به گزارش معــاونت فرهنگی موســسه آموزش عالی و مدرسه علمیه الزهرا(س) گرگان ، نشست تربیتی با حضور مریم میرکریمی مدیر این موسسه و مدرسه علمیه با طلاب خوابگاهی برگزار شد .مدیر این موسسه و مدرسه علمیه در این نشست بیان داشت: از بالاترین توفیقاتی که شامل انسان می شود فقیه شدن در دین است. در فضیلت و جایگاه عالِم همین بس که قلم عالم بالاتر از خون شهیدان است به طوری که قلم عالم شهید پرور است. رسالت عالمان دین معرفت دهی به انسانهاست که در سایه همین معرفت بود که انقلاب ایجاد شد.
وی ادامه داد : انسان در هر مرتبه ای که باشد برای رشد و پیشرفت نیاز به مرتبه بالاتر دارد و همچون آب زمانی طراوت می یابد که مدام در حال جوشش باشد.
مدیر موسسه آموزش عالی افزود: شما طلاب علوم دینی به عنوان وارثان انبیاء الهی که زمینه آشنایی با فقه ، اخلاق و عرفان برایتان فراهم گشته است باید برای طی نمودن این مسیر ظرفیت وجودی خود را بالا ببرید .هر چه ظرفیت وجودی ما بیشتر شود کسب معارف نیز برایتان بیشتر خواهد بود.
وی در ادامه به بیان راهکار جهت افزایش ظرفیت وجودی پرداخت و افزود: از جمله راههای بالا بردن ظرفیت وجودی ، شکرگزاری است. به مصداق آیه ” لئن شکَرتم لأَزیدَنَّم” اگر شکر گزار نعمت های الهی باشید خداوند شما را زیاد می کند نه اینکه نعمت زیاد شود، اگرچه با زیاد شدن فرد نعمت هم زیاد می شود. یکی از مذمت هایی که در قرآن بیان شده عدم شکر گزاری است که موجب عـــــذاب است به طوری که نعمت از انسان سلـــب می شود.
مدیر مدرسه علمیه الزهرا(س) گرگان خاطر نشان کرد : از جمله نعمت هایی که خداوند به انسان عطا نموده و نیاز به شکرگزاری را بر انسان لازم می کند ، محبت اهل بیت (ع) است. حب اهل بیت (ع) بزرگترین سرمایه است .در کلامی از امام صادق (ع) است که حضرت سرمــــایه دار را کسی معرفی می کند که حب اهل بیت را در دل داشته باشد.
وی تصریح کرد : دومین راه افزایش ظرفیت این است که نعمت ها را به اسباب نسبت ندهیم. اسباب را در حد وسیله بدانیم. در واقع همه چیز وسیله است و مسبب الاسباب خداست. سومین راه جهت وسیع شدن ظرفیت وجودی انسان ؛ این است که انسان خودش را هم نبیند.
استاد این موسسه و مدرسه ادامه داد : بزرگان دین جهاد را بر سه قسم می دانند ؛ جهاد اصغر ( جنگ با دشمن ) ، جهاد اوسط ( رعایت مسائل اخلاقی ) و جهاد اکبر ( مرحله عرفانی ) .آنچه مهم است نباید به مرحله اخلاق یا جهاد اوسط قانع شد بلکه باید مرحله عرفان را کسب نمود و در این راه تلاش کرد.
موضوعات: "معرفی اساتید" یا "تدریس" یا "زندگینامه" یا "تحصیلات" یا "فعالیتهای علمی" یا "مقاله" یا "پایان نامه" یا "کتاب"
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهرا(س) گرگان ،نشست علمی با موضوع ” حضرت زینب (س) و مدیریت زمان ” با حضور زهرا علاء الدین معـاون فرهنـگی این مدرسه در جمع طلاب سطح دو برگزار شد. در این نشست معاون فرهنگی این مدرسه بیان داشت: پس از حادثه كربلا وقتي زن و فرزندان شهدا را، به همراه حضرت زينب به اسارت به نزد عبيدالله بن زياد بردند، او كه خود را پيروز اين نبرد مي ديد، براي اينكه زخم زباني به اهل بيت امام حسين (ع) بزند رو به حضرت زينب (ع) كرد و گفت: خدا را شكر مي كنيم كه او شما را رسوا كرد و تكذيب نمود. حضرت هم در پاسخ، اين جمله معروف خود را به زبان آوردند كه « والله ما رأيت الا جميلاً» آن چه براي ما اتفاق افتاد رسوايي نبود بلكه همه زيبا بود .
