از آنجایی که انسان در نظام تربیتی اسلام ، بر اساس پرورش صحیح می تواند از مرز حیوانیت بگذرد و خود رابه مقام والا و پر ارج انسانیت برساند و تاج پرافتخار «لقد کرمنا بنی آدم» را بر سر گذارد لذا عروج بدان مقام پر ارج ، نهفتند در کمالی است ، که در پرتو زدودن غبار اغیاز از لوح دل و تجلی انوار ، در کانون ، پر فروغ سر حاصل می آید و این در حقیقت جز «تخلق یافتن به اخلاق ا… » بدان اشاره دارد و «قد افلح من زکیها» دلیل آن باشد چیز دیگری نیست .
از این رو ، ره پیشگامان کمال را باسته است که بدانند حرکت سیر « تخلن» است و رهتوشه اش «عزم» و ضامن و صولتش «گام به پیش داشتن» و مصباح طریقش «علم اخلاق» است . علمی که متضمن پرورش «روح» است . همانطور که سایر علوم متضمن پرورش «عقل» است و این هر دو در حکم دو بالند که طالب را در عروج بدان قله از این گریزی نیست. چنانکه امام صادق (ع) می فرماید:
فوجت علی العاقل طلب العلم و الادب الذی لما قوام که الا به» اصول کافی ، جلد 1/29 .
و این است که نبی مکرم (ص) پس از ارسال از حق به خلق برای راهنمایی خلق به سوی حق در تبیین این رسالت می فرماید : بعثت لاتنم مکارم الاخلاق «مکارم الاخلاق »
و تجلی این حقیقت در زندگی عالمان ربانی و تخلن، که جمال علمی و معنوی آنان ، برای همیشه حوزه را منور داشته و مطالبه آثارشان که چون درهای غلطان در بحر علم ، نمایان است . که نه تنها عقل ، بلکه جان را فرون و گرمی دیگر می بخشد به خوبی قابل درک است . از بابن نمونه بهتر است دور نرفته ، نگاهی به سیمای تابناک و حروری به زندگی سراسر درس امام عزیز (ره) مظهر تمام نمای یک عالم ربانی و متخلق به اخلاق الهی بیفکنیم تا عطر این خشیت از لابلای غبار آنهمه الفاظ به مشام جانمان رسیده ، لطافت جان کریم و شهد الیقین را به کام دل بریم . از این رو بر آن شدیم در این بخش به مباحثی از علم اخلاق که تحقیق و بررسی آنها علاوه بر کمال عقلی متضمن کمال روحی است بپردازیم و منت توفیق این کار و ادامه آن را از خداوند منان آرزومندیم . باشد که این مباحث سرچشمه راهی به سوی او گردد که « الی ا… السعیر» است .
اهمیت علم اخلاق
آشنایی با اهمیت اخلاق ، تهذیب نفس ، انگیزه فراگیری علـم اخلاق را در انسـان سالـک بیشتر می کند هرچه انسان سالک اهمیت راه را بهتر درک کند در پیمودن آن موفقتر است . چنانچه بازگو کردن مبداء پیدایش و شناسایی معلم آن علم برای سالک انگیزه پیمودن راه را تقویت می کند .
