اعمال و آداب ماه محرم الحرام

کتاب «المراقبات» یا «اعمال السنه» یکی از تألیفات عالِم عامل و فقیه کامل مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می باشد. به مناسبت حلول ماه محرم الحرام…………….

به بیان توصیه هایی از ایشان که در راستای درک بهتر ایام سوگواری امام حسین علیه السلام در کتاب المراقبات درج گردیده است و همچنین برخی از اعمال این ماه می پردازیم:

سزاوار است حال دوستان آل محمد - که رحمت خدا بر آنان باد - بحکم دوستی و وفا و ایمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول کریم، در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود، آثار اندوه و درد این مصیبتهای بزرگ و دردناک را آشکار نمایند. باید مقداری از لذائذ زندگی را که از خوردن و نوشیدن و حتی خوابیدن و گفتن بدست می آید ترک نموده و مانند کسی باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است. نباید احترام خود و نزدیکانشان باشد و لازم است که خدا و پیامبر و امامش - رحمت خداوند بر آنان باد - را بیش از خود، فرزندان و نزدیکانش دوست داشته باشد.

خداوند متعال می فرماید: «بگو اگر پدران و پسران خود را بیش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست دارید، منتظر باشید تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده و شما پشیمان و زیانکار شوید».

در روز عاشورا، تا عصر خوردن، آشامیدن و حتی سخن گفتن - مگر آن که لازم باشد - و دیدار با برادران دینی را ترک کرده و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد.

برپایی مجالس عزاداری

و نیز در دهه اول، هر روز امام حسین علیه السلام را با زیارت عاشورا زیارت نماید. و اگر می تواند مراسم عزاداری آن حضرت را در منزل خود با نیتی خالص برپا نماید، باید همین کار را بکند. و اگر نمی تواند، در مساجد یا منازل دوستانش به برپایی این مراسم کمک کرده و این مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزدیک شده و از خودنمایی دور شود. و هر روز مقداری از اوقات خود را در مکانهای عمومی به عزاداری بپردازد.

مواسات با امام حسین علیه السلام و اهل بیت - رحمت خدا بر آنان باد - نیز باید بخاطر صدمات ظاهری که به آن حضرت وارد شد، باشد. ولی از این مطلب هم نباید غافل شد که صدمات ظاهری که بر آن حضرت علیه السلام وارد شد، در مورد هیچکدام از پیامبران و جانشینان آنان و حتی در مورد هیچ یک از جهانیان شنیده نشده است؛ بخصوص تشنگی حضرت علیه السلام که در احادیث قدسی و غیر قدسی چیزهایی درباره آن آمده است که انسان توان تصور آن را نیز ندارد. همچنین مصیبتهایی مانند شهید شدن اهلبیت و اسارت حرمش، گویا او با محبوبش پیمان بسته بود بخاطر خوشنودی او کشته شدن را با انواع آن از قبیل سر بریدن، کشتن از زیر گلو، کشتن با شکنجه و با گرسنگی و تشنگی و اندوه و غیر اینها، تحمل کند. ولی با این همه شادمانی و نشاطی بجهت آشکار شدن نورهای زیبایی و عظمت خداوند و شوق دیدار با او و رسیدن به ذات مقدسش به او می رسید که آن سختیها را آسان می نمود. بلکه سختی آن را به لذت تبدیل می نمود. یکی از یاران او در این رابطه می گوید: هر چه شرایط بر امام علیه السلام سخت تر می گردید، سیمای او برافروخته تر و خوشحال تر می شد. ولی بهر حال درد و اندوه سختیها و مصیبتهایی که بر جسد مبارک حضرت علیه السلام و بر دل اهل بیت محترم او وارد شد و هتک حرمت ظاهری او انسان را می کشد.

بنابراین دوستانش باید کارهایی را که مناسب این مصیبت بزرگ است، بخاطر مواسات با آن حضرت علیه السلام در این مصیبت، انجام دهند؛ بگونه ای که گویا این مصیبت بر خود، عزیزان و فرزندان یا خویشان آنان وارده شده است. زیرا امام علیه السلام بفرموده جدش صلی الله علیه و آله و سلم سزاوارتر از آنان نسبت به خودشان می باشد و به این جهت که او این مصیبتها را پذیرفت و وجود شریف خود را فدای پیروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناک رهایی بخشد. فرزندان و عزیزان خود را یتیم نموده، به اسارت حرم و زنان، و زینب و سکینه - که سلام خدا بر آنان باد - رضایت داده و اصغر و اکبر و برادران و دودمان خود را سر برید، تا پیروانش را از گمراهی و پیروی گمراه کنندگانی که هلاکت شده و دیگران را به هلاکت می کشانند نجات داده و بدین وسیله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهایی بخشد؛ پیروانش را از تشنگی روز قیامت رهانیده و از نوشیدنیی که ظرف آن با مشک مهر شده است، به آنها بنوشاند. بنابراین بحکم وفا و مواسات که از صفات عالی انسانی است، لازم است که همان چیزی را که امام علیه السلام به آنان عنایت کرده است، آنان نیز به امام علیه السلام تقدیم نموده و همانگونه که امام علیه السلام خود را فدای آنها نمود آنان نیز خود را فدای او نمایند. و حتی اگر چنین کاری را نیز انجام بدهند باز هم بخوبی با او مواسات ننموده اند. زیرا وجود شریف او قابل مقایسه با دیگران نیست. باین جهت که او مانند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و سلم، علت آفرینش تمام موجودات و آقا و سرور تمام مخلوقات و پیامبران و فرشتگان نزدیک به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوبِ محبوبِ اوست.