وی بیان داشت : به لحاظ روانشناسی شخصیت هرکسی با سه چیز شکل میگیرد: محیط، وراثت، تربیت. این مثلث سه ضلعی شخصیت یک انسان را میسازد. اگر این مثلث سه ضلعی را در زندگی زینب کبری(س) بررسی میکنیم اینگونه است که از نظر وراثت پدری چون امیرالمومنین علی(ع) و مادری چون زهرای مرضیه (س ) افتخار عالم بشریت دارد. به لحاظ تربیت نیز ایشان مدتی زیر نظر پیامبر(ص) و نیز مدتی هم زیر نظر امیرالمؤمنین(ع) و برادرانش بود . زینب در چنین خانوادهای و در دامن چنین مادری رشد کرد. مادری که دختر خود را از کودکی برای صحنههای مختلف آماده کرده است ، به لحاظ محیط هم محیطی که ایشان در آن قرار داشتند محیط وحی بود ، محیطی که به روایتهای مختلف پیامبر(ص) به در این خانه میآمد و می فرمودند : السلام علیک یا اهل البیت!
معاون فرهنگی این مدرسه افزود: کمال انسان در این مثلث سه ضلعی نهفته است ، به طوری که اگر هر سه ضلع ( وراثت ، تربیت و محیط) کامل باشد به طریق اولی این انسان ، انسان کاملی خواهد بود.لذا اگر خواهان رسیدن به کمال و سعادت هستید باید در انتخاب همسر دقت نمایید چرا که وراثت نقش بسیاری در این امر دارد.اگر خواهان نسل خوب و صالح هستید باید در این راه تلاش نمایید و این تلاش مستلزم تربیت صحیح فرزندان و فراهم نمودن محیط سالم و آرام برای رشد و تعالی است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با استناد به روایتی از پیامبر (ص) خاطر نشان نمود: باارزش ترین چیز نزد خداوند این است که انسان تسلیم امر الهی باشد.حضــــرت زینب کبری (س) مصداق بارز تسلیم امر خداست که صبرشان نیز از این امر تجــــلی می یابد.
استاد این مدرسه در پاسخ به این سوال که از کجا بفهمیم خدا از ما راضی است به کلامی از پیامبر اسلام استناد نمود و افزود: این این حدیث گفتگوی حق با پیامبرش است. گوینده خدا و مستمع رسول الله است. خداوند به پیامبرش فرمود: اگر من از بندهای راضی باشم سه چیز را در زندگیاش قرار میدهم: ۱- شکر آگاهانه -۲ ذکری که فراموشی در آن نباشد و دائما توجه داشته باشد۳- محبتی که هیچ کسی را بر من ترجیح ندهد.
وی خطاب به طلاب این مدرسه افزود: نعمت حضور خود را در حوزه نباید اندک نشمارید ، شکر گزاری در برابر این نعمت است که شما را در ادامه مسیر موفق خواهد نمود. البته شکری که از قالب زبانی خارج شود و در عرصه عمل در آید. . تلاش کنید تا با فهم دقیق آموزه های دین بتوانید مروج خوبی درجامعه باشید.
علاء الدین در پایان با بیان اقسام زیبایی در ذیل کلام حضرت زینب (س) ” مارایت الا جمیلا” بیان داشت: نگاه زیبایی که زینب کبری (س) به قضایا دارند زیبایی معنوی است .در واقع زینب(س) زینت عبادت و تسلیم و نیز زینت زیبایی معنوی است.
