مقام معظم رهبری:

زن ، عضو اصلی خانواده

در این دو ، سه دهه ی قبل از انقلاب ، به خاطر ورود فرهنگ های اروپایی ، بنیان خانواده متزلزل شده بود ؛ یعنی حقیقتأ خانواده ، آن اصالت و ارزش و عظمتی را که در اسلام و فرهنگ سنتی ما دارد ، دیگر نداشت . وقتی خانواده هست ، همسر و مادر عضو اصلی است . زن در این مجموعه ، جای بسیار اساسی و رفیعی دارد . به همین خاطر ، وقتی اصل خانواده - یعنی زن - زیر سؤال و متزلزل است ، در آن جا هیچ چیزی در جای خودش قرار ندارد . این ها بحث هایی است که واقعأ باید روی آن ها خیلی تأ مل و تدقیق بشود .

مادر ، محور اصلی خانواده

مسئله ی مادری ، مسئله ی همسری ، مسئله ی خانه و خانواده ، مسائل اساسی و حیاتی است . در همه ی طرهایی که ما داریم ، بایستی « خانئاده مبنا باشد .

کانون خانواده ، جایی است که عواطف و احساسات باید در آن جا رشد و بالندگی پیدا کند ؛ بچه ها محبت و نوازش ببینند ؛د شوهر که مرد است و طبیعت مرد ، طبیعت خام تری نسبت به زن است و در میدان خاصی شکننده تر است و مرهم زخم او ، فقط و فقط نوازش همسر است - حتی نه نوازش مادر - باید نوازش ببیند . برای یک مرد بزرگ ، این همسر کاری را می کند که مادر برای یک بچه ی کوچک آن کار را نمی کند ؛ و زنان دقیق و ظریف ، به این نکته آشنا هستند . اگر این احساسات و عواطف محتاج وجود یک محور اصلی در خانه - که آن ، خانم و کدبانوی خانه است - نباشد ، خانواده یک شکل بدون معنا خواهد بود .



موضوعات: مناسبتهاي روز
   دوشنبه 11 اردیبهشت 13911 نظر »
نظر از: جباری معز [عضو] 
جباری معز

سلام خسته نباشید .
امیدواریم هک ما هم زنان و دختران مفیدی در جامعه باشیم .
منتظر حضور سبزتان باز در وبلاگمون هستیم
یا حق
مدرسه علمیه فاطمیه ( س ) قروه درجزین

1391/02/11 @ 10:00


فرم در حال بارگذاری ...

خدایا! تو را شكر می‌كنم كه مرا در كوه غم گداختی و در دریای درد آبدیده كردی و در برابر حوادث روزگار روئین­تن نمودی تا سخت‌ترین مشكلات حیات و خطرناك‌ترین ضربه‌های تاریخ را عارفانه و عاشقانه تحمل كنم.

ای خدای بزرگ! با اتكاء به ایمان به تو و با توكل و رضای كامل به فرمان تقدیرت و به خاطر رسالت بزرگی كه بر دوش‌ها گذاشته‌ای و به یاد علی(ع)، بی همتای انسانیت و به راه حسین، بزرگ شهید عالم خلقت، من گستاخانه و عاشقانه در دریاهای مرگ شنا می‌كنم و در طوفان‌های حوادث غرق می‌شوم و با اژدهای مرگ پنجه در می‌افكنم و با شمشیر شهادت سینة‌ ظلم و كفر را می‌درم و با اتكاء به ایمان به تو در مقابل همة عالم می‌ایستم و با ارادة آهنین، جبر زمان را به خاك می‌سایم.



موضوعات: مناسبتهاي روز
   جمعه 8 اردیبهشت 13911 نظر »
نظر از: جانقلیان [عضو] 

باسلام خسته نباشید مطالب جالبی بود خوشحال میشویم از وبلاگ ما هم دیدن فرمایید موفق باشید

1391/02/08 @ 23:37


فرم در حال بارگذاری ...