لذا علم اخلاق از آن رو که فضیلت را از رذیلت و خیر را از شر می شناسد همواره اهمیت داشته است. در قرآن کریم هدف از فرستادن پیامبر (ص) تزکیه بیان شده است و در سوره مبارکه شمس پس از یازده قسم می فرماید : « قد افلح من زکیها
(به تحقیق کسی که تزکیه نفس گردد رستگار شد) از این آیات استفاده می شود که تهذیب نفس هرچند مراتبی دارد و برخی از آن واحب و برخی مستحب است اما امری حیاتی است که دراسلام جایگاه والایی دارد و پس از سلسله خدا و پیامبر 0ص) نوبت به مسئله اخلاق می رسد و اگر تهذیب و تزکیه نباشد چه بسا اعتقادات اصلی از دست برود . از طرفی اختصاص یافتن بخش قابل توجهی از آیات قران کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام به تعالیم اخلاقی بیانگر اهمیت مباحث اخلاق است و از این مهمتر کامل ساختن مکارم اخلاق عنایت بعثت پیامبر اکرم (ص) معرفی شده است . آن حضرت می فرماید : « انی بعثت عاتم مکارم الاخلاق علیهم مکارم الاخلاق فان ربی بعثنی بها» (وسایل الشیعه جلد 8 ، ص 552) می فرماید : (مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را تمام کنم ، بر شما لازم است که به مکارم اخلاق عمل کنید همانا خداوند متعال مرا برای مکارم اخلاق مبعوث گردانید ) و نز خداوند متعال در قرآن کریم تزیکه را از اهداف بعثت شمرد و می فرماید : لقد من ا… علی اعرفینی اذا بعث فیهم (سوره آل عمران / 164)
که آیه شریفه ، هدف از بعثت را یادآوری الهی برای تبیین اصل توحید بیان می کند و به دنبال آن یکی دیگر از اهداف بعثت که تزکیه و ساختن انسان باشد ، اشاره می نماید و در پی آن تعلیم کتاب و حکمت را می آورد که قرارگرفتن تزکیه در این آیه نشان بارز و آشکار توجه قران کریم به رشد و تعالی انسان است .
لذا از آنجا که خداوند سرچشمه تمام فضائل است قرب و نزدیکی به او از طرق متخلق شدن به اخلاق الهی امکان پذیر است و هر فضیلتی آدمی را گامی به ذات مقدسش نزدیکتر می کند .
در روایتی دیگر پیامبر اکرم (ص) فضایل اخلاق را وسیله ارتباط بین خداوند متعال و بندگان مدنی کرده و می فرماید : خداوند سبحان فضائل اخلاق را به وسیله ارتباط بین خود بندگان قرار داد . همین بس که هر یک از شما دست به اخلاقی بزند او را به خدا مربوط می سازد (میزان الحکمه، جلد 3 ، ص 149.)
سفارش ائمه به کسب مکارم اخلاق خود دلیلی بر اهمیت آن است . حضرت امیر (ع) به تکمیل می فرماید : « یا کمیل مراهلک ان یروحوا کم کسب المکارم» ای کمیل خانواده ات را فرمان ده که روزها در پی تحصیل صفات پسندیده باشند .
کسب فضائل که گانی در جهت تاسی به الگوهای راستین بشری و همانندی با پیامبران الهی است . لطف عظیمی از ناحیه پروردار است و باید آن را از خداوند متعـال درخـواست کرد . امـام صادق (ع) می فرماید : ان ا… عزوجل حض رسله بمکارم الاخلاق نامتحنوا انفسکم نان کانت فیکم ناسالو ا… و ارغبوا الیه فیها » (بحار الانوار ، جلد 67 ، ص 371)
خداوند متعال رسوالان خویش را به مکارم اخلاق مخصوص گردانید پس شما نیز خود را مورد آزمایش قرار دهید و با انبیاء مقایسه کنید اگر صفات حمیده را در خود یافتید خداوند متعال را سپاس گویید و بدانید که برای شما پسندیده است . در غیر این صورت از خداوند طلب توفیق کنید و از خود میل و رغبت نشان دهید که به مکارم اخلاق برسید .
ضرورت توجه به اخلاق
بی شک تهذیب نفس و اصلاح ان نقش بسزایی در سعادت فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی دارد به گونه ای که اگر انسان تمام علوم را تحصیل کند و همه طبیعت را به تسخیر خود آورد ، اما از تسخیر درون و تسلط بر نفس خود عاجز باشد از رسیدن به کمال باز خواهد ماند چه بسا نابسامانیهایی که در سطح جهان پدید می آید و گرفتاریها که بشر امروزه با آن دست به گریبان است ناشی از عدم توجه به مباحث اخلاقی باشد .
