معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) گرگان










جستجو





دی 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          
 
  یاد مرگ ...

بیان اخلاقی سیدمجتبی نورمفیدی رءیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

روايتي است از رسول گرامي اسلام (ص) که مي فرمايند: «اکثروا ذکر الموت فما من عبدٍ اکثر ذکره الا احيا الله قلبه و هون عليه الموت». حضرت(ص) مي فرمايد: زياد به ياد مرگ باشيد به دنبال اين جمله که امر به ذکر موت مي کنند دو اثر و دو خاصيت براي کثرت ذکر موت بيان مي کنند: 1. احياء القلب و 2. راحت شدن موت

اين حکايت از اين مي­کند که قلب انسان با اينکه زنده است و مي­تپد مي­تواند بميرد؛ مردن قلب به چيست؟ اين همه انسان­ها قلبشان ظاهراً زنده است و بواسطه آن زندگی مي­کنند اما فی الواقع قلب مرده است قلب و دل تاريک و ظلماني، روح و جان و نفس آميخته با زشتي­ها دل غافل مرده است. گاهی آنقدر انسان درگير کار و امور روزمره مي­شود که خدا را فراموش مي­کند اما ذکر موت و مرگ، قلب را بيدار و زنده مي­کند و از پژمردگی بيرون مي­آورد مثل گلی که هوای تازه به آن نرسد پژمرده مي­شود و به محض اينکه هوای تازه به آن مي­رسد شکوفا مي­شود و طرواوت پيدا مي­کند قلب و روح انسان هم همين گونه مي­باشد و بايد هوای تازه به روح انسان تزريق شود و اين هوای تازه به قلب وقتی تزريق مي­شود که انسان به ياد خدا باشد و از غفلت بيرون بيايد و ذکر مرگ ياد خدا را زنده مي­کند و پيوندهای ناصحيح انسان را با دنيا کم رنگ مي­کند.

و دوم آسان شدن مرگ است. طبق آنچه که در روايات آمده معلوم مي­شود مرگ چيز سختی است؛ سکرات موت برای قليلی از مردم آسان مي­شود و خيلی از مؤمنين ممکن است که هنگام مردن گرفتار اين سکرة باشند بسته به اينکه چقدر ريشه در اين دنيا دوانده باشند مثل درختی که سالها تنومند شده و ريشه­اش در عمق خاک گسترده شده است. درخت با ريشه قوی در خاک به سختی از خاک بيرون مي­آيد. انسانی که در امور دنيا غرق شده و تار و پود دنيا اين گونه در امور زندگی ريشه مي­دواند، مردن برای او سخت است. مرگ وقتی مي­باشد که اين درخت روح مي­خواهد از خاک و از اين عالم کنده شود. حال اگر کسی باشد که انسان با ايمانی است و عاقبت به خير هم شده اما اين وابستگي­ها در او باشد اين سکرات موت موقع خروج روح از بدن برای او ايجاد مي­شود.

يک شبه نمي­توان اين تعلقات را قطع کرد تا موت راحت­تر شود؛ طبق روايت راه اينکه مرگ آسانتر شود اين است که کمتر بگذاری ريشه در اين دنيا محکم شود و هر مقداری که انسان کمتر ريشه دواند مرگش آسانتر خواهد شد. البته از دنيا لذت ببرد و به دنيا به عنوان مزرعة الآخرة نگاه کند اما ريشه ندواند و به خاطر دنيا حق را ناحق نکند و اين قدر دنيا برايش جاذبه نداشته باشد که رفاقت و اخوت و همه اينها را ناديده بگيرد و اخلاق و ديانت را زير پا بگذارد.

اين حديث، حديث پرباری است و جای بسط و گفتگو و بحث بيشتری دارد که با اين وقت کم ما نمي­توان به آن پرداخت در هر صورت احياء قلب و آسان شدن موت اينها از آثار قهری ذکر موت است .

