم که محرم راز انقلاب و کشورند، «صادقانه» بازگو شود و واقعیات همانطور که هست به مردم منعکس گردد، با رعایت کامل «صدق خبری». بالتبع این صداقت و راستی خبرها شامل مصاحبه هایی که با مردم و اقشار مختلف صورت می گیرد، نیز می شود. در اصل مصاحبه ها با مردم نباید حالت «اقرارگیری» از مردم باشد.
منبع: سایت جماران

نظر دهید »
معناي وسيع عبادت
ارسال شده در 17 مرداد 1392 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در نکات اخلاقی

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

رسول گرامي اسلام مي فرمايند:«النّظر إلي عالمٍ عبادة و النّظر إلي امام المُقسط عبادة والنظر إلي والدين برأفة و رحمة عبادة والنظر إلي أخٍ تودّه في الله عبادة»؛ رسول اکرم(ص) مي فرمايند: نظر و نگاه کردن به عالم عبادت است، نگاه کردن به امام عادل عبادت است، نگاه کردن به پدر و مادر از روي رأفت و رحمت عبادت است و همچنين نگاه کردن به برادر ديني که به او مودت و محبت در راه خدا داري عبادت است …

رسول گرامی اسلام مي­فرمايند:«النّظر إلی عالمٍ عبادة و النّظر إلی امام المُقسط عبادة والنظر إلی والدين برأفة و رحمة عبادة والنظر إلی أخٍ تودّه فی الله عبادة»؛ رسول اکرم(ص) مي­فرمايند: نظر و نگاه کردن به عالم عبادت است، نگاه کردن به امام عادل عبادت است، نگاه کردن به پدر و مادر از روی رأفت و رحمت عبادت است و همچنين نگاه کردن به برادر دينی که به او مودت و محبت در راه خدا داری عبادت است.

روايات ديگری هم از معصومين(ع) وارد شده که اموری را به عنوان عبادت نام برده­اند؛ مثلاً امير المؤمنين(ع) مي­فرمايند:«التفکر فی ملکوت السموات و الأرض عبادة المخلصين»؛ تفکر در آسمان و زمين عبادت مخلصين است همچنين از ايشان روايت داريم که مي­فرمايند:«إنّ من العبادة لين الکلام و إفشاء السلام»؛ با نرمی سخن گفتن و همچنين سلام کردن به برادر دينی عبادت است يا مثلاً امام صادق(ع) مي­فرمايند:«حبّنا اهل البيت عبادة» حضرت مي­فرمايند: دوستی ما اهل بيت(ع) عبادت است.

اگر ما اين روايات را کنار هم بگذاريم نتيجه گرفته مي­شود که عبادت در تعاليم اهل بيت(ع) منحصر به اعمال و اوقات خاصی نيست، درست است که برجسته­ترين تجلی عبوديت نماز است و همچنين روزه و حج از جلوه­های زيبای عبادت هستند اما عبادت منحصر در اين امور نيست، عبادت خداوند فقط به اين نيست که انسان خودش يک رابطه شخصی با خداوند تبارک و تعالی پيدا کند چرا که ارتباط شخصی با خداوند متعال قدر متيقن از عبادت است ولی بر طبق آنچه که ائمه معصومين(ع) گفته­اند همه صحنه­های زندگی انسان مي­تواند عبادت باشد البته به شرط اينکه با شرائط خاص خودش باشد؛ مثلاً اينکه گفته مي­شود نظر به عالم عبادت است منظور صرف نگاه کردن به تنهايی نيست بلکه مراد اين است که با نگاه کردن به عالم دل­ها متوجه عالم شود و از علم او بهره گرفته شود.

اينکه گفته مي­شود نظر به عالم و امام عادل و والدين از روی رحمت و رأفت و همچنين نظر به برادر دينی عبادت است يا در روايت آمده که با نرمی سخن گفتن و آشکارا سلام کردن و دوستی اهل بيت(ع) عبادت است، منظور از همه اينها اين است که روح و نفس انسان بايد در يک مسيری قرار گيرد که معرفت و محبت او نسبت به خداوند تبارک و تعالی و همچنين محبت او نسبت به هم نوعان خودش؛ يعنی ساير انسان­ها روز به روز بيشتر شود؛ يعنی خوديت و بُت نفس بايد شکسته شود و ياد بگيرد که به ديگران محبت کند و به ديگران علاقه پيدا کند، پس اگر امر دائر شود بين نماز مستحبی و يا رفع نياز از يک نيازمند و کمک به حل مشکل برادر دينی همه بالاتفاق مي­گويند که رفع نياز از برادر دينی مقدم بر نماز مستحبی است لذا ما مي­توانيم از صبح تا شب بدون اينکه در مسجد و محراب و حرم باشيم عبادت را صيد کنيم و قرب خود را به خداوند تبارک و تعالی بيشتر کنيم؛ مثلاً شرکت در درس برای کسب علم و دانش و يا سلام کردن به ديگران عبادت است. عبادت منحصر در نماز خواندن و روزه گرفتن و غيره نيست، پس فرصت­های زيادی برای قرب الهی در زندگی انسان وجود دارد و انسان عاقل اين فرصت­های پر سود که برای او ايجاد مي­شود و منحصر در نماز خواندن و روزه گرفتن نيست را از دست نمي­دهد، انشاء الله که خداوند متعال توفيق انجام عبادت و عمل به فرامين خودش را به ما عنايت کند.

