معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) گرگان










جستجو





آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
 
  شهادت امام هادی علیه السلام بر رهروانش تسلیت ...
  16:49 , موضوعات: مناسبتهاي روز

شهادت امام هادی علیه السلام بر رهروانش تسلیت

اوصاف پروردگار

امام هادی علیه السلام می فرمایند :

اِنَّ اللهَ لا یوصَفُ اِلاَّ بِما وَصَفَ به نَفْسَهُ وَ اَنّی یوصَفُ الذَّی تَعجِزُ الحَواسُُّ اَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاَوْهامُ اَنْ تَنالُهُ وَ الخَطَراتِ اَنْ تَحُدَّهُ وَ الاَبْصارُ عَنِ الاحاطَهِ بِه نَای فی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَایهِ، کَیفَ الکَیفَ بِغَیر اَنْ یقال: کَیفَ، وَ اینَ اْلاینَ بِلا أن یقالَ: اینَ هُو، مُنْقَطِعُ الکَیفِیهِ وَ الاینیهِ الواحِدُ الاَحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ و تَقَدَّسَتْ اسْماؤُهُ؛ بحارالانوار، ج4، ص303

به راستی که خدا جز بدانچه خودش را وصف کرده است، وصف نشود. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، و تصورات به کنه او پی نبرند، و در دیده‌ها نگنجد، او با همه نزدیکی‌اش دور است و با همه دوری‌اش نزدیک، کیفیت و چگونگی را پدید آورده، بدون اینکه خود کیفیت و چگونگی داشته باشد. مکان را آفریده، بدون این که خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان برکنار است، یکتای یکتاست، شکوهش بزرگ و نام‌هایش پاکیزه است.

 


  خدایافقط تو ...

” هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم… تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم، و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم، و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم… خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم

مناجات شهیدچمران

موضوعات: مناجات
[سه شنبه 1392-02-31] [ 11:38:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  افزایش ظرفیت ...

خدایا از تو می خواهم که طبع ما را آنقدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز خدا
تسلیم نشویم. دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند. سیاهی گناه و فساد و
تهمت و دروغ وغیبت ، قلب های ما را تیره و تار ننماید. خدایا! به ما آنقدر ظرفیت ده
که در برابر پیروزی ها سرمست و مغرور نشویم. خدایا به من آنقدر توان ده که کوچکی و
بیچارگی خویش را فراموش نکنم و در برابرعظمت تو خود را نبینم.”

مناجات شهیدچمران

 

موضوعات: مناجات
 [ 11:36:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  پاسخگویی به سوالات شرعی و بخش مشاوره ...

مدرسه علمیه الزهرای گرگان با توجه به رسالت های والای فرهنگی خویش قریب به 25 سال است که اقدام به راه اندازی واحد پاسخگویی به سوالات دینی و شرعی و بخش مشاوره نموده است تا با بهره گیری از اساتید مجرب پاسخگوی سوالات شرعی و مشاوره ای عموم بانوان باشد.


ساعت فعالیت این واحد همه روزه از ساعت 8 صبح الی 1 بعداز ظهر می باشد.نحوه پاسخگویی به سوالات به سوالات و بخش مشاوره:حضوری : با مراجعه به مدرسه علمیه الزهرای گرگان به آدرس: گرگان، میدان مفتح، خیابان حوزه دو،مکاتبه ای: به آدرس سایت مدرسه علمیه الزهراء(س) گرگان www.m-alzahra.irتلفنی: 01714432460-01714430384 - واحد فرهنگی و مشاوره

موضوعات: مناسبتهاي روز
[دوشنبه 1392-02-30] [ 02:57:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  احادیثی گوهر بار از امام جواد (علیه السلام) ...

- الْمُؤ مِنُ يَحْتاجُ إ لى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ.فرمود: مؤ من در هر حال نيازمند به سه خصلت است : توفيق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت نمايد.