« والحمد لله رب العالمين»

موضوعات: نکات اخلاقی
[یکشنبه 1392-05-20] [ 06:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اهل بيت(عليهم السلام) دائماً به قول و فعل در حال وعظ و ارشاد بودند ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

يکي از وظايف اصلي روحانيت هدايت است و اصلاً شايد مهم ترين شأن روحانيت هدايت باشد همان شأني که انبياء داشتند که ابلاغ رسالت الهي بود و از آنجا که علماء هم ورثة الانبياء مي باشند مبلّغ پيام الهي محسوب مي شوند و اين مهم ترين شأن روحانيت است.

ادله زيادی مي­توان برای ضرورت و اهميت پرداختن به اين موضوع ذکر کرد، هدايت و ارشاد و وعظ در واقع در زندگی انبياء و ائمه معصومين(ع) دائمی بوده يعنی آنها به خاطر ويژگي­های شخصيتی که داشتند گفتارشان، عملشان، حضر و سفرشان و لحظه لحظه عمرشان وعظ و نصيحت و ارشاد بوده چون انسان­های کاملی بودند که لحظه­ای از ياد خداوند متعال غافل نبوده­اند لذا سخنان و حرکات آنها وعظ و ارشاد بوده چون در برترين نقطه از قله­های کمال و معنويت زندگی مي­کردند و در عين حال که در اوج بودند آن قدر با مردم مأنوس بودند که اين در اوج بودن باعث نمي­شد که از احوال مردمی که پيرامون آنها بودند غافل شوند و وعظ و نصيحت و ارشادشان دايمی بوده بر خلاف ما که خيلی بايد تلاش کنيم تا قول و عملمان يکی شود، همه ما حرف خوب مي­زنيم ولی عمل ما منطبق با قولمان نيست، اين تلاشی است که انسان بايد در زندگی خود داشته باشد همان گونه که بسياری از بزرگان اين گونه بوده و تلاش کرده­اند شأن هدايت و وعظ و نصيحت در وجود آنها تجسم پيدا کند لذا همان گونه که در انظار مردم مواظب سخن و عمل خود بودند در خفاء و خلوت هم اين مراقبت را داشتند، منظور اين نيست که اصلاً گناه نمي­کرده­اند چون فقط معصومين(ع) هستند که عاری از گناه مي­باشند اما مراقبت داشتند که جلوت آنها با خلوتشان فرق نداشته باشد.

اميرالمؤمنين علي(ع) مي­فرمايد: «إنّ اعظم النّاس منزلةً عند الله يوم القيامة أمشاهم فی ارضه بالنّصيحة لخلقه» [1] برترين مقام و منزلت در روز قيامت در نزد خداوند متعال از آن کسانی است که بيش از ديگران به نصيحت و خيرخواهی مردم مشغول بوده­اند. اين بالاترين پاداش يک مبلّغ و موعظه گر است، اين موعظه هم منحصر به بالای منبر و ايام محرم و ماه مبارک رمضان نيست و اين ايام فرصتی است که افراد زيادی خودشان را در معرض نُصح و موعظه قرار مي­دهند و الا انسان هميشه مي­تواند نصحيت و خيرخواهی را نسبت به ديگران داشته باشد پس نصيحت و خيرخواهی مردم اين آثار را دارد که انسان برترين مقام و منزلت را در روز قيامت نزد خداوند تبارک و تعالی بدست مي­آورد. اين خيرخواهی هم اعم است از خيرخواهی بيانی و باطنی و اين گونه نيست که انسان در درون خود نسبت به مردم اصلاً احساس دلسوزی و محبت نداشته باشد ولی به زبان آنها را برای مردم بيان کند.

