شمه ی از گوهر مهر خدا مادر شد
محور زینت اولاد بشرمادرشد
خاک پایش سرمه سودازقِبل اختر شد
نقش مهرش به دل جان درّاین باورشد


دلنوشته :ز-میراحمدی


موضوعات: دلنوشته ها
   سه شنبه 22 مرداد 13921 نظر »

میان تلفات عشق های زمینی و از جنس خاک،میان بی خیالی در باید ها نباید ها،کنار ترس از همراهی زمان و حس دلسپردگی به شاخه های سست و آشنایی های کور،نگریستن و گریستن های بی اثر،گاهی هم مخرب،شاهد تقلای پاییز بودن و رسیدن به زمستانی سرد و قرار گرفتن زیر هجوم طوفان های پر درد گناه و پر پر شدن نرگس های وجود،نیاز تنهایی های اسیر ماندن و رفتن … درد دیدنت نمایان شد،آزادی تفکر و تکفل در تکرار تکراری های تلخ دیار بازیگوشانه ی روزگار سرد،یأس و بی اثر خواندن دعا نقض شد و زمزمه ی اللهم عجل لولیک الفرج…نیاز…

دلنوشته طلاب:ع-آ


موضوعات: دلنوشته ها
   شنبه 19 مرداد 13921 نظر »

پروردگارا،ایستادیم،نگریستیم،زیستیم،آزاد آزاد…

کجا؟حاشیه…

من حاشیه نشینم…

از حاشیه مینگرم ،واز حاشیه سخن می گویم،موانعی را میبینم و معرف مانع بزرگی چون خود و دل خود میشوم…

جای امید هست که تو به حاشیه می نگری…

از دورترین نقطه ی عالم به تو می اندیشم،می اندیشم وجودم را مرور می کنم،سکوتم را غرق سکوت میکنم و به همراهش تعالی مطلق تو را تداعی…

کاش روزی در متن زندگی باشم و نقطه ای از معنای حیات…

حاشیه نشینان فکرم را کوچک می شمارند و مرا دیوانه میخوانند،نمی دانند،خداوند به اندازه ی فکر کوچکم کوچک میشود و با بزرگی اندیشه ام بزرگ…

انتهای اندیشه ی کودکانه ام تویی،و تو خود این را بهتر میدانی…

اول تویی و آخر تو،تویی که از بی نهایت  تا بی نهایت سیر میکنی،پس شاید در این میان من همان نهایت باشم…

پروردگارا،فاصله ام تا اول و آخر بی نهایت بودنت،بی نهایت است و نهایت کوچک بندگی ام بسی کوچک،بزرگی اش را از تو می طلبم…

پروردگارا،شیرین تر از عشق تو را سراغ ندارم و در اندیشه ی وصال توام حتی در حاشیه…

پروردگارا…

دلنوشته طلاب مدرسه



موضوعات: دلنوشته ها
   چهارشنبه 16 مرداد 1392نظر دهید »

«سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت زبیگانه تمنّا می کرد» حافظ

****************
حکایت عصر انسان آخر الزمان حکایت بعیدی نیست وبشربی آنکه خود بخواهد ذهن خود را بسیار خسته وافسرده می کند ودنبال چیزی می گردد که دائما با او قرین است آری روایت نحن اقرب مِن حبل الوریدکه اگر گوش دل بگشائیم ندای ملکوتیش راخواهیم شنید که شالوده همه چیز وآغاز وانجام هرچیز وهرکس است ودراین بهشت لایتنهایی که آن عزیز سبحان ورای دنیای مادی پیش روی ماگذاشته ولی ما دربرهوت سوزان دل زدگیها دنبال نسیم حیات بخشش روزمان را تلف وحیاتمان را هدف قرار داده ایم امّـــــامرهم این زخم کهنه ودارویی شفا بخش این اقلیم نیم سوخته جانِ جانِ جهان است

ومن الله التوفیق

 

از-ز-میراحمدی




موضوعات: دلنوشته ها
   سه شنبه 15 مرداد 1392نظر دهید »

سکوت کردم تا بیابمش…

سکوت را اما…

در سکوت معنایی مملو از کلام پیدا می شود،در آن گم می شوی و همه چیز را می یابی جز خود سکوت!

سکوت نگفتن کلام نیست،نیندیشیدن به دنیا نیست،چراکه وقتی به هیچ می اندیشی هم،باز به اندیشه ی تو خالی ات می اندیشی،پس بگذار سکوت بی معنا بماند،حتی در سخن، سخن بگو،بگو،از دلت بگو،از عشقت بگو،اما با کسی که اهل دل باشد،بفهمد،اهل دل بودن یعنی خود دل بودن…

یعنی بزرگ منشی،و آیا بزرگ منشی بزرگ تر از خداوند می یابی؟

ما او را گم کرده ایم،گم کرده ایم که این چنین بغض ها بزرگ میشوند خود را به دیواره ی دلمان می فشرند و آزرده خاطرمان میکنند و خلوتهایمان را به انتها می رسانند…

در انتها ایستاده ام به دنبال مقصر…

شاید گم شدم و از گم شدن سخن می گویم،شاید…

پروردگارا،دیرگاهیست میان ما سکوت بی معنا شده،اما سکوت می کنیم و هر لحظه با سکوتمان از یکدیگر فرسخ ها فاصله می گیریم…

کاش…

دلنوشته طلاب مدرسه


موضوعات: دلنوشته ها
   دوشنبه 14 مرداد 1392نظر دهید »

باید دل را به گوهر وجود علی (ع)وفاطمه(س) گره زدباید جان خسته را به رُخ زیبا وخجسته حسن بن علی (ع)پیوند دادباید اقلیم وجود رابه اقیانوس بیکران اسوه صبر وشکیبایی عجین نمودتامعرفت مدارا درروح فسرده ی دنیازدگی جلوه کند.

 

دلنوشته:ز-میراحمدی


موضوعات: دلنوشته ها
   پنجشنبه 27 تیر 13923 نظر »

ربنا،ربناوآتنا

این دل جان را نما توآشنا

ربنا رخ تو نما براین دلم

چون تویی حللال صدها مشکلم

ربنا اندیشه را صافی نما

ای خدا این جان توافلاکی نما

ربنا راه هدایت منجلی است

با اردات برمحمد دین جلی است

دلنوشته :ز-میراحمدی

   چهارشنبه 19 تیر 1392نظر دهید »

1 3 5 ...6 ...7 8

جستجو
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31