نظر دهید »
اعمال شب عید فطر
ارسال شده در 17 مرداد 1392 توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) در مناسبتهاي روز

شب‌ عید فطر بسیار مبارک است و در فضیلت و اهمیت آن همین بس که در بعضی از روایات آمده است، اهمیت آن کمتر از شب قدر نیست و در روایات توصیه به عبادت و احیای این شب شده است.
برای این شب چند عمل ذکر شده است که در ادامه می‌آید:
اول
غسل است به هنگامی که آفتاب غروب کند.
دوم
این شب را به نماز، دعا و استغفار زنده نگه دارد و در مسجد بیتوته کند، یعنی شب را در آنجا سپری نماید و به عبادت مشغول باشد همانگونه که امام علی بن الحسین (ع) چنین می‌کرد.
سوم
امام صادق (ع) فرمود: پس از نماز مغرب و نماز عشا، نماز صبح و نماز عید، این ذکرها را بگوید:
اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ
خدا بزرگتر است، خدا بزرگتر است، معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگتر است، خدا بزرگتر است.
وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا هَدَانَا وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلَی مَا أَوْلانَا.
و خدای را سپاس و سپاس خدای را بر آنچه ما را بدان هدایت کرد، و او را شکر بر آنچه به ما ارزانی داشت.
چهارم
طبق روایتی از امام صادق (ع) پس از خواندن نماز مغرب و نافله آن، دست‌ها را به سوی آسمان بلند کند و بگوید:
یا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ یا ذَا الْجُودِ، یا مُصْطَفِی مُحَمَّدٍ وَ نَاصِرَهُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَحْصَیتَهُ وَ هُوَ عِنْدَکَ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ.
ای صاحب نعمت و کرم، ای دارای جود، ای برگزیننده محمد و ای یاور او، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بر من بیامرز هر گناهی که شماره نمودی‏‌اش و آن پیش تو در کتابی آشکار است.
آنگاه به سجده برود و صد مرتبه بگوید: اَتوُبُ الَی اللهِ (بازگشتم به سوی خدا).
سپس هر حاجتی که دارد از خداوند طلب کند که ان‌شاءالله برآورده خواهد شد.
پنجم
زیارت امام حسین (ع) در این شب فضیلت بسیار دارد.
به سند معتبر از امام صادق (ع) روایت شده: هرکه در یک شب از سه شب زیر قبر امام حسین (ع) را زیارت کند، گناهان گذشته و آینده‌‏اش
آمرزیده شود: شب عید فطر یا قربان یا نیمه شعبان.
چون در این دو شب (عید فطر یا قربان) زیارت آن حضرت را اراده کردی بر در بارگاه بایست و به جانب قبر نظر کن و برای اذن دخول بگو:
یا مَوْلای یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَبْدُکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ الذَّلِیلُ بَینَ یدَیکَ وَ الْمُصَغَّرُ فِی عُلُوِّ قَدْرِکَ وَ الْمُعْتَرِفُ بِحَقِّکَ
ای مولای من ای ابا عبد اللّه، ای فرزند رسول خدا، بنده‌ات و فرزند کنیزت، خوار در برابرت و کوچک ‏شده در برابر بلندی مقامت و اعتراف‏‌کننده به حقت،
جَاءَکَ مُسْتَجِیرا بِکَ قَاصِدا إِلَی حَرَمِکَ مُتَوَجِّها إِلَی مَقَامِکَ مُتَوَسِّلا إِلَی اللَّهِ تَعَالَی بِکَ
پناه‏‌خواه به سویت آمده، آهنگ حرمت نموده‏، رو به سوی مقامت کرده، به وسیله تو متوسل به خدای تعالی است،
أَ أَدْخُلُ یا مَوْلای أَ أَدْخُلُ یا وَلِی اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ الْمُحْدِقِینَ بِهَذَا الْحَرَمِ الْمُقِیمِینَ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ.
آیا وارد شوم ای مولای من، آیا وارد شوم ای‏ ولی خدا، آیا وارد شوم ای فرشتگان خدا، ای در بر گیرندگان این حرم، ای مأوی گزیدگان در این
زیارتگاه.
سپس پای راست را جلو بگذار و داخل شو و بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ اللَّهُمَّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلا مُبَارَکا وَ أَنْتَ خَیرُ الْمُنْزِلِینَ
به نام خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا. خدایا مرا در منزلی با برکت فرود آر، که تو بهترین فرود آورندگانی.
آنگاه بگو:
اللَّهُ أَکْبَرُ کَبِیرا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ کَثِیرا وَ سُبْحَانَ اللَّهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الْمَاجِدِ الْأَحَدِ الْمُتَفَضِّلِ الْمَنَّانِ الْمُتَطَوِّلِ الْحَنَّانِ
خدا بزرگتر است بزرگتر و سپاس بسیار خدای را و منزه است‏ در هر بامداد شامگاه، سپاس خدای را، خدای فرد، بی‏‌نیاز، بزرگوار، تفضل‏‌کننده،
نعمت‏‌بخش، بزرگوار به بخشش، بسیار مهربان،
الَّذِی مِنْ تَطَوُّلِهِ سَهَّلَ لِی زِیارَةَ مَوْلای بِإِحْسَانِهِ وَ لَمْ یجْعَلْنِی عَنْ زِیارَتِهِ مَمْنُوعا وَ لا عَنْ ذِمَّتِهِ مَدْفُوعا بَلْ تَطَوَّلَ وَ مَنَحَ.