فراگیری و عمل به اخلاق ، افراد بشر را از هرگونه عیب و نقص منزه و مبرا ساخته و او را به اوج مکارم اخلاق می رساند نیروهای سرکش نفس را مهار و رام می کند و آنها را در سیر حکمت و عدالت و عفت تقویت می کند تا به پایه مکارم اخلاق برسند. علم اخلاق معادن مکنون در سرزمین نفس را استخراج می کند و آنها را به صورت مکارم اخلاق درمی آورد و برای بهر بردای عمومی آماده می سازد. همین علم است که نهال گل های زیبا و معطر را در صفحه نفس می نشاند و بهشت برین از مکارم اخلاق را در آن به وجود می آورد .
مکارم اخلاق علاوه بر آنکه صاحبش را بی عالی ترین درجات نفس انسانیت می رساند و بر دیگران برتری می دهد، در آخرت هم او را به عالی ترین درجات بهشت ارتقاء خواهد داد . از این رو لازمترین علمی است که باید آن را فراگرفت .
امام کاظم (ع) در سخنی زیبا ضرورت فراگیری علم را بیان می کند و می فرمایند : « الزم العلم ماذلک علی صلاح قلبک و اطهر لک فساده» (لازمترین علمها آن است که دل و ضمیر وجودت را اصلاک کند و فساد اخلاق تو را ظاهر سازد)
تعریف اخلاق
ماده «خلق» (بالفتح) به معنای صورت ظاهری است «خلق» (بالضم) به معنای باطنی است . صورت باطنی انسان همچون صورت ظاهریش دارای هیئت و ترکیبی زشت یا زیباست . علمای اخلاق بر آن تعاریفی ذکر نموده اند . ابن سکویه چنین می فرماید ( خلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی عوت می کند بی انکه نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد ) پس سلسله صفاتی که در نفس و روح انسان ثابت و ریشه دار است و به صورت ملکه شده و به راحتی منشاء صدور اعمال خوب یا بد می شود ، اخلاق نامیده می شود . گاهی این افعال و اعمال شرعاً و عقلاً پسندیده است که به آن اخلاق نیکو و گاهی ناپسند که به آن اخلاق بد می گویند (اخلاق بشر ، ص 31)
موضوع علم اخلاق
موضوع هر علم عبارت است از آن حقیقت کلی که محور تمام مسائل آن علم است . موضوع علم اخلاق ، نفس ناطقه و جان است اما نه از آن جهت که نفس ، مجرد یا مادی است بلکه از این جهت که از این نفس انسانی با اراده و اختیار خودش افعالی ، اعم از نیک و بد صادر می شود . اگر سرافت و اهمیت هر علمی به شرافت موضوع آن باشد . بی تردید پس از علم خداشناسی شریف ترین علمی که در جامعه بشری به آن نیاز دارد ، علم اخلاق است . زیرا پس از آفریدگار که موضوع خداشناسی است هیچ موجودی به شرافت جان و نفس آدمی نیست .
رسالت اخلاق
رسالت علم اخلاق این است که با شناسایی استعدادهای گوناگون انسان و فضائل و رذایل روح آدمی ، چگونگی ایجاد تعادب در میان امیال گوناگون و راه و روش تربیتی نفس را میسر می سازد به گونه ای که انسان بتوان به کمال شایسته خود نائل شود . تفسیر واقعی این کمال و سعادت به آن است که انسان به قدر ظرفیت و استعداد خود چه در صفات نفسانی و چه در حوزه رفتاری، جلوه اسماء و حسنات الهی گردد . تا در حالی که همه جان طبیعی به تسبیح جمال و جلال خداوند متعال مشغولند، انسان به اختیار و آزادی خویش قربترین و کاملترین و گویا ترین مظهر الهی باشد.