نیز با گفتاری صادقانه و با زبان حال بگوید: «آقای من! کاش به جای تو تمام این بلاها بر سر من آمده و فدای تو می شدم! کاش خویشان و فرزندان من به جای خویشان و فرزندان تو کشته و اسیر می شدند! کاش تیر حرمله - که لعنت خدا بر او باد - سر شیرخوار مرا می برید! کاش فرزندم، علی بجای فرزند تو قطعه قطعه می شد! کاش جگر من از شدت تشنگی تکه تکه می شد! کاش از شدت تشنگی دنیا بر چشمم تیره و تار می شد! کاش من درد این جراحتها را تحمل می نمودم! کاش آن تیر به گلوی من می نشست! و جان مرا می گرفت! کاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند کنیزان در شهرها گردانده ولی خویشان تو در خواری و ذلت نمی افتادند! کاش وارد آتش شده و شکنجه می شدم ولی این مصیبتها به شما وارد نمی شد.»

اگر این سخنان را صادقانه بگویی، تو را پذیرفته و بخاطر مواسات راستین با بزرگوارترین سادات تو را در جایگاه راستگویان با آنان همنشین می گرداند. ولی جدا از فریبکاری با این سخنان بپرهیز زیرا ممکن است وقتی می گویی: حاضرم این بلاها را بجای امام علیه السلام تحمل نمایم، حال و دل تو بمقدار کمتر از یک صدم آن را هم تصدیق نکرده و در موقع امتحان جز مقدار کمی از این ادعاها قبول نشود. و در این صورت بجای این که به جایگاه صدق و درجه صدیقین برسی به ذلت دروغ و پایینترین درجات منافقین می رسی. پس اگر می بینی که نمی توانی این گونه با امام علیه السلام مواسات نمایی، ادعاهای دروغ را از خود دور کرده و خود را خوار نکن و فقط بگو: کاش با تو بوده، در مقابل تو کشته شده و به سعادت بزرگی می رسیدم. و اگر می بینی باین مقدار هم معتقد نیستی، مرض دل خود را که همان دوستی این دنیای پست و میل و اعتماد به زندگی آن و فریب خوردن به زیباییهای آن است، معالجه کرده و این فرمایش خداوند متعال را بخوان: «ای یهود! اگر گمان می کنید فقط شما دوستان خدایید و اگر راست می گویید، آرزوی مرگ کنید.»(سوره جمعه، آیه 6)

و در آخر روز عاشورا زیارت تسلیت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلی کامل به حمایت کننده و پناه آن روز که از معصومین علیهم السلام می باشند بپایان رسانیده و در توسل، اصلاح حال و پذیرش عزاداری را خواسته و از کوتاهی خود معذرت بخواهد.

سایر اعمال دهه اول

1- یکی از اعمال مهم، دعای اول ماه است. و بجهت اینکه اول این ماه اول سال بوده و از طرف دیگر دعاهای قبل از وقت نیز تاءثیر خاصی در برآورده شدن حاجات و رسیدن به امور مهم دارد، این دعا تاءثیر زیادی در سلامتی و دوری از آفات دینی و دنیایی آن سال و بهبودی حال و بدست آوردن نیکیها دارد. و دعایی که برای اول ماه در اقبال روایت شده دعای بسیار مفیدی برای مطالب مذکور است.

2- بهتر است در شب اول، بعضی از نمازهایی را که در این شب وارد شده به مقدار حال و توانایی خود خوانده - حداقل دو رکعت نمازی را که شامل حمد و یازده بار «قل هو الله احد» است - بعد از آن دعایی را که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعد از این نماز خوانده است و در کتاب اقبال نقل شده بخواند و فردای آن روز را روزه بگیرد. در روایت آمده است: «کسی که چنین عملی را انجام دهد، مانند کسی است که بمدت یک سال کارهای خوب انجام داده و تا سال آینده محفوظ خواهد بود.»

3- روزه روز سوم در روایت آمده است: حضرت یوسف علیه السلام در این روز از چاه خارج شد. و اگر کسی این روز را روزه بگیرد، خداوند مشکل او را برطرف نموده و سختیها را بر او آسان می نماید.