آنکه از بزرگواری در بخشش، زیارت مولایم را به احسانش بر من آسان نمود،
و از زیارتش مرا باز نداشت‏ و از پناهش دورم ننمود، بلکه بر من لطف و احسان فرمود.
آنگاه حرکت کن و پس از رسیدن به میان حرم، مقابل قبر مطهر با حال خضوع و تضرع بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ
سلام بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا،
السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ نُوحٍ أَمِینِ اللَّهِ
سلام‏ بر تو ای وارث نوح پیامبر خدا،
السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ
سلام بر تو ای وارث ابراهیم دوست خدا،
السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ مُوسَی کَلِیمِ اللَّهِ
سلام‏ بر تو ای وارث موسی همنشین خدا،
السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ عِیسَی رُوحِ اللَّهِ
سلام بر تو ای وارث عیسی روح خدا،
السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ حَبِیبِ اللَّهِ
سلام‏ بر تو ای وارث محمد(درود خدا بر او و خاندانش)حبیب خدا،
السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ عَلِی حُجَّةِ اللَّهِ
سلام بر تو ای وارث علی‏ حجّت خدا،
السَّلامُ عَلَیکَ أَیهَا الْوَصِی الْبَرُّ التَّقِی
سلام بر تو ای جانشین نیکوکار باتقوا،
السَّلامُ عَلَیکَ یا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا و ای تنهای ستمدیده،
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکَاةَ
گواهی‏ می‏‌دهم که تو نماز بپا داشتی و زکات پرداختی،
وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْکَرِ
و امر به معروف نمودی و نهی از منکر کردی،
وَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّی اسْتُبِیحَ حَرَمُکَ وَ قُتِلْتَ مَظْلُوما.
و در راه خدا به جهاد برخاستی، جهادی شایسته، تا حرم تو مباح شمرده شد و مظلومانه کشته شدی.
پس با دلی خاشع و چشمی گریان نزد سر مقدس بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیکَ یا أَبَا عَبْدِاللَّهِ السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
سلام بر تو ای ابا عبد اللّه، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا،
السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ سَیدِ الْوَصِیینَ السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَیدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَیکَ یا بَطَلَ الْمُسْلِمِینَ
سلام بر تو ای‏ فرزند آقای جانشینان، سلام بر تو ای فرزند فاطمه زهرا، سرور بانوان جهانیان، سلام‏ بر تو ای قهرمان مسلمانان،
یا مَوْلای أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ مِنْ‏ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیابِهَا
ای مولای من، گواهی می‏‌دهم که تو نوری بودی در صلب‌های والا مرتبه و رحم‌های پاکیزه، جاهلیت تو را به ناپاکی‌هایش نیالود و از جامه‏‌های تیره و تارش به تو نپوشانید،
وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِی الرَّضِی الزَّکِی الْهَادِی الْمَهْدِی
و گواهی می‏‌دهم که تو از استوانه‏‌های دین و پایه‏‌های مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی و گواهی می‏‌دهم که تویی‏ پیشوای نیکوکار، باتقوا، خشنودکننده حق، پاک، هدایت‏گر، هدایت‏ شده،
وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا.
و گواهی می‏‌دهم که امامان از فرزندانت‏ پایه‏‌های تقوا و نشانه‏‌های هدایت و دستاویز محکم و حجت بر اهل دنیا هستند.
آنگاه بگو:
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
ما از خداییم و به سوی او باز می‏‌گردیم
یا مَوْلای أَنَا مُوَالٍ لِوَلِیکُمْ وَ مُعَادٍ لِعَدُوِّکُمْ
ای مولای من، من دوستدار دوست شما و دشمن‏ دشمن شمایم،
وَ أَنَا بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی
به شما مؤمنم، به بازگشتتان یقین دارم، بر پایه قوانین دین و عواقب عملم،
وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ
دلم نسبت به دل شما تسلیم‏ و کارم پیرو کار شماست،
یا مَوْلای أَتَیتُکَ خَائِفا فَآمِنِّی وَ أَتَیتُکَ مُسْتَجِیرا فَأَجِرْنِی وَ أَتَیتُکَ فَقِیرا فَأَغْنِنِی
ای مولای من ترسان به نزدت آمدم، پس مرا ایمنی ده و پناهنده آمدم، پس پناهم ده‏ و تهیدست آمدم، پس بی‏‌نیازم گردان،
سَیدِی وَ مَوْلای أَنْتَ مَوْلای حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ
آقا و مولای من، تو مولای منی، حجت خدا بر همه خلقی،
آمَنْتُ بِسِرِّکُمْ وَ عَلانِیتِکُمْ وَ بِظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ وَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ
ایمان آوردم به نهان و آشکارتان، به ظاهر و باطنتان و اول و آخرتان،
وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ التَّالِی لِکِتَابِ اللَّهِ وَ أَمِینُ اللَّهِ الدَّاعِی إِلَی اللَّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ
و گواهی می‏‌دهم که تو البته‏ تلاوت‏‌کننده کتاب خدایی و امین خدا و دعوت‏‌کننده به سوی خدا با حکمت و موعظه حسنه‏‌ای،
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیتْ بِهِ.