پس می توان نتیجه گرفت که رسالت علم اخلاق شناسایی خلق های پسندیده و خوبی های ناسپند و راه پیراستن نفس از خلق های ناپسند و روش آراستن به سجایای پسندیده است حال که اهمیت و رسالت روشن شد به تعریف آن می پردازیم .
تاریخچه علم اخلاق
رسولان و انبیای الهی علاوه بر دعوت مردم به توحید و خداپرستی آنان را به اخلاق صحیح تر راهنمایی می کردند . حضرت آدم (ع) سفارش هایی به فرزندان خود داشت و سایر پیامبران الهی همه به تکمیل اخلاق پرداخته اند . تا آنجا که بخش عظیمی از دستورات حضرت عیسی (ع) را مباحث اخلاقی تشکیل می دهد . در میان فلاسفه که بزرگانی چون سقراط ، ارسطو ، افلاطون ، به مباحث اخلاقی توجه داشتند . تا آنکه پیامبر اکرم (ص) مبعوث به رسالت شد و غایت بعثت او اتمام مکارم اخلاق بود عالمان و حاکمان با الهام گرفتن از تعالیم قرآن کریمو سنت پیامبر (ص) به مباحث اخلاقی توجهی ویژه داشتند . کهن ترین نمونه های اندیشه اخلاقی و قدیمی ترین متون اسلامی نامه هایی از امام علی (ع) است که صحت صدور آنه از سنند کافی برخوردار است . پس اولین کسی که علم اخلاق را تاسیس کرد حضرت مولی الموحدین امیرالومنین است که نامه معروفش به فرند بزرگوار خود امام مجتبی (ع) پیش از پرداختی به مواعظ مباحثی کلی درباره تزکیه نفس مطرح است و اساس و ریشه مسائل اخلاقی را تبیین نمودند .
نخستین کسی که کتابی به عنوان «علم اخلاق » نوشت اسماعیل بن مهران ابی بصیر بود که در قرن دوم می زیست کتابی او بنام «حسنه اعرض و الفاجر» نام دارد و از اصحاب پیانبر می توان سلمان فارسی را نام برد که در پایاه نخستین حکایت اخلاق نقش موثر ایفا کردند که حضرت علی (ع) او را همانند لقمان حکیم می دانست و نقس ابوذر غفاری که عمر خود را در ترویج اخلاق اسلامی گذراند و خود نمونه ای آن بود . افرادی چون عمار یاسر ، نوف بکالی ، محمد بن بی بکر و جارودبن ترویج مکارم اخلاقی دارای بینش اساسی بودند خدیفه بن منصور از یاران امام باقر و اما صادق و امام کاظم (ع) بودند و نبوغ خود را در مکارم و تهذیب نفس نشان داد . مورخین عثمان بن سعدی عمری که از وکلای چهارگانه معروف ولی عصر (ع) بود از بزرگان و مروجان اخلاق محسوب می شد (اقتباس از اخلاق در قرآن ، آیه 1 ، مکارم شیرازی، جلد 1 ، ص 41)
سیری در کتب اخلاقی
در طول تاریخ اسلام به دلیل اهمیت مباحث اخلاقی کتب و مجموعه های بزرگی درباره علم اخلاق و تزکیه نفس تدوین شده است که از میان انبوه کتب به برخی از آنها اشاره می کنیم .
1- کتاب الآداب و مکـارم الاخلاق
از علی بن احمد کوفـی که در قرن
چهــارم به رشته تحـریر درآورد .
2- کتاب خوشبختی از شیخ ابوعلـی
سکویه ازبزرگترین فلاسفه اسلامـی
و اولین کسی است که درباره اخلاق
ازدیدگاه عقل محض بحث کرده است
گردآورنده سرکارخانم دوست محمدیان ازاساتیدمدرسه