در روايت ديگری رسول خدا(ص) مي­فرمايد: خداوند متعال در روز قيامت عذاب را از سه گروه برمي­دارد:«الراضی بقضاء الله و الناصح للمسلمين و الدال علی الخير» [2] خداوند عذاب را از کسی که راضی به قضاء الهی باشد و هم­چنين اهل نصحيت و خيرخواهی و راهنمايی کننده مردم به خير و نيکي­ها باشد برمي­دارد. پس نفس دلالت و راهنمايی مردم به خير و نصيحت عذاب را از انسان برمي­دارد چه آن راهنمايی و نصيحت در مردم اثر گذار باشد و چه نباشد لذا نفس نصيحت مسلمين اين ارزش را دارد که عذاب را از انسان بردارد، گذشته از اين که موعظه شايد هزاران فائده مادی و غير مادی هم برای انسان داشته باشد ولی بالاترين پاداش رفع عذاب از انسان است و نه تنها رفع عذاب بلکه برترين منزلت­ها برای انسان است، اينکه انسان به وعظ و ارشاد و نصيحت مردم و تبيين حقايق و معارف بپردازد بالاترين منزلت­ها را برای او به دنبال دارد همان گونه که انبياء به خاطر همين وعظ و ارشاد و هدايت بالاترين منزلت­ها را بدست آورده­اند، وقتی انبياء بالاترين منزلت­ها را دارند وارثان انبياء هم مي­توانند به خاطر همان شأن و جايگاه در رتبه­های بعد از منزلت بالايی برخوردار شوند لذا بايد به مقوله وعظ و نصيحت به طور عميق نظر شود و اين منحصر در قول نيست و بايد عمل ما هم اين چنين باشد و ارزش اين کار را بدانيم که موعظه و نصيحت از چه درجه­ای از ارزش برخوردار است. انشاء الله خداوند تبارک و تعالی به ما توفيق موعظه و خيرخواهی نسبت به مردم را عنايت کند.

«والحمد لله رب العالمين»



[1] . کافي، ج2، ص208.

[2] . مستدرک الوسائل، ج12، ص431.

موضوعات: نکات اخلاقی
[شنبه 1392-05-19] [ 10:51:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  معناي وسيع عبادت ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

رسول گرامي اسلام مي فرمايند:«النّظر إلي عالمٍ عبادة و النّظر إلي امام المُقسط عبادة والنظر إلي والدين برأفة و رحمة عبادة والنظر إلي أخٍ تودّه في الله عبادة»؛ رسول اکرم(ص) مي فرمايند: نظر و نگاه کردن به عالم عبادت است، نگاه کردن به امام عادل عبادت است، نگاه کردن به پدر و مادر از روي رأفت و رحمت عبادت است و همچنين نگاه کردن به برادر ديني که به او مودت و محبت در راه خدا داري عبادت است …

رسول گرامی اسلام مي­فرمايند:«النّظر إلی عالمٍ عبادة و النّظر إلی امام المُقسط عبادة والنظر إلی والدين برأفة و رحمة عبادة والنظر إلی أخٍ تودّه فی الله عبادة»؛ رسول اکرم(ص) مي­فرمايند: نظر و نگاه کردن به عالم عبادت است، نگاه کردن به امام عادل عبادت است، نگاه کردن به پدر و مادر از روی رأفت و رحمت عبادت است و همچنين نگاه کردن به برادر دينی که به او مودت و محبت در راه خدا داری عبادت است.

روايات ديگری هم از معصومين(ع) وارد شده که اموری را به عنوان عبادت نام برده­اند؛ مثلاً امير المؤمنين(ع) مي­فرمايند:«التفکر فی ملکوت السموات و الأرض عبادة المخلصين»؛ تفکر در آسمان و زمين عبادت مخلصين است همچنين از ايشان روايت داريم که مي­فرمايند:«إنّ من العبادة لين الکلام و إفشاء السلام»؛ با نرمی سخن گفتن و همچنين سلام کردن به برادر دينی عبادت است يا مثلاً امام صادق(ع) مي­فرمايند:«حبّنا اهل البيت عبادة» حضرت مي­فرمايند: دوستی ما اهل بيت(ع) عبادت است.