2- قالَ عليه السلام : مُلاقاةُ الاْ خوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إ نْ كانَ نَزْرا قَليلا.فرمود: ملاقات و ديدار با دوستان و برادران - خوب - ، موجب صفاى دل و نورانيّت آن مى گردد و سبب شكوفائى عقل و درايت خواهد گشت ، گرچه در مدّت زمانى كوتاه انجام پذيرد.3- قالَ عليه السلام : أ فْضَلُ الْعِبادَةِ الاْ خْلاصُ.فرمود: با فضيلت ترين و ارزشمندترين عبادت ها آن است كه خالص و بدون ريا باشد.4- قالَ عليه السلام : عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ.فرمود: عزّت و شخصيّت مومن در بى نيازى و طمع نداشتن به مال و زندگى ديگران است .5- قالَ عليه السلام : لا يَضُرُّكَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ.فرمود: كسى كه طالب رضايت خداوند متعال باشد، دشمنى ستمگران ، او را زيان و ضرر نمى رساند..6- قالَ عليه السلام : مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبيحا كانَ شَريكا فيهِ.فرمود: هر كه كار زشتى را تحسين و تأييد كند، در عِقاب آن شريك مى باشد.7- قالَ عليه السلام : مَنِ انْقادَ إ لَى الطُّمَاءنينَةِ قَبْلَ الْخِيَرَةِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَكَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُغْضِبَةِ.فرمود: هركس بدون تفّكر و اطمينان نسبت به جوانب (هر كارى ، فرمانى ، حركتى و…) مطيع و پذيراى آن شود، خود را در معرض سقوط قرار داده ؛ و نتيجه اى جز خشم و عصبانيّت نخواهد گرفت .8- قالَ عليه السلام : لَنْ يَسْتَكْمِلَ الْعَبْدُ حَقيقَةَالاْ يمانِ حَتّى يُؤْثِرَ دينَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَلَنْ يُهْلِكَ حَتّى يُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دينِهِ.فرمود: بنده اى حقيقت ايمان را نمى يابد مگر آن كه دين و احكام الهى را در همه جهات بر تمايلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد. و كسى هلاك و بدبخت نمى گردد مگر آن كه هواها و خواسته هاى نفسانى خود را بر احكام إ لهى مقدّم نمايد.9- قالَ عليه السلام : عَلَيْكُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإ نَّ طَلَبَهُ فَريضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ، وَ هُوَ صِلَةُ بَيْنَ الاْ خْوانِ، وَ دَليلٌ عَلَى الْمُرُوَّةِ، وَ تُحْفَةٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ اءُنْسٌ فِى الْغُرْبَةِ.فرمود: بر شما باد به تحصيل علم و معرفت ، چون فراگيرى آن واجب و بحث پيرامون آن مستحبّ و پرفائده است . علم وسيله كمك به دوستان و برادران است ، دليل و نشانه مروّت و جوانمردى است ، هديه و سرگرمى در مجالس است ، همدم و رفيق انسان در مسافرت است ؛ و اءنيس و مونس انسان در تنهائى مى باشد.10- قالَ عليه السلام : خَفْضُ الْجَناحِ زينَةُالْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْ دَبِ زينَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زينَةُالْحِلْمِ.فرمود: تواضع و فروتنى زينت بخش علم و دانش است ، اءدب داشتن و اخلاق نيك زينت بخش عقل مى باشد، خوش روئى با افراد زينت بخش حلم و بردبارى است .11- قالَ عليه السلام : تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَاعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى ، وَ اعْلَمْ أ نَّكَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَيْنِ اللّهِ، فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ.فرمود: در زندگى ، صبر را تكيه گاه خود، فقر و تنگ دستى را همنشين خود قرار بده و با هواهاى نفسانى مخالفت كن. و بدان كه هيچگاه از ديدگاه خداوند پنهان و مخفى نخواهى ماند، پس مواظب باش كه در چه حالتى خواهى بود.12- قالَ عليه السلام : ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْ نْصافُ فِى الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِى الشِّدِّةِ، وَ الاْ نْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إ لى قَلْبٍ سَليمٍ.فرمود: سه خصلت جلب محبّت مى كند: انصاف در معاشرت با مردم ، همدردى در مشكلات آن ها، همراه و همدم شدن با معنويات .13- قالَ عليه السلام : التَّوْبَةُ عَلى اءرْبَع دَعائِم : نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَاسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ، وَ عَزْمٌ اءنْ لايَعُودَ.فرمود: شرايط پذيرش توبه چهار چيز است : پشيمانى قلبى ، استغفار با زبان ، جبران كردن گناه نسبت به همان گناه حقّاللّه و يا حقّالنّاس -، تصميم جدّى بر اينكه ديگر مرتكب آن گناه نشود.14- قالَ عليه السلام : ثَلاثٌ مِنْ عَمَلِ الاْ بْرارِ: إ قامَةُالْفَرائِض ، وَاجْتِنابُ الْمَحارِم ، واحْتِراسٌ مِنَ الْغَفْلَةِ فِى الدّين .فرمود: سه چيز از كارهاى نيكان است : انجام واجبات الهى ، ترك و دورى از گناهان ، مواظبت و رعايت مسائل و احكام دين .15- قالَ عليه السلام : وَ حَقيقَةُ الاْدَبِ: اِجْتِماعُ خِصالِ الْخيْرِ، وَ تَجافى خِصالِ الشَّرِ، وَ بِالاْ دَبِ يَبْلُغُ الرَّجُلُ الْمَكارِمَ الاْ خْلاقِ فِى الدُّنْيا وَ الاَّْخِرَةِ، وَ يَصِلُ بِهِ اِلَى الْجَنَّةِ.فرمود: حقيقت ادب و تربيت عبارت است از: دارا بودن خصلت هاى خوب ، خالى بودن از صفات زشت و ناپسند.انسان به وسيله ادب - در دنيا و آخرت - به كمالات اخلاقى مى رسد؛ و نيز با رعايت اءدب نيل به بهشت مى يابد.16 قالَ عليه السلام : ثَلاثٌ يَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: كَثْرَةُ الاْ سْتِغْفارِ، وَ خَفْضِ الْجْانِبِ، وَ كَثْرَةِ الصَّدَقَةَ.فرمود: سه چيز، سبب رسيدن به رضوان خداى متعال مى باشد:1 - نسبت به گناهان و خطاها، زياد استغفار و اظهار ندامت كردن .2 - اهل تواضع كردن و فروتن بودن .3 - صدقه و كارهاى خير بسيار انجام دادن .17- قالَ عليه السلام : الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعينُ لَهُ، وَالرّاضى بِهِ شُرَكاءٌ.فرمود: انجام دهنده ظلم ، كمك دهنده ظلم و كسى كه راضى به ظلم باشد، هر سه شريك خواهند بود.18- قالَ عليه السلام : التَّواضُعُ زينَةُالْحَسَبِ، وَالْفَصاحَةُ زينَةُالْكَلامِ، وَ الْعَدْلُ زينَةُالاْ يمانِ، وَالسَّكينَةُ زينَةُالْعِبادَةِ، وَالْحِفْظُ زينُةُالرِّوايَةِ.فرمود: تواضع و فروتنى زينت بخش حسب و شرف ، فصاحت زينت بخش كلام ، عدالت زينت بخش ايمان و اعتقادات ، وقار و ادب زينت بخش اعمال و عبادات ؛ و دقّت در ضبط و حفظ آن ، زينت بخش نقل روايت و سخن مى باشد.