آن قدر راه را گم کرده ایم و آن قدر از قرآن و عترت کناره گرفته و دور افتاده و بیگانه شده ایم که نزدیک است به آمریکا و اروپا برویم و از آنها سوال کنیم که ” شما از قرآن و عترت چه فهمیده اید ” به ما یاد دهید ! علت آن است که ما از آنچه در دست داریم استفاده نمی کنیم و به آن عمل نمی کنیم ؛ لذا وقتی کفار که مزایای اسلام را می دانند چیزی می گویند تصدیق می کنیم و سخنانشان باورمان می آید.و دیگر اینکه ما عبید دنیا هستیم ؛ لذا ما را با تطمیع از کتاب و عترت منحرف و منصرف کــرده اند ! می بینیم ولی گویا نمی بینیم! جلوی ضریح امام رضا (ع) در یک شب ، پنج کرامت دیدم ؛ شفای مریض، کرامت های دیگر! وقتی این مطالب را برای ما نقل می کنند ، گویا داستان رستم و افراسیاب می خوانند!….قرآن و عترت دوای تمام دردهاست! اگر آنها را کنار بگذاریم در دنیا از این هم ذلیل تر می شویم .آیا ذلت از این بیشتر که مسلمانان با این همه قوت و ثروت نوکر کفار هستند و آنها مالک امرشان هستند ؟ یک روز به گرگ پناه می بریم و یک روز به روباه! برای اینکه از قرآن و عترت به کلی کنار نرویم و آنها را از ما جدا نکنند ، از الان باید در فکر اصلاح باشیم ! ” علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد “
می گویند درویشی در راه می رفت و این جمله را برای پند دادن به مردم تکرار می کرد که ” هر چه کنی به خود کنی /گر همه نیک و بد کنی ، پیرزنی که در خانه اش مشغول پختن نان بود این جمله را شنید و گفت : ” من که این جمله را باور ندارم .به این دوریش هم ثابت می کنم که این حرف درست نیست ، آن گاه نانی را به سم آغشته کرد و درویش را صدا زده و به او داد تا درویش هم آن را بخورد. درویش نان را گرفت و روان شد . در راه به مردی خسته و غبارآلود رسید. مرد مسافر به درویش گفت: از راه دور آمده ام و خیلی گرسنه ام ، آیا در بساط خود چیزی داری که به من بدهی تا بخورم؟ درویش گرچه گرسنه بود نانی که پیرزن به او داده بود به مرد مسافر داد .مرد مسافر با حرص فراوان شروع به خوردن نان کرد. دقایقی نگذشته بود که دست به روی دلش گذاشت و شروع به داد و فریاد کرد. خبر آن به سرعت در محل پیچید و مردم دور آن دو جمع شدند. پیرزن نیز خود را به جمعیت رساند و ناباورانه دید نانی که به درویش داده بود نصیب پسر خود او شد که پس از مدت ها از سفر بازگشته بود ” خداوند نیز در قرآن کریم به این مطلب اشاره داد که ” ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها” اگر نیکی کنید به خود کرده اید و اگر بدی کنید از آن خودتان است. ( سوره اسراء /آیه 7)
ای یک دله ی صد دله ، دل یک دله کن مهر دگران را ز دل خود یله کن
خیلی مرد می خواهد که دلش را از غیر خدا تهی سازد. مستاجر هایی که در دلش خانه کرده اند همه را بیرون کند. یک گوشه دل انسان محبت دنیاست ، یک گوشه دیگرش محبت خانه ، یک گوشه دیگرش محبت زن و بچه ، یک گوشه دیگرش محبت مال ، یک گوشه دیگرش محبت جاه و مقام ، یک گوشه دیگرش محبت …هرکس بالاخره یک مستاجرهایی در خانه دل دارد و محبت هایی در گوشه و کنار دلش هست. مرد آن کسی است که همه اینها را جواب کند .خدا نکند که شیطان هم بیاید و در دل انسان لانه کند.توفیق الهی و اراده و تصمیم می خواهد که کسی بتواند این ها را از دلش بیرون کند. انسان باید تصمیم بگیرد که به سوی خدا برود. خداوند هم فرموده : ” ای بنده من ، اگر تو یک وجب به سوی من بیایی ، من به اندازه ده قدم به تو نزدیک می شوم ، اگر تو یک قدم برداری ، من هروله کنان می آیم …….( در محضر مجتهدی تهرانی /ج 2 / ص 340)
به واقعیات علم دارد ، ولیکن ایمان ندارد !