خدا لعنت کند امتی را که به‏ تو ستم کردند و تو را کشتند و خدا لعنت کند امتی را که این حادثه را شنیدند و به آن خشنود شدند.
سپس نزد سر آن حضرت دو رکعت‏ نماز بخوان و چون سلام دادی بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّی لَکَ صَلَّیتُ وَ لَکَ رَکَعْتُ وَ لَکَ سَجَدْتُ وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ فَإِنَّهُ لا تَجُوزُ الصَّلاةُ وَ الرُّکُوعُ وَ السُّجُودُ إِلا لَکَ لِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ اللَّهُمَ‏ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّی أَفْضَلَ‏ السَّلامِ وَ التَّحِیةِ وَ ارْدُدْ عَلَی مِنْهُمُ السَّلامَ اللَّهُمَّ وَ هَاتَانِ الرَّکْعَتَانِ هَدِیةٌ مِنِّی إِلَی سَیدِی الْحُسَینِ بْنِ عَلِی عَلَیهِمَا السَّلامُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَیهِ وَ تَقَبَّلْهُمَا مِنِّی وَ اجْزِنِی عَلَیهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِی وَ رَجَائِی فِیکَ وَ فِی وَلِیکَ یا وَلِی الْمُؤْمِنِینَ.
خدایا برای تو نماز خواندم و برای تو رکوع کردم و برای تو سجده نمودم یکتایی و شریکی نداری، همانا نماز و رکوع و سجود، جز برای تو
جایز نمی‏‌باشد، زیرا تو خدایی که معبودی جز تو نیست. خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست و برترین‏ سلام و تحیت را از سوی من به
ایشان برسان و سلام ایشان را به من بازگردان. خدایا این دو رکعت هدیه‏‌ای‏ است از جانب من به آقایم حسین بن علی(درود بر ایشان). خدایا بر محمد و بر او درود فرست‏ این دو رکعت نماز را از من بپذیر و بر آن دو رکعت پاداشم ده به برترین امید و آرزویم نسبت به تو و ولی‌‏ات ای ولی مردم مومن‏.
سپس قبر را ببوس و بگو:
السَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ بْنِ عَلِی الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ وَ أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ
سلام بر حسین بن علی مظلوم شهید کشته اشک‌ها، گرفتار غم‌ها و غصه‏‌ها
اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیکَ وَ ابْنُ وَلِیکَ وَ صَفِیکَ الثَّائِرُ بِحَقِّکَ
خدایا شهادت می‏‌دهم او ولی تو و فرزند ولی تو و برگزیده تو و قیام‏‌کننده به حق تو است
أَکْرَمْتَهُ بِکَرَامَتِکَ وَ خَتَمْتَ لَهُ بِالشَّهَادَةِ
او را گرامی داشتی به کرامتت و برای او به شهادت ختم کردی
وَ جَعَلْتَهُ سَیدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ
و او را آقایی از آقایان‏ و پیشوایی از پیشوایان قرار دادی
وَ أَکْرَمْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ أَعْطَیتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیاءِ
و به پاکی ولادت گرامی‏‌اش داشتی و میراث‌های پیامبران را به او اعطا نمودی
وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیاءِ
و قرار دادی او را حجت بر خلق از میان پیشوایان
فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النَّصِیحَةَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُِ فیکَ
پس در دعوت به خدا، کوتاهی نکرد و در خیرخواهی کوتاهی ننمود و نثار کرد جانش را در راه تو،
حَتَّی اسْتَنْقَذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ
تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی و گمراهی نجات داد،
وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ بَاعَ حَظَّهُ مِنَ الْآخِرَةِ بِالْأَدْنَی وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ
در صورتی که بر ضدش همدست شدند، کسانی‏ که دنیا فریبشان داد و بهره خود را از آخرت به پایین‏‌ترین چیزی فروختند و خود را در هوای نفس خویش سرنگون کردند
وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیکَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أُولِی الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ
و تو را و پیامبرت‏ را به خشم آوردند و از میان بندگانت از نفاق اندازان دورو و آنان‏‌که بارکشان گناه و سزاوار آتش‏ دوزخ بودند اطاعت کردند،
فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِرا مُحْتَسِبا مُقْبِلا غَیرَ مُدْبِرٍ لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ حَتَّی سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ
پس با آن‌ها برای تو شکیبایی و به حساب تو جهاد کرد، بدون اینکه از دشمن رو برگرداند، برای تو سرزنش ملامت‏‌گران را به چیزی نگرفت، تا جایی که خونش در طاعت تو ریخته شد و هتک حریمش حلال شمرده شد.
اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیماً.
خدایا آنان را لعنت کن لعنتی ناگوار و سخت‏ و عذابشان کن عذابی دردناک.
آنگاه به سوی قبر علی بن الحسین (ع) (علی اکبر) حرکت کن که در پایین پای امام‏ حسین (ع) واقع است و بگو:
السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِی اللَّهِ السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای‏ فرزند رسول خدا،
السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِیینَ السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ فَاطِمَةَ سَیدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
سلام بر تو ای فرزند خاتم انبیا، سلام بر تو ای فرزند فاطمه، سرور بانوان جهانیان،
السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیکَ أَیهَا الْمَظْلُومُ الشَّهِیدُ
سلام بر تو ای فرزند امیر مؤمنان، سلام بر تو ای مظلوم شهید،
ِبأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی عِشْتَ سَعِیدا وَ قُتِلْتَ مَظْلُوما شَهِیدا.