موضوعات: مناسبتهاي روز
 [ 02:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  انتخابات تجلی حماسه سیاسی است ...

انتخابات تجلی حماسه سیاسی است مؤسسه مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان ونماینده ولی فقیه در گلستان، انتخابات را تجلی حماسه سیاسی دانست و گفت: جوانان و دانش آموزان باید شرایط سخت کشور را بررسی کرده و نامزد اصلح را انتخاب کنند.


آیت الله سید کاظم نورمفیدی، نماینده ولی فقیه در استان گلستان و امام جمعه گرگان، در جمع دانش آموزان دبیرستان شهید «سید مصطفی خمینی» (ره) گرگان گفت: هر کدام از جوانان و دانش آموزان رای تاثیرگذار در انتخابات دارند.وی افزود: هر یک از جوانان و دانش آموزان می توانند دیگران و به ویژه خانواده های خود را به شرکت در انتخابات ترغیب کنند.نماینده مردم استان گلستان در مجلس خبرگان رهبری انتخابات را تجلی حماسه سیاسی دانست و خاطرنشان کرد: جوانان و دانش آموزان باید شرایط سخت کشور را بررسی کرده و نامزد اصلح را انتخاب کنند.آیت الله نورمفیدی تصریح کرد: در این شرایط سخت چه کسی توانایی اداره جامعه را دارد و چه کسی می تواند مشکلات اساسی جامعه به ویژه گرانی و بیکاری را رفع کند.موسس این مدرسه تاکید کرد: از رودربایستی با دیگران و انتخاب نامزد بر اساس احساسات و روابط خانوادگی و فامیلی باید پرهیز شود.نماینده ولی فقیه در گلستان اظهار داشت: جوانان و دانش آموزان اگر به مملکت خود علاقه مند هستند باید در انتخاب نامزد اصلح دقت کرده و با مطالعه و بررسی دقیق آن را فرد را انتخاب کنند.آیت الله نورمفیدی با بیان اینکه تعداد زیادی از افراد برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده اند، گفت: کسی را باید انتخاب کرد که در مقام عمل فرد قوی در امور اجرایی بوده و دارای برنامه باشد.وی با پرهیز از انتخاب نامزد اصلح به دانش آموزان و جوانان، تحقیق و بررسی را بهترین راه شناسایی و انتخاب اصلح دانست.امام جمعه گرگان در پاسخ به سوالی خصوص معنای اقتصاد مقاومتی گفت: اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه با جهت گیری مشخص و داشتن برنامه در برابر فشارهای اقتصادی دشمن مقاومت کنیم.آیت الله نورمفیدی با بیان اینکه اقتصاد ایران تاکنون متکی به نفت بوده است، تصریح کرد: تحریم اقتصادی دشمن موجب پرهیز سایر کشورها از خرید نفت ایران شده و در نهایت کشور در برابر فشارهای اقتصادی از پای در می آید.به گفته وی، طبق اقتصاد مقاومتی جهت گیری و منابع اقتصاد مقاومتی باید متکی به داخل بوده و نیازمند فکر و حمایت از تولید است.نماینده ولی فقیه در استان گلستان در پاسخ به این سوال که آیا حجاب مردان باید به اندازه حجاب زنان باشد و اینکه آیا پوشیدن لباس آستین کوتاه اشکال دارد، اظهار کرد: حجاب به ان معنا که برای زنان لازم است برای مردان لازم نیست.آیت الله نورمفیدی افزود: ادب اجتماعی حکم می کند انسان با لباس مناسب وارد جامعه شود.وی در پاسخ به سوال دیگری در خصوص لزوم مراجعه به مرجع تقلید و چگونگی شناخت، خاطرنشان کرد: انسان بیمار برای درمان بیماری خود به پزشک متخصص مراجعه می کند، مسائل دینی هم نیاز به متخصص دارند.نماینده مردم استان گلستان در مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه مرجع تقلید متخصص در امور دینی است، افزود: در احکام مربوط به رفتار انسان نیاز به مراجعه به مرجع تقلید است.آیت الله نورمفیدی با تاکید بر اینکه مرجع تقلید شرایطی دارد و هر کسی رساله بنویسد مرجع تقلید نیست، گفت: طبق فتوای بسیاری از بزرگان دین مرجع تقلید باید اعلم باشد.به گفته وی، برای آشنایی با مراجع تقلید باید به متخصصین امور دینی مراجعه شود.امام جمعه گرگان در ادامه در پاسخ به سوالی در خصوص نحوه تجلیل از پدر و مادر، گفت: طبق تاکیدات قرآن فرزندان باید با پدر و مادر با ادب حرف بزنند، هنگام راه رفتن پشت سر آنها باشند و از تندخویی نسبت به آنها پرهیز کنند.آیت الله نورمفیدی با بیان این مثال که پرنده هنگام پرواز بال های خود را باز و هنگام محبت به جوجه ها بال های خود را پایین آورده و بر سر آنها قرار می دهد، ادامه داد: فرزندان هم باید در برابر پدر و مادر فروتن بوده و با احترام با آنها رفتار کنند. وی به دانش آموزان توصیه کرد: قدر پدر و مادر خود را بدانید تا در آینده هنگامی که آنها را از دست دادید از گذشته خود و بی حرمتی های احتمالی به آنها پشیمان نشوید.امام جمعه گرگان تاکید کرد: یکی دیگر از راه های محبت به پدر و مادر بعد از مرگ آنها انجام کارهای نیک، طلب مغفرت برای آنها و قرائت قران و هدیه ثواب آن به پدر و مادر است.

موضوعات: مناسبتهاي روز
 [ 02:53:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ولادت فرخنده و مسعود نهمين آيت سروري و پيشواي كرامت و بخشندگي، امام محمد تقي عليه السلام مبارك باد ...

سلام بر امام جواد(ع) كه «جود» قطره اي بود در پيشاني بلندش و «علم» غنچه اي بود از گلستانِ وجودش و «حلم» گوهري بود از گنجينه فضايلش.


امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت .
نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است .
القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد . مادر گرامي اش سبيکه يا خيزران است که اين دو نام در تاريخ زندگي آن حضرت ثبت است .
امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت .
مأمون خليفه عباسي که همچون ساير خلفاي بني عباس از پيشرفت معنوي و نفوذ باطني امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعي کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد .
” از اينجا بود که مأمون نخستين کاري که کرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبي دايمي و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهاي دايمي که امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگي برده است ، در تاريخ معروف است ” .
از روشهايي که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار مي بست ، تشکيل مجالس بحث و مناظره بود .
مأمون و بعد معتصم عباسي مي خواستند از اين راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند .
در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نيز چنين روشي را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سني از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمي دانست که مقام ولايت و امامت که موهبتي است الهي ، بستگي به کمي و زيادي سالهاي عمر ندارد .
باري ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره اي که فرقه هاي مختلف اسلامي و غير اسلامي در ميدان رشد و نمو يافته بودند و دانشمندان بزرگي در اين دوران ، زندگي مي کردند و علوم و فنون ساير ملتها پيشرفت نموده و کتابهاي زيادي به زبان عربي ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمي سن وارد بحثهاي علمي گرديد و با سرمايه خدايي امامت که از سرچشمه ولايت مطلقه و الهام رباني مايه گرفته بود ، احکام اسلامي را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعليم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسياري پاسخ گفت .
براي نمونه ، يکي از مناظره هاي ( = احتجاجات ) حضرت امام محمد تقي (ع ) را در زير نقل مي کنيم : ” عياشي در تفسير خود از ذرقان که همنشين و دوست احمد بن ابي دؤاد بود ، نقل مي کند که ذرقان گفت : روزي دوستش ( ابن ابي دؤاد ) از دربار معتصم عباسي برگشت و بسيار گرفته و پريشان حال به نظر رسيد .
گفتم : چه شده است که امروز اين چنين ناراحتي ؟
گفت : در حضور خليفه و ابوجعفر فرزند علي بن موسي الرضا جرياني پيش آمد که مايه شرمساري و خواري ما گرديد .
گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقي را به حضور خليفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدي کرده بود .
خليفه طريقه اجراي حد و قصاص را پرسيد . عده اي از فقها حاضر بودند ، خليفه دستور داد بقيه فقيهان را نيز حاضر کردند ، و محمد بن علي الرضا را هم خواست . خليفه از ما پرسيد : حد اسلامي چگونه بايد جاري شود ؟
من گفتم : از مچ دست بايد قطع گردد . خليفه گفت : به چه دليل ؟ گفتم : به دليل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کريم در آيه تيمم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ايديکم . بسياري از فقيهان حاضر در جلسه گفته مرا تصديق کردند .
يک دسته از علماء گفتند : بايد دست را از مرفق بريد . خليفه پرسيد : به چه دليل ؟ گفتند : به دليل آيه وضو که در قرآن کريم آمده است : … و ايديکم الي المرافق . و اين آيه نشان مي دهد که دست دزد را بايد از مرفق بريد .
دسته ديگر گفتند : دست را از شانه بايد بريد چون دست شامل تمام اين اجزاء مي شود . و چون بحث و اختلاف پيش آمد ، خليفه روي به حضرت ابوجعفر محمد بن علي کرد و گفت : يا اباجعفر ، شما در اين مسأله چه مي گوييد ؟
آن حضرت فرمود : علماي شما در اين باره سخن گفتند . من را از بيان مطلب معذور بدار . خليفه گفت : به خدا سوگند که شما هم بايد نظر خود را بيان کنيد .
حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند مي دهي پاسخ آن را مي گويم .
اين مطالبي که علماي اهل سنت درباره حد دزدي بيان کردند خطاست . حد صحيح اسلامي آن است که بايد انگشتان دست را غير از انگشت ابهام قطع کرد .
خليفه پرسيد : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زيرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود بايد بر هفت عضو از بدن انجام شود : پيشاني ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه يا مرفق يا مچ قطع کنند براي سجده حق تعالي محلي باقي نمي ماند ، و در قرآن کريم آمده است ” و ان المساجد لله … ” سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسي نبايد آنها را ببرد .
معتصم از اين حکم الهي و منطقي بسيار مسرور شد ، و آن را تصديق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند .
ذرقان مي گويد : ابن ابي دؤاد سخت پريشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خليفه رد شده است
. سه روز پس از اين جريان نزد معتصم رفت و گفت : يا اميرالمؤمنين ، آمده ام تو را نصيحتي کنم و اين نصحيت را به شکرانه محبتي که نسبت به ما داري مي گويم .
معتصم گفت : بگو . ابن ابي دؤاد گفت : وقتي مجلسي از فقها و علما تشکيل مي دهي تا يک مسأله يا مسائلي را در آنجا مطرح کني ، همه بزرگان کشوري و لشکري حاضر هستند ، حتي خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهايي که در حضور تو مي شود هستند ، و چون مي بينند که رأي علماي بزرگ تو در برابر رأي محمد بن علي الجواد ارزشي ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه مي کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علي منتقل مي گردد ، و پايه هاي قدرت و شوکت تو متزلزل مي گردد .
اين بدگويي و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد اين مشعل نوراني و اين سرچشمه دانش و فضيلت را خاموش سازد . اين روش را - قبل از معتصم - مأمون نيز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار مي برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکيل مجالس مناظره زد و از جمله از يحيي بن اکثم که قاضي بزرگ دربار وي بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهايي کند ، شايد بتواند از اين راه به موقعيت امام (ع ) ضربتي وارد کند . اما نشد ، و اما از همه اين مناظرات سربلند درآمد .
روزي از آنجا که ” يحيي بن اکثم ” به اشاره مأمون مي خواست پرسشهاي خود را مطرح سازد مأمون نيز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقي (ع ) احترام بسيار کرد و آنگاه از يحيي خواست آنچه مي خواهد بپرسد . يحيي که پيرمردي سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه مي فرمايي مسأله اي از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت مي خواهد بپرس .
يحيي بن اکثم پرسيد : اگر کسي در حال احرام قتل صيد کرد چه بايد بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آيا قاتل صيد محل بوده يا محرم ؟ عالم بوده يا جاهل ؟ به عمد صيد کرده يا خطا ؟ محرم آزاد بوده يا بنده ؟ صغير بوده يا کبير ؟ اول قتل او بوده يا صياد بوده و کارش صيد بوده ؟ آيا حيواني را که کشته است صيد تمام بوده يا بچه صيد ؟ آيا در اين قتل پشيمان شده يا نه ؟ آيا اين عمل در شب بوده يا روز ؟ احرام محرم براي عمره بوده يا احرام حج ؟ يحيي دچار حيرت عجيبي شد . نمي دانست چگونه جواب گويد .
سر به زير انداخت و عرق خجالت بر سر و رويش نشست . درباريان به يکديگر نگاه مي کردند .
مأمون نيز که سخت آشفته حال شده بود در ميان سکوتي که بر مجلس حکمفرما بود ، روي به بني عباس و اطرافيان کرد و گفت : - ديديد و ابوجعفر محمد بن علي الرضا را شناختيد ؟ سپس بحث را تغيير داد تا از حيرت حاضران بکاهد . باري ، موقعيت امام جواد (ع ) پس از اين مناظرات بيشتر استوار شد .
امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعليم حقايق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته اي داشت که : هر يک خود قله اي بودند از قله هاي فرهنگ و معارف اسلامي مانند :
ابن ابي عمير بغدادي ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهري ، احمد بن ابي نصر بزنطي کوفي ، ابوتمام حبيب اوس طائي - شاعر شيعي مشهور - ابوالحسن علي بن مهزيار اهوازي و فضل بن شاذان نيشابوري که در قرن سوم هجري مي زيسته اند .
اينان نيز ( همچنانکه امام بزرگوارشان هميشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه اي مورد تعقيب و گرفتاري بودند .
فضل بن شاذان را از نيشابور بيرون کردند .
عبدالله بن طاهر چنين کرد و سپس کتب او را تفتيش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحيد و … - به او گفتند قانع نشد و گفت مي خواهم عقيده سياسي او را نيز بدانم .
ابوتمام شاعر نيز از اين امر بي بهره نبود ، اميراني که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترين شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاريخ ادبيات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند .
اگر کسي شعر او را براي آنان ، بدون اطلاع قبلي ، مي نوشت و آنان از شعر لذت مي بردند و آن را مي پسنديدند ، همين که آگاه مي شدند که از ابوتمام است يعني شاعر شيعي معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور مي دادند که آن نوشته را پاره کنند .
ابن ابي عمير - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نيز در زمان هارون و مأمون ، محنتهاي بسيار ديد ، او را سالها زنداني کردند ، تازيانه ها زدند . کتابهاي او را که مأخذ عمده علم دين بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و … بدين سان دستگاه جبار عباسي با هواخواهان علم و فضيلت رفتار مي کرد و چه ظالمانه !

