در این جهانی باشکوه وزیباکه وقتی خوب بنگری هر ذره ای از آن دست اشاره به سوی خالقی حکیم دارد  وبه قولی :

جلوه کند نگار من تازه به تازه نو به نو                       دل برد از دیار من تازه به تازه نو به نو

چرا ارتباط با خدا آن زیبا آفرین بی همتا را انکار کنیم همان که با همه مخلوقاتش از درون دلشان تکلم می کند وعقل روشنگر راچون چراغی فرا رویشان قرار داده ازطریق وحی وانسان های برگزیده تر نیز چشم انسان را به  جهان های پیشارویش که عقل به تنهایی یارای رسیدن به آن را ندارد باز می کند. آیا این را نمی توان باکمی تفکر دریافت ؟یا اینکه آنان که حال عمل به دستورات خوشبختی را ندارند وشادی را فقط در آزادی بی شرط مقرون با هرچه دلم (نفسم)خواست میجویند برای راحتی شان انکارش می کنند؟…

وقتی این موجودات کوچک چنین با هم ارتباط دارند آیا ارتباط با خالق ازطریق وحی غیر ممکن است؟البته می دانم که خود شما چیزهای بیشتری را دیده و یا میدانید این مثالهایی راکه آورده ام نمونه های کوچکی هستند

«در اطراف ما حوادث و جریانهایی وجود دارد که از دایره محدود حواس ما خارجند، ولی می‌توان آنها را درک نمود. انسان امروزی به ساختن ابزاری موفق شده‌ است که می‌تواند صدای پرواز پشه را از فاصله بسیار دور، طوری بگیرد و ارسال نماید که گویی آن پشه، از کنارگوش انسان گذشته است. حتی می‌تواند صدای برخورد پرتوها (Cosmic Rays) را ضبط کند. چنین ابزاری امروزه در در تمام دنیا یافت می‌شود.

بدین سان ابزاری ساخته شده که به وسیله آن می توان صداهایی را ضبط و دریافت نمود که با حس شنوایی معمولی، برای هیچکس قابل درک نیستند.

این ابزار ویژه دریافت و ادراک، منحصر به دستگاه‌های ماشینی نیست؛ بلکه مطالعه موجودات زنده نشان می‌دهد که خداوند در موجودات زنده نیز چنین نیرویی گذاشته است. بدون تردید حس شنوایی و سایر حواس انسانها، بسیار محدود است؛ اما حواس سایر حیوانات با حواس انسانها تفاوت زیادی دارد. مثلاً سگ، قادر است به وسیله حس بویایی به سراغ حیوانی برود که از راه بیرون رفته و راه را گم کرده است. قفلی را که دزد شکسته و سپس وارد خانه شده است، به سگ نشان می‌دهند و سگ پس از بوییدن قفل، می‌تواند از میان جمعیت به سراغ دزدی برود که قفل را دست زده و آن را شکسته است. بسیاری از حیوانات قادر به شنیدن صداهایی هستند که از دایره شنوایی، احساس و ادراک ما بیرون‌ می باشند.

تحقیقات و مطالعات نشان می‌دهد که برخی از حیوانات صداهایی با فرکانس بسیار پایین (Telepathy) تولید می کنند. یک پروانه ماده (Moth) را در اتاقی رها کنید که پنجره‌اش باز باشد. پروانه ماده، صداهایی تولید می کند که برای پروانه نر از فاصله بسیار زیاد قابل شنیدن هستند. لذا پروانه نر پس از شنیدن صداها به پروانه ماده پاسخ می‌دهد. نوعی جیرجیرک وجود دارد که پاها و بالهایش را روی یکدیگر می‌مالد و صدایی ایجاد می کند که در خاموشی شب از فاصله حدود یک مایل شنیده می‌شود. این حشره کوچک با جابجا کردن ششصد تن هوا، جفت خودش را به سوی خود متوجه می‌کند. جنس ماده این حشره، به ظاهر خاموش است؛ اما با یک شیوه بسیار پررمز و راز، پاسخی بی سر و صدا می‌دهد که حشره نر آن را می‌شنود. جفت نر، این پاسخ بسیار پررمز و راز را که برای هیچکس قابل شنیدن نیست، به صورت شگفت آوری درک نموده، جهت صدا را پیدا کرده، خود را به حشره ماده می‌رساند. قوت شنوایی یک ملخ معمولی (Grasshoper) به اندازه ای تیز است که می‌تواند حرکت اتم «Atom» هیدروژن را بشنود.

نمونه‌های بسیار زیادی وجود دارد که در پرتو آنها به خوبی می‌‌توان فهمید که رسانه‌های حیاتی زیادی در طبیعت وجود دارد؛ و هرچند به ظاهر قابل رؤیت نیست، ولی برای موجودات زنده‌ای که دارای حواس ویژه ای هستند، قابل درک می باشد. از اینرو اگر شخصی مدعی شود که من صداهایی را از جانب خدا دریافت می‌کنم که همگان قادر به شنیدن آن‌ صداها نیستند، در این ادعا چه چیز باورنکردنی و شگفت‌آوری وجود دارد؟! اگر در جهان هستی چنین ابزارها و دستگاه‌های گیرنده و فرستنده‌ای وجود دارد که برخی از موجودات، صدای آنها را می‌شنوند و برخی دیگر از شنیدن آن عاجزند، دیگر چه جایی برای شگفت و انکار باقی می ماند که خداوند، به وسیله رسانه‌های پنهان، پیغام خودش را به یک شخص ابلاغ کند و در او توانی بیافریند که بتواند پیام الهی رادریافت نماید. واقعیت، این است که میان تصور وحی و الهام و میان مشاهدات و تجربیات، هیچگونه تضادی وجود ندارد. بلکه وحی و الهام، نوعی مشاهده است که ما، آن را در شکلهای مختلفی تجربه می کنیم و نوعی امکان می باشد که ما، آن را به صورت واقعیت می یابیم.

تجربه، ثابت کرده است که این امر، فقط مخصوص حیوانات نیست؛ بلکه چنین خصوصیتی در انسانها نیز بالقوه وجود دارد. دکتر الکسی کاریل می‌گوید: «مرزهای روانی افراد در چارچوب مکان و زمان، از لحاظ امکان وجود بی نهایت و نامحدود هستند».(۱) بطور مثال: برخی می توانند دیگران را به خواب مصنوعی (Hyponotic Sleep) فرو ببرند و آنها را به خنده یا گریه وادار کنند و یا تخیلات بخصوصی را در آنان القا نمایند. در خواب مصنوعی ابزار ظاهری بکار گرفته نمی‌شود و تنها برای کسی محسوس می باشد که هیپنوتیزم می کند یا هیپتونیزم می شود. از اینرو چرا وجود ارتباط غیرمحسوس میان خدا و پیامبر، برای ما غیرممکن و خارج از تصور می باشد؟ بعد از اعتراف به وجود خدا و پذیرش وجود این توانایی در انسان، دیگر انکار وحی و الهام هیچگونه دلیل عقلانی‌ای ندارد.»(وحیدالدین خان:ترجمه احمد سلامی)

نویسنده:طالب کوی یار


موضوعات: مناسبتهاي روز
[جمعه 1392-05-11] [ 12:46:00 ب.ظ ]