پدر و مادرم به فدایت، خوشبخت زندگی کردی و مظلوم و شهید کشته شدی.
بعد از آن به سوی قبور سایر شهدا (رضوان اللّه علیهم) رو می‌کنی و می‌گویی:
السَّلامُ عَلَیکُمْ أَیهَا الذَّابُّونَ عَنْ تَوْحِیدِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی فُزْتُمْ فَوْزا عَظِیما.
سلام بر شما ای دفاع‌‏کنندگان از توحید خدا، سلام بر شما در برابر آنچه که صبر کردید، چه نیکو سرانجامی است خانه آخرت، پدر و مادرم به
فدایتان، به رستگاری رسیدید، رستگاری بس بزرگ.
آنگاه به سوی حرم عباس بن علی (ع) حرکت کن و نزد ضریح شریف آن جناب بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیکَ أَیهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ وَ الصِّدِّیقُ الْمُوَاسِی
سلام بر تو ای بنده‏ شایسته و صدیق همدرد،
أَشْهَدُ أَنَّکَ آمَنْتَ بِاللَّهِ
گواهی می‏‌دهم که ایمان آوردی به خدا،
وَ نَصَرْتَ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
و فرزند رسول خدا را یاری نمودی،
وَ دَعَوْتَ إِلَی سَبِیلِ اللَّهِ
و به راه خدا دعوت کردی،
وَ وَاسَیتَ بِنَفْسِکَ
و با جانت به فداکاری برخاستی،
فَعَلَیکَ مِنَ اللَّهِ أَفْضَلُ التَّحِیةِ وَ السَّلامِ.
از جانب خدا برترین تحیت و سلام بر تو باد
سپس بگو:
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا نَاصِرَ دِینِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیکَ یا نَاصِرَ الْحُسَینِ الصِّدِّیقِ السَّلامُ عَلَیکَ یا نَاصِرَ الْحُسَینِ الشَّهِیدِ عَلَیکَ مِنِّی السَّلامُ مَا بَقِیتُ وَ بَقِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ.
پدرم و مادرم فدایت، ای یاور دین خدا، سلام بر تو ای یاور حسین صدیق، سلام بر تو ای یاور حسین شهید، از سوی من سلام بر تو باد تا زنده‏‌ام و تا باقی است شب و روز.
آنگاه دو رکعت نماز بالای سر آن حضرت بخوان و پس از آن، دعایی که بالای سر امام حسین (ع) خواندی، یعنی اللَّهُمَّ إِنِّی لَکَ صَلَّیتُ وَ لَکَ رَکَعْتُ وَ لَکَ سَجَدْتُ در اینجا نیز آن را بخوان و آنگاه به سوی حرم امام حسین (ع) برگرد و نزد آن حضرت هر مقدار که خواستی بمان (به گونه‌ای که مزاحمت برای دیگران نشود) و هنگامی که خواستی وداع کنی بالای سر آن حضرت بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَوْلای سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قَالٍ وَ لا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلا عَنْ مَلالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِینَ
سلام بر تو ای مولای من، سلام وداع‏‌کننده‏‌ای که او را نه کراهت است نه خستگی، اگر بازگردم از روی ملالت نیست و اگر بمانم نه از جهت
بدگمانی به آنچه خدا صابران را وعده داد،
یا مَوْلای لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکَ وَ رَزَقَنِی الْعَوْدَ إِلَیکَ وَ الْمُقَامَ فِی حَرَمِکَ وَ الْکَوْنَ فِی مَشْهَدِکَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.
ای مولای من، خدا این زیارتم را آخرین‏ بار از زیارتم قرار ندهد و بازگشت به سویت و توقف در حرمت و بودن در مشهدت را روزی‏‌ام کند،( و خطاب به خداوند متعال می‌گویی…) آمین‏ ای پروردگار جهانیان.
در پایان نیز در صورت امکان قبر آن حضرت را ببوس و به طوری‌که رویت به جانب قبر باشد و تا خروج از حرم، پشت به قبر مکن و هنگام خارج شدن بگو:
السَّلامُ عَلَیکَ یا بَابَ الْمَقَامِ السَّلامُ عَلَیکَ یا شَرِیکَ الْقُرْآنِ السَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّةَ الْخِصَامِ السَّلامُ عَلَیکَ یا سَفِینَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَیکُمْ یا مَلائِکَةَ رَبِّی الْمُقِیمِینَ فِی هَذَا الْحَرَمِ السَّلامُ عَلَیکَ أَبَدا مَا بَقِیتُ وَ بَقِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ
و بگو:
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ.
سلام بر تو ای درگاه مقام، سلام بر تو ای همردیف قرآن، سلام بر تو ای‏ حجت بر اهل دشمنی، سلام بر تو ای کشتی نجات، سلام بر شما ای فرشتگان پروردگارم که بر گرد این حرم هستید، سلام بر تو همیشه، تا زنده‏‌ام و شب‏ و روز باقی است. ما از خداییم و به سوی او باز می‏‌گردیم و جنبش و نیرویی نیست جز بوسیله خدای بزرگ.
قابل توجه اینکه برای این زیارت ثواب عظیمی نقل شده است.