شهادت حضرت جواد (ع )
اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولي رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت .
آثار فکري و رواياتي که از آن حضرت نقل شده و مسائلي را که آن امام پاسخ گفته و کلماتي که از آن حضرت بر جاي مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است .
دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسي از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدينه به بغداد بيايد .
امام جواد در ماه محرم سال 220هجري به بغداد وارد شد . معتصم که عموي ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت اين امر - همچنان که اشاره کرديم - اين انديشه شوم بود که مبادا خلافت از بني عباس به علويان منتقل شود .
از اين جهت ، درصدد تحريک ام الفضل برآمدند و به وي گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستي ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علي الجواد ، مادر علي هادي فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد .
اين دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريک و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد .
آنگاه اين دو فرد جنايتکار سمي کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روي دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار کرد .
امام جواد (ع ) مقداري از آن انگور را تناول فرمود . چيزي نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدي بر آن حضرت عارض گشت .
ام الفضل سيه کار با ديدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيماني سودي نداشت .
حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي کني ؟ اکنون که مرا کشتي گريه تو سودي ندارد . بدان که خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردي مبتلا کند و به روزگاري بيفتي که نتواني از آن نجات بيابي . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهاي ديگري هم نقل شده است .

زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )

زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندي نداشت .
حضرت امام محمد تقي زوجه ديگري مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربيه داشته است .
فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدين شرح :

1 - حضرت ابوالحسن امام علي النقي ( هادي )
2 - ابواحمد موسي مبرقع
3 - ابواحمد حسين
4 - ابوموسي عمران
5 - فاطمه
6- خديجه
7- ام کلثوم
8- حکيمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگاني کوتاه و عمري سراسر رنج و مظلوميت داشت .


بدخواهان نگذاشتند اين مشعل نوراني نورافشاني کند . امام نهم ما در آخر ماه ذيقعده سال 220ه . به سراي جاويدان شتافت . قبر مطهرش در کاظميه يا کاظمين است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسي بن جعفر (ع ) زيارتگاه شيعيان و دوستداران است .

۩نام: محمد.

۩کنيه: ابو جعفر ثاني.

۩القاب: تقي، جواد، مرتضي منتجب، مختار، قانع و عالِم.

۩منصب: معصوم يازدهم و امام نهم شيعيان.

۩تاريخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 195 هجري.

همچنين هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نيز نقل شده است؛ اما مشهور بين شيعيان، دهم رجب سال 195 هجري مي‏باشد. در دعاي ناحيه مقدسه نيز آمده است: «اللَّهُمَّ اِنّي‏ اَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَيْنِ في‏ رَجَبٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَليٍّ الثَّاني وَابْنِهِ عَليِّ بْنِ مُحَمَّدٍ المُنْتَجَبِ»(1).

۩محل تولد: مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودي کنوني).

۩نسب پدري: امام رضا، علي بن موسي بن جعفر بن محمدبن علي بن حسين بن علي بن ابي‏طالب علیه السلام.
۩نام مادر: سبيکه، يا سکينه مرسيه و يا درّه که حضرت رضا علیه السلام او را خيزران ناميد.
وي از اهالي «نوبه» و از خاندان ماريه قبطيه، مادر ابراهيم، پسر پيامبر اکرم صلی الله علیه و اله و از زنان بزرگوار زمان خويش بود.
۩مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا علیه السلام، در آخر ماه صفر سال 203 هجري تا ذي قعده سال 220 هجري، به مدت شانزده سال و نه ماه.