گاهی می بینی که ( انسان ) به این واقعیات ( عوالم برزخ ، صراط ، معاد ، قیامت ، حساب، کتاب، بهشت و جهنم) علم دارد ، لیکن ایمان ندارد. مرده شوی از مرده نمی ترسد ، زیرا یقین دارد که مرده قدرت اذیت و آزار ندارد ؛ ….ولی آنان که از مرده می ترسند برای این است که به این حقیقت ایمان ندارند ، فقط علم دارند. به خدا و روز جزا عالمند ولی یقین ندارند ؛ از آنچه عقل درک کرده قلب بی خبر است. طبق برهان می دانند خدایی هست و معاد و قیامتی در کار است ولی همین برهان عقلی ممکن است حجاب قلب شده ، نگذارند نور ایمان بر قلب بتابد تا خداوند متعال او را از ظلمات و تاریکی ها خارج کرده به عالم نور و روشنایی وارد سازد.” والله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور .و آن که خداوند تبارک و تعالی ولی او بوده و او را از ظلمات خارج ساخته است دیگر مرتکب گناه نمی شود. غیبت نمی کند ، تهمت نمی زند ، به برادر ایمانی کینه و حسد نمی ورزد و در قلب خویش احساس نورانیت کرده به دنیا و مافیها ارج نمی نهد….ولی بعضی از شماها همه چیز را پایمال می کنید از بزرگان اسلام غیبت می نمایید و …زیرا ایمان راسخ نشده و کیفر اعمال و کردار خود را باور ندارید. ( امام خمینی / جهاد اکبر / ص 52 و 53 /انتشارات امیر کبیر 1360 )
عظمت و حرمت محرم در کلام حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا مجتبی نورمفیدی ( رئیس هیات امنا مدرسه علمیه الزهرا(س) )
محرم، نام نخستين ماه از ماه های دوازده گانه قمری است. علت نام گذاری اين ماه به محرم آن بود که در زمان جاهليت، جنگ در اين ماه را حرام می دانستند و روز اول محرم را اول سال قمری قرار می دادند. بنی اميه درسال 61 هجري، با ريختن خون سيدالشهدا و خاندان و يارانش در اين ماه و پديد آوردن حادثه کربلا، احترام ماه حرام را نگه نداشتند. از آنجا که ماه محرم يادآور حادثه کربلا و عاشوراست، فرا رسيدن آن دل ها را اندوهناک می کند. پيروان و شيفتگان امام حسين(ع) نيز از اول محرم همه جا را سياه پوش مي کنند و به ياد آن امام شهيد، به عزاداری می پردازند.
محرم همچون عاشورا، رمز احيای خاطره حماسه های کربلاست. در فرهنگ شيعه، نام محرم با عاشورا، کربلا و امام حسين(ع) آميخته شده است و با يکديگر پيوند دارند و گويی محرم جز حسين و کربلا هيچ ندارد. امام حسين(ع) با شهادت، به قرب الهی رسيد و اين کار بزرگ، چون تابلويی زيبا، برای هميشه در برابر چشمان انسان قرار دارد.
رشد، در پرتو عزاداري
وظيفه پيروان امام حسين(ع) وشيعيان آن حضرت، عمل به سيره و رفتار ايشان است. چراغ فروزانی کهاباعبدالله الحسين(ع) روشن کرد، روشنايی بخش راه پيروان او شد. بنابراين، دوستداران و شيفتگان آن حضرت وظيفه دارند با عزاداری و سوگواری برای آنحضرت و ياران باوفايش، اين مشعل هدايت را همواره روشن نگه دارند. افزون بر اين، عزاداری برای سالار شهيدان از جنبه های ديگر نيز در خور توجه است که
عبارتند از:
1. تولّی و تبرّي: تولّي، دوست داشتن دوستان خدا؛ يعنی پيامبر اکرم(ص) و خاندان اوست. تبری نيز به معنای بيزاری جستن از دشمنان خدا؛ يعنی دشمنان پيامبر و خاندان اوست. عزاداری نيز ادای تکليف تولّی و تبرّی است که از فروع دين و تکاليف شيعه است. اشک ريختن بر حسين(ع)، نوعی بيعت و امضای پيمان دوستی با سيدالشهدا و ابراز تنفر و انزجار از دشمنان و قاتلان آن حضرت است.