ششم
10 رکعت نماز بخواند.
در شب آخر ماه رمضان، ده رکعت نماز به صورت دو رکعت بخواند، در هر رکعت سوره «حمد»را یک بار و سوره «توحید» را 10 بار و در هر یک رکوع و سجود 10 مرتبه بگوید:
سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ
پاک است خدا و ستایش شایسته اوست و معبودی جز او نیست و خدا بزرگتر است.
و هنگامی‏ که از 10 رکعت فراغت یافت‏ هزار مرتبه استغفار کند و پس از استغفار سر به سجده گذارد و در حال سجده بگوید:
یا حَی یا قَیومُ یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یا رَحْمَانَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یا إِلَهَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ تَقَبَّلْ صَوْمِی وَ صَلاتِی وَ قِیامِی
ای زنده به خود پاینده، ای دارای بزرگی و بزرگواری، ای بخشنده دنیا و آخرت و ای مهربان دنیا و آخرت، ای مهربان‏ترین مهربانان، ای معبود گذشتگان و آیندگان، گناهم را بیامرز، و روزه و نماز و شب زنده داری ام را بپذیر.
هفتم
این ذکر را که در شب جمعه نیز گفتنش مستحب است، 10 بار بگوید:
یا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِیةِ یا بَاسِطَ الْیدَینِ بِالْعَطِیةِ یا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِیةِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیرِ الْوَرَی سَجِیةً وَ اغْفِرْ لَنَا یا ذَا الْعُلَی فِی هَذِهِ الْعَشِیةِ.
ای کسی‏ که جود و بخشش تو به آفریدگان، همیشگی است، ای آن‏که دو دست سخاوت خود را برای عطا گشوده‏‌ای، ای صاحب‏ عطاهای گرانبها، بر محمد و خاندان او، نیکوخوترین مردمان درود فرست و من را ای خدای بلند مرتبه‏ در چنین شبی بیامرز.
هشتم
دو رکعت نماز معروف شب عید را بخواند؛
در رکعت اول بعد از سوره حمد، هزار مرتبه سوره توحید(قل هو الله) و در رکعت دوم؛ پس از سوره حمد،‌ یک مرتبه سوره توحید را بخواند پس از سلام سر به سجده بگذارد و 100 مرتبه بگوید: اَتُوبً اِلَی اللهِ. آنگاه بگوید:
یا ذَا الْمَنِّ وَ الْجُودِ یا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ یا مُصْطَفِی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا.
ای دارای نعمت و جود، ای صاحب بخشش‏ و عطا، ای برگزیننده محمد(درود خدا بر او و خاندانش)، بر محمد و خاندانش درود فرست و با من چنین و چنان کن.
بجای افعل “بی‌کذا و کذا” حاجات خود را ذکر کند.
در روایت است که امیر مومنان (ع) این نماز را به همین کیفیت که ذکر شد، انجام می‌داد و سر از سجده برمی‌داشت و می‌فرمود:
“به حق آن خدایی که جانم به دست اوست، هر کس این نماز را بجا آورد، هر حاجتی که از خداوند طلب کند، به وی عنایت خواهد شد و وی گناهان زیادی را از او بیامرزد".
در روایت دیگری از امیر مومنان (ع) به جای خواندن هزار مرتبه سوره قل هو الله، 100 مرتبه آمده است؛ ولی در این روایت آمده است که این نماز را باید بعد از نماز مغرب و نافله آن بجا آورد. (هر دو نماز خوب است).
مرحوم “شیخ طوسی” و “سید بن‌طاووس” این دعای نورانی را بعد از خواندن این نماز نقل کرده‌اند:
یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا رَحْمَانُ یا اللَّهُ یا رَحِیمُ یا اللَّهُ یا مَلِکُ یا اللَّهُ یا قُدُّوسُ یا اللَّهُ یا سَلامُ یا اللَّهُ یا مُؤْمِنُ یا اللَّهُ یا مُهَیمِنُ یا اللَّهُ یا عَزِیزُ یا اللَّهُ یا جَبَّارُ
ای خدا، ای خدا، ای خدا، ای مهربان، ای خدا، ای بخشنده، ای خدا، ای فرمانروا، ای خدا، ای پاک، ای خدا، ای‏ سلام، ای خدا، ای ایمنی‏‌بخش، ای خدا، ای چیره‏‌گر، ای خدا، ای عزتمند، ای خدا، ای جبار،
یا اللَّهُ یا مُتَکَبِّرُ یا اللَّهُ یا خَالِقُ یا اللَّهُ یا بَارِئُ یا اللَّهُ یا مُصَوِّرُ یا اللَّهُ یا عَالِمُ یا اللَّهُ یا عَظِیمُ یا اللَّهُ یا عَلِیمُ یا اللَّهُ یا کَرِیمُ یا اللَّهُ یا حَلِیمُ یا اللَّهُ یا حَکِیمُ
