تهیه کننده:خانم سیده نفیسه حسینی واعظ
تدوين قرآن در زمان رسول خدا(ص)
يكى از دقيق ترين مباحث علوم قرآنى، بررسى تاريخى نگارش و تدوين قرآن است. هر مسلمانى علاقه مند است با تاريخچه كتاب دينى خود آشنا گردد و از لابه لاى مدارك و منابع موجود، ميزان توجه و اهتمام مسلمانان صدر اسلام و ياران پيامبر اكرم(ص) را به اين كتاب مقدس به دست آورد. براى مسلمان جالب است بداند قرآنى كه اكنون بى هيچ تغيير و تحريفى در دست او قرار گرفته، چه فراز و نشيبى را در بستر تاريخ پيموده است.
تاریخ گواه استقبال مردم مسلمان از این کتاب آسمانی است. استقبال مردم مسلمان تشنه وحی الهی همگان را شگفت زده نمود. مسلمانان در زمینه حفظ و کتابت قرآن با همه امکانات به میدان آمده و باشور عشقی وصف ناپذیر به این دو امر مهم پرداختند.
مرحله حفظ قرآن
در آغاز، پيامبر و ياران گرامى او به ضبط قرآن در سينه ها و حافظه ها همت گماردند. عرب از اين نعمت خدادادى (حافظه قوى) در حد كمال برخوردار بود.
قرآن با بيان سحرانگيز خود، هم در قالب و هم در محتوا، زيباترين سخن و پيام را كه در عمق جان نفوذ میكرد، به چنين گروهى عرضه نمود. آيات و سوره هاى اوليه كه در مكه نازل می شدند، مسجع و تقريباً موزون بودند. آهنگ آيات و سوره ها چنان دلكش و جذاب بود كه آنان را از خود بیخود مى كرد.
پيامبر اكرم(ص) نيز ياران خود را به حفظ آيات و سوره ها تشويق مى نمود. در آغاز رسالت در شهر مكه، نه شمار نويسندگان زياد بود و نه ابزار نوشتن فراهم؛ اين چنين بود كه مسلمانان عرب، قدرت حافظه خويش را در مقدسترين راه به كار گرفته و سينه ها و قلبهاى خود را جايگاه آيات نورانى قرآن كردند.
مرحله كتابت قرآن
ضرورت نگارش قرآن كريم در زمان حيات رسول اكرم(ص) كاملاً روشن بود، زيرا اعتماد بر حفظ قرآن در حافظه ها نمی توانست اطمينان خاطر در مورد صيانت قرآن را فراهم سازد. گرچه در عصر نزول، آنان كه سواد خواندن و نوشتن داشتند، بسيار اندك بودند، اما پيامبر اسلام به جهت اهتمام خاص به قرآن براى نوشتن وحى، آنان را كه نوشتن مى دانستند، برگزيد تا با دقت به ثبت و ضبط آيات اقدام نمايند و هرگاه آياتى از قرآن نازل میگشت، نويسندگان وحى را فرا خوانده، آنان را به نوشتن وحى فرمان مى داد. اين گروه کُتاب وحی ناميده مى شدند.
كاتبان وحى
در شماره كاتبان وحى اختلاف زيادى وجود دارد. ولی محققان تاريخ نويس برآنند كه وحى را على(ع) و زيدبن ثابت و زيدبن ارقم مى نوشتند و حنظلة بن ربيع و معاويه بن ابى سفيان براى پيامبر نامه هاى پادشاهان و رؤساى قبايل را مى نوشتند (مدخل التفسير، ص 241). بدين ترتيب روشن مى گردد كه تنها در مورد عده اى محدود از صحابه پيامبر كه كتابت وحى را بر عهده داشته اند، اتفاق نظر وجود دارد و بسيارى از آنها كه نامشان در شمار كاتبان وحى آمده است؛ كتابت غير وحى را بر عهده داشته اند.
رافعى پس از بيان اين نكته كه در تعيين نويسندگان وحى، اختلاف نظر وجود دارد، مى نويسد:
در مورد پنج تن كه عبارتنداز: على بن ابى طالب، معاذ بن جبل، ابى بن كعب، زيدبن ثابت و عبدالله بن مسعود اتفاق نظر وجود دارد (اعجاز القرآن، ص 32).
ابزار كتابت قرآن
ابزار نويسندگى در عصر نزول قرآن بسيار ساده بود. مسلمانان از هر چه كه نوشتن بر آن امكان پذير بود، استفاده می كردند. در بسيارى از احاديث جمع آورى و كتابت قرآن كريم، از اين ابزار نامى به ميان آمده است كه همه قرآن شناسان بر آنها اتفاق نظر دارند.
در روايات تاريخى از ابزارى نظير عسب، لخاف، رقاع، اديم، اكتاف، اقتاب، اضلاع، حرير و قراطيس به عنوان ابزارى كه قرآن را بر آنها مىنوشته اند، ياد شده است (ر.ك: بحار الانوار، ج 89، ص 40.)
دكتر راميار مى نويسد: اعراب كاغذ را از قديم مى شناختند. آن هنگام كاغذ در هند ساخته مى شد و از آنجا به يمن مى فرستادند و توسط كاروانهاى تجارتى تابستانى و زمستانى از يمن به شام و از آنجا به روم مى رفت و عربستان آن موقع واسطه تجارت جنوب و شمال بود(تاريخ قرآن، ص 277).