4- روایت شده: مستحب است تمام ماه را روزه بگیرد. و در مورد روزه روز تاسوعا و عاشورا روایت مخصوص داریم اما احتیاط این است که روز عاشورا را روزه نگیرد ولی از خوردن و آشامیدن تا عصر خودداری نماید و آنگاه چیزی بخورد یا بیاشامد بجهت این که امام حسین علیه السلام و یاران حضرت در عصر از غصه های این دنیای پست رهایی یافتند و در هنگام عصر سعادتمند شده و به مطلوب خود که عبارت بود از دیدار خداوند بزرگ، رسیدند. و شاید بهمین جهت است که دوستان عزادار آن حضرت علیه السلام در عصر این روز غم و غصه آنها کاهش پیدا کرده و از بین می رود.

دو نکته

الف) در سایر اعمال شب و روز عاشورا، از قبیل نمازها و دعاهای آن - غیر از زیارتها و نمازهای آن - اشکالهایی وجود دارد. و ممکن است این اعمال ساخته و پرداخته مخالفین شیعه باشد. مواردی مانند استحباب سرمه کشیدن و غیر آن؛ و حتی اگر از معصومین علیهم السلام نیز روایت شده باشد، باز هم انجام مراسم عزاداری و صلوات فرستادن بر امام علیه السلام و اصحاب او و لعنت نمودن کشندگان آنها بهتر از انجام چیزهایی است که در آن روایات وارد شده است. زیرا در روایت بر این اعمال نیز تاءکید شده است.

ب) از چیزهایی که عقل آنها را همراه با زیارت آن حضرت علیه السلام لازم می داند، زیارت اهل بیت و یاران شهید اوست؛ بخصوص با زیارتهایی که وارد شده است.

رعایت اخلاص

آنچه در این باب و غیر آن اهمیت دارد، این است که این کارها را بخاطر رسم و عادت انجام نداده و سعی کنیم این کارها را با نیتی خالص و برای رضای خدا انجام داده و در خلوص خود نیز صادق باشیم. زیرا کار کوچکی که با نیت خالصانه صادقانه همراه باشد بهتر از کارهای زیادی است که خلوص و صداقت در آن نباشد؛ حتی اگر چندین هزار برابر باشد. و این مطلب بخوبی از عبادتهای حضرت آدم علیه السلام و شیطان فهمیده می شود، زیرا عبادتهای چندین هزار ساله شیطان او را از جاودانگی در آتش نجات نداد ولی یک توبه حضرت آدم علیه السلام باعث بخشش خطا و برگزیدن او شد. صدق در اخلاص تنها با لطف خاص خداوند در بندگانش به وجود می آید. و اگر بنده فقط سعی خود را بکار گیرد و بفهمد که نمی تواند به آن دست یابد و در پی آن از خداوند کمک خواسته و این آیه ام من یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء؛ ای کسی که جواب مضطر را می دهی و مشکلات او را حل می کنی. شامل حال او شود، درهای عنایت پروردگار کریم بر او گشوده می شود. زیرا او کریم و بخشنده است. بخشش به بندگان مضطری را که درب او را می کوبند دوست دارد.

در هنگام انجام اعمال نیز باید مواظب باشد که ریاء و دوستی ستایش مردم در نیت او وارد نشود. و برای اینکه بفهمد ریاء در نیتش وارد شده یا نه، می تواند بجای اینکه مثلا در خانه خود عزاداری را برپا کند در منزل دوست خود این کار را انجام دهد بطوری که مردم ندانند او مجلس را برگزار کرده است. آنگاه ببیند حال قلب او از این کار تغییر پیدا می کند و حال او در سنگین بودن مخارج عزاداری و کمی آن یا خوشحالی او از شکوه مجلس یا سادگی آن متفاوت است، در صورتی که مردم بدانند که او برپا کننده مجلس عزا می باشد یا ندانند. و اگر در تمام این مسائل تفاوتی ندید، ببیند که آیا دوست دارد «سخنران » یا «روضه خوانی » را که برای عزاداری دعوت می کند از کسانی باشد که معروف بوده و در مجالس اعیان و اشراف به ذکر مصایب امام علیه السلام می پردازند یا نه؛ بخصوص در صورتیکه مصایبی را که غیر معروفین از امام علیه السلام نقل می کنند از منابع معتبر بوده و از این جهت از لحاظ شرعی بهتر باشد. و یا ببیند آیا برای او فرق می کند که اهل مجلس او از فقرا یا ثروتمندان باشند. و اگر در این ملاکهایی که برای تشخیص ریاء ذکر نمودیم تاءمل کند می بیند که راه برای ورود ریاء در عزاداریش بسیار وسیع می باشد و برای بستن این راه باید عمل خود را از دیگران بپوشاند و آن را مخفی نماید؛ بدین شکل که مجلس عزاداری را در منزل دوستش منعقد نماید و بگونه ای عمل کند که کسی نداند مجلس را او برگزار نموده است. و تلاش کند عمل خود را از هر جهت صحیح انجام دهد به این ترتیب که کسی را برای خواندن مصیبت دعوت کند که باتقوا و در خواندن مصیبت راستگو باشد. و نیز در احترام به شرکت کنندگان فقیر و غنی برای او فرقی نکرده و برای احترام گذاشتن به آنان امتیازات دینی را رعایت کند نه امتیازات دنیوی را. زیرا صحت اعمال اسرار زیادی دارد که در قبول و افزایش پاداش آنها مؤ ثر است.

5- از جمله چیزهایی که تاءکید شده این است که شب عاشورا تا صبح پیش قبر امام حسین علیه السلام بماند. شیخ صدوق و شیخ طوسی از معصوم علیه السلام روایت نموده اند که: «کسی که در شب عاشورا، امام حسین علیه السلام را زیارت نماید و تا صبح در کنار قبر او بماند خداوند در روز قیامت او را برمی انگیزد در حالیکه آغشته بخون امام حسین علیه السلام بوده یا خداوند را در روز قیامت دیدار می کند در حالیکه آغشته بخون خود می باشد.»



موضوعات: مناسبتهاي روز
   چهارشنبه 15 آبان 1392نظر دهید »


عاشورا تجلی بندگی است.(آیت الله نورمفیدی مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان)

آیت الله نورمفیدی : عاشورا تجلی بندگی است و هر کس در این درس موفق تر باشد حسینی تر و در نتیجه خدایی تر است.

اساس و زیر بنای همه ادیان الهی توحید است . توحید این نیست که بگوییم خدا یکی است و شریک ندارد بلکه باید این مفهوم در تمام زوایای وجودی فرد تجلی یابد. امام حسین (ع) روز عاشورا در سخت ترین شرایط ، توحید را متجلی کرد و با بریدن از همه متعلقات دنیا به معنای واقعی توحید را درک کرد. عاشورا دانشگاه ملی و عظیم است. عاشورا در سخت ترین شرایط حصرو جنایت و بی دینی ، ارزش های اسلامی را در کربلا در چهره ی سیدالشهداء (ع) جلوه نمود.

امام حسین(ع) ترازی برای همه مسلمانان در تمامی اعصار است. حسین(ع) مسلمان تر و مومن تر از همه ماست و اگر بخواهیم معیاری برای سنجش خود در همه بحران ها داشته باشیم باید به آن حضرت (ع) تاسی کنیم. در حوادث عاشورا امام حسین(ع) به دلیل برخورداری از روح بزرگ و لطیف متاثر شد امام هیچ جای این حادثه ی عظیم خدشه ای به عزت آن حضرت وارد نشد.



موضوعات: مناسبتهاي روز
   چهارشنبه 15 آبان 1392نظر دهید »

علم تهذیب نفس است كه انسان را به مقام انسانیت می رساند.

امام خمینی(ره) برای اخلاق جایگاه ویژه ای قائل بود  و آن را سرمایة سعادت دو جهان می دانست. این جایگاه ویژه از نگاه عارفانه و حكیمانه ایشان به مقولة اخلاق نشأت می گرفته است و این بدان معنا می باشد كه ایشان رذایل و فضایل اخلاقی را به دقت تحلیل می كرد و آن را فیلسوفانه به بحث می گذارد و محاسن و معایب هر یك را بر می شمرد. امام خمینی(ره) اخلاق را مبتنی بر اصول و آموزه های عمیق فلسفی و كلامی انسان شناسی می دانست. امام خمینی(ره) عمیقاً به اخلاق دینی اعتقاد داشت؛این بدان معنا می باشد كه ایشان رذایل و فضایل اخلاقی را از دل احادیث معصومین(ع) بیرون می كشید؛ لیكن سنت نقل اكتفا نمی كرد و برای تحلیل این احادیث از عقل نیز بهره می گرفت.

در آثار امام شواهدی وجود دارد كه ایشان اخلاق را به معنای جمع خُلق و خصلت های درونی و ملكات نفسانی می دانست كه منشأ صدور اعمال از انسان، بدون رویه و تأمل آگاهانه می شود و در بر گیرندة فضایل و رذایل اخلاقی می باشند. ایشان در این زمینه و در تعریف خُلق می نویسند:

«بدان كه خُلق عبارت است از حالتی است در نفس كه انسان را دعوت به عمل می كند، بدون رویه و فكر، مثلاً كسی كه دارای خُلق سخاوت است. آن خُلق او را وادار به جود و انفاق می كند، بدون آنكه مقدماتی تشكیل دهد و و مرجّحاتی فكر كند، گویی كه یكی از افعال طبیعه او است، به طوری كه حفظ نفس كند كه گویی یكی از افعال طبیعه او است.»(1)

اخلاق مورد نظر امام صرفاً اخلاق فردی و شخصی نمی باشد و سطوح مختلف اجتماعی اخلاق نیز مد نظر ایشان بوده است. برای مثال می توان بیان كرد كه آنگاه كه امام از عدالت فقهی و الهی صحبت می كند، عدالت را فضیلتی اجتماعی قلمداد می كند یكی از ویژگی های حاكم اسلامی می شمارد. او عدالت را هدف برپایی نظام سیاسی و غایت آن معرفی می كند و از مدیران و مسئولان می خواهد كه پاسدار عدالت باشند. ایشان اخلاق فردی را مقدم بر اخلاق سیاسی و اجتماعی می دانند و برنامةتربیتی و اصلاحی امام نیز مبتنی بر همین دیدگاه قرار گرفته است. ایشان معتقدند كسانی كه بدنبال برپایی عدالت در جامعه هستند ابتدا باید خود از این فضیلت برخوردار گردند. ایشان می فرمایند:

«ما تا اصلاح نكنیم خودمان را، نمی توانیم كشور خودمان را اصلاح كنیم.»(2)

یا بیان می دارند:«هر كسی از خودش باید شروع كند. و عقاید و اخلاق و اعمالش را تطبیق با اسلام بدهد و بعد از اینكه خودش را اصلاح كرد، آن وقت دنبال این باشد كه دیگران را اصلاح كند.»(3)

و یا:«سازندگی های روحی مقدم بر همة سازندگی هاست، جهاد سازندگی از خود افراد باید شروع شود.»(4)

«علم تهذیب نفس است كه انسان را به مقام انسانیت می رساند.»(5)

شرح چهل حدیث، شرح حدیث جنود عقل و جهل، جهاد اكبر و مبارزه با نفس عمده آثار اخلاقی امام به حساب می آیند. در كتاب های اسرار الصلاه، آداب الصلاه و تقریرات فلسفی نیز مطالب اخلاقی به طور پراكنده ارائه شده است. برخی از مبانی مورد پذیرش امام، كه اثر مستقیمی بر تفكر اخلاقی او داشته است به قرار زیر می باشند:

اول. امام به طریق پیشینیان خود انسان را دارای دو نشئه می داند: نشئه ظاهرة دنیوی كه بدن اوست و نشئه باطنیه غیبیة ملكوتیه كه از عالم دیگر است.

دوم. مقامات سه گانة نفس انسانی. نفس انسان دارای مراتب و درجاتی است و هر درجه جنودی رحمانی یا شیطانی دارد كه همیشه میان آنها نزاع و جدال است.

سوم. قابلیت انعطاف و تغییر پذیر بودن انسان. شرط لازم برای دگرگونی خلقیات انسان، تحول پذیری روح انسان می باشد. امام بارها بر این موضوع تأكید كردند كه انسانها (به خصوص جوان ها ) مادامی كه در دنیا به سر می برند راحت تر می توانند اخلاق خود را اصلاح كنند. ارسال پیامبران و اصلاح اخلاق و كیفر و پاداش انسان مبین این مطلب می باشد.

چهارم. ابتنای اخلاق  بر دین. «دستیابی به معرفت الهی و فهم اسرار شریعت و علم باطنی با رعایت ظاهر شریعت، عمل به دستورات شرع و تأسی به سنت رسول الله حاصل می شود. جهاد اكبر نیز غلبة انسان بر قوای ظاهری و بیرون راندن جنود شیطان از تن است. امام خمینی در این ارتباط بیان می دارد:

«تا انسان متأدب به آداب شریعت حقه نشود، هیچ یك از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود و ممكن نیست كه نور معرفت الهی در قلب او جلوه كند و علم باطن و اسرار شریعت از برای او منكشف شود.»(6)

پنجم. سعادت. فهم سعادت و عوامل مؤثر در آن در اندیشة امام خمینی(ره)، كلید فهم بسیاری مباحث اخلاقی و اجتماعی وی و راه دریافت فهم ارتباط اخلاق و سیاست در اندیشة اوست. امام، سعادت را دریافتن لذت و امور ملایم می داند، از این رو، ملاك آن یافتن و دریافت ملایمات است. با این حال درك سعادت در مورد انسان كمی دشوارتر است؛ نخست به دلیل پیچیدگی وجود انسانی از این جهت كه صاحب قوا و مراتب گوناگون است و باید سعادت تمامی قوا را بدست آورد و سپس به دلیل محدود نبودن حیات انسان به این دنیا و در نظر گرفتن سعادت با تصور وجود دنیایی دیگر برای انسان.

سعادت با تزكیه مراتب سه گانه انسان، یعنی قوای جسمانی، خیال و باطن و قوة عاقله به دست می‎آید این قوا بایستی با عمل به قوانین الهی به صورت قوای انسانی در آید. برای رسیدن به سعادت، تعدیل و تقویت عقل عملی و نظری لازم است. عقل نظری باید به مقام فعلیت درآید و حقایق عالم را آن چنان كه هست و نظام وجود را به آن نحوی كه مبدأ و معاد است درك كند. عقل عملی نیز باید انسان را به عمل صالح و تصفیة قوای جسمانی رهنمود كند. برای تعدیل قوای جسمانی وجود عدالت ضروری است.

بنابراین، امام اعتقاد داشتند كه علاوه بر دارا بودن عقاید صحیح، اخلاق و هر عملی كه انسان را در زندگی فردی و اجتماعی او به سعادت نزدیك سازد، از لوازم سعادت به شمار می آید.

ششم. معیار بودن عدالت در اخلاق. عدالت غایت اخلاق محسوب می شود زیرا به معنای صحّت و درستی تمام قوا است. امام همچون ارسطو عدالت را عبارت از تمام فضایل می داند و آن را حدّ وسط بین افراط و تفریط تعریف می نماید.

امام عدالت را همان صراط مستقیم می داند و در این باره می نویسد:

« … طریق سیر انسان كامل از نقطة نقص عبودیت تا كمال عز ربوبیّت، عدالت است كه خط مستقیم و سیر معتدل است و اشارات بسیاری در كتاب و سنت بدین معناست، چنان چه صراط مستقیم، كه انسان در نماز طالب آن است، همین سیر اعتدالی است … و اعتدال حقیقی جزء برای انسان كامل كه از اول سیر تا منتهی النهایه وصول هیچ منحرف و معوج نشده است، برای كسی دیگر مقدور و میسور نیست، … و چون خط مستقیم و اصل بین دو نقطه، بیش از یكی نیست، از این جهت، فضیلت به قول مطلق و سیر بر طریق عدالت و بر سبیل اعتدال، بیش از یكی نیست، ولی رذایل را انواع بسیار، بلكه غیر متناهی است. »(7)

امام خمینی عدالت را خواست فطری بشر، از جمله سنن الهی، یكی از مقاصد قرآن، هدف اسلام و هدف ارسال پیامبران می دانست. به همین خاطر، معتقد به تأثیر غیر قابل انكار آن در سعادت انسان بود .

هفتم. تقدم اخلاق شخصی و فردی بر اخلاق جمعی و توّجه به بعد اجتماعی اخلاق. در كتاب هایی مانند چهل حدیث و جهاد اكبر بحث اصلاح احوال شخصی ارائه شده است. امّا این به معنای آن نیست كه امام نگاهی شخصی و فردی به اخلاق داشته است. با دقت در این كتب و آثار دیگر امام مشخص می گردد كه امام از زاویه فردی به اخلاق می نگریسته است زیرا كه اخلاق به احوال درون انسان می پردازد و اصلاح جامعه نیز در گرو اخلاق صحیح رهبران و شهروندان آنان است و این باعث كاركرد اجتماعی اخلاق می شود.

در كتاب های اخلاقی امام همانند كارهای سیاسی و فقهی ایشان به این كاركرد اجتماعی اشاره شده است. برای مثال در حدیث هفتم از كتاب چهل حدیث به غضب پرداخته شده است. در آن جا اشاره شده است كه حدّ اعتدال این قوّه باعث فوایدی چون دفع موذیات و مضرّات از جامعه و شخص، جهاد با دشمنان دین و حفظ جان و مال و ناموس بشر، رفع مفسدات نظام عائله و نظام جامعه و مدینة فاضله، سدّ‎ ثغور و حدود مملكت و حفظ نظام ملّت و بقای قومیّت، نگهبانی از تهاجم اشرار به مدینة فاضله، جهاد با دشمنان انسانیت و دیانت، اجرای حدود و تعزیرات و سیاسات الهی جهاد با نفس می شود. از طرف دیگر، سستی و تفریط در قوّة غضبیه نیز آسیب های اجتماعی زیادی نیز همچون سستی در امر به معروف و نهی از منكر، جلوگیری نكردن از ظلم ستمكاران، قلّت ثبات و فرار از جنگ و فرو نشستن اقدام در مواقع ضرورت و تن در دادن به ننگ و عار و ذلّت و مسكنت را به همراه دارد.

هشتم. تربیت انسان هدف بعثت انبیاء. مطابق با نظریات امام، هدف از ارسال انبیاء انسان سازی و رساندن انسان به سعادت و تكامل است. امام نیز برنامة خود را انسان سازی كه همان ادامة راه انبیاء است می‎داند.

امام مانند تعاریف مشهور علمای اخلاق، اخلاق را تعدیل قوای آدمی و رسیدن به عدالت و رعایت حدّ وسط می داند. امّا آن چه نزد امام بیش از اخلاق نظری دارای اهمیّت است اخلاق عملی و تأثیر اخلاق بر زندگی افراد است. امام بر خلاف سایر علمای علم اخلاق در بدو امر به بحث از قوای چهارگانة نفس نمی پردازد بلكه این مبحث را در ذیل بحث كلی تری قرار می دهد و آثار و راه حل های بیشتری برای آن می یابد. ایشان در جایی اشاره كرده است:

«علمای فنّ اخلاق مجموع فضایل نفس را در تحت چهار جنس داخل كرده اند كه عبارت است از: حكمت، عفّت، شجاعت و عدالت و حكمت را فضیلت نفس ناطقه ممیزه دانسته اند؛ و شجاعت را از فضایل نفس غضبیه؛ و عفّت را از فضایل نفس شهویّه و عدالت را تعدیل فضایل ثلاث شمرده اند. و سایر فضایل را به این چهار فضیلت ارجاع داده اند و تفصیل و تحدید هر یك از آنها از عهدة این اوراق خارج است و برای امثال ما چندان مفید نیست.»(8)

امام به این علّت كه مراد از علم اخلاق و تهذیب نفس و حصول حقایق معارف و لیاقت نفس برای جلوة توحید می دانستند، كتبی چون طهارت الاعراق ابن مسكویه ، اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی و احیاء العلوم غزالی را كتاب اخلاقی نمی دانستند. از نظر ایشان این كتاب ها تأثیری در تهذیب باطن انسان ندارند. در حالی كه كتاب اخلاقی باید دوای درد باشد و نسخة درمان.

امام نشانه هایی برای فعل اخلاقی برشمرده اند كه برخی از آنان به قرار زیر می باشد :

«1. آزادانه و اختیاری بودن فعل اخلاقی. پذیرش تغییر در اخلاق انسان و ارائه روش های درمان آن، به معنای قبول اختیار انسان در اصلاح رفتار و اخلاق خویش است. در كتاب طلب و اراده، مبانی چنین بحثی از دیدگاه امام خمینی بیان شده است این بحث به ویژه با مسئلة سعادت در ارتباط است …

2. تكرار و ممارست در انجام افعال اخلاقی. امام خُلق را حالتی نفسانی می داند كه انسان را بدون رویه و فكر دعوت به عمل می كند. اخلاق زمانی حاصل می شود كه ریاضت و تفكر و تكرار وجود داشته باشد. آدمی تا زمانی كه در این دنیا زیست می كند، می تواند اخلاق خود را تغییر دهد و اكمال مكارم اخلاق، هدف از بعثت تمامی انبیاء است.

3.اكتسابی بودن فعل اخلاقی. اگر اخلاق و منش انسان را بر عواملی مانند ارث و اقتضائات مختلف اجتماعی و اقتصادی مبتنی سازیم، بحث از تغییر خلق و خوی، بی معنا خواهد بود. طرح مباحث تربیتی و تلاش در تغییر اخلاق جامعه به معنای اكتسابی بودن اخلاق است. ارائة روش های مختلف برای كسب فضائل و درمان اخلاق نادرست به این معناست كه امام آن را پذیرفته است.»(9)

روش هایی كه امام برای اصلاح اخلاق ارائه می كند با ویژگی هایی كه برای اخلاق بر شمرده است مرتبط می باشد. از نظر ایشان ابتدا باید ملكات نادرست تشخیص داده شود و تا مدّتی با استعانت از خدا بر ضدّ آنها رفتار شود. برای این منظور هم از روش های علمی چون تذكّر، تفكّر، ضبط خیال و هم از روش های عملی چون عظم و اراده و عمل كردن بر خلاف عادت نادرست استفاده می شود. مراحلی چون مشارطه، مراقبه و محاسبه نیز در جهت تكمیل موارد فوق می باشد.

راه حل یا درمان هایی كه امام برای علاج اخلاق قبیح و فاسد در كتاب چهل حدیث ارائه می كند اغلب درونی می باشد و فرد باید با ریاضت و تكرار و تذكّر و غیره خود را اصلاح نماید. در این كتاب امام برای حكومت یا جامعه كارویژه ای ارائه نكرده است امّا در آثار دیگری امام برای علاج اخلاق راه كارهای بیرونی ارئه كرده است كه این نشان دهندة اهمیّت محیط در وضعیّت اخلاق جامعه می باشد. امام معتقد بودند كه موانع اخلاق صحیح درونی و بیرونی می باشند. موانع درونی با تلاش اشخاص در اصلاح اخلاقشان بر طرف می شود امّا موانع بیرونی كه شامل استبداد و اختناق حاكم بر جامعه می باشد نیاز به مبارزة جمعی افراد جامعه دارد. در این نقطه امام از فاز اصلاح وارد فاز انقلابی می شود واین تحول در كتاب امام نمایان است. «در گفتمان انقلاب، تهذیب اخلاق نه تنها برای نیل به سعادت فردی افراد، بلكه گامی ضروری در راه بهبود اخلاق جامعه است. امام در جایی مبارزه با ایادی استعمار و دشمنان را منوط به مقاومت در برابر حبّ نفس و جاه و كبر و غرور كرده است.»(همان؛172)

در مجموع باید بیان داشت دیدگاه های اخلاقی امام خمینی(ره) مبتنی بر نگاه ایشان به انسان و جهان می باشد. بر اساس دیدگاه ایشان، انسان موجودی محدود است ولی در صورت تحصیل كمالات و مكارم والای انسانی قابلیّت حركت تا بی نهایت را دارا می باشد انسان دارای مقام خلیفة الهی بر روی زمین است منتها رسیدن به این مقام مبتنی بر مسیری است كه انسان برای خود انتخاب می كند.

از نظر امام حیات اصلی و راستین انسان، حیات اخروی می باشد و زندگی او در این دنیا، با زندگی مادی و حیوانی آمیخته است. انسان برای رسیدن به مقام خلیفة الهی باید به تزكیه و پاك كردن نفس بپردازد و همواره خود را در خدمت به دین و خلق خدا قرار دهد.

باید بیان داشت كه دیدگاه های اخلاقی امام مبتنی بر اصول و آموزه های عمیق فلسفی و كلامی است كه از نگرش ایشان به انسان و هستی سرچشمه می گیرد.

منابع:

1- امام خمینی، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1371،ص 510.

2- امام خمینی، صحیفة امام،ج14، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1378،ص16.

3-     همان؛ج14،ص 244.

4-     همان؛ج11، 379.

5-     همان؛ج18، 405.

6- امام خمینی، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1371،ص51.

7-    امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1378،ص147.

8- امام خمینی، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1371،ص511.

9-  كیخا، نجمه، مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشة اسلامی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،1386.



موضوعات: مناسبتهاي روز
   چهارشنبه 15 آبان 13921 نظر »

باز هم دشت بلا گل داده است
درمیان اشک خدا افتاده است
باز هم دیده ماسنگین شد
نم نم اشک به جان آذین شد
بازهم  کوچه ما رنگ غم است
بیرق ،سنچ وعلم خود ماتم است
باز هم ازغم ترک خورده لبی
آب سوزداز حیاءنیمه شبی
باز هم این آب به آب افتاده است
حجله غم برفرات افتاده است


دلنوشته :ز-میراحمدی


موضوعات: مناسبتهاي روز
   شنبه 11 آبان 1392نظر دهید »

اشک برافشانید که موسم محرم حسین فاطمه(س)می آیدوکوچه ها را معجر مشکین ببندیدکه فصل پرپر شدن آلاله هادربزم فرات است.

دلنوشته:ز-میراحمدی


موضوعات: مناسبتهاي روز
   شنبه 11 آبان 1392نظر دهید »

رخداد غدیر در ذی الحجه سال دهم هجری ، تنها یک حادثه تاریخی نیست. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست ، یک تفکر است ، نشانه ایست از تداوم خط نبوت . چشمه ایست که تا پایان هستی می جوشد. غدیر روز اکمال دین، اتمام نعمت و موجب خشنودی خداست. روز بزرگ ، روز گشایش و روز تکامل است. غدیر نه تاریخ است نه جغرافیا و نه روایت بلکه ولایت است. پیشوند غدیر رسالت است و پسوند آن ولایت و امامت .

امام خمینی (ره) : عید غدیر روزی است که پیغمبر(ص) وظیفه حکومتی را معین فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود.

آیت الله خامنه ای ( حفظه الله ): عید غدیر عید ولایت است ، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است. عید آحاد ملت و امت اسلامی است.



موضوعات: مناسبتهاي روز
   چهارشنبه 1 آبان 13921 نظر »

امام هادی علیه السلام :هرکس بذر خوبی بکارد، شادمانی درو می کند.”

ولادت دهمین گلبرگ آسمانی، آیینه ‏ی عصمت، هادی امّت، اســــــــــوه‏ ی مجد و شرافت، نیای انسانیت، نای پرخروش ولایت،

ناخدای کشتی هدایت،حضرت امام هادی علیه‏ السلام بر پیروان ولایت خجسته باد.


ای امام پاکی و روشنایی، ستاره‏ ی راهنمای بشریت، گنجینه‏ ی ارزشمند کرامت، قله‏ ی بلند فضیلت، گلبرگ درخت رحمت، برگزیده‏ ی خداوند سرمد، معدن لطف و صفا، موج بلند دریای رسالت،

گستره‏ ی عظیم ولایت میلادت مبارک.



موضوعات: مناسبتهاي روز
   دوشنبه 29 مهر 1392نظر دهید »

1 ... 6 7 8 ...9 ... 11 ...13 ...14 15 16 ... 93

جستجو
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31