ای خدا، ای بزرگمنش‏، ای خدا، ای آفریننده، ای خدا، ای پدیدآورنده، ای خدا، ای صورتگر، ای خدا، ای دانا، ای خدا، ای بزرگ، ای خدا، ای‏ آگاه، ای خدا، ای کریم، ای خدا، ای بردبار، ای خدا، ای فرزانه،
یا اللَّهُ یا سَمِیعُ یا اللَّهُ یا بَصِیرُ یا اللَّهُ یا قَرِیبُ یا اللَّهُ یا مُجِیبُ یا اللَّهُ یا جَوَادُ یا اللَّهُ یا مَاجِدُ یا اللَّهُ یا مَلِی یا اللَّهُ یا وَفِی یا اللَّهُ یا مَوْلَی یا اللَّهُ یا قَاضِی،
ای خدا، ای شنوا، ای خدا، ای بینا، ای خدا، ای نزدیک، ای خدا، ای اجابت‏ کننده، ای خدا، ای سخاوتمند، ای خدا، ای بزرگوار، ای خدا، ای نیرومند، ای خدا، ای وفادار، ای خدا، ای سرپرست، ای خدا، ای داور،
یا اللَّهُ یا سَرِیعُ یا اللَّهُ یا شَدِیدُ یا اللَّهُ یا رَئُُوفُ یا اللَّهُ یا رَقِیبُ یا اللَّهُ یا مَجِیدُ یا اللَّهُ یا حَفِیظُ یا اللَّهُ یا مُحِیطُ یا اللَّهُ یا سَیدَ السَّادَاتِ
ای خدا، ای سریع، ای خدا، ای سخت‏گیر، ای خدا، ای مهربان، ای خدا، ای نگهبان، ای خدا، ای باشکوت، ای خدا، ای نگهدار، ای خدا، ای فراگیر، ای خدا، ای آقای آقایان
یا اللَّهُ یا أَوَّلُ یا اللَّهُ یا آخِرُ یا اللَّهُ یا ظَاهِرُ یا اللَّهُ یا بَاطِنُ یا اللَّهُ یا فَاخِرُ یا اللَّهُ یا قَاهِرُ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا وَدُودُ

ای خدا، ای آغاز، ای خدا، ای انجام، ای خدا، ای آشکار، ای خدا، ای نهان، ای خدا، ای فخرکننده، ای خدا، ای‏ چیره، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای دوست،
یا اللَّهُ یا نُورُ یا اللَّهُ یا رَافِعُ یا اللَّهُ یا مَانِعُ یا اللَّهُ یا دَافِعُ یا اللَّهُ یا فَاتِحُ یا اللَّهُ یا نَفَّاحُ نَفَّاعُ‏ یا اللَّهُ یا جَلِیلُ یا اللَّهُ یا جَمِیلُ یا اللَّهُ یا شَهِیدُ
ای خدا، ای نور، ای خدا، ای بالابرنده، ای خدا، ای بازدارنده، ای خدا، ای دفع‏‌کننده، ای خدا، ای گشاینده، ای خدا، ای بهره ‏رسان، ای خدا، ای‏ با شکوه، ای خدا، ای زیبا، ای خدا، ای گواه،
یا اللَّهُ یا شَاهِدُ یا اللَّهُ یا مُغِیثُ یا اللَّهُ یا حَبِیبُ یا اللَّهُ یا فَاطِرُ یا اللَّهُ یا مُطَهِّرُ یا اللَّهُ یا مَلِکُ،(مَلِیکُ‏)
ای خدا، ای شاهد، ای خدا، ای فریادرس، ای خدا ای حبیب، ای خدا، ای آفریننده، ای خدا، ای پاک کننده، ای خدا، ای پادشاه،
یا اللَّهُ یا مُقْتَدِرُ یا اللَّهُ یا قَابِضُ یا اللَّهُ یا بَاسِطُ یا اللَّهُ یا مُحْیی یا اللَّهُ یا مُمِیتُ یا اللَّهُ یا بَاعِثُ یا اللَّهُ یا وَارِثُ یا اللَّهُ یا مُعْطِی یا اللَّهُ یا مُفْضِلُ
ای خدا، ای نیرومند، ای خدا ای قبض‏‌کننده، ای خدا، ای گستراننده، ای خدا، ای زنده کننده، ای خدا، ای میراننده، ای خدا، ای برانگیزاننده، ای خدا، ای وارث، ای خدا، ای عطابخش، ای خدا، ای فزوین‏ده،
یا اللَّهُ یا مُنْعِمُ یا اللَّهُ یا حَقُّ یا اللَّهُ یا مُبِینُ یا اللَّهُ یا طَیبُ یا اللَّهُ یا مُحْسِنُ یا اللَّهُ یا مُجْمِلُ یا اللَّهُ یا مُبْدِئُ یا اللَّهُ یا مُعِیدُ یا اللَّهُ یا بَارِئُ یا اللَّهُ یا بَدِیعُ
ای خدا، ای نعمت‏دهنده، ای خدا، ای حق، ای خدا،‏ ای آشکار، ای خدا، ای پاکیزه، ای خدا، ای نیکوکار، ای خدا، ای زیباکار، ای آغازگر، ای خدا، ای‏ بازآور، ای خدا، ای پدیدآور، ای خدا، ای نوآفرین،
یا اللَّهُ یا هَادِی یا اللَّهُ یا کَافِی یا اللَّهُ یا شَافِی یا اللَّهُ یا عَلِی یا اللَّهُ یا عَظِیمُ یا اللَّهُ یا حَنَّانُ یا اللَّهُ یا مَنَّانُ یا اللَّهُ یا ذَا الطَّوْلِ یا اللَّهُ یا مُتَعَالِی
ای خدا، ای هدایتگر، ای خدا، ای کفایت‏‌کننده، ای خدا، ای‏ شفابخش، ای خدا، ای بلندپایه، ای خدا، ای بزرگ، ای خدا، ای مهربان، ای خدا، ای نعمت‌‏بخش، ای خدا، ای‏ عطابخش، ای خدا، ای برتر،
یا اللَّهُ یا عَدْلُ یا اللَّهُ یا ذَا الْمَعَارِجِ یا اللَّهُ یا صَادِقُ یا اللَّهُ یا صَدُوقُ، یا اللَّهُ یا دَیانُ یا اللَّهُ یا بَاقِی یا اللَّهُ یا وَاقِی یا اللَّهُ یا ذَا الْجَلالِ یا اللَّهُ یا ذَا الْإِکْرَامِ