چگونگى كتابت آيات قرآن
الف) كتابت برحسب ترتيب نزول آيات
كاتبان و نويسندگان وحى، آيات هر سوره را كه با «بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز مى گشت، به ترتيب نزول آن، به دستور شخص پيامبر(ص) مىنوشتند. آنان موظف به رعايت ترتيب نزول آيات بودند. در حقيقت، تنظيم آياتى كه نازل مى گشت، زيرنظر و با اشراف كامل پيامبر صورت مى گرفت و اجتهاد و نظر شخصى هيچيك از نويسندگان نمى بايست در اين امر دخالتى داشته باشد. همين چينش و تنظيم آيات نازل شده در كنار يكديگر بود كه سوره اى از قرآن را تشكيل مى داد و تحدى و مبارزه طلبى قرآن نيز به همين سوره ها صورت مى گرفت.
پيامبر و نويسندگانى كه كتابت وحى را بر عهده داشتند و آيات را پى در پى و به ترتيب نزول مى نوشتند، هرگاه «بسم الله» ديگرى نازل مى شد، درمى يافتند كه سوره قبل پايان يافته و سوره اى ديگر آغاز گشته است. در حديثى از امام صادق(ع) مىخوانيم: «كان يعرف انقضاء سورة بنزول بسم الله الرحمن الرحيم ابتداء لاخرى.» (التمهيد، ج 1، ص 212) پايان هر سوره اى به واسطه نزول بسم الله الرحمن الرحيم در آغاز سوره ديگر شناخته مى شد.
ابن عباس گفته است: پيامبر(ص) با نزول بسم الله الرحمن الرحيم میدانست كه سوره قبلى پايان يافته و سوره ديگرى آغاز گشته است. (الميزان، ج 12، ص 127 و 128)
بدين ترتيب آيات قرآن براساس ترتيبى طبيعى، كه همان ترتيب نزول بود، در قالب سوره ها مرتب شدند، آيات مكى در سوره هاى مكى و آيات مدنى در سوره هاى مدنى. هرچند گاه ممكن بود تكميل سوره اى كه آياتش پاره پاره نازل مى گشت، مدتى به طول انجامد.
ب) كتابت بدون رعايت ترتيب نزول، به دستور پيامبر(ص)
براساس مدارك تاريخى، گاه آيه يا آياتى نازل مىشد، ولى پيامبر به نويسندگان وحى دستور مى داد كه آن آيه يا آيات را در لابه لاى سورهاى كه قبلاً نازل شده و پايان يافته بود، قرار دهند. اينگونه تنظيم آيات كه خارج از روال طبيعى نزول آيات بوده است، نياز به تصريح و تعيين شخص پيامبر داشت و بى گمان حكمت و مصلحتى در آن نهفته بود.
ابن عباس مى گويد: زمانى بر پيامبر خدا(ص) مى گذشت و سوره هايى چند بر او نازل مى گشت. وقتى آياتى بر او نازل مى شد، بعضى از نويسندگان را احضار كرده و مى فرمود: اين آيات را در سوره اى كه فلان خصوصيات را دارند، بگذاريد. (البرهان، ج 1، ص 334؛ الاتقان، ج 1، ص 190، نوع 18)
ج) كتابت بدون رعايت ترتيب نزول، به اجتهاد صحابه
در برخى از سوره هاى قرآن كريم، ترتيب و تنظيم آيات، مطابق با ترتيب طبيعى نزول نيست و مدركى نيز در دست نيست كه تنظيم آن را به پيامبر(ص) نسبت دهد. مجلسى(ره) در بحارالانوار، يكى از اين سوره ها را سوره ممتحنه ذكر مى كند. نه آيه اول اين سوره در سال هشتم هجرى در شأن حاطب بن ابى بلتعه نازل شده است. (الميزان، ج 29، ص 235.)
به دنبال اين آيات، دو آيه وجود دارد كه نزول آن به سال ششم هجرى پس از صلح حديبيه در شأن فرار زنى به نام سبيعه اسلميه يا كلثوم بنت عقبه، اتفاق افتاده است. (نزول آيه دوازدهم در سال نهم هجرت بوده كه مربوط به بيعت زنان است) (مجمع البيان، ج 9، ص 413)
آخرين آيه اين سوره، كاملاً با آيات اوليه از نظر محتوا هماهنگ است. (ر.ك: بحارالانوار، ج 89، ص 67-70؛ و التمهيد، ج 1، ص 214)
البرهان فى علوم القرآن: محمد بن بهادر عبدالله زركشى. تحقيق عبد الرحمن مرعشلى، حمدى ذهبى و ابراهيم عبدالله كردى. بيروت، دارالمعرفه، 1410ق 1990م.
بحارالانوار: محمد باقر مجلسى. بيروت، الوفاء، 1403ق 1983م.
تاريخ قرآن: محمود راميار. تهران، سپهر، 1362.
تاريخ القرآن: ابوعبدالله زنجانى. تحقيق محمد عبدالرحيم. دمشق، دارالحكمه، 1410ق 1990م.
الاتقان فى علوم القرآن: جلال الدين عبدالرحمن ابوبكر سيوطى. دمشق، بيروت، دارابن كثير، 1414ق.
التمهيد فى علوم القرآن: محمدهادى معرفت. قم، دفتر انتشارات اسلامى.
مدخل التفسير: محمد فاضل لنكرانى. تهران، مطبعة الحيدرى، 1396ق. اعجاز القرآن: مصطفى رافعى. بيروت.
مجمع البيان: امين الاسلام طبرسى. بيروت، دارالمعرفه، چاپ دوم، 1408ق 1988م. دو مورد آن قبلاً در بند ب
الميزان فى تفسير القرآن: محمدحسين طباطبايى. بيروت، مؤسسة الاعلمى، 1394ق 1974م.
موضوعات: باقرآن, علوم قرآنی
[شنبه 1392-06-16] [ 08:44:00 ب.ظ ]