ای معلم ازلابه لای کلماتت طنین صدای انبیابه گوش می رسد
آغازبه سخن که می کنی کلمه هاهم به پرواز درمی آیندوبالامی روندومی پیوندندبه کانون هرچه کلمه طیبه است.می ستایمت که دل دریایی ات لبریزازآرامش است وهمچون کوه استوار
می ستایمت که نگاه نافذت گرمابخش وجودم است
چشمهای توپاسخ تمام پرسشهای بی جوابم بودودستهایت آرامش توفان درونی ام
ازیادنمی برم آنچه ازعشق برایم خواندی
ازیادنمی برم زمانی که دربرابرت زانومی زدم وتوبرایم ازمهربانی میگفتی
ومهربانی می کاشتی وتامی توانستی چیزی راناگفته نمی گذاشتی
موج برداشتی وخودرابه آب وآتش می زدی تاعشق رابرایم ترجه کنی
ازیادنمی برمزمانی که ازنازنمازشب می گفتی وازقراربی قراری
ازیادنمی برم که به قلبم الهی تپیدن وبه چشمم آسمانی دیدن وبه دستم،دست ازغیرکشیدن ودست دردست خداگذاشتن وبه زبان تکلم بالهجه عبودیت راآموختی
به من آموختی اگر درون آلوده باشد آرایش ظاهر بی ثمر است
به من آموختی جسم را نردبان تعالی جان کنم نه روح را فدای تمنیات تن
به من آموختی که به سیرت بیندیشم نه به صورت
چگونه سپاس گویم مهربانی ولطف تو را که سرشا ر از عشق ویقین است
چگونه سپاس گویم تا ثیر علم آموزی تو را که چراغ روشن هدایت را بر کلبه محقر وجودم فروزان ساختهای در مقابل این همه عظمت وشکوه تو مرا نه توهن سپاس است ونه کلام را توان وصف
درانتهاازحضورت اجازت می طلبم تابه معلم معلمان ودردانه دوران وصاحب دلمان به امام عصرعرض کنم:
توآیینه درتجلی کدام صفت خداوندی که همواره درمرزمیان ظهورواختفاگام می زنی
تودرپشت پرچین آسمانی کدام معنویت پنهان شدهای که چشم مادی نمی تواندپیدایت کند
توچگونه آشکاری که دست دیدارهیچ چشمی به قامت بلندتونمی رسدوچگونه پنهانی که همه وجودجزازحضورتومی رهد
توچگونه پنهانی که حیات مامرهون تنفس توست وآسمان بردستهای توایستاده وزمین باگامهای تواستوارمانده است
توچگونه پنهانی که ماتنهائیمان رابه تواقتدامی کنیم
عزیزازمین دلتنگ است
ای ولی ماخودت بیاوببین موریانه غربت باچهرچوب دلمان چه می کند؟
بیاوببین که تنهایی جانمان رامی کاودوچنگ برجگرمان می زند
بیاوببین که سوزبی کسی دراین برهوت غربت چه برسراین نهال نازک به وجودمی آوردبیاوببین داغ بادل شقایق چه می کند
مهدیابیاوببین که پلکهایم رابستم وبه تماشای تونشستم وباخدااینگونه نجوامی کنم:
الهی چنانمان بدارکه درآمدنش سرافکنده نباشیم
خدایابه توپناه می بریم ازآنکه کردارمان دل مهربانش رابرنجاندویاعملمان ازاودورمان کند
مهرباناچنان پاکمان کن که شایسته عشق به اوشویم آنگونه که مایه مباهاتش گردیم آنچنان که دوستمان بدارد.
جزبه یاری تو به این آرزوی شیرین راه نخواهیم یافت
ای امیدناامیدان دستمان رابگیر.
دل نوشته طلاب