حضرت آیت الله نورمفیدی ( نماینده ولی فقیه در استان گلستان و امام جمعه شهر گرگان) در جمع طلاب سطح دو و سه ، با اشاره به فرازهای ابتدائی دعای مکارم الاخلاق حضرت زین العابدین (ع) و اشاره به معنای متعدد وفر که در جلسات قبل پیرامون آن به بحث پرداختند  سخن خود را  پیرامون یقین آغاز نموده ، آنجا که حضرت (ع) می فرمایند: “وصصح بما عندک یقینی” .

وی چنین اظهار نمودند: یقین از سرمایه هایی است که خداوند با لطف خود و قابلیت انسان به آدمی افــــــاضه می نماید و یقین را غیر از ایمان دانستند. در روایات بسیاری پیرامون معنا و مفهوم یقین سخن به میان آمده از جمله در روایتی از پیامبر اکرم(ص) که از حضرت جبرئیل در مورد معنای یقین سوال می کنند ایشان می فرمایند: یقین یعنی انسان برای خدا عمل نماید به طوری که خدا را شهود می کند.

وی در ادامه به مواردی که موجب از بین رفتن یقین می گردد با استناد به روایات اشاره داشته که از جمله آن،روایتی از مولی متقیان امام علی (ع) اشاره نمودند که طبق فرمایش حضرت (ع)  از چیزهایی که باعث از بین رفتن یقین می گردد مال پرستی است آنجا که می فرمایند: مال پرستی ، دین آدمی را سست کرده و یقین را فاسد می کندو همچنین غلیه هوای نفس ، حرص ، طمع ، غرق شدن در دنیا و … از مواردی است که طبق روایات معصومین ،یقین را از انسان سلب می نماید.

موسس این مدرسه همچنین به برخورداری از این نعمت بزرگ الهی اشاره داشته و از جمله راههای کسب یقین را ایمان توام با یقین ، مزین شدن به ملکه تقوا و عبادات خالصانه دانستند.

نورمفیدی در پایان همگان را بر توجه به مضامین بلند دعای مکارم الاخلاق توصیه نموده و از طلاب خواستند با ادعیه مآثوره ائمه (ع) مانوس شده و خاطر نشان کردند توجه به عمق مضامین این ادعیه نشان از سعه وجودی ائمه معصومین(ع) می باشد که به ما می آموزد در دعاهای خود از خداوند متعال چه چیزی را و چگونه درخواست نماییم .




موضوعات: مناسبتهاي روز
   پنجشنبه 7 اردیبهشت 13911 نظر »
نظر از: الزهرا (س) نصر [عضو] 

امام علی (ع) می فرماید :

دو نعمت است که ارزش آنها را نمی دانند مگر کسی که آنها را از دست داده باشد : جوانی و تندرستی .

غررالحکم حدیث 5764

1391/02/09 @ 10:26


فرم در حال بارگذاری ...

فاطمیه قصه گوی رنجهاست

بهترین تفسیرسوزمرتضاست

فاطمیه شرح داغ لاله است

قصه زهرای هجده ساله است

فاطمیه سینه چاک دردهاست

شاهدنامردی نامردهاست

فاطمیه شرح دیوارودراست

درمقام صبرزینب پروراست


موضوعات: مناسبتهاي روز
   پنجشنبه 7 اردیبهشت 1391نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

شقاوت جوامع ایفا می کند و حفظ و استواری آن با الگو برداری از سیره حضرت فاطمه زهرا(س) بهترین طریق دستیابی به خطوط اساسی خانواده آرمانی است.

در این راستا مدرسه علمیه الزهراء(س) گرگان با استعانت از درگاه الهی و هم اندیشی صاحب نظرانی که شناساندن و ارائه چنین الگویی دغدغه اصلی آنهاست به برگزاری فراخوان مقاله اقدام نموده است.بدین وسیله از همه پژوهشگران ، طلاب و دانشجویان دعوت می شود با ارسال مقالات خود بر اساس محورهای ذیل در این تلاش سهیم شوند.