ای خدا، ای دادگر، ای خدا، ای صاحب مراتب بلند، ای خدا، ای راستگو، ای خدا، ای راست‌پیشه، ای خدا، ای جزادهنده، ای خدا، ای پایدار، ای خدا، ای نگهدار، ای خدا، ای صاحب بزرگی‏، ای خدا، ای دارای بزرگواری،
یا اللَّهُ یا مَحْمُودُ یا اللَّهُ یا مَعْبُودُ یا اللَّهُ یا صَانِعُ یا اللَّهُ یا مُعِینُ یا اللَّهُ یا مُکَوِّنُ یا اللَّهُ یا فَعَّالُ یا اللَّهُ یا لَطِیفُ یا اللَّهُ یا غَفُورُ یا اللَّهُ (یا جَلِیلُ یا اللّهُ‏)
یا شَکُورُ
ای خدا، ای پسندیده، ای خدا، ای پرستیده، ای خدا، ای سازنده، ای خدا، ای‏ یاری‏ده، ای خدا، ای پدیدآورنده، ای خدا، ای پرکار، ای خدا، ای لطیف، ای خدا، ای آمرزنده، ای خدا، ای سپاسگذار
یا اللَّهُ یا نُورُ یا اللَّهُ یا قَدِیرُ (قَدِیمُ‏) یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ
ای خدا، ای نور، ای خدا، ای توانا، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار،
یا اللَّهُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمُنَّ عَلَی بِرِضَاکَ وَ تَعْفُوَ عَنِّی بِحِلْمِکَ وَ تُوَسِّعَ عَلَی مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ الطَّیبِ وَ مِنْ حَیثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیثُ لا أَحْتَسِبُ فَإِنِّی عَبْدُکَ لَیسَ لِی أَحَدٌ سِوَاکَ وَ لا أَحَدٌ أَسْأَلُهُ غَیرُکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ
ای خدا، از تو درخواست می‏‌کنم که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و به خشنودی‏‌ات بر من منت نهی و به بردباری‏‌ات از من درگذری و از روزی حلال پاکیزه‏‌ات به من بگستری، از جایی که گمان می‏‌برم و از جایی‌که گمان نمی‌برم، من بنده توام و کسی را جز تو ندارم و نه احدی غیر تو که از او گدایی کنم، ای‏ مهربان‏ترین مهربانان، آنچه را خدا خواهد شود، نیرویی نیست جز به خدای برتر بزرگ.
پس به سجده می‌روی و می‌گویی:
یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ یا مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ بِکَ تُنْزَلُ کُلُّ حَاجَةٍ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ فِی مَخْزُونِ الْغَیبِ عِنْدَکَ وَ الْأَسْمَاءِ الْمَشْهُورَاتِ عِنْدَکَ الْمَکْتُوبَةِ عَلَی سُرَادِقِ عَرْشِکَ أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْبَلَ مِنِّی شَهْرَ رَمَضَانَ وَ تَکْتُبَنِی مِنَ الْوَافِدِینَ إِلَی بَیتِکَ الْحَرَامِ وَ تَصْفَحَ لِی عَنِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ وَ تَسْتَخْرِجَ لِی یا رَبِّ کُنُوزَکَ یا رَحْمَانُ.
ای خدا، ای خدا، ای خدا، ای پروردگار، ای پروردگار، ای پروردگار، ای فرو فرستنده برکات، به عنایت تو هر حاجتی فرود آورده شود، از تو درخواست می‌کنم، به هر نامی که در خزانه غیب نزد توست و نام‌های مشهور در پیشگاهت، که بر سراپرده‏ عرشت نوشته شده، این‌که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و ماه رمضان را از من بپذیری‏ و مرا در شمار واردان به خانه محترمت بنویسی و از گناهان من چشم‏ پوشی و گنج‌های خود را برایم بیرون آوری، ای مهربان.
نهم
14 رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعتی، سوره حمد و آیةالکرسی و سه مرتبه سوره قل هو الله را بخواند.
در روایت است هر کس چنین کند، خداوند در برابر هر رکعتی ثواب‌های بسیار زیادی به او می‌دهد.
دهم: مرحوم “شیخ طوسی” در “مصباح المتهجد” فرموده است: در پایان شب نیز غسل کن و تا طلوع صبح در مصلایت (محل خواندن نماز) بنشین (و ذکر خدا بگو).
‏

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 163
  • 164
  • 165
  • ...
  • 166
  • ...
  • 167
  • 168
  • 169
  • ...
  • 170
  • ...
  • 171
  • 172
  • 173
  • ...
  • 259

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) گرگان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      
سرویس وبلاگ نویسی بانوان