آسمان چه آهنگین سرود عشق میخواند!

سر بر سجده ی خاک مینهد و زمین را قطره قطره شاهد ثنای پروردگار میکند،گویی تمنای بارشش را به اجابت رسانید!

آسمان،گشودن در رحمت خدایش را سرنا میکندو برق نگاهش، قلب قطره ای را روشن به حیات میکند و نوید زندگی را در روحش میچپاند…

آسمان،در محضر او که هستی گوشه ای از ترنمت را به یاد وجود خاکی ام فرود آر…

اکنون من نیز تمنای بارش دارم…

سخن شما:پس ببار تا بباریم و سر از خاک برآریم و بشکفیم و به بار بنشینیم و معنای زندگی را در یابیم و جاودانه بمانیم…

دلنوشته:خانم عاطفه آخوندی


موضوعات: دلنوشته ها
   شنبه 6 مهر 13921 نظر »

یا علی بن موسی الرضا
ای حرمت خواست گهه جان تن
سوز دلی قسمت هرانجمن
ای حرمت روضه رضوان دل
می کنی از فضل کرم سائل عاشق خجل
از:ز-میراحمدی



موضوعات: دلنوشته ها
   دوشنبه 25 شهریور 13927 نظر »

دوبارمی شودخدابه سوی بیکران روانه شد

ورازصبح عمررابه زمزمی ترانه کرد

دوبارمی شودخداحدیث مهربانی وصفا

به رنگ شهربخل هم نظاره کرد

دوبارمی شودخداکه حزن انتظاررا

به سبزی قدوم یاردربهارکرد

دوبارمی شودخداقنوت چشم را

به شبنم نگاریارشستشونمود

دوبارمی شودخداثواب راحراج کرد

می وصال دوست رادرقدح کمال کرد

وبازهم توای خدابه یاریم شتاب کن

دوباربرقصورمن نقاب کن نقاب کن

چه می شود،چه می شوداگرتویاریم کنی

به شبنم ودعای اومراتوراهیم کنی

چه می شود،چه می شوداگرسبوی عشق را

به دست باولای اوبه دوش لاغرم نه

دلنوشته:ز.میراحمدی


موضوعات: دلنوشته ها
   دوشنبه 25 شهریور 13922 نظر »

سلامی بی نهایت برتو مولا

جهان قطره تو دریای به مولا

تمام عاشقان محو وجودت

علی بگشا همان کشف شهودت

علی مولای خوب عارفان است

دلا این رحمتش برما عیان است

علی خلوت نشین کوی یار است

صفای جان او بر این قرار است

علی یاقوت را در سجده ردکرد

به امداد یتیمان اومدد کرد

جوانمردی زمولایم عیان شد

وسلم ،صلح هم با او روان شد

علی لبیک گوی دائم حق

به کردار ومنش آیات مطلق

علی دل داده کوی خدایی

براین خوی وروش او گشت باقی

علی مهتاب شبهای فقیران

تمام توشه اش خوان غریبان

علی ساقی رضوان الهی

دلش بارانی از عرفان جاری

علی عقده گشایی قفل بسته

چرامیراحمدی غافل نشسته؟

از :میراحمدی



موضوعات: دلنوشته ها
   جمعه 22 شهریور 13923 نظر »

سوزشب است ودل دلدادگی

صحبت عشق است وهمه سادگی

بازشبی بی توبه سرمی شود

عمرخزان دیده هدرمی شود

غربت عشق است درون دلم

من چه بگویم که همه باطلم

شب شده یادگل زهراکنم

پرتوی ازحق به دل واکنم

نام توآرامه جان من است

یادتوروح است وروان من است

منظرچشمان تو.دریایی است

بی تودلم تیره وظلمانی است

ندبه کنم یادتوراجمعه ها

دریَم جانانه نوازم نوا

دل شده بایادرخت بی قرار

سینه شده مخزن اسراریار

مهدی وهادی ولایت تویی

مرهم دردهمه امت تویی

ظلمت وغم پرشده مولابیا

ای توامیدهمه دنیابیا


دلنوشته خانم زهره حقیقی ازطلاب مدرسه


موضوعات: دلنوشته ها
   چهارشنبه 20 شهریور 13921 نظر »

مقصریم و محکوم؟!

تقصیرمان پذیرش،حکممان عطش،واکنش و کرنش؟!

قریبیم و قربتمان غرق غربتی مغلق؟!

هم قریب،هم مغلق،هم معلق…

رفتنمان رقیب تداوم،آمدنمان رفیق تلاطم؟!

خاطرمان آشفته و آشفتگی هامان خاطره؟!

تا کجا تابیدن و نالیدن و بالیدن و باریدن؟!

تا کجا تقصیر را بر گردن آویختن؟!

دل سپردن،شکستن،مردن و زیستن؟!

حکم را با لذت،در ذلت در آمیختن؟!

دلنوشته خانم عاطفه آخوندی ازطلاب مدرسه


موضوعات: دلنوشته ها
   دوشنبه 18 شهریور 13921 نظر »

معبودا،

مخلوق تو را دوست دارم

حتی نیمه ی ناقص وجودش را

همین گونه که هست…

همین گونه سرشار از نیاز و دمی بی نیاز،آنجا که تو را بی نیاز میخواند

قطره ای از بی کران عشق تو،در درونش خانه می کند و خانه ی دلش در دیدگانش حس میشود

اینجاست که دوست داشتنش تا بی کران آسمان آسان میشود

در پس ترس ها،خشم ها و اشک ها،ستاره ی وجودش به زیبایی میدرخشد

و،آسمان بی تاب درخشش دلش میشود و به تیرگی رنگ میبازد و تیرگی هم در بی رنگی وجود متعین مییشود

آری،

بودن را،

زیستن را

همین گونه که هست دوست دارم

شکرأ لله

دلنوشته طلاب


موضوعات: دلنوشته ها
   سه شنبه 12 شهریور 1392نظر دهید »

1 2 4 5 ...6 ...7 8

جستجو
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31