اگر ما اين روايات را کنار هم بگذاريم نتيجه گرفته مي­شود که عبادت در تعاليم اهل بيت(ع) منحصر به اعمال و اوقات خاصی نيست، درست است که برجسته­ترين تجلی عبوديت نماز است و همچنين روزه و حج از جلوه­های زيبای عبادت هستند اما عبادت منحصر در اين امور نيست، عبادت خداوند فقط به اين نيست که انسان خودش يک رابطه شخصی با خداوند تبارک و تعالی پيدا کند چرا که ارتباط شخصی با خداوند متعال قدر متيقن از عبادت است ولی بر طبق آنچه که ائمه معصومين(ع) گفته­اند همه صحنه­های زندگی انسان مي­تواند عبادت باشد البته به شرط اينکه با شرائط خاص خودش باشد؛ مثلاً اينکه گفته مي­شود نظر به عالم عبادت است منظور صرف نگاه کردن به تنهايی نيست بلکه مراد اين است که با نگاه کردن به عالم دل­ها متوجه عالم شود و از علم او بهره گرفته شود.

اينکه گفته مي­شود نظر به عالم و امام عادل و والدين از روی رحمت و رأفت و همچنين نظر به برادر دينی عبادت است يا در روايت آمده که با نرمی سخن گفتن و آشکارا سلام کردن و دوستی اهل بيت(ع) عبادت است، منظور از همه اينها اين است که روح و نفس انسان بايد در يک مسيری قرار گيرد که معرفت و محبت او نسبت به خداوند تبارک و تعالی و همچنين محبت او نسبت به هم نوعان خودش؛ يعنی ساير انسان­ها روز به روز بيشتر شود؛ يعنی خوديت و بُت نفس بايد شکسته شود و ياد بگيرد که به ديگران محبت کند و به ديگران علاقه پيدا کند، پس اگر امر دائر شود بين نماز مستحبی و يا رفع نياز از يک نيازمند و کمک به حل مشکل برادر دينی همه بالاتفاق مي­گويند که رفع نياز از برادر دينی مقدم بر نماز مستحبی است لذا ما مي­توانيم از صبح تا شب بدون اينکه در مسجد و محراب و حرم باشيم عبادت را صيد کنيم و قرب خود را به خداوند تبارک و تعالی بيشتر کنيم؛ مثلاً شرکت در درس برای کسب علم و دانش و يا سلام کردن به ديگران عبادت است. عبادت منحصر در نماز خواندن و روزه گرفتن و غيره نيست، پس فرصت­های زيادی برای قرب الهی در زندگی انسان وجود دارد و انسان عاقل اين فرصت­های پر سود که برای او ايجاد مي­شود و منحصر در نماز خواندن و روزه گرفتن نيست را از دست نمي­دهد، انشاء الله که خداوند متعال توفيق انجام عبادت و عمل به فرامين خودش را به ما عنايت کند.

موضوعات: نکات اخلاقی
[پنجشنبه 1392-05-17] [ 01:49:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عصمت ثمره عبرت گرفتن ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)

روايتي است از اميرالمؤنين علي عليه السلام: «الاعتبار يثمر العصمة».
مي فرمايند: نتيجه و ثمره عبرت گرفتن، عصمت است؛

يعنی اگر کسی از اعمال گذشته خودش عبرت بگيرد يا جامعه­ای از اعمال گذشته خود عبرت بگيرد يا خانواده­ای از اعمال گذشته خود عبرت بگيرد، و به طور کلی اگر عبرت آموزی را سر لوحه­ی کار خودش قرار بدهد اين از لغزش­ها جلوگيری مي­کند؛ ميوه­ی اعتبار و عبرت، عصمت است. اينکه انسان از خطاهای خودش و ديگران (نه فقط از خطاهای خودش) و از تاريخ جامعه خودش و از تاريخ جوامع ديگر عبرت بگيرد، موجب عصمت است (عصمت نه به معنای مصطلح آن).

متأسفانه بيشترين گرفتاري­های شخصی و اجتماعی ما معلول عدم اعتبار و عبرت است؛ اين خيلی مهم است يعنی اينکه مي­گويند شکست­ها مقدمه پيروزی و موفقيت­های آينده است برای اين است که اين شکست و ناکامي­های برای انسان بايد تأمل و تفکر نسبت به علل ناکامي­ها ايجاد بکنند و اسباب آن را پيدا کند و راه­های خطايی را که طی کرده ديگر نپيمايد و از اشکالات پيشگيری کند. که إن شاء خداوند همه ما را از عاملين به اين روايت زيبا قرار دهد.

