زندگینامه دکترعباس عباللهی فرازاساتیدمدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

اینجانب عباس عبد اللهی فرمتولد سال 1345تحصیلات تا دیپلم در شهرستان گرگان،دوره کارشناسی وکارشناسی ارشد در رشته الهیات ومعارف اسلامی با گرایش فلسفه وکلام اسلامی در دوره فوق لیسانس در دانشگاه تهران گذراندم و درسال 1375 فارغ التحصیل شدم.

از سال 1375 به تدریس در دوره های دبیرستان وسطوح عالی اعم از فوق دیپلم و لیسانس به تدریس دروس فلسفه، منطق،عقاید،اخلاق<کلام اسلامی در دانشگاه های مرکز تربیت معلم آیت ا…خامنه ای،امام خمینی(ره)،دانشگاه منابع طبیعی وعلوم پزشکی وسایر مراکز پرداختم.

ازسال 1382در حوزه علمیه الزهراء(س)در زمینه پایان نامه وتدریس همکاری داشته و دارم.

از سال1385 در مقطع دکترا ادامه تحصیل داده وتابستان 1391بعداز شش سال از پایان نامه ام دفاع نمودم.والبته  در سطح سه نیز در دروس فلسفه وعقاید تدریس می کنم.

حوزه مطالعات من در دوره ارشد مباحث نبوت ودردوره دکترا مباحث حیات  بوده است این مباحث از منظرمتون دینی وبه طور تخصصی از منظر فلسفه ملاصدرا وماتریالیست ها انجام گرفته است.

در بخش اجرایی وتبلیغی به حد توان مشغول فعالیت هستم.

   یکشنبه 3 شهریور 13921 نظر »
نظر از: پشتیبانی 2 کوثر بلاگ [عضو] 

پیشنهاد میکنم به جای زندگینامه - مصاحبه کار کنید. سخنی-حرفی-نقلی-پیشنهادی-نصیحتی از این بزرگواران منتقل شود به خوانندگان.
یاعلی

1392/06/03 @ 19:10


فرم در حال بارگذاری ...

هان بنده توحیدتودانی که مودت که عیان است

ازدولت مهر ازلی برتو نشان است

قرآن معظم که بدست تو روان است

قدرش توشناسی که همان کون ومکان است

این سود کلان مایه آرامش جان است

این گنج گران بهر دل خلق گران است

این مایه تقدیر برای دل پیران جوان است

 

دلنوشته :ز-میراحمدی


موضوعات: مناسبتهاي روز
   یکشنبه 3 شهریور 13923 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: ریحانه [عضو] 
ریحانه
5 stars

سلام دستتون درد نکنه التماس دعا

1392/09/05 @ 00:08
نظر از: گفته ها و ناگفته های یک طلبه [عضو] 

سلام خانم میر احمدی.آفرین به این طبع لطیف…

1392/06/06 @ 15:26
نظر از: صدرارحامی [عضو] 
5 stars

با سلام و احترام

ضمن عرض خسته نباشيد وخدا قوت به شما دوست عزيز،قلم زيبايي داريد.

موفق و سر بلند باشيد.

1392/06/05 @ 19:16


فرم در حال بارگذاری ...

( از بیانات حضرت آیت الله نورمفیدی در جلسه اخلاق هفتگی در جمع طلاب مدرسه علمیه الزهراء(س) )آیات زیادی پیرامون مسئله یقین وارد است که نشانه اهمیت بر این مسئله می باشد.از باب مثال در مورد آخرت آنچه از سوره مبارکه بقره برداشت می شود مراد یقین به آخرت است. . از مرحوم آیت الله شیرازی ( مفتی حرمت تنباکو) سوال شد:  اگرمُخبر صادقی به شماخبر دهد که شما یک هفته بیشتر زنده نمی مانی و بعد از دنیا خواهی رفت چه می کنی ؟ ایشان در جواب فرمودند: همان کاری را انجام می دهم که از اوایل جوانی انجام می دادم .چون از همان اوایل جوانی به آخرت یقین داشتم و می دانستم هرکاری که در دوران زندگی انجام می دهم باید فردای قیامت پاسخگو باشم.این نمونه ای از یقین واقعی است.البته هر یقینی نمی تواند مارا به سعادت برساند چه بسا یقینی که برخواسته از انحرافات و تبلیغات سوئی است که عامل سقوط انسان گردد همچون یقین ابن ملجم .مراد حضرت زین العابدین از یقین درذیل دعای مکارم الاخلاق ،  یقینی است که مطابق با واقع باشدو عامل سعادت و ورود انسان به بهشت گردد.چیزهایی که باعث از بین رفتن یقین می گردد عبارتند از : 1-غلبه هوای نفس ، امام علی (ع) می فرمایند: یُفسِدُ الیقینَ الشکُ و الغلبةُ الهوی 2- حرص زیاد برای رسیدن به مظاهر دنیایی ( من کَثُرَ حـــرصُهُ قَلَّ یَقینُه ) 3 - طمع ( امام علی (ع) : سَبَبُ فسادِ الیقینِ الطمعُ ) 4- رفاقت و مصاحــــــــــبت با ابناء دنیا (از امام علی (ع) : خُلتَةُ ابناءِ الدنیا تُشینُ الدین و تُضعِفُ الیقین ) 5- مال دوستی (امام علی (ع) : حُبُ المال یُوهِنُ الدین و یُفسِدُ الیقین .) و آنچه باعث تقویت و تکمیل یقین می گردد عبارتند از: ایمان پویا ( ایمانی که توفیق بازنگـــــــری در اعمال را در شبانه روز به انسان بدهد ) امام علی (ع) : مَن یومن یزداد یقـــــــیناً  و نیز شکرگزاری نعمت هاکه از امام کاظم (ع) وارد است: تعاهَدُ عِبادَالله نِعَمَه بِاصلاحِکم انفسَکم ، تزدادُ یقیناً.

   شنبه 2 شهریور 13924 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.5 stars
(4.5)
نظر از: حجت [بازدید کننده]
حجت

سپاسگزارم بهره بردم.

1394/07/23 @ 17:18
نظر از: یادگاری [عضو] 
4 stars

سلام علیکم!خداقوت. من هم موفقیت وبلاگ زیبای شما را در مرداد ماه 92 تبریک عرض می کنم و از حضور سبز و پر از مهر و محبت شما در وبلاگم ممنونم. ان شاءالله در همه ی مراحل زندگی موفق باشیدو باز هم به ما سر بزنید.

1392/06/03 @ 19:20
نظر از: یادگاری [عضو] 

سلام علیکم!من هم موفقیت شما را در مرداد92 تبریک می گویم. واقعا تلاشتان قابل تقدیر است.خداوند به همه ی اساتید محترم و بزرگوار در حوزه های علمیه و مدارس به ویژه اساتید مدرسه ی شما طول عمر با عزت عنایت فرماید. از حضور سبزتان در وبلاگم ممنونم. خوشحالم کردید.باز هم به ما سر بزنید.

1392/06/03 @ 19:17
نظر از: طلبه زینبیه [عضو] 
5 stars

سلام ممنون از مطلب خوبتان به راستی اگر ما در زندگی مان به قیامت یقین داشته باشیم .دنیا گلستان می شود.
یا علی

1392/06/03 @ 18:06


فرم در حال بارگذاری ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

رسول اکرم(ص) مي فرمايند: «مَن کان في طلب العلم کانت الجنّة في طلبه»؛ کسي که در طلب علم و دانش باشد در واقع بهشت و جنت طالب اوست. کسي که طالب علم باشد به قدر و منزلتي مي رسد که بهشت خواهان و طالب او مي شود

رسول اکرم(ص) مي­فرمايند: «مَن کان فی طلب العلم کانت الجنّة فی طلبه»؛ کسی که در طلب علم و دانش باشد در واقع بهشت و جنت طالب اوست. کسی که طالب علم باشد به قدر و منزلتی مي­رسد که بهشت خواهان و طالب او مي­شود، البته اين علمی که در اينجا گفته شد که طالب آن مطلوب جنت است علم حقيقی و معرفت واقعی است نه صرف ياد گرفتن اصطلاحات علمي، البته ياد گرفتن اصطلاحات علمی مقدمه است برای آن معرفت حقيقي، علم واقعی و معرفت حقيقی در دائره تنگ اين الفاظ و اصطلاحات نيست، چه بسا کسی اين اصطلاحات و الفاظ را بداند و در دائره آنها گرفتار شود اما به علم حقيقی و معرفت نرسد، علم حقيقی همان است که خداوند مي­فرمايد: «إنما يخشی الله من عباده العلماء» [1] ؛ علم واقعی و حقيقی علمی است که موجب خشيت الهی بشود و آن معرفتی که در دل انسان خشيت و خوف نسبت به خداوند متعال ايجاد کند معرفت حقيقی محسوب مي­شود. بندگان عالم و با معرفت هستند که از خداوند خشيت دارند؛ يعنی اگر کسی ده­ها کتاب بنويسد و سال­ها در بين مردم به عنوان عالم و دانشمند مطرح باشد اما اين علم موجب خشيت الهی در او نشود از علماء حقيقی محسوب نخواهد شد، آن کسی که طالب علم حقيقی باشد بهشت طالب اوست، کسی که يک ساعت تفکرش برابر با سال­ها عبادت عابد است عالم حقيقی است، کسی که تفکرش باعث معرفت و خشيت او شود عالم حقيقی محسوب مي­شود و کسی که به اين درجه از معرفت برسد شايسته جنت است و بهشت برای انسان­های با کمال و با معرفت بنا شده و منتظر چنين انسان­هايی است، پس طلب علم و معرفتی که خشيت الهی را در پی داشته باشد باعث مي­شود که انسان به درجه­ای از ارزش و رتبه برسد که زمين خاکی و عالم مادی برای او تنگ و تاريک است و بايد در جنان سُکنی گزيند، وقتی انسان از حدود عالم ماده بالاتر رفت و به عالم ملکوت سير کرد شايسته اقامت در بهشت خواهد شد و بهشت انتظار چنين انسان­هايی را مي­کشد، اگر مي­خواهيم اهل بهشت باشيم و در جنت دارای مقامات باشيم بايد اين معرفت را در خودمان بيشتر کنيم، منظور از جنتی که در اين روايت به آن اشاره شده جنت الاعمال است وگرنه خداوند متعال جنات متعددی دارد بهشت حور و انهار و… جنت الاعمال است، ما يک جنت الاخلاق داريم، جنت الصفات داريم. پس اين شايستگي­ها وقتی برای انسان حاصل مي­شود که علمی که موجب خشيت الهی است در او ايجاد شود.

«والحمد لله رب العالمين»



[1] . فاطر/28.


موضوعات: نکات اخلاقی
   شنبه 2 شهریور 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

 

امام خميني (ره) در كتاب مصباح الهدايه الي الخلافه و الولايه در باره ابن سينا مي گويد:

“النابغه العظمي والاعجوبة الكبري و في حدة الذهن و جودة القريحه لم يكن له كفوا احد”

ابن سينا نابغه بزرگ و اعجوبه (شگفتي )بزرگ است كه در تيز هوشي و خوش فهمي همتايي براي او نيست .


موضوعات: مناسبتهاي روز
   جمعه 1 شهریور 13921 نظر »
نظر از: مرادی [عضو] 

سلام
انتخاب وبلاگ شما را به عنوان وبلاگ برتر تبریک عرض می کنم

موفق باشید

التماس دعا

اللهم عجل لولیک الفرج


الحاقیات:
  • 30.jpg -   ضمیمه یافت نشد!
1392/06/01 @ 23:25


فرم در حال بارگذاری ...

استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه ۱۵ دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است.

۱. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

۲.زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

۳.اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

۴. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

۵.موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

۶.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

۷.تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

۸.هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

۹. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.

۱۰.با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

۱۱.خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

۱۲. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.


۱۳.ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

۱۴.دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است…شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند.”

۱۵.هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.



موضوعات: مناسبتهاي روز
   جمعه 1 شهریور 13921 نظر »
نظر از: میرعیسی خانی [عضو] 

با سلام و خدا قوت. تبریک میگم. در پناه خدا همواره موفق و موید باشید. این دسته گل تقدیم شما.

1392/06/02 @ 05:31


فرم در حال بارگذاری ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

اميرالمؤمنين علي(ع) مي­فرمايد: «مَن نصب نفسه للناس اماماً فعليه أن يبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره وليکن تأديبه بسيرته قبل تأديبه بلسانه و معلم نفسه و مؤدبها أحق بالاجلال مِن معلم الناس و مؤدبه» [1]

حضرت مي­فرمايند: کسی که خودش را برای مردم پيشوا و قائد و راهنما قرار مي­دهد - امام يعنی کسی که پيشرو است که مراتب متفاوت دارد؛ گاهی امام کل جامعه است، گاهی امام يک شهر است و گاهی امام يک مسجد است و منظور از امام هم الگو است يعنی کسی که مردم از او اثر مي­پذيرند و فعل و قول او در مردم اثر گذار است و به نحوی هدايت و امامت گروهی در اختيار اوست- بر او لازم است که قبل از تعليم ديگران خودش را تعليم کند و ابتدا به خودش يادآوری کند و بعد به ديگران و بايد تأديب ديگران به عملش باشد قبل از آنکه با زبان بخواهد ديگران را تأديب کند، اگر کسی به زبان نصحيت کند و توصيه اخلاقی کند و مثلاً بگويد ايها الناس نماز شب بخوانيد، تهمت نزنيد، غيبت نکنيد و به دنيا دل نبنديد نفس گفتن اين امور خوب است ولی اگر قبل از تأديب به لسان مردم اين امور را در او تجلی يافته ببينند و ببينند که خود آن شخص اهل غيبت و تهمت نيست و خودش اهل نماز شب است و اهل حرص و ولع نسبت به دنيا نيست طبيعتاً اين اوقع فی النفوس است همان گونه که در روايت است که مي­فرمايد: «کونوا دعاة الناس بغير السنتکم» حال خدای نکرده اگر بين عمل و قول تناقض باشد و مردم ببينند که زبان يک چيز مي­گويد و عمل چيز ديگری است نبايد اميد داشت که در مردم تأثيرگذار باشد. بعد حضرت مي­فرمايند: کسی که نفس خودش را تعليم مي­دهد و در مقام تأديب نفس خودش است سزاوارتر است به گرامی داشتن از کسی که فقط مردم را تعليم مي­دهد و در مقام تأديب مردم است يعنی در دوران امر بين کسی که اهل تعليم و تأديب ديگران نيست و به تعليم و تأديب خود مشغول است و کسی که فقط در مقام تعليم و تأديب ديگران است، شخصی که به تعليم و تأديب خود مشغول است سزاوار تعظيم و تکريم است و شايسته گرامی داشتن است، البته اگر کسی معلم نفس خود باشد و معلم و مؤدب مردم هم باشد طبيعتاً برای تعظيم و تکريم شايسته­تر است. نمي­گوييم هر چه را انسان به ديگران مي­گويد بايد خودش عمل کند چون انسان معصوم نيست و امکان ندارد هر آنچه را مي­گويد ابتدا خودش عمل کند و منظور اين نيست که انسان نبايد هيچ گناهی مرتکب شود تا بعد از آن بتواند به تعليم و تأديب ديگران بپردازد و فقط انبياء و معصومين(ع) به هدايت مردم بپردازند بلکه منظور اين است که انسان بايد سعی کند ابتدا خودش عامل به آنچه مي­گويد باشد تا قول او در ديگران تأثيرگذار باشد. در روايتی از پيامبر گرامی اسلام(ص) وارد شده که حضرت مي­فرمايند: «يطلع قومٌ من اهل الجنّة علی قوم من اهل النّار و يقولون ما أدخلکم النار و قد دخلنا الجنّة لفضل تأديبکم و تعليمکم فيقولون إنّا کنّا نأمر بالخير و لانفعله» [2] گروهی از اهل بهشت بر گروهی از اهل جهنم مي­گذرند و به اهل جهنم مي­گويند شما چرا در آتشيد در حالی که ما به خاطر تعليم و تأديب شما به بهشت آمده­ايم، اهل نار در پاسخ مي­گويند ما به خير و نيکی امر مي­کرديم اما خود عمل نمي­کرديم. اين خيلی سخت است که انسان با تعليم و تأديب ديگران سبب دخول آنان در بهشت گردد اما خودش در جهنم سقوط کند. اميدواريم که خداوند متعال به ما لطف و عنايت داشته باشد که مبادا از کسانی باشيم که به سبب قول و گفته ما ديگران اهل بهشت شوند و خود ما اهل جهنم گرديم و انشاء الله خداوند متعال به ما توفيق عمل و فعل خير عنايت کند و به ما توفيق دهد که بتوانيم خودمان را قبل از ديگران تأديب کنيم و معلم نفس خود باشيم.

«والحمد لله رب العالمين»


[1] . بحار الانوار، ج2، ص56، حديث33.

[2] . مکارم الاخلاق، ج2، ص364، حديث2661.


موضوعات: نکات اخلاقی
   جمعه 1 شهریور 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1 ... 153 154 155 ...156 ... 158 ...160 ...161 162 163 ... 257

جستجو
تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31