الف) خانواده در سیره فاطمی

1- راهکارهای حفظ هویت دینی خانواده در سیره فاطمه(س)

2- روش تربیت فرزند در سیره فاطمه(س)

3- جلوه های مهر و محبت به خانواده در سیره فاطمه(س)

4- نقش زن در مدیریت اقتصادی خانواده با توجه به سیره علمی ، عملی حضرت فاطمه زهرا(س)

ب) زن و خانواده

1- بررسی نقش زن در استحکام بنیان خانواده

2- بررسی نقش زن در بهداشت روانی افراد خانواده

3- نقش مادر در تربیت دینی فرزندان

4- جایگاه خانواده از دیدگاه امام خمینی (ره)

شرایط  مهلت ارسال آثار:

1- مقاله دارای فرم و ساختار علمی و منابع معتبر باشد.

2- ذکر آدرس ، تلفن و سوابق علمی پژوهشی صاحبان مقاله ضروری است.

3- براساس ارزیابی هیئت علمی همایش به مقالات برگزیده جوائز نفیسی اهدا خواهد شد.

4- آخرین مهلت ارسال مقالات حداقل 10و حداکثر 20 صفحه A4 و به صورت تایپ شده باشد که یا از طریق پست به دبیر خانه همایش و یا از طریق پست الکترونیک به آدرس info@m-alzahra.ir ارسال شود.

دبیر خانه همایش: گرگان، میدان مفتح، خیابان حوزه 2 ، مدرسه علمیه الزهراء(س)

زمان برگزاری همایش: 20/2/91

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


موضوعات: مناسبتهاي روز
   دوشنبه 4 اردیبهشت 13911 نظر »
نظر از: وجیهه اسماعیلی [بازدید کننده] 
وجیهه اسماعیلی

سردار بدر و خیبر، دیگر ز پا فتاده/دستی به دوش سلمان، دستی به سر نهاده/مهدی بیا کمک کن، جد مطهرت را/بیرون ببر زخانه، تابوت مادرت را/عرض تسلیت به مناسبت شهادت ام ابیها فاطمه زهرا

1391/02/05 @ 10:34


فرم در حال بارگذاری ...

 

از مسائل مهم و حزن انگيز زندگى فاطمه عليهاالسلام كه در عين حال نكته آموز و سازنده است مسأله مظلوميت فاطمه عليهاالسلام است. او مظلومه اى است فداكار، و شهيده اى است مظلوم. او و خاندانش از پدر و همسر عمرى براى مردم كار كردند و مردم را به سر و سامانى رساندند، از بدبختى نجاتشان دادند و امروز توسط همان مردم صدمه خوردند.

مردم آن روزگار قبل از اسلام چه داشتند؟ و امروز از مدينت و اخلاق و حتى زندگى چه دارند؟ و آنچه بود از بركت چه كسى بود؟ جز از بركت اسلام و قرآن؟ و جز از راه پدر و همسرش؟ و امروز سرنوشت فاطمه عليهاالسلام به جائى رسيد كه از همين مردم كتك مى خورد و به بستر مى افتد.

از نظر ما فاطمه عليهاالسلام از على عليه السلام هم مظلوم تر است. زيرا او مرد بيروت بود و با صحابه راستينى چون ابوذر و سلمان و عمار و مقداد و كميل هم سخن و آشنا. آنها در بسيارى از موارد به پا خاسته و از حق دفاع مى كردند. اما درباره فاطمه عليهاالسلام مسأله چنين نبود. او در جامعه كمتر ظاهر مى شد. عزادار بود.

حامله بود. و كتك خوردن و به خاك افتادن او، آن هم در خانه خود مسأله دردناكى است بويژه كه او نسبت به غيرت على عليه السلام آگاه است و مى داند كه على عليه السلام از تماشاى آن صحنه چقدر زجر مى كشد.