«الاعتبار يثمر العصمة»

موضوعات: نکات اخلاقی
[چهارشنبه 1392-05-16] [ 12:34:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سیاست حقیقی ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي فرمايند: «من ساس نفسه ادرک السياسة». کسي که نفس خودش را سياست کند، سياست را درک کرده است.

آنچه که متفاهم از لفظ سياست است تدبير ديگران است حال اين سياست مي­تواند در حد يک جمع کوچک خانوادگی باشد يا در يک مدرسه يا در يک شهر و يا در يک مملکت باشد بالاخره سياست فارغ از آن معنای مصطلح امروزی آن در واقع به معنای اين است که کسی با فکر و تدبير برای اداره امور برنامه ريزی کند و اهدافش را تعقيب کند. اينجا حضرت علی (ع) بر يک نکته اساسی تأکيد مي­کنند و آن اينکه سياست النفس هم سياست است بلکه بالاتر حقيقت سياست را کسی درک مي­کند که خودش را سياست کند. سياست النفس يک معنای وسيعی دارد و هم به امور معنوی ارتباط دارد و به امور مادی هم به امور دنيايی انسان مربوط مي­شود و هم به امور آخرتی انسان اين خيلی مهم است کسی خودش را سياست کند نه از جنس سياست­های معمول و متعارف و رايج در دنيا بلکه سياست نفس يعنی نفس و قوای نفس و تمايلات آن را بشناسد و نفس اماره و نفس لوامه را بشناسد و مديريت کند هوای نفس و خواسته­های نفس را؛ اصل و اساس سياست اين است.

لذا امير المؤمنين (ع) گاهی که گفته مي­شد معاويه خيلی سياست مدار و زيرک است مي­فرمود اگر من بخواهم آن گونه عمل کنم از همه آنها بيشتر مي­توانم ولی من اهل آن گونه سياست نيستم. سياست نفس يک مبنايی است برای سياست بر ديگران. کسی که خودش را سياست کند طبق فرموده امام(ع) سياست را درک کرده، کسانی که خود را سياست نمي­کنند و به نام سياستمدار شهرت دارند سياست بازند ولی حقيقت سياست را درک نکرده­اند و تصور مي­کنند اهل سياستند و سياست مي­فهمند چرا که حقيقت سياست، سياست نفس است.


موضوعات: نکات اخلاقی
[سه شنبه 1392-05-15] [ 12:34:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حق عبادت ...

حق عبادت خداوند براي هر کس به حسب طاقتش معنا دارد، يعني به حسب طاقت و وسع و ظرفيت وجودي و امکاني هر فردي. خوب معلوم است در حد وسع خودمان حق اطاعت خدا را اتيان کنيم.

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

قال الامام حسين بن علی (ع): «من عبد الله حق عبادته آتاه الله فوق امانيه و کفايته» کسی که خداوند تبارک و تعالی را آنگونه که شايسته و بايسته است عبادت کند خداوند تبارک و تعالی بيش از آنکه او آرزو دارد و بيش از آنچه که نياز دارد به وی عطا مي­کند.

حق عبادت خداوند را که امير المؤمنين (ع) مي­فرمايد من هم نمي­توانم انجام دهم، حق عبادت خداوند و عبادت مناسب و متناسب با عظمت خداوند را حتی حضرت (ع) هم مي­فرمايد ما نمي­توانيم انجام دهيم ما که ديگر جای خود داريم.

اما حق عبادت خداوند برای هر کس به حسب طاقتش معنا دارد، يعنی به حسب طاقت و وسع و ظرفيت وجودی و امکانی هر فردي. خوب معلوم است در حد وسع خودمان حق اطاعت خدا را اتيان کنيم.

