برای اثبات خدای تعای راههای فراوانی وجوددارد کتابهای آسمانی وفلاسفه ازدلایل مختلف وجود خدا را اثبات کرده اند .در بعضی از مقدمات حسی وتجربی ودر برخی دیگر ازمقدمات عقلی استفاده شده است .بعضی مستقیما خدای حکیم وبرخی دیکر واجب الوجود(موجودی که وجوش نیازمند موجود دیگر نیست) رااثبات کرده.اند
ساده ترین راه اثبات خدا
توجه وتفکر در نشانه های خدا وجهان ؛پدیده های زمین و آسمان وشگفتی های خلقت آنها واز همه مهمتر شاید وجود انسان باشد که سراپا بر وجود خالق خود گواهی می دهد.
دیدم سایت مردمان زیبا به برخی از این نشانه ها پرداخته است لذا آن را در اینجا آوردم:
“زمین… اندازه آن دقیق است. اندازه زمین و جاذبه آن باعث ایجاد لایه نازکی اطراف آن می شود که بیشتر آن نیتروژن و اکسیژن است و فقط تا 50 مایل بالاتر از سطح زمین را تحت پوشش قرار می دهد. اگر زمین کوچکتر بود امکان وجود اتمسفر غیرممکن بود مانند سیاره تیر. اگر زمین بزرگتر بود، اتمسفر فاقد هیدروژن می شد مانند سیاره مشتری. زمین تنها سیاره ای است که اتمسفری با ترکیب درست گازها دارد که حیات را برای انسان ها، حیوانات و گیاهان ممکن می سازد.
زمین در فاصله مناسبی از خورشید قرار گرفته است. به نوسانات دمایی که بدن ما به سختی می تواند تحمل کند توجه کنید منفی 30 درجه تا مثبت 120 درجه. اگر زمین کمی دورتر از خورشید بود همه ما یخ می زدیم. اگر کمی جلوتر بود می سوختیم. حتی انحراف کوچکی در موقعیت زمین نسبت به خورشید زندگی روی زمین را غیرممکن می سازد. زمین این فاصله با خورشید را زمانی که با سرعت 67000 مایل در ساعت دور آن می چرخد حفظ می کند. همچنین همزمان دور محور خود نیز می گردد و باعث می شود سطح زمین هر روز به درستی گرم و سرد شود.
ماه به دلیل کشش گرانشی آن اندازه و فاصله مناسبی از زمین دارد. ماه باعث جزر ومد و حرکت اقیانوس ها می شود بنابراین آب اقیانوس ها راکد نمی ماند، اما در عین حال آب اقیانوس های بزرگ بر روی قاره ها سرازیر نمی شود.
آب … بی رنگ، بی بو و بدون طعم و مزه است، و هیچ موجود زنده ای نمی تواند بدون آن زندگی کند. بیشتر بدن انسان ها، گیاهان و حیوانات از آب تشکیل شده است (تقریبا دو سوم بدن انسان آب است). در ادامه به این موضوع می پردازیم که چرا ویژگی های آب آن را برای حیات ما مناسب کرده است:
آب نقطه جوش و انجماد بالایی دارد. آب به ما اجازه می دهد که در محیطی که نوسان درجه حرارت وجود دارد زندگی کنیم، و دمای بدن ما روی 98.6 درجه ثابت نگه می دارد.
آب یک حلال عمومی است. خاصیت آب این است که می تواند صدها ماده شیمیایی، معدنی و مغذی را در سراسر بدن و در کوچکترین رگ های خونی به جریان بیندازد.
آب از نظر شیمیایی خنثی است. آب تاثیری بر ساختار موادی که منتقل می کند ندارد، و این امکان را برای بدن فراهم می کند که مواد غذایی، دارویی و معدنی را جذب و استفاده کند.
آب کشش سطحی بی نظیری دارد. بنابراین می تواند در گیاهان بر خلاف جاذبه بالا برود و این ماده حیات بخش و همچنین مواد مغذی به نوک بلندترین درختان برسند.
آب از بالا به پایین یخ می زند و یخ روی آب شناور می ماند، بنابراین ماهی ها می توانند در زمستان زنده بمانند.
نود و هفت درصد آب جهان در اقیانوس ها قرار دارد. اما در کره زمین، سیستمی طراحی شده که نمک را از آب جدا می کند و سپس آن آب را در سراسر سیاره زمین پراکنده می سازد.
فرآیند تبخیر آب اقیانوس ها را می گیرد و نمک را بر جای می گذارد، ابرهایی را ایجاد می کند که به آسانی بوسیله باد جابه جا می شوند و آب را برای انسان ها، گیاهان و جانوران در سراسر سیاره به ارمغان می آورند. این سیستم پالایش است که امکان زندگی روی زمین را فراهم می کند، سیستمی که آب را احیا و قابل استفاده مجدد می کند.
مغز انسان … همزمان اطلاعات بسیار زیادی را پردازش می کند. مغز شما تمام رنگ ها و چیزهایی که می بینید را درک می کند، دمای اطراف شما، فشار گام های شما بر زمین، صداهای اطراف، خشکی دهانتان، حتی بافت و جنس کیبوردتان. مغز احساسات شما، افکار و خاطرات شما را نگهداری و پردازش می کند. همزمان مغز فعالیت های مداوم بدن شما مانند الگوی تنفس، حرکت پلک، گرسنگی و حرکات ماهیچه ها را کنترل می کند.
مغز انسان بیش از یک میلیون پیام را در ثانیه منتقل می کند. مغز اهمیت این اطلاعات را می سنجد و اطلاعات غیرضروری را جدا می کند. عملکرد مغز متفاوت از سایر اندام ها است. هوش شما، توانایی در استدلال، احساسات، رویا پرازی و تدبیر، عمل کردن، و ارتباط با دیگران توسط مغزتان انجام می شود.
چشم ها… هفت میلیون رنگ را تشخیص می دهند. به صورت خودکار متمرکز می شوند و همزمان 1.5 میلیون پیام را ارسال می کنند. فرضیه تکامل روی تغییر و تحولات در موجودات زنده موجود تمرکز می کند. هنوز فرضیه تکامل به تنهایی نمی تواند مبدا اولیه مغز یا چشم و یا بوجود آمدن موجودات زنده از ماده بی جان را به صورت کامل توضیح دهد.
2. آیا خدا وجود دارد؟ جهان مبدأیی دارد- علت آن چیست؟
دانشمندان معتقدند که جهان در نتیجه یک انفجار عظیم نور و انرژی بوجود آمده است، که آن را بیگ بنگ می نامند. این انفجار مبدا هر چیزی است که اکنون وجود دارد: آغاز جهان، مبدا فضا، و حتی مبدا اولیه خود زمان.
رابرت جاسترو متخصص فیزیک نجومی، که خود را منکر وجود خدا معرفی می کند، می گوید، “اساس هر چیزی که در جهان اتفاق می افتد در آن لحظه نخستین بنیان نهاده شده است؛ هر ستاره، هر گیاه و هر مخلوق زنده ای در جهان در نتیجه وقایعی که در لحظه انفجار کیهانی اتفاق افتاده بوجود آمده است… جهان ناگهان بوجود آمد و ما نمی توانیم بفهمیم علت آن چیست.”
استیون وینبرگ، برنده جایزه نوبل فیزیک، می گوید در زمان این انفجار، “جهان صدها هزار درجه سانتی گراد حرارت داشت… و جهان با نور و روشنایی پر شده بود.”
جهان همیشه وجود نداشته است. جهان آغازی دارد… چه چیز باعث آن شد؟ دانشمندان هیچ توضیحی برای انفجار ناگهانی نور و ماده ندارند.
3. آیا خدا وجود دارد؟ جهان با قانون های طبیعی یکسانی در جریان است. چرا؟
ممکن است بیشتر چیزهای زندگی در تغییر باشد، اما به چیزهایی توجه کنید که هیچگاه تغییر نمی کنند:
جاذبه زمین همیشه وجود دارد، فنجان داغ چای روی میز سرد می شود، زمین طی 24 ساعت دور خود می گردد، و سرعت نور تغییری نمی کند چه روی زمین و چه در کهکشان های دور.
چه چیز باعث می شود قوانین طبیعت هیچگاه تغییر نکنند؟ چرا جهان این چنین منظم و پایا است؟
“بزرگترین دانشمندان تحت تاثیر اعجاب آن قرار گرفته اند. هیچ ضرورت منطقی برای جهان وجود ندارد که از قوانین پیروی کند، چه رسد به پیروی از قوانین ریاضیات. این شگفتی نشات گرفته از این حقیقت است که جهان مجبور به حرکت در این مسیر نیست. آسان است جهانی را تصور کنیم که در آن شرایط به صورت غیرقابل پیش بینی لحظه به لحظه تغییر می کنند یا حتی جهانی که چیزها ناگهان به وجود می آیند و ناگهان از بین می روند.”
ریچارد فینمن، برنامه جایزه نوبل الکتروداینامیک کوانتوم، می گوید، ” اینکه چرا طبیعت بر پایه ریاضیات است یک معما است… این حقیقت که قوانینی وجود دارند نوعی معجزه است.”
4. آیا خدا وجود دارد؟ کد DNA عملکرد سلول ها را برنامه ریزی می کند.
تمام دستورالعمل ها، آموزش ها، تعلیمات از روی قصد و نیت هستند. کسی که دستورالعملی می نویسد هدفی دارد. آیا می دانستید که در هر سلول بدن ما یک کد دستورالعمل با جزئیات کامل وجود دارد، مانند یک برنامه کامپیوتری کوچک؟ احتمالا می دانید یک برنامه کامپیوتری از صفر و یک ایجاد شده است مانند این 110010101011000. روشی که آنها کنار هم گذاشته می شوند به کامپیوتر می گوید چه کند. کد DNA در هر یک از سلول های ما خیلی شبیه به هم هستند. این کد از چهار ماده شیمیایی ساخته شده است که دانشمندان به صورت مختصر A، T ،G ،C می نامند. آنها به این صورت در سلول ها کنار هم چیده شده اندCGTGATCGCATGC . سه میلیارد از این حروف در هر سلول انسان وجود دارد!
درست مانند وقتی که شما تلفن خود را برنامه ریزی می کنید، DNA نیز سلول را راهنمایی می کند. DNA یک برنامه سه میلیارد کلمه ای است که به سلول می گوید چگونه عمل کند. DNA یک دفترچه راهنمای کامل است.
چرا این موضوع اینقدر شگفت انگیز است؟ شاید یک نفر بپرسد…چگونه این برنامه اطلاعاتی در هر سلول انسان وجود دارد؟ باید گفت که اینها صرفاً مواد شیمیایی نیستند. این ها موادی هستند که عملکرد سلول را هدایت می کنند، و به تفضیل مشخص می کنند که بدن شخص دقیقاً چگونه باید عمل کند.
دلایل طبیعی و بیولوژیکی هیچ توضیحی ندارند که چه زمانی اطلاعات برنامه ریزی شده ایجاد شده اند. شما نمی توانید دستورالعملی را پیدا کنید که چنین اطلاعات جامعی داشته باشد بدون اینکه کسی بدون دانش آن را نوشته باشد”
۲-دلایل عقلی و فلسفی برای اثبات خدا
اما دلایل عقلی وفلسفی هم برای اثبات او وجود دارد که برخی از آنها را در اینجا می آوریم:برهان اول راازبراهین ساده فلسفی دانسته اندمن متن این دوبرهان را ازسایت مرکز ملی پاسخگویی دینی در اینجا گذاشته ام.
۱“-برهان امکان، یا برهان «امکان و وجوب».این برهان از چهار مقدمه یقینی تشکیل می یابد:
الف) هیچ ممکن الوجودی ذاتاً ضرورت وجود ندارد، یعنی هنگامی که عقل، ماهیتش را در نظر می گیرد، آن را نسبت به وجود و عدم، یکسان می بیند و صرف نظر از وجود علت، ضرورتی برای وجود آن نمی بیند.
این مقدمه، بدیهی و بی نیاز از اثبات است. زیرا محمول آن از تحلیل مفهوم موضوع به دست می آید و فرض ممکن الوجود بودن عیناً فرض نداشتن ضرورت وجود است.
ب) هیچ موجودی بدون وصف ضرورت، تحقق نمی یابد، یعنی تا هنگامی که همه راه های عدم به روی آن مسدود نشود، به وجود نمی آید، و به قول فلاسفه «الشیء ما لم یجب لم یوجد». به دیگر سخن: موجود یا ذاتاً واجب الوجود است و خود به خود ضرورت وجود دارد و یا ممکن الوجود است، و چنین موجودی تنها در صورتی تحقق می یابد که علتی آن را ایجاب کند و وجود آن را به سر حدّ ضرورت برساند، یعنی به گونه ای شود که امکان عدم نداشته باشد. این مقدمه هم یقینی و غیر قابل تشکیک است.
ج) هنگامی که وصف ضرورت، مقتضای ذات موجودی نبود، ناچار از ناحیه موجود دیگری به آن می رسد، یعنی علت تامه، وجود معلول را ضرورت بالغیر می سازد.
این مقدمه نیز بدیهی و غیر قابل تردید است، زیرا هر وصفی از دو حال، خارج نیست: یا بالذات است و یا بالغیر. هنگامی که بالذات نبود، ناچار بالغیر خواهد بود. پس وصف ضرورت هم که لازمه هر وجودی است، اگر بالذات نباشد، ناچار در پرتو موجود دیگری حاصل میشود که آن را علت می نامند.
د) دور و تسلسل در علل محال است. این مقدمه هم یقینی است، زیرا دور و تسلسل برگشت به اجتماع نقیضین می نماید و محال بودن اجتماع نقیضین بدیهی است.
با توجه به این مقدّمات یقینی، برهان امکان به این صورت تقریر میشود: موجودات جهان، همگی با وصف ضرورت بالغیر، موجود می شوند، زیرا از یک سو ممکن الوجود هستند و ذاتاً وصف ضرورت را ندارند (مقدمة اوّل) و از سوی دیگر، هیچ موجودی بدون وصف ضرورت تحقق نمی یابد (مقدمه دوم) پس ناچار، دارای وصف ضرورت بالغیر میباشند و وجود هر یک از آنها به وسیلة علتی ایجاب میشود (مقدمه سوم).
اکنون اگر فرض کنیم که وجود آنها به وسیله یک دیگر ضرورت می یابد، لازمه اش دَوْر در علل است و اگر فرض کنیم که سلسلة علل،تا بی نهایت پیش می رود، لازمه اش تسلسل است و هر دوی آنها باطل و محال میباشد(مقدمه چهارم) پس ناچار باید بپذیریم که در رأس سلسله علت ها موجودی است که خود به خود ضرورت وجود دارد، یعنی واجب الوجود است.
این برهان را به صورت دیگری نیز می توان تقریر کرد که نیازی به مقدمه چهارم (ابطال دور و تسلسل) نداشته باشد، و آن این که: مجموعه ممکنات به هر صورت که فرض شود، بدون وجود واجب الوجود بالذات، ضرورتی در آنها تحقق نمی یابد، در نتیجه، هیچ یک از آنها موجود نمی شود، زیرا هیچ کدام از آنها خود به خود دارای ضرورتی نیستند تا دیگری در پرتو آن ضرورت یابد.
به دیگر سخن: ضرورت وجود در هر ممکن الوجودی ضرورتی عاریتی است و تا ضرورتی بالذات نباشد، جایی برای ضرورت های عاریتی نخواهد بود.
2ـ برهان تقدّم:
علت، تقدّم وجودی دارد بر معلول (نه تقدّم زمانی). معلول با این که هم زمان با علت است و از این نظر تقدّم و تأخری در کار نیست، در مرحله و مرتبه بعد از علت قرار گرفته و مشروط به وجود علت است، بر خلاف علت که مشروط به وجود معلول نیست، یعنی درباره معلول صادق است: «تا علت وجود پیدا نکند، او وجود پیدا نمیکند» اما درباره علت صادق نیست که: «تا معلول وجود پیدا نکند، او وجود پیدا نمی کند». کلمه «تا» مفید مفهوم شرطیّت و مشروطیّت و تقدّم ذاتی است.
مثال: فرض میکنیم گروهی می خواهند در امری، مثلاً حمله به دشمن، اقدام کنند اما هیچ یک از آنها حاضر نیست پیش قدم شود و حتی حاضر نیست هم قدم باشد. به سراغ هر کدام که می رویم، میگوید «تا» فلان شخص حمله نکند، من حمله نخواهم کرد. شخص دوم همین را نسبت به شخص سوم میگوید و شخص سوم نسبت به شخص چهارم و همین طور… یک نفر پیدا نمی شود که بلا شرط حمله کند. آیا ممکن است در چنین وضعی حمله صورت گیرد؟ البته نه، زیرا حمله ها مشروط است به حمله دیگر، حمله غیر مشروط وجود ندارد و حمله های مشروط که سلسله را تشکیل می دهند، بدون شرط، وجود پیدا نمی کنند، نتیجه این است که هیچ اقدامی صورت نمی گیرد.
اگر سلسله ای غیر متناهی از علل و معلولات فرض کنیم، چون همه ممکن الوجود می باشند، وجود هر کدام مشروط بر وجود دیگری است که آن دیگری نیز به نوبه خود مشروط به دیگری است، تمام آنها به زبان حال میگویند «تا» آن یکی دیگر وجود پیدا نکند، ما وجود پیدا نخواهیم کرد، و چون این زبان حال، زبان همه است، بلا استثنا، پس همه یک جا مشروط هایی هستند که شرط شان وجود ندارد، پس هیچ یک وجود پیدا نخواهد کرد.
از طرف دیگر چون می بینیم موجوداتی در عالَم هستی وجود دارد، پس ناچار واجب بالذات و علت غیر معلول و شرط غیر مشروطی در نظام هستی هست که اینها وجود پیدا کرده اند.”
نویسنده:طالب کوی یاز
موضوعات: مناسبتهاي روز
[جمعه 1392-05-11] [ 01:06:00 ب.ظ ]