ای تجسم عشق،ای دلیل قافله نور،ای امام عزیزماکجاووصف توکجا،قلم ماکجاومصیبت هجران توکجا،باکدامین بیان وازکدامین روزنه دل نفیرجدایی سردهیم ونغمه فراق خوانیم.
ازتوگفتن کارهرکسی نیست که توازافلاکی وماخاکیان سکنی گزیده دراین سیاره رنج راکجادرک حماسه عاشورایی تو.
ماراهمین بس که درایت ماتم عظمی سرگردهم آریم ویتیمانه ناله کنیم.
وچه سخت ودردناک وشکننده است برای یتیم که پدرش رابخواند وبی جواب بماندواین حدیث ماست درغم هجران پدری که همه امیدمابود.
آری ای مهربان من ماهمان یتیمان طوافگربیت مرتضاییم که عصاره همه دوست داشتنمان رادرکاسه شیری ریختیم وآن رابه سوی همه امیدوآمالمان درازکردیم اماکاسه دستمان خشکیده وکاسه دلمان ازشبنم اشک پرشدکه اورفته بودومارابایک دنیاغربت ویتیمی ویاس تنهاگذاشته بود.
مایتیمان همان کاروان مظلومیم که به دنبال یک عاشورامصیبت ویک کربلادردویک نینواناله وفغان روانه کوفه وشام شدیم ودرمحضرظلم جسارت به لب ودندان پدرمان رانظاره کردیم.
امامامااصحاب خیمه گاه توبودیم واینک چگونه جمارانت رابی تونظاره کنیم؟
ماعاشق شیدای توبودیم ومست خراباتی تو
ای مولای مابه حیاتمان جهت دادی ومارابه طواف کعبه عشق بردی واززمزم عرفان سیرمان کردی،کلام توازمقوله گفتارنبودمعیاربودتوکهکشانی بودی که برآسمان دنیاراه قبله رامی نمایاندی.
امام من توآیینه ای هستی که تمام خوبیهای دنیاوعقبی رادرصفحه شفاف تومی توان دیدوعشق به توعشق به همه خوبیهاست.
توصحیفه ای هستی که آیات وبینات خدارادرآن می توان قرائت کردتووجودی هستی که چراغ دین باشمع توروشن گشت.
ای یگانه غنچه دل رنجورمن بامن فاش بگوچرابرمن لب فروبستی وسرّدل نمی گویی دیدی زینب درماتم امام چه هاکرد؟توچون حسین زیستی وماراچون زینب زیستن وماندن هزاران فرسنگ فاصله.
دلنوشته طلاب
موضوعات: مناسبتهاي روز, دلنوشته ها
[شنبه 1391-03-13] [ 10:48:23 ب.ظ ]