مقاله حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)
اشاره:
آنچه در پيش روی داريد به عنوان سخنرانی در همايشی با عنوان تبيين انديشههای سياسی امام(ره) ارائه شده است. بر اين اساس بديهی است شرايط لازمه يک مقاله علمی را از دو جهت نداشته باشد. يکی از جهت اختصار و ديگری از ناحيه عدم ذکر منابع و مآخذ به نحو وافي. پر واضح است که بررسی نسبت دين و سياست و ديدگاههای مختلف در اين رابطه و ارزيابی ادله و داوری نسبت به اقوال گوناگون مجال وسيعتری طلب ميکند که اميد است درآينده اين مهم صورت بگيرد. لکن از آن جا که موضوع اين نوشتار بررسی رابطه دين و سياست از ديدگاه امام(ره) است لذا بطور اجمال به سير تطور انديشه جدايی دين از سياست و خاستگاه آن در اسلام و مسيحيت اشاره شده تا از رهگذر آن هوشمندی و درايت خاص امام (ره) و نگاه تيز بين آن حضرت آشکارتر گردد و معلوم شود که چگونه ايشان درصدد جلوگيری از رشد اين انديشه در بستر حکومت دينی بودند.
برخلاف آنچه از امام(ره) مشهود شده و نوعاً بر آن تاکيد ميشود و بعد ايجابی ديدگاه امام برجسته ميشود، در اين نوشتار سعی شده جنبه سلبی اين ديدگاه نيز مورد توجه قرارگيرد.
مقدمه:
براستی کسانی که معاصرت را به عنوان يک حجاب مطرح ساخته اند بر حقيقتی تاکيد کرده اند که تجربههای گوناگونی مويد آن است. اين دوران برای جمهوری اسلامی و حکومت دينی و مذهب تشيع بسيار حياتی و مهم است. آزمونی که چه بسا نتايج آن درآينده تاريخ اعلان خواهد شد. رفتار و گفتار امروز بسياری از ما بدون آن که متوجه آثار و عواقب آن باشيم، مبنای بسياری از تحولات فکری در جهان اسلام و در دائره انديشه دينی خواهد شد.
امروز بايد اعتراف کنيم که تاکيدات بر جدايی نهاد دين از نهاد دولت و انفکاک روحانيت ازسياست پر رنگ تر ميشود و بعضی آمارها توسط مراجع رسمی حکايت از اين واقعيت تلخ دارد. هم در سطح تودهها و هم در سطح فرهيختگان گرايش به سياست گريزی روز بروز آشکارتر ميشود. براين اساس بررسی موضوع نسبت بين دين و سياست و کنکاش پيرامون خاستگاه تفکر جدايی دين از سياست و عوامل آن و بازخوانی انديشه امام در اين رابطه يک ضرورت حياتی تلقی ميشود. بديهی است برای تبيين بيشتر موضوع لازم است به پيشينه اين بحث در عصر قديم و جديد و در حوزه مسيحيت و اسلام پرداخته شود و زمينههای پيدايش اين انديشه و ادله آن بازبينی شود تا از اين رهگذر اهميت تاکيد حضرت امام(ره) در گفتار و رفتار و در بعد ايجابی و سلبی آن آشکارتر گردد. پر واضح است آشنايی وسيعتر با اين موضوع ميتواند به درک بهتر و صحيح تر کلام امام(ره) کمک کند و هر بخشی از مواضع او را ناظر به نکتهای خاص قرار دهد.
مسئلهای که ذکر آن ضروری است اين است که بطورکلی بايد بين طرح آرمانی و وضعيت فعلی و خارجی تفکيک کرد. در هيچ انديشهای تطابق کامل بين طرح آرمانی و واقعيت خارجی وجود ندارد و اين عدم انطباق حتی بين دولت مدرن و دوران مدرنيته و مشخصات و ويژگيهای اين دوران نيز مشاهده ميشود. برای مفهوم رابطه بين دين و سياست مفاهيم مشابه ديگری هم يافت ميشود که اگر چه بعضی از اين مفهوم اعم و برخی اخص است ولی بهر حال دارای وجوه مشترکی هستند. دين و دنيا، دين و علم، دين و حکومت، دين و دولت.
ولی ما فقط بحث از رابطه دين و سياست را پی ميگيريم و چه بسا تضييق و توسعه اين مفهوم و ورود به دائره مفاهيم ديگر اقتضائات خاص خود را داشته و ما را از هدف اصلی دور سازد.
اين مسئله در حوزههای مختلف علوم مورد بررسی قرارگرفته. فلسفه سياسي، کلام سياسی و الهيات سياسي، جامعه شناسی ديني، تاريخ (از جهت بررسی مناسبات دين و دولت)، حقوق، در هريک از اين حوزهها به جهتی خاص پرداخته شده و مورد مداقه قرار گرفته است و بديهی است بررسی اين موضوع از جهات مختلف نه به اين همايش مربوط است و نه مجال برای طرح آن وجود دارد.
بررسی اجزاء موضوع:
دين: برای دين تعاريف بيشماری ذکر شده است. برخی دين را ايمان به گزاره هايی که به وسيله خداوند به رسول القا شده دانسته اند و بعضی جوهر و اساس دين را احساس وابستگی و اتکای مطلق مي دانند. در اين تعاريف برجسته شدن ايمان گرايی يا اخلاق گروی يا معرفت گرايی محض به وضوح قابل مشاهده است. بعضی از متخصصين فلسفه دين، ضمن انتقاد از افراط گرايی در بعضی از ابعاد دين ضمن بيان مختصات دين ساز کوشيده اند تصوير جامع تری از دين ارائه دهند که در آن به همه ابعاد توجه شده است.
بديهی است اگر دين را بر بعد خاصی همچون معرفت يا ايمان يا اخلاق و احساس استوار سازيم در ايجاد ارتباط با مفاهيم ديگری همچون سياست و اجتماع دچار مضيقه مي گرديم. ولی اگر دين را دارای وجوه مختلف و واجد ابعاد گوناگون معرفی کرديم برای اين منظور با محدوديتهايی کمتری مواجه می باشيم. از ديدگاه امام دين در جوهر و ذات خودش دارای هويتی جامع است.
تعريف دين از ديدگاه امام:
در نظر امام انسان دارای مراتب و ابعاد مختلف است. ايشان مي فرمايد: اگر انسان مثل ساير حيوانات تا همان حدی که حيوانات رشد مي کردند مي بود انبيائی لازم نبود. اين که ما احتياج به انبياء داريم برای اين است که انسان مثل حيوان نيست. انسان حد مافوق حيوانی و يک مراتب مافوق حيوانی دارد. مافوق عقل، تا برسد به مقامی که نمي توان از آن تعبير کنيم و آن آخر مقامی مثلا تعبير مي کنند: فنا، کالالوهيه
به نظر ايشان انبياء مبعوث شده اند تا بشر به تعالی و تکامل دست يابد و از آن جا که بشر اطلاع از احتياجاتش و کيفيت ترتبيت خويش ندارد لذا محتاج دين وانبياء است.
بر اين اساس دين که مي خواهد متکفل انسان در ابعاد مختلف باشد خود نيز بايد دارای ابعاد و وجوه گوناگون باشد لذا در نظر ايشان دين هم کامل است هم جامع و در همه زمان ها قابل اجرا مي باشد و همه احتيجات بشری در آن نهفته است. در اين رابطه ايشان مي فرمايد: اسلام مکتبی است که بر خلا فمکتب های غير توحيدی در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سياسي و نظامی و اقتصادي دخالت و نظارت دارد و از هيچ نکته ولو ناچيز که در ترتبيت انسان و جامعه و پيشرفت مادی و معنوی نقش دارد فرو گذار ننموده است و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع را گوشزده نموده و به رفع آنها کوشيده است.
سياست:
در تعريف های مختلفی که از اين مفهوم به عمل آمده به نوعی مي توان به ارتباط اين مفهوم با مقوله قدرت و حاکميت پی برد. اين تعاريف گرچه در منشا قدرت و مشروعيت آن و گستره قدرت با هم اختلاف دارند ولی به نوعی می توان آن ها را مشابه و منطبق بر هم دانست. نکته ديگری که در بعضی از اين تعاريف مشترک است اين است که هدف و غايت قدرت بدرستی مورد بررسی قرار نگرفته اگر چه بعضی اين هدف را هماهنگی جامعه و برخی ديگر تأمين سعادت مردم و گروه ديگری اين غايت را حفظ امتيازهای اقليت بر اکثريت ترسيم کرده اند.
موضوعات: مقالات
[سه شنبه 1392-06-05] [ 06:20:00 ب.ظ ]