۩تاريخ و سبب شهادت: امام جواد علیه السلام پس از چندي به سفر حج رفتند و از آنجا به مدينه بازگشتند، و پايان خلافت مامون در آن شهر ساکن بودند. پس از مرگ مامون به دستور معتصم عباسي، در سال 220 هـ.ق، به همراه همسرش ام الفضل، به بغداد رفتند و در آخر ذي قعده همان سال در سن 25 سالگي، به وسيله زهري که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحريک برادرش، جعفر بن مأمون و عمويش، معتصم عباسي، به آن حضرت خورانيد، به شهادت رسيدند.
۩محل دفن: مقابر قريش بغداد، در جوار قبر شريف جدشان، امام موسي کاظم علیه السلام که هم اکنون به کاظمين معروف است.
۩همسران: 1. سمانه مغربيه. 2. ام الفضل، دختر مأمون. 3. زني از خاندان عمّار ياسر.
۩فرزندان: 1. ابوالحسن امام علي النّقي علیه السلام. 2. ابو احمد موسي مبرقع. 3. ابو احمد حسين. 4. ابو موسي عمران. 5. فاطمه. 6. خديجه. 7. ام کلثوم. 8. حکيمه.
همچنين گفته شده که زينب، ام محمد، ميمونه و امامه نيز از فرزندان آن حضرت بوده‏اند.



۩اصحاب

1. ابو جعفر، احمد بن محمد بن ابي نصر، معروف به بزنطي کوفي.

2. ابومحمد، فضل بن شاذان بن خليل ازدي نيشابوري.

3. ابو تمّام، حبيب بن اوس طايي.

4. ابوالحسن، علي بن مهزيار اهوازي.

5. ابو احمد، محمد بن ابي عمير.

6. محمد بن سنان زاهري.

7. علي بن عاصم کوفي.

8. علي بن جعفر الصادق علیه السلام.

9. اسماعيل بن موسي کاظمعلیه السلام.

10. ابراهيم بن محمد همداني.

اصحاب و ياران امام جواد علیه السلام بيش از تعدادي است که در اين جا به آنان اشاره شد. در برخي منابع اسلامي نام بيش از 270 نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است.

۩زمامداران معاصر

1. مأمون (218-196 ق.).

2. معتصم (227-218 ق.).

پس از شهادت امام رضا علیه السلام مأمون با امام محمدتقي علیه السلام رفتار نيکويي را در پيش گرفت و دخترش، ام الفضل را به عقد آن حضرت درآورد و آن حضرت را بر همه اطرافيان خويش اعم از عباسيان و علويان ترجيح وبرتري داد؛ اما معتصم عباسي با اين که در ظاهر با آن حضرت، با اکرام و اعزاز رفتار مي‏کرد، ولي در واقع دشمني آن حضرت و آل علي علیه السلام را در سينه داشت و در صدد تحقير و نابودي آنان بر مي‏آمد.

۩رويدادهاي مهم

1. عزيمت امام رضا علیه السلام، پدر بزرگوار امام جواد علیه السلام، از مدينه به خراسان به اجبار مأمون عباسي، در سال 200 هجري.

2. شهادت امام رضا علیه السلام، در خراسان، به دست مأمون عباس در سال 203 هجري.

3. فراخواني امام محمد تقي علیه السلام به بغداد، توسط مأمون عباسي.

4. تزويج ام الفضل، دختر مأمون به امام محمد تقي علیه السلام، توسط مأمون و اظهار نگرانيِ عباسيان از اين مسأله.

5. بازگشت امام جواد علیه السلام از بغداد (پايتخت عباسيان) به حجاز به بهانه انجام مراسم حجّ بيت اللّه الحرام.

6. وفات مأمون عباسي، در سال 218هجري.

7. به خلافت رسيدن معتصم عباسي پس از وفات مأمون.

8. فراخوانيِ مجدد امام محمدتقي علیه السلام به بغداد، از سوي معتصم عباسي، در اوائل سال 220 هجري.

9. توطئه‏هاي معتصم عباسي، ام الفضل و جعفر بن مأمون عليه امام جواد علیه السلام.

10. مسموم شدن امام جواد علیه السلام، توسط همسرش، ام الفضل و به شهادت رسيدن آن حضرت، در اواخر سال 220 هجري.
امام جواد علیه السلام را همه مسلمانان عالمي بزرگ مي دانستند. ايشان انساني بردبار، نيکو سخن، عابد و بسيار باهوش بودند.

موضوعات: مناسبتهاي روز
 [ 02:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  بخوان بلبل ...

سحرگاهان ندا آید که مولودی زگل روئید
بخوان بلبل بخوان بلبل حدیث رویش آن گل
 میلاد فرخند حضرت محمد تقی بر امام زمان (عج) مبارکباد


دلنوشته طلبه الزهرا گرگان:ز-میراحمدی

موضوعات: دلنوشته ها
 [ 11:56:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم