بیان اخلاقی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

در روايات و آيات قرآني بر قلب سليم خيلي تکيه شده است مثلاً در آيه شريفه: «يوم لاينفع مالٌ و لا بنون إلا مَن أتي الله بقلبٍ سليم» روزي که در آن روز هيچ يک از اسباب اتکاء و تکيه‏گاه‏هاي انسان در اين دنيا به درد انسان نمي‏خورد مگر آن که انسان با قلب سليم در محضر خداوند متعال حاضر شود، مال و فرزند عمده‏ترين تکيه‏گاه‏هاي شخص در دنيا است و آنچه که انسان بيشترين بهره را از آن مي‏برد مال و فرزند است.

خداوند متعال در آيه فوق مي‏فرمايد: هيچ يک از مال و فرزند في‏نفسه در قيامت به درد انسان نخواهد خورد و الا اگر مالی در راه خدا مصرف شده باشد در قيامت هم به انسان نفع مي‏رساند و همچنين است اگر فرزند صالحی داشته باشد ولی في‏نفسه مال و فرزند در قيامت نفعی به انسان نخواهند رساند و تنها چيزی که در قيامت به درد انسان مي‏خورد قلب سليم است، کثرت اعمال و زيارات و دعاها اگر همراه با قلب سليم نباشد هيچ ارزشی ندارد اما اگر قلب سليم باشد ولو اعمال قليل باشد نافع به حال انسان خواهد بود. سلامت قلب آن قدر مهم است که امام باقر (ع) مي‏فرمايد: «لا سلامة کسلامة القلب»؛ هيچ سلامتی مثل سلامت قلب نيست. سلامتی جسم خيلی مهم است و از بزرگ‏ترين نعمت‏های الهی است ولی مهم‏تر از آن سلامت قلب يعنی سلامت روح و جان آدمی است. حال اين قلب سليم که به تصريح آيه قرآن در روز قيامت نافع به حال صاحبش خواهد بود و به تعبير امام باقر (ع) برترين سلامت‏ها و افضل سلامت‏هاست چيست؟ قلب سليم يعنی قلبی که نسبت به خداوند متعال و مردم سليم باشد، قلب نه مي‏تواند فقط به خدا سليم باشد و از مردم غافل باشد و نه مي‏تواند فقط نسبت به مردم سليم باشد و از خدا غافل باشد بلکه قلب سليم قلبی است که اين دو جهت با هم در آن وجود دارد يعنی هم نسبت به خدا و هم نسبت به مردم سليم است. از امام صادق (ع) در مورد آيه فوق سؤال مي‏کنند که قلب سليم چيست؟ حضرت فرمودند: «القلب السليم الذی يلقی ربَّه و ليس فيه احدٌ سواه و کلّ قلب فيه شرکٌ او شک فهو ساقطٌ» [1] قلب سليم يعنی قلبی که از غير خدا خالی باشد و غير خدا در آن جايی نداشته باشد که اين مرتبه کمی نيست و از هر کسی ساخته نيست. در روايت ديگری حضرت مي‏فرمايند: «هو القلب الذی سلم مِن حب الدنيا» يعنی قلبی سليم است که حب دنيا در آن نباشد. يک بعد و وجه ديگر از قلب سليم در ارتباط با ديگران است، دوست داشتن ديگران و محبت به ديگران نه فقط در حد يک محبت عادي. اميرالمؤمنين (ع) مي‏فرمايند: «لايسلم لک قلبک حتی تحبّ للمؤمنين ما تحبّ لنفسک»؛ قلب وقتی سالم و سليم مي‏شود که آنچه را که برای خودت مي‏پسندی و دوست داری برای ديگران هم دوست داشته باشی و آنچه را که برای خودت دوست نداری و نمي‏پسندی برای ديگران هم نپسندی که اين مجاهدت مي‏خواهد. گفتيم قلب سليم دو بُعد دارد؛ يکی در رابطه با خداوند متعال و بُعد ديگر در رابطه با مردم است، وجه مشترک اين دو بُعد که موجب سلامت قلب است اين است که خود محوری و خود خواهی بايد کنار گذاشته شود و غير خداوند متعال نبايد در قلب انسان باشد يعنی انسان خودش را بايد ناديده بگيرد و آنچه را که برای خود دوست دارد برای ديگران هم دوست بدارد يعنی منيّت کنار گذاشته شود، انسان به حسب طبعش حب نفس دارد، البته حب نفس يکی از کمالات انسانی است، مثلاً اگر مادر حاضر است جانش را به خاطر فرزندش از دست بدهد به خاطر حب نفس است چون فرزند خودش است و الا اگر فرزند خودش نبود حاضر نبود جانش را به خاطر او به خطر بياندازد، پس ريشه حب مادر به فرزند که برترين محبت‏ها در دنيا است حب نفس است. پس انسان حب نفس دارد و همه چيز را برای خودش مي‏خواهد اما انقطاع از اين حب سلامت قلب مي‏آورد. پس نشانه سلامت قلب اين است که انسان آنچه برای خودش دوست دارد برای ديگران هم دوست داشته باشد لذا اگر کسی اهل عبادت و تلاوت قرآن و راز و نياز با خداوند باشد اما نسبت به ديگران اين گونه نباشد از قلب سليم برخوردار نيست، پيامبر (ص) علاوه بر عبادت و راز و نياز با خداوند نسبت به مردم مهربان بود و همان گونه که دغدغه هدايت آنها را داشت دغدغه زندگی آنها را هم داشت تا جايی که آيه نازل شد «لعلک باخعٌ نفسک»، لذا دل و قلبی که کينه ديگران را در خود جای داده باشد نمي‏تواند جايگاه حب الهی باشد و مصداق قلب سليم واقع شود. پس بايد سعی کنيم غير از خداوند را از قلب خود خارج کنيم و نسبت به ديگران قلب و دلمان را به مرحله‏ای برسانيم که ديگران را هم‏رديف خود قرار دهيم به حدی که آنچه که برای خود دوست داريم برای ديگران هم دوست داشته باشيم و آنچه را برای خود دوست نداريم برای ديگران هم دوست نداشته باشيم.

«والحمد لله رب العالمين»



[1] . کافي، ج2، ص16، حديث5.


موضوعات: نکات اخلاقی
   یکشنبه 6 مرداد 1392نظر دهید »

بیان اخلاقی عضو هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

روايتي از امير المؤمنين علي(ع) در مورد تفاخر و فخر فروشي وارد شده حضرت مي فرمايد: «من صنع شيئاً للمفاخرة حشره الله يوم القيامة أسود» کسي که کاري را براي فخر فروشي انجام دهد خداوند متعال روز قيامت او را سياه محشور مي کند؛

فخر فروشی در جزئی ترين حالات مربوط به انسان شروع مي­شود تا امور مهمه، از افراد عادی گرفته تا کسی که يک رياست و موقعيتی دارد. نبايد فکر کرد که فخر فروشی منحصر در کسی است که مثلاً از يک قدرت و موقعيتی برخوردار است يا از زيبايی برخوردار است. فخر فروشی يک حالت نفسانی است که جلوه مي­کند ممکن است دو نفر که هر دو در شرايط اجتماعی و مالی يکسانی باشند مثلاً فقير باشند اما همين انسان فقير اگر به يک خودکار و تسبيحی که دستش مي­گيرد و ساير کارها و چيزهايش بخواهد تفاخر کند اين هم فخر فروشی است. تا برسد به کسی که به حسب ظاهری ابزار تفاخر برايش بيشتر فراهم است، اين خيلی مهم است که فخر فروشی ضد تعالی و کمال انسان است. خداوند متعال مي­خواهد دائماً خوديت­ها و منيت­ها در انسان از بين برود و خودش را نبيند و اين هوای نفس در انسان ضعيف شود. خداوند متعال مي­خواهد انسان از اين اموری که ممکن است فريبنده باشد، او را رهايی بدهد. انسان گاهی روايات را که مي­شنود با خودش مي­گويد که ما که اصلاً مشمول اين روايات نيستيم ولی اينگونه نيست با دقت در احوال شخصيه خودمان اگر به لايه­های پنهانی روح و روان خود مراجعه کنيم بعضاً مي­بينيم گرفتار هستيم. از همين درس و ساير اعمال و رفتار متوجه خواهيم شد که واقعاً فخر فروشی کرده­ايم لکن تفاخر مراتب دارد.

امام رضا(ع) مي­فرمايد: اميرالمؤمنين(ع) روزی به عيادت صعصعة بن صوحان رفتند که از اصحاب خاص و از خواص اصحاب حضرت است «إن اميرالمؤمنين عاد صعصعة بن صوحان فی مرضه فلما قام من عنده قال(ع) يا صعصعة لاتفتخرنّ علی اخوانک بعيادتی إياک و اتق الله» [1] اميرالمؤمنين(ع) مي­فرمايد: ای صعصعة با اينکه من از تو عيادت کردم بعداً به برادرانت فخر فروشی نکني. وقتی امکان داشته باشد صعصعة به عيادت اميرالمؤمنين فخر فروشی بکند معلوم مي­شود در ديگران امکان آن زياد است؛ به نظر خودشان به برترين امور تفاخر کنند ولی اين تفاخر هم مهلک است. علي(ع) مي­فرمايد: يک وقت نکند به اشخاص ديگر مفاخره شود به واسطه اينکه من علی به عيادت تو آمده­ام. لذا توجه به اين مسئله خيلی مهم است چون باعث سقوط انسان است اگر توجه نداشته باشد.

«والحمد لله رب العالمين»


[1] . مستدرک الوسائل، ج12، ص900.


موضوعات: نکات اخلاقی
   شنبه 5 مرداد 1392نظر دهید »

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

در کلمات معصومين (ع) و رفتار آنها يکي از نکات محوري و مهم، ادب در کلام است، اين ادب کلامي جلوه‏هاي مختلفي دارد و خيلي ظرافت دارد و مراتب مختلف براي آن متصور است. زشت گويي، فحش، لعن و سب و طعن در کلمات ائمه (ع) منع شده است،

علی (ع) مي‏فرمايند: «قولوا للناس احسن ما تحبون ان يقال فيکم فإن الله يبغض اللّعّان السبّاب الطّعّان علی المؤمنين» [1] ؛ بهترين چيزی را که دوست داريد درباره شما گفته شود درباره ديگران بگوييد، خداوند تبارک و تعالی شخص لعن کننده و نفرين کننده، سب کننده و طعن زننده بر مؤمنين را مبغوض مي‏شمارد. کسی که اهل لعن کردن و دشنام دادن و طعنه زدن است مبغوض خداوند متعال است.

ممکن است کسی بگويد در روايت وارد شده که طعن و لعن و سب نسبت به مؤمنين مبغوض خداوند است و اين بدين معنی است که سب و لعن و طعن نسبت به غير مؤمنين اشکال ندارد و انسان مجاز است هر چه را دوست دارد نسبت به غير مؤمنين بگويد. لکن روشن است که منظور روايت اين نيست که طعن و سب و لعن فقط نسبت به مؤمنين مبغوض خداوند متعال است. اين امور نسبت به غير مؤمنين هم ناپسند است و در قرآن و روايات وارد شده که کفار را سب نکنيد چون آنها هم در مقابل خدای شما را سب خواهند کرد، پس اين امور نسبت به همه اعم از مؤمن و غير مؤمن جايز نيست. بله لعن به اين معنی که مثلاً در مورد کفار گفته شود از رحمت خداوند دور باشند اشکال ندارد و اين غير از سب است قدر مسلم اين است که سب نسبت به مؤمنين بايد رعايت شود و تشخيص مؤمن هم سليقه‏ای نيست تا انسان بگويد فلانی که مؤمن نيست پس سب او اشکالی ندارد و چنين کاری خارج از سيره و روش معصومين (ع) و بر خلاف سفارشات آنهاست. ادب در کلام چيزی است که در سيره معصومين (ع) فراوان به چشم مي‏خورد، معصومين (ع) در گفتار و رفتار خود هميشه ادب کلامی را رعايت مي‏کردند حتی با کسانی که دشمن آنها بودند، حقايق را مي‏گفتند اما هيچ گاه از چارچوب ادب کلامی خارج نمي‏شدند. در روايت وارد شده که خداوند تبارک و تعالی بهشت را بر فحّاش بي‏حيا که برای او مهم نيست که درباره ديگران چه بگويد و ديگران هم درباره او چه بگويند، حرام کرده است. همچنين در روايتی از رسول اکرم (ص) وارد شده که حضرت مي‏فرمايند: «إن مِن شرّ عباد الله مَن تکره مجالسته لفحشه» [2] ؛ از بدترين بندگان خداوند کسی است که مردم از همنشينی با او اکراه دارند به خاطر اينکه اهل فحش است. پس سب و لعن ديگران از اموری است که مبغوض خداوند تبارک و تعالی و اهل بيت (ع) است و معصومين (ع) مجسمه ادب در کلام بوده‏اند و ما هم به عنوان پيروان آنها بايد اين ادب را از آنها ياد بگيريم.

«والحمد لله رب العالمين»


[1] . بحار الانوار، ج87، ص181، ح67.

[2] . کافي، ج2، ص323، ح3.


موضوعات: نکات اخلاقی
   جمعه 4 مرداد 1392نظر دهید »

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

اميرالمؤمنين علي (ع) مي‏فرمايد: «أسعد الناس مَن عرف فضلنا و تقرّب إلي الله بنا و أخلص حبّنا و عمل بما إليه ندَبنا و انتهي عمّا عنه نهينا فذاک منّا و هو في دار المقامة معنا»؛ سعادتمندترين مردم کسي است که اولاً: فضل ما را بشناسد و معرفت به فضيلت و جايگاه ما داشته باشد، ثانياً: به واسطه ما به خداوند تبارک و تعالي تقرب بجويد، ثالثاً: محبتش نسبت به ما مخلصانه باشد، رابعاً: آنچه را ما امر به انجام آن مي‏کنيم انجام دهد و آنچه را نهي از آن مي‏کنيم ترک کند که اگر اين گونه بود از ما محسوب مي‏شود و در روز قيامت در جوار ما خواهد بود.

سعادتمندترين مردم کسی است که نسبت به اهل بيت (ع) معرفت پيدا کند و به وسيله آنه به خداوند تقرب بجويد و بر طبق سيره و گفتار آنها عمل کند، که چنين کسی شيعه واقعی خواهد بود و در روز قيامت در جوار اهل بيت (ع) خواهد بود. اين مهم است که انسان در روز قيامت با اهل بيت (ع) باشد، چون ممکن است انسان در بهشت باشد ولی با اهل بيت (ع) نباشد و از معيت با آنها محروم باشد، اگر انسان معيت اهل بيت (ع) در قيامت را مي‏خواهد در اين دنيا بايد سعی کند که از مسير اهل بيت (ع) خارج نشود و معيت در اين دنيا ملازم با معيت در آخرت است و اگر مي‏خواهيم بفهميم در آخرت چه مقدار با اهل بيت (ع) معيت خواهيم داشت بايد ببينيم در اين دنيا چه اندازه با آنها معيت داريم و معيت اهل بيت (ع) در دنيا به اين است که بدانيم چه اندازه تابع اهل بيت (ع) هستيم و از آنها پيروی مي‏کنيم. انشاء الله خداوند تبارک و تعالی معيت با اهل بيت (ع) را هم در دنيا و هم در آخرت به ما عنايت بفرمايد.

«والحمد لله رب العالمين»


موضوعات: نکات اخلاقی
   یکشنبه 30 تیر 1392نظر دهید »

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

اميرالمؤمنين علي (ع) مي‏فرمايد: «أسعد الناس مَن عرف فضلنا و تقرّب إلي الله بنا و أخلص حبّنا و عمل بما إليه ندَبنا و انتهي عمّا عنه نهينا فذاک منّا و هو في دار المقامة معنا»؛ سعادتمندترين مردم کسي است که اولاً: فضل ما را بشناسد و معرفت به فضيلت و جايگاه ما داشته باشد، ثانياً: به واسطه ما به خداوند تبارک و تعالي تقرب بجويد، ثالثاً: محبتش نسبت به ما مخلصانه باشد، رابعاً: آنچه را ما امر به انجام آن مي‏کنيم انجام دهد و آنچه را نهي از آن مي‏کنيم ترک کند که اگر اين گونه بود از ما محسوب مي‏شود و در روز قيامت در جوار ما خواهد بود.

سعادتمندترين مردم کسی است که نسبت به اهل بيت (ع) معرفت پيدا کند و به وسيله آنه به خداوند تقرب بجويد و بر طبق سيره و گفتار آنها عمل کند، که چنين کسی شيعه واقعی خواهد بود و در روز قيامت در جوار اهل بيت (ع) خواهد بود. اين مهم است که انسان در روز قيامت با اهل بيت (ع) باشد، چون ممکن است انسان در بهشت باشد ولی با اهل بيت (ع) نباشد و از معيت با آنها محروم باشد، اگر انسان معيت اهل بيت (ع) در قيامت را مي‏خواهد در اين دنيا بايد سعی کند که از مسير اهل بيت (ع) خارج نشود و معيت در اين دنيا ملازم با معيت در آخرت است و اگر مي‏خواهيم بفهميم در آخرت چه مقدار با اهل بيت (ع) معيت خواهيم داشت بايد ببينيم در اين دنيا چه اندازه با آنها معيت داريم و معيت اهل بيت (ع) در دنيا به اين است که بدانيم چه اندازه تابع اهل بيت (ع) هستيم و از آنها پيروی مي‏کنيم. انشاء الله خداوند تبارک و تعالی معيت با اهل بيت (ع) را هم در دنيا و هم در آخرت به ما عنايت بفرمايد.

«والحمد لله رب العالمين»


موضوعات: نکات اخلاقی
   جمعه 28 تیر 1392نظر دهید »

 

درباره تلاوت و قرائت قرآن توصيه زيادي شده که کسي که قرآن قرائت کند مورد توجه خداوند متعال و ملائکه الهي قرار مي‏گيرد و خانه‏اي که در آن قرآن تلاوت شود نزد اهل آسمان مي‏درخشد. درباره تلاوت قرآن و گوش دادن به قرآن روايات زيادي وارد شده که در کتاب فضل القرآن کافي به اين روايات اشاره شده است.

در روايتی از رسول گرامی اسلام وارد شده که: «مَن اشتاق إلی الله فليستمع کلام الله»؛ کسی که به سوی خدا اشتياق دارد پس کلام خدا را استماع کند. در امور ديگر هم مطلب از همين قرار است. اگر کسی مشتاق کسی باشد يکی از جلوه‏های متعارف آن اين است که صدای او را بشنود و شايد سخن گفتن برترين جلوه رابطه محبت بين محب و محبوب است که در اين عالم هم گفتگو يکی از محبوب‏ترين اموری است که اشتياق را ارضاء مي‏کند. بر همين اساس رسول اکرم (ص) مي‏فرمايند: کسی که اشتياق به سوی خداوند متعال دارد کلام خدا را استماع کند. عليرغم همه اين توصيه‏هايی که در رابطه با قرائت و استماع قرآن وارد شده اما خود رسول اکرم (ص) مي‏فرمايند: «ربّ تالٍ للقرآن و القرآن يلعنه» [1] ؛ چه بسا قاريان قرآن و تلاوت کننده‏گان قرآن که قرآن آنها را لعن مي‏‏کند. شايد سرّ اينکه کسی تلاوت کننده قرآن باشد اما مورد لعن قرآن قرار بگيرد با استناد به فرمايش ديگری از رسول خدا (ص) معلوم شود که حضرت مي‏فرمايند: «أنت تقرأ القرآن ما نهاک فإذا لم ينهک فليس تقرئُه»؛ شما قرائت مي‏کنيد قرآن را که شما را نهی کند پس اگر شما را نهی نکرد معلوم مي‏شود که اصلاً نخوانده‏ايد. با اينکه نگاه کردن به قرآن هم ثواب دارد اما اگر خواندن قرآن و تلاوت آن هيچ اثری در قلب و روحيه انسان نگذارد و نهی از فحشاء و منکر نکند مثل اين است که اصلاً انسان قرآن نخوانده است. چه بسا تلاوت کننده‏گان قرآن و حتی مفسرين قرآن نه تنها قلبشان با خواندن قرآن احياء نشده باشد بلکه حجاب برای قلب آنها شده باشد. انشاء الله که خداوند تبارک و تعالی ما را از تلاوت کننده‏گان و عاملين واقعی به قرآن قرار دهد.

«والحمد لله رب العالمين»

 


[1] . بحار الانوار، ج92، ص184، حديث19.


موضوعات: نکات اخلاقی
   سه شنبه 25 تیر 1392نظر دهید »

بیان نکات اخلاقی حجه الاسلام والمسلمی سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیات امنای مدرسه

روايتي از اميرالمؤمنين علي (ع) درباره صديق و دوست و رفيق وارد شده که پيوندهاي دوستي را بايد حفظ کرد: «لاتقطع صديقاً و إ ن کفر». با صديق و دوست قطع ارتباط و پيوند نداشته باش اگرچه کافر شود.

پيوندهای دوستی و محبت بين انسان­ها بر اساس نياز انسان به روابط اجتماعی و ارتباط و تعامل با ديگران شکل مي­گيرد البته اين روابط تحت تأثير عوامل مختلفی است انسان­ها دوستي­هايشان را با ملاک­های مختلف تنظيم مي­کنند بعضی ملاک دوستی را جذب منفعت مي­دانند و بس؛ هر جا منفعتی باشد اين دوستي­ها و پيوندها برقرار است و به محض اينکه منافع کم شود يا از بين برود پيوندها هم بريده مي­شود بعضی در روابط و دوستی تا حدی پيش مي­روند که آسيب و ضرری به آنها نرسد بله اگر پيوندها بخواهد ضررهای دينی و خسارت­های اخلاقی ايجاد کند، قطعاً نه تنها توصيه نمي­شود بلکه بايد پيوندها قطع شود يعنی فرض کنيد دوستی که فاسد الاخلاق است و ارتباط با او باعث کشاندن انسان به سمت معصيت و دوری از خدا مي­شود قطعاً ادامه پيدا کردن آن به صلاح نيست يعنی حضرت هم که مي­فرمايد «لاتقطع صديقاً و إن کفر» قطعاً منظور ايشان اين نيست که دوستی را قطع نکن ولو اينکه ارتباط با او موجب فساد اخلاق و فساد دين تو شود. بلکه منظور اين است که ارتباط و دوستي­ها را بايد حفظ کرد ولو اينکه او عقيده ديگری داشته باشد اما پايبند به مسائل اخلاقی است و به هيچ وجه درتلاش نيست که شما را از دينتان برگرداند. اساس دوستي­ها آن قدر مهم است که اگر دوست به معنای واقعی پيدا شد به هر قيمتی بايد او را حفظ کرد بريدن اين پيوند­ها به هيچ وجه به صلاح نيست چه بسا کسی بتواند از اين طريق تأثير در عقيده و رفتار دوستش بگذارد و جلوی انحراف را بگيرد و او در گرفتاري­ها به او کمک کند. واقعاً اين خيلی مهم است که ما به اين امور توجه نداريم و به سرعت پيوند برقرار مي­کنيم و به سرعت پيوندها را قطع مي­کنيم. دوستي­ها بر اساس معيارهای شرعی و منطقی و عقلی شکل نمي­گيرد مانند کودکان که سريع دوست مي­شوند و بريدنشان هم خيلی زود است. اين رفتارها از انسان­های عاقل و بالغ زيبنده و سزاوار نيست. بايد اين پيوندهای دوستی را محکم نگه داشت و برايش ارزش قائل بود و واقعاً همان گونه که در بعضی روايات ديگر هم وارد شده يک دوست بايد نسبت به دوست خودش بعضی از حقوق را رعايت کند. اينها وظايف سنگينی است که بايد انسان سعی بر رعايت آنها داشته باشد. انشاءالله خداوند به ما کمک کند دوستان خوبی داشته باشيم و دوستان خوبمان را حفظ کنيم.

«والحمد لله رب العالمين»


موضوعات: نکات اخلاقی
   چهارشنبه 19 تیر 1392نظر دهید »

1 2 3 ...4 ...5 7 9

جستجو
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31