مصائب وارده

فاطمه عليهاالسلام در عمر كوتاهش با مصائب بسيار مواجه شد، مصائبى بودند كه اگر بر كوه وارد مى آمدند آنها را از هم مى پاشاندند. ما را توان آن نيست كه مشكلات و مصائب او را ليست كنيم. ولى به عنوان ذكر مورد چند نمونه را معرفى مى كنيم:

1- مرگ رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله

كه پيامبر عزيزتر از جانش بود و وقتى كه از دنيا رفت همه زندگى در برابر چشمانش تيره و تار شده بود. او اوقات خود را به گريه و اشك ريزى مى گذراند و به زحمت مى توانست آرام بگيرد. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله از قبل او را تسليت داد و از چهره هاى مهم تسليت او اين بود كه به او خبر داده بود نخستين كسى است كه به او ملحق مى شود و فاطمه عليهاالسلام از شنيدن آن خوشحال شد و خنديد. [به نقل از عايشه.]

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به او در مرض فوت فرموده بود: فاطمه عليهاالسلام جان گريه مكن، در مرگ من صورت خود را مخراش، گيسوان پريشان نكن، واويلا مگو، مجلس گريه و نوحه سرائى برپا مكن… و بعد فرمود خدايا اهل بيتم به تو مى سپارم… [بحار 22 ص 460.]

2- دستبرد به حرمت ها:

فاطمه عليهاالسلام مظلومه است از آن بابت كه به حرمت او دستبرد زدند و شأن او را كه آن همه مورد سفارش و توصيه پيامبر بود ناديده گرفتند و كار به جائى رسيد كه مسعودى مى نويسد: در را بر فاطمه عليهاالسلام انداختند، او را در بين در و ديوار فشردند، محسن او را سقط كردند، شوهر او را به زور وادار به بيعت كردند… [ص 262 اثبات الوصيه.]

در انديشه فاطمه عليهاالسلام دستبرد به حرمت على عليه السلام و ولايتش رنج آورتر از دستبرد به حرمت خود بود. او نمى توانست اين مسأله را براى على عليه السلام بپذيرد كه شوهرش را به زور وادار به بيعت كنند و يا بگفته مسعودى او را تهديد به مرگ نمايند. مسعودى گويد دست على عليه السلام را گرفتند و به زور خواستند با دست ابوبكر به نشانه بيعت اصطكاك دهند و على عليه السلام مشت خود را فشرد [ص 262 اثبات الوصيه.] و فاطمه عليهاالسلام نگران و متأثر از اين امر كه اين هوى پرستان چرا چنين مى كنند؟ و چرا توصيه هاى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله را ناديده مى گيرند؟

3- آتش زدن در خانه او:

اين هم مسأله دردناكى براى فاطمه عليهاالسلام بود كه به در خانه اش آتش افروختند و اين امر توسط عمر انجام شد. [العقدالفريد ج 2 ص 197 و ص 240 شافى سيد مرتضى.] سخن اين است كه براى بردن على عليه السلام به مسجد به او پيام فرستادند، على عليه السلام اطاعت نكرد، بار ديگر هم او را خواستند نرفت و براى بار سوم عمر به همراهى جمعى آمد، با هياهوئى كه دم به دم نزديكتر مى شد كه اين خانه را با اهلش آتش مى زنم،

- پرسيدند كه حتى اگر فاطمه عليهاالسلام در آن باشد؟ گفت آرى و… [ص 64 طرائف.]

- الباقى را از زبان فاطمه عليهاالسلام بشنويم: فَجَمعُوالْحَطب الجَزَل عَلى بابى بر در خانه ام هيزم و خاشاك آوردند

- و آتوا بالنَّار ليُحرقُوهُ وَ يَحُرِقُوْنا

- آتش آوردند كه آن را شعله ور سازد و ما بسوزانند

- فَوَقَعْتُ بِعضادَةِ الباب من در آستانه در قرار داشتم

- وَ ناشَدْتُمُ بِاللّهِ وَ بَابِى اَنْ يَكّفُو وَ يَنْصُروُنا

- آنها را قسم دادم به خدا، و به پدرم كه دست از ما برداريد و به دادمان برسيد فَاخَذ عُمَر السوط مِنْ يَدِقُنْقُذ مَولى اَبُوبكر عمر تازيانه را از دست قنفذ علام ابوبكر گرفت فَضَرَبَ بِهَ عَلى عليه السلام عَضُدى حِتى صار كالدِمْلجِ آن را بر بازويم زد، چنانكه كبود شد. وَ رَكَل البابَ بِرِجله فَردَّهُ عَلىَّ وَ اَنا حامِلٌ لگد محكمى بر در زد و آن را بر رويم انداخت در حالى كه حامله بودم فَسقَطْتُ بِوَجهى به رو در خاك افتادم، والنار تَسْعُرُو يَسْفَح فِى وَجْهى آتش زبانه مى كشيد و چهره ام را داغ مى كرد. فَيَضر بُنِى بِيَدِهِ حَتى اِنتِثَر قِرَطَى مِنْ اُذُنى، مرا چنان سيلى زد كه گوشواره از گوشم فروافتاد فجاءنِى المُخاضِ فَاسقَطْتُ مُحسناً بِغَيرِ جُرمْ درد زايمان مرا گرفت و محسنم را بدون جرم سقط كردم [ص 97 بيت الاحزان.]

4- غصب فدك:

هنوز چند صباحى از مسأله سقيفه نگذشته بود كه حادثه ديگرى رخ داد و آن اخراج كارگزاران فاطمه عليهاالسلام از مزرعه فدك و تصرف آن توسط ابوبكر بود كه گفتيم طرح و نقشه آن را عمر ريخته بود. در اين مشى سياسى هدف ورشكست كردن على عليه السلام و پراكنده ساختن ياران او بود، بويژه مستمندانى كه به علت طرفدارى از على عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام از بيت المال محروم شده بودند.

اين كار بر فاطمه بسيار گران آمد مخصوصاً از آن بابت كه صاحب حق بود و بر اساس زور و عوام فريبى آن را از دستش ربودند و فرياد او بجائى نرسيد. او باور نمى كرد كه دشمن تا بدين حد بى شرم و حيا باشد. البته فدك سالها در دست ابوبكر و بعد عمر بود، ولى پاره اى از اسناد نشان مى دهند عمر پس از چندى آن را به على عليه السلام پس داد و مدتها در دست فرزندان فاطمه عليهاالسلام بود و پس از او مجدداً دست به دست مى شد. ولى واقعيت اين است روح فاطمه عليهاالسلام از اين امر شديداً متألم بود. و اين عدم رعايت حق را يك مصيبت تلقى مى كرد فرزندان فاطمه عليهاالسلام مادر را از دست داده بودند ديگر فدك را مى خواستند چه كنند؟

6- نگرانى از عوامفريبى:

از موارد مظلوميت فاطمه عليهاالسلام اين بود كه خصم عوامفريبى مى كرد. مثلاً فدك را كه حق فاطمه عليهاالسلام بود از او گرفت ولى براى حق بجانب نشان دادن خود گفته بود اگر مايل باشى اموال شخصى من در اختيار تو باشد

- يا به صورت مستقيم ميراث او را گرفت بدين بهانه كه پدرت دستور داده و من نمى توانم تخلف كنم.

براى فاطمه عليهاالسلام اين شگفتى وجود داشت كه خدا و انسانيت و اخلاق چه شدند؟ چرا چيزى را به پدرش نسبت مى دهند كه روح پيامبر از آن آزرده است؟ چگونه مى شود مسأله اى توسط پيامبر صورت گرفته باشد و فاطمه عليهاالسلام از آن بى خبر باشد؟ فاطمه اى كه مركز اسرار پيامبر بود چگونه از حديث ميراث كه امروز ابوبكر آن را اعلام مى كند بى خبر است؟ و اين عوامفريبى روح فاطمه عليهاالسلام را آزرده مى ساخت زيرا بخاطر تقوا و انسانيت توان مقابله به مثل را نداشت.

7- اهانت ها:

فاطمه عليهاالسلام در مورد شخصيت خود از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله سندها داشت. جمله معروف فاطمه عليهاالسلام بِضْعةٌ مِنّى بر سر زبانها بود و يا عبارت پيامبر هر كه فاطمه عليهاالسلام را اذيت كند مرا اذيت كرده همگان شنيده بودند. بدين سان بسيار شگفت آور بود كه با وجود آن همه سخنان احترام آميز رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نسبت به او به فاطمه عليهاالسلام اهانت كنند و يا او را تحقير نمايند.

ابوبكر پس از خطبه فاطمه عليهاالسلام در مسجد به بالاى منبر رفت و سخنان ركيكى درباره او گفت. پناه بر خدا از تكرار آن كلمات! او را نعوذ باللَّه به روباه پيرى تشبيه كرد كه شاهد او دم او مى باشد. و هم گفت فاطمه عليهاالسلام براى اثبات حقانيت خود به ضعيفه ها متمسك شده و از زنان يارى مى طلبد… [ص 362 الزهراء.]

ام سلمه به دفاع برخاست و معترضانه گفت آيا درباره فردى چون فاطمه عليهاالسلام اين سخنان رواست؟ او كه روز تولد ملائكة او را در بر گرفتند در خور اين سخنان است؟ آيا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فاطمه عليهاالسلام را از ميراث محروم كرده و به او خبر نداده؟ واى بر شما

- زود است بر خدا وارد شويد و ثمره تلخ كردار خود را بچشيد (و بر اثر اين سخنان ابوبكر مقررى ام سلمه را قطع كرد) [ص 363 الزهراء.]

البته ابوبكر بعدها از كار و تلاش خود عليه فاطمه عليهاالسلام پشيمان بود و در دم مرگ گفته بود من سه كار را انجام داده ام كه اى كاش نمى دادم:… اى كاش وارد خانه فاطمه عليهاالسلام نمى شدم اگر چه عليه من به جنگ مى ايستادند… [ص 286 و رياحين الشريعه ج 1.]

برگرفته ازکتاب درمکتب فاطمه(س)

 


موضوعات: مناسبتهاي روز
   دوشنبه 4 اردیبهشت 13911 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(0)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(1)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
3.0 stars
(3.0)
نظر از: جباری معز [عضو] 
جباری معز
3 stars

سلام خدا قوت ممنون از زحمات ارزندتون
ایام شهادت را به شما تسلیت می گوییم .
منتظر حضور سبزتان تو وبلاگمون هستیم .
لطفاً موقع بازدید از وب رای خودتون رو هم در مورد وب ما بذارید ممنون
یا حق .
مدرسه علمیه فاطمیه (س)قروه درجزین

1391/02/04 @ 11:50


فرم در حال بارگذاری ...

 

فضایل و قدرت علم امام هادی (ع)

 


امام هادى (ع) مى‏فرماید: به راستى خداوند وصف نشود جز بدانچه خودش، خود را وصف کرده. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجزند و تصورات به کنه او پى نبرند و در دیده‏ها نگنجد. در نزدیکى‏اش دور است و در دورى‏اش نزدیک. چگونگى را پدید کرده بدون آن که گفته شود خود او چگونه است و مکان را آفریده بدون آن که خود مکانى داشته باشد، از چگونگى و از مکان برکنار است‏ ، یکتا و یگانه است. شکوه و ابهتش بزرگ و نام هایش پاک است.


مقام علمی حضرت


امام هادی علیه السلام مرجع دانشمندان، فقیهان و متکلمان عصر خویش به شمار می آمد و کتاب های حدیث، تفسیر و کلام آن دوره، مدیون علوم و معارف آن بزرگوار است. امام هادی علیه السلام با برخورداری از دانش سرشاری که خداوند متعالی بدیشان عنایت کرده بود، همواره به پاسخگویی پرسش ها در هر زمینه ای می پرداخت. در این زمینه، آثار متعددی از ایشان به یادگار مانده که از آن جمله می توان به رساله ای در ردّ جبر و تفویض، رساله ای در پاسخ به پرسش های یحیی بن اکثم و رساله ای در احکام دین اشاره کرد. همچنین از آن حضرت، پاسخ هایی درباره مسائل فقهی و غیر فقهی به طور پراکنده در کتاب های حدیث دیده می شود.


موضوعات: مناسبتهاي روز
   چهارشنبه 30 فروردین 1391نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1 ... 244 245 246 ...247 ... 249 ...251 ...252 253 254 ... 257

جستجو
تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31