علم تهذیب نفس است كه انسان را به مقام انسانیت می رساند.
امام خمینی(ره) برای اخلاق جایگاه ویژه ای قائل بود و آن را سرمایة سعادت دو جهان می دانست. این جایگاه ویژه از نگاه عارفانه و حكیمانه ایشان به مقولة اخلاق نشأت می گرفته است و این بدان معنا می باشد كه ایشان رذایل و فضایل اخلاقی را به دقت تحلیل می كرد و آن را فیلسوفانه به بحث می گذارد و محاسن و معایب هر یك را بر می شمرد. امام خمینی(ره) اخلاق را مبتنی بر اصول و آموزه های عمیق فلسفی و كلامی انسان شناسی می دانست. امام خمینی(ره) عمیقاً به اخلاق دینی اعتقاد داشت؛این بدان معنا می باشد كه ایشان رذایل و فضایل اخلاقی را از دل احادیث معصومین(ع) بیرون می كشید؛ لیكن سنت نقل اكتفا نمی كرد و برای تحلیل این احادیث از عقل نیز بهره می گرفت.
در آثار امام شواهدی وجود دارد كه ایشان اخلاق را به معنای جمع خُلق و خصلت های درونی و ملكات نفسانی می دانست كه منشأ صدور اعمال از انسان، بدون رویه و تأمل آگاهانه می شود و در بر گیرندة فضایل و رذایل اخلاقی می باشند. ایشان در این زمینه و در تعریف خُلق می نویسند:
«بدان كه خُلق عبارت است از حالتی است در نفس كه انسان را دعوت به عمل می كند، بدون رویه و فكر، مثلاً كسی كه دارای خُلق سخاوت است. آن خُلق او را وادار به جود و انفاق می كند، بدون آنكه مقدماتی تشكیل دهد و و مرجّحاتی فكر كند، گویی كه یكی از افعال طبیعه او است، به طوری كه حفظ نفس كند كه گویی یكی از افعال طبیعه او است.»(1)
اخلاق مورد نظر امام صرفاً اخلاق فردی و شخصی نمی باشد و سطوح مختلف اجتماعی اخلاق نیز مد نظر ایشان بوده است. برای مثال می توان بیان كرد كه آنگاه كه امام از عدالت فقهی و الهی صحبت می كند، عدالت را فضیلتی اجتماعی قلمداد می كند یكی از ویژگی های حاكم اسلامی می شمارد. او عدالت را هدف برپایی نظام سیاسی و غایت آن معرفی می كند و از مدیران و مسئولان می خواهد كه پاسدار عدالت باشند. ایشان اخلاق فردی را مقدم بر اخلاق سیاسی و اجتماعی می دانند و برنامةتربیتی و اصلاحی امام نیز مبتنی بر همین دیدگاه قرار گرفته است. ایشان معتقدند كسانی كه بدنبال برپایی عدالت در جامعه هستند ابتدا باید خود از این فضیلت برخوردار گردند. ایشان می فرمایند:
«ما تا اصلاح نكنیم خودمان را، نمی توانیم كشور خودمان را اصلاح كنیم.»(2)
یا بیان می دارند:«هر كسی از خودش باید شروع كند. و عقاید و اخلاق و اعمالش را تطبیق با اسلام بدهد و بعد از اینكه خودش را اصلاح كرد، آن وقت دنبال این باشد كه دیگران را اصلاح كند.»(3)
و یا:«سازندگی های روحی مقدم بر همة سازندگی هاست، جهاد سازندگی از خود افراد باید شروع شود.»(4)
«علم تهذیب نفس است كه انسان را به مقام انسانیت می رساند.»(5)
شرح چهل حدیث، شرح حدیث جنود عقل و جهل، جهاد اكبر و مبارزه با نفس عمده آثار اخلاقی امام به حساب می آیند. در كتاب های اسرار الصلاه، آداب الصلاه و تقریرات فلسفی نیز مطالب اخلاقی به طور پراكنده ارائه شده است. برخی از مبانی مورد پذیرش امام، كه اثر مستقیمی بر تفكر اخلاقی او داشته است به قرار زیر می باشند:
اول. امام به طریق پیشینیان خود انسان را دارای دو نشئه می داند: نشئه ظاهرة دنیوی كه بدن اوست و نشئه باطنیه غیبیة ملكوتیه كه از عالم دیگر است.
دوم. مقامات سه گانة نفس انسانی. نفس انسان دارای مراتب و درجاتی است و هر درجه جنودی رحمانی یا شیطانی دارد كه همیشه میان آنها نزاع و جدال است.
سوم. قابلیت انعطاف و تغییر پذیر بودن انسان. شرط لازم برای دگرگونی خلقیات انسان، تحول پذیری روح انسان می باشد. امام بارها بر این موضوع تأكید كردند كه انسانها (به خصوص جوان ها ) مادامی كه در دنیا به سر می برند راحت تر می توانند اخلاق خود را اصلاح كنند. ارسال پیامبران و اصلاح اخلاق و كیفر و پاداش انسان مبین این مطلب می باشد.
چهارم. ابتنای اخلاق بر دین. «دستیابی به معرفت الهی و فهم اسرار شریعت و علم باطنی با رعایت ظاهر شریعت، عمل به دستورات شرع و تأسی به سنت رسول الله حاصل می شود. جهاد اكبر نیز غلبة انسان بر قوای ظاهری و بیرون راندن جنود شیطان از تن است. امام خمینی در این ارتباط بیان می دارد:
«تا انسان متأدب به آداب شریعت حقه نشود، هیچ یك از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود و ممكن نیست كه نور معرفت الهی در قلب او جلوه كند و علم باطن و اسرار شریعت از برای او منكشف شود.»(6)
پنجم. سعادت. فهم سعادت و عوامل مؤثر در آن در اندیشة امام خمینی(ره)، كلید فهم بسیاری مباحث اخلاقی و اجتماعی وی و راه دریافت فهم ارتباط اخلاق و سیاست در اندیشة اوست. امام، سعادت را دریافتن لذت و امور ملایم می داند، از این رو، ملاك آن یافتن و دریافت ملایمات است. با این حال درك سعادت در مورد انسان كمی دشوارتر است؛ نخست به دلیل پیچیدگی وجود انسانی از این جهت كه صاحب قوا و مراتب گوناگون است و باید سعادت تمامی قوا را بدست آورد و سپس به دلیل محدود نبودن حیات انسان به این دنیا و در نظر گرفتن سعادت با تصور وجود دنیایی دیگر برای انسان.
سعادت با تزكیه مراتب سه گانه انسان، یعنی قوای جسمانی، خیال و باطن و قوة عاقله به دست میآید این قوا بایستی با عمل به قوانین الهی به صورت قوای انسانی در آید. برای رسیدن به سعادت، تعدیل و تقویت عقل عملی و نظری لازم است. عقل نظری باید به مقام فعلیت درآید و حقایق عالم را آن چنان كه هست و نظام وجود را به آن نحوی كه مبدأ و معاد است درك كند. عقل عملی نیز باید انسان را به عمل صالح و تصفیة قوای جسمانی رهنمود كند. برای تعدیل قوای جسمانی وجود عدالت ضروری است.
بنابراین، امام اعتقاد داشتند كه علاوه بر دارا بودن عقاید صحیح، اخلاق و هر عملی كه انسان را در زندگی فردی و اجتماعی او به سعادت نزدیك سازد، از لوازم سعادت به شمار می آید.
ششم. معیار بودن عدالت در اخلاق. عدالت غایت اخلاق محسوب می شود زیرا به معنای صحّت و درستی تمام قوا است. امام همچون ارسطو عدالت را عبارت از تمام فضایل می داند و آن را حدّ وسط بین افراط و تفریط تعریف می نماید.
امام عدالت را همان صراط مستقیم می داند و در این باره می نویسد:
« … طریق سیر انسان كامل از نقطة نقص عبودیت تا كمال عز ربوبیّت، عدالت است كه خط مستقیم و سیر معتدل است و اشارات بسیاری در كتاب و سنت بدین معناست، چنان چه صراط مستقیم، كه انسان در نماز طالب آن است، همین سیر اعتدالی است … و اعتدال حقیقی جزء برای انسان كامل كه از اول سیر تا منتهی النهایه وصول هیچ منحرف و معوج نشده است، برای كسی دیگر مقدور و میسور نیست، … و چون خط مستقیم و اصل بین دو نقطه، بیش از یكی نیست، از این جهت، فضیلت به قول مطلق و سیر بر طریق عدالت و بر سبیل اعتدال، بیش از یكی نیست، ولی رذایل را انواع بسیار، بلكه غیر متناهی است. »(7)
امام خمینی عدالت را خواست فطری بشر، از جمله سنن الهی، یكی از مقاصد قرآن، هدف اسلام و هدف ارسال پیامبران می دانست. به همین خاطر، معتقد به تأثیر غیر قابل انكار آن در سعادت انسان بود .
هفتم. تقدم اخلاق شخصی و فردی بر اخلاق جمعی و توّجه به بعد اجتماعی اخلاق. در كتاب هایی مانند چهل حدیث و جهاد اكبر بحث اصلاح احوال شخصی ارائه شده است. امّا این به معنای آن نیست كه امام نگاهی شخصی و فردی به اخلاق داشته است. با دقت در این كتب و آثار دیگر امام مشخص می گردد كه امام از زاویه فردی به اخلاق می نگریسته است زیرا كه اخلاق به احوال درون انسان می پردازد و اصلاح جامعه نیز در گرو اخلاق صحیح رهبران و شهروندان آنان است و این باعث كاركرد اجتماعی اخلاق می شود.
در كتاب های اخلاقی امام همانند كارهای سیاسی و فقهی ایشان به این كاركرد اجتماعی اشاره شده است. برای مثال در حدیث هفتم از كتاب چهل حدیث به غضب پرداخته شده است. در آن جا اشاره شده است كه حدّ اعتدال این قوّه باعث فوایدی چون دفع موذیات و مضرّات از جامعه و شخص، جهاد با دشمنان دین و حفظ جان و مال و ناموس بشر، رفع مفسدات نظام عائله و نظام جامعه و مدینة فاضله، سدّ ثغور و حدود مملكت و حفظ نظام ملّت و بقای قومیّت، نگهبانی از تهاجم اشرار به مدینة فاضله، جهاد با دشمنان انسانیت و دیانت، اجرای حدود و تعزیرات و سیاسات الهی جهاد با نفس می شود. از طرف دیگر، سستی و تفریط در قوّة غضبیه نیز آسیب های اجتماعی زیادی نیز همچون سستی در امر به معروف و نهی از منكر، جلوگیری نكردن از ظلم ستمكاران، قلّت ثبات و فرار از جنگ و فرو نشستن اقدام در مواقع ضرورت و تن در دادن به ننگ و عار و ذلّت و مسكنت را به همراه دارد.
هشتم. تربیت انسان هدف بعثت انبیاء. مطابق با نظریات امام، هدف از ارسال انبیاء انسان سازی و رساندن انسان به سعادت و تكامل است. امام نیز برنامة خود را انسان سازی كه همان ادامة راه انبیاء است میداند.
امام مانند تعاریف مشهور علمای اخلاق، اخلاق را تعدیل قوای آدمی و رسیدن به عدالت و رعایت حدّ وسط می داند. امّا آن چه نزد امام بیش از اخلاق نظری دارای اهمیّت است اخلاق عملی و تأثیر اخلاق بر زندگی افراد است. امام بر خلاف سایر علمای علم اخلاق در بدو امر به بحث از قوای چهارگانة نفس نمی پردازد بلكه این مبحث را در ذیل بحث كلی تری قرار می دهد و آثار و راه حل های بیشتری برای آن می یابد. ایشان در جایی اشاره كرده است:
«علمای فنّ اخلاق مجموع فضایل نفس را در تحت چهار جنس داخل كرده اند كه عبارت است از: حكمت، عفّت، شجاعت و عدالت و حكمت را فضیلت نفس ناطقه ممیزه دانسته اند؛ و شجاعت را از فضایل نفس غضبیه؛ و عفّت را از فضایل نفس شهویّه و عدالت را تعدیل فضایل ثلاث شمرده اند. و سایر فضایل را به این چهار فضیلت ارجاع داده اند و تفصیل و تحدید هر یك از آنها از عهدة این اوراق خارج است و برای امثال ما چندان مفید نیست.»(8)
امام به این علّت كه مراد از علم اخلاق و تهذیب نفس و حصول حقایق معارف و لیاقت نفس برای جلوة توحید می دانستند، كتبی چون طهارت الاعراق ابن مسكویه ، اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی و احیاء العلوم غزالی را كتاب اخلاقی نمی دانستند. از نظر ایشان این كتاب ها تأثیری در تهذیب باطن انسان ندارند. در حالی كه كتاب اخلاقی باید دوای درد باشد و نسخة درمان.
امام نشانه هایی برای فعل اخلاقی برشمرده اند كه برخی از آنان به قرار زیر می باشد :
«1. آزادانه و اختیاری بودن فعل اخلاقی. پذیرش تغییر در اخلاق انسان و ارائه روش های درمان آن، به معنای قبول اختیار انسان در اصلاح رفتار و اخلاق خویش است. در كتاب طلب و اراده، مبانی چنین بحثی از دیدگاه امام خمینی بیان شده است این بحث به ویژه با مسئلة سعادت در ارتباط است …
2. تكرار و ممارست در انجام افعال اخلاقی. امام خُلق را حالتی نفسانی می داند كه انسان را بدون رویه و فكر دعوت به عمل می كند. اخلاق زمانی حاصل می شود كه ریاضت و تفكر و تكرار وجود داشته باشد. آدمی تا زمانی كه در این دنیا زیست می كند، می تواند اخلاق خود را تغییر دهد و اكمال مكارم اخلاق، هدف از بعثت تمامی انبیاء است.
3.اكتسابی بودن فعل اخلاقی. اگر اخلاق و منش انسان را بر عواملی مانند ارث و اقتضائات مختلف اجتماعی و اقتصادی مبتنی سازیم، بحث از تغییر خلق و خوی، بی معنا خواهد بود. طرح مباحث تربیتی و تلاش در تغییر اخلاق جامعه به معنای اكتسابی بودن اخلاق است. ارائة روش های مختلف برای كسب فضائل و درمان اخلاق نادرست به این معناست كه امام آن را پذیرفته است.»(9)
روش هایی كه امام برای اصلاح اخلاق ارائه می كند با ویژگی هایی كه برای اخلاق بر شمرده است مرتبط می باشد. از نظر ایشان ابتدا باید ملكات نادرست تشخیص داده شود و تا مدّتی با استعانت از خدا بر ضدّ آنها رفتار شود. برای این منظور هم از روش های علمی چون تذكّر، تفكّر، ضبط خیال و هم از روش های عملی چون عظم و اراده و عمل كردن بر خلاف عادت نادرست استفاده می شود. مراحلی چون مشارطه، مراقبه و محاسبه نیز در جهت تكمیل موارد فوق می باشد.
راه حل یا درمان هایی كه امام برای علاج اخلاق قبیح و فاسد در كتاب چهل حدیث ارائه می كند اغلب درونی می باشد و فرد باید با ریاضت و تكرار و تذكّر و غیره خود را اصلاح نماید. در این كتاب امام برای حكومت یا جامعه كارویژه ای ارائه نكرده است امّا در آثار دیگری امام برای علاج اخلاق راه كارهای بیرونی ارئه كرده است كه این نشان دهندة اهمیّت محیط در وضعیّت اخلاق جامعه می باشد. امام معتقد بودند كه موانع اخلاق صحیح درونی و بیرونی می باشند. موانع درونی با تلاش اشخاص در اصلاح اخلاقشان بر طرف می شود امّا موانع بیرونی كه شامل استبداد و اختناق حاكم بر جامعه می باشد نیاز به مبارزة جمعی افراد جامعه دارد. در این نقطه امام از فاز اصلاح وارد فاز انقلابی می شود واین تحول در كتاب امام نمایان است. «در گفتمان انقلاب، تهذیب اخلاق نه تنها برای نیل به سعادت فردی افراد، بلكه گامی ضروری در راه بهبود اخلاق جامعه است. امام در جایی مبارزه با ایادی استعمار و دشمنان را منوط به مقاومت در برابر حبّ نفس و جاه و كبر و غرور كرده است.»(همان؛172)
در مجموع باید بیان داشت دیدگاه های اخلاقی امام خمینی(ره) مبتنی بر نگاه ایشان به انسان و جهان می باشد. بر اساس دیدگاه ایشان، انسان موجودی محدود است ولی در صورت تحصیل كمالات و مكارم والای انسانی قابلیّت حركت تا بی نهایت را دارا می باشد انسان دارای مقام خلیفة الهی بر روی زمین است منتها رسیدن به این مقام مبتنی بر مسیری است كه انسان برای خود انتخاب می كند.
از نظر امام حیات اصلی و راستین انسان، حیات اخروی می باشد و زندگی او در این دنیا، با زندگی مادی و حیوانی آمیخته است. انسان برای رسیدن به مقام خلیفة الهی باید به تزكیه و پاك كردن نفس بپردازد و همواره خود را در خدمت به دین و خلق خدا قرار دهد.
باید بیان داشت كه دیدگاه های اخلاقی امام مبتنی بر اصول و آموزه های عمیق فلسفی و كلامی است كه از نگرش ایشان به انسان و هستی سرچشمه می گیرد.
منابع:
1- امام خمینی، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1371،ص 510.
2- امام خمینی، صحیفة امام،ج14، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1378،ص16.
3- همان؛ج14،ص 244.
4- همان؛ج11، 379.
5- همان؛ج18، 405.
6- امام خمینی، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1371،ص51.
7- امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1378،ص147.
8- امام خمینی، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1371،ص511.
9- كیخا، نجمه، مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشة اسلامی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،1386.
موضوعات: مناسبتهاي روز
[چهارشنبه 1392-08-15] [ 02:28:00 ب.ظ ]