2. رشد فردي، اجتماعی و فرهنگي: يکی از آثار و پی آمدهای عزاداری برای سيد شهيدان، ساختن فرد و جامعه بر اساس الگوی عرضه شده امامان معصوم: است؛
عزاداری از روی شناخت و معرفت و رعايت چارچوب های شرعی و عرفي. انجام دادن اين عزاداري، افزون بر اينکه در بعد عاطفی و معرفتي، فرد را به اهل
بيت پيامبر(ص) وابسته می کند، فرهنگ زلال اهل بيت: و مذهب شيعه را نيز با معرفت وعاطفه به نسل های بعدی منتقل می کند و اين بهترين راه برای حيات
فرهنگی مکتب اهل بيت: به شمار می آيد.
3. حفظ و ترويج اسلام ناب:
عزاداری و گريه بر مصايب سالار شهيدان، موجب زنده نگه داشتن راه و هدف نهضت
حسينی است. مجالس عزا، ادامه رسالت پيام رسانان عاشورا؛ يعنی امام سجاد(ع)
و حضرت زينب3 است. سوگواری در محرم و گريه بر مظلوميت شهدای کربلا، سلاح
هميشه برّانی است با فرياد و اعتراض به ستمگران.
آسيب های عزاداری سالار شهيدان
فرهنگ عاشورا و عزاداری امام حسين(ع) نيز مانند هر پديده باارزش ديگر دچار آفت ها و آسيب هايی است که در صورت مقابله نکردن عاقلانه با آن ممکن است به
فرهنگ پربار عاشورايی آسيب هايی وارد شود. برخی از اين آسيب ها عبارت است از:
الف) برخورد عاطفی صرف با مقوله عزاداري: بی شک، عاطفی ترين صحنه
ها در تاريخ عاشورا وجود دارد. اين بُعد از حادثه عاشورا به دليل دو عنصر
حماسه و زيبايی در کنار عاطفه قوي، آن را اثرگذارتر کرده است. در فرهنگ
عامه، بيشتر شاهد پررنگ بودن جنبه تراژيک اين حادثه هستيم، به گونه ای که
تا حدودی عرصه بر جنبه های حماسی و عرفانی حادثه عاشورا تنگ شده است.
متأسفانه در گذر زمان، برای شدت بخشيدن به جنبه عاطفي، داستان ها و مطالبی
بدون ربط و سند برای حادثه عاشورا جعل شده است، مانند عروسی حضرت قاسم در
روز عاشورا… .
ب) تبديل شدن عزاداری به عادت: از آنجا که بار
عاطفی حادثه عاشورا قوی است، ظرفيت عادت پذيری آن به شدت افزايش می يابد.
وقتی موضوعی به عادت تبديل شود، ديگر برای به جا آورنده آن عمل، تنها انجام
دادن آن، هدف خواهد شد و او با اين کار تخيله روانی می شود. ازاين رو،
انتظار معنادار بودن و پويايی عمل، انتظاری بی معنا خواهد بود.
ج)آميخته شدن عزاداری با فرهنگ های قومی و ملي: شيوه های عزاداری هر قوم و
ملت مانند زبان آنها گوناگون است. بنابراين، بايد بکوشيم برای هماهنگ و
اصول مند کردن عزاداری سيدالشهدا، براساس فرهنگ يک ملت، با فلسفه و اهداف و
روح قيام تناسب ايجاد شود.
د) ضعف دانش و بينش عمومي: کمبود
دانش و انديشه در جامعه، زمينه ساز گسترش انحراف ها، تحريف ها و خرافه
هاست. در اين زمينه هر چه ميزان و سطح تحصيلات افراد جامعه بيشتر باشد،
امکان کمتری برای نفوذ انديشه های نادرست و باطل وجود خواهد داشت. اين امر
با روحيه پرسشگري، نقادی و نقدپذيری ارتباط بسياری دارد. بينش بالای جامعه
همواره موجب امنيت روانی جامعه و اعتلای جايگاه عالمان و واعظان مصلح و
آگاه است.