اگر حق عبادت خدا انجام شود مي­فرمايد «آتاه الله فوق امانيه» بالاتر از آرزوهايش «و کفايته» و احتياج و نيازش يعنی واقعاً عبادات ما آيا آن نشاطی که بايد ايجاد کند دارد يا ندارد؟ آيا عبادات را با کسالت انجام مي­دهيم؟ آيا برای رفع تکليف انجام مي­دهيم؟ آيا عبادت را آن طور که مناسب با حق خدا باشد انجام مي­دهيم يا نه؟

اين فرمايش امام حسين (ع) است، اگر مي­خواهيم خدا ما را کفايت کند در همه چيز مسائل معنوی و مادي، به معنای عام و تمام کفايت محقق شود، ببينيم که عبادات ما تا چه حد اين نقش را در زندگی ما دارد. والحمد لله رب العالمين.


موضوعات: نکات اخلاقی
[دوشنبه 1392-05-14] [ 12:19:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اقسام شيعه ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

روايتي است از امام صادق عليه السلام که حضرت مي فرمايند: « الشِّيعَةُ ثَلَاثٌ مُحِبٌ‏ وَادٌّ فَهُوَ مِنَّا وَ مُتَزَيِّنٌ بِنَا وَ نَحْنُ زَيْنٌ لِمَنْ تَزَيَّنَ بِنَا وَ مُسْتَأْكِلٌ بِنَا النَّاسَ وَ مَنِ اسْتَأْكَلَ بِنَا افْتَقَر».

شيعه و پيروان ما سه دسته هستند: يک دسته اهل محبت و مودت به ما هستند يعنی قلباً ما را دوست دارند و مودت به ما دارند؛ اين محبت و مودت واقعی آثاری دارد از جمله تبعيت، پيروی و اينکه انسان اعمال و رفتارش رنگ و بوی اهل بيت (ع) پيدا کند.

دسته و گروه دوم کسانی هستند که اسم ما اهل بيت بر آنهاست اما خيلی محب و وادّ نيستند؛ اسماً شيعه هستند و رسماً شيعه نيستند ما نيز زينت آنها هستيم که البته از ما نيستند.

دسته و گروه سوم کسانی که با ما و به بهانه ما ارتزاق مي­کنند و اين را يک وسيله­ای برای دنيای خودشان قرار داده­اند که چنين افرادی هميشه نيازمند و فقير باقی خواهند ماند.

هر سه قسم شيعه هستند اما شيعه واقعی کسی است که محبت و مودت واقعی دارد و همه زندگی و اعمال و رفتارش باعث زينت اهل بيت (ع) است؛ امام صادق (ع) مي­فرمايد به گونه­ای عمل کنيد که وقتی راه مي­رويد بگويند هذا جعفريٌّ. قسم دوم به دنبال زينت خود از طريق ائمه هستند ولی به دنبال ارتزاق از نام و اسم آنان نيستند اما قسم سوم که حضرت اثر وضعی اين عمل آنها را بيان مي­کند.

اين واقعاً خيلی مهم است که نگاه انسان نسبت به اهل بيت (ع) چگونه است. اهل سنت هم نسبت به قرآن اين گونه هستند يعنی بعد از رحلت پيامبر تمسک به قرآن زياد بود اما قرآن ناطق را کنار گذاشتند هرچند صوت قرآن بلند بود در هر خانه و مسجدي. ما شيعيان هم سرنوشتمان گاهی اين گونه است؛ پيروی از اهل بيت فقط به اين نيست که تبليغات کنيم و علم و بيرق برداريم و سر و صدا کنيم بلکه در عين اينکه مي­توانيم اينها را در اوج خودش داشته باشيم اما ممکن است از کسانی باشيم که استيکال از اهل بيت داريم. کسی ممکن است چند صباحی از اهل بيت اين استفاده را بکند ولی اين نياز کسی را بر طرف نمي­کند و هميشه نيازمند باقی مي­ماند.

«والحمد لله رب العالمين»

موضوعات: نکات اخلاقی
[شنبه 1392-05-12] [ 07:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم