الف ) پرهیز از كارهاى خلاف مروت : فقها فرموده اند: اعمال خلاف مروت مضر به عدالت است و امام جماعت نباید كارى بر خلاف مروت انجام دهد.
میزان در خلاف مروت این است كه انسان كارى را انجام دهد كه عرف جامعه آن را سبك و زننده ، یا براى روحانى غیر مناسب مى دانند؛ مانند وارد شدن به مجالس و محافلى كه متناسب با شاءن طلبه نیست یا انتخاب نوع لباس و پوششى كه عموم مردم آن را زیبنده طلبه نمى دانند یا آرایش مو كه براى طلبه سبك و زننده باشد.
ب ) حلم در برابر جاهلان : طلبه باید حلیم باشد نه اینكه تا كسى جسارتى كرد، او هم مقابله كند. (امام علی علیه السلام می فرماید: اول عوض الحلیم عن حلمه ان الناس انصاره علی الجاهل: اولین عوض و دریافتی که شخص بردبار از بردباری و صبوری اش دریافت می کند این است که مردم یار و یاور او بر علیه جاهل (آنکه هتاکی کرده) می شوند.
این متانت و وقار باعث می شود که دیگران به بزرگواری شخصی که مورد اهانت واقع شده اعتراف کنند و در دل و جان و با زبان و جوارح همراه و همیار او شوند.
شخصى به مرحوم آیه الله سید احمد خوانسارى قدس سره جسارت كرد و لحظاتى به فحش و ناسزا ادامه داد تا موقع اذان نماز رسید.
ایشان فرمودند: ((ببخشید آقا، وقت نماز است اجازه مى فرمایید به نماز بروم .)) آن شخص با دیدن این همه حلم و گذشت از كرده خود پشیمان شد و از ایشان عذرخواهى كرد.
روزى دوچرخه سوارى ، به علامه طباطبایى قدس سره زد و ایشان و دوچرخه سوار به زمین خوردند. علامه بلند شد و با كمال حلم به جاى برخورد با او، لباس وى را تكاند و فرمود: ((دست و پایت كه آسیب ندید.)) (این تواضع خود نشانه علم زیادی است که در وجود او موج می زد.
درختی که پر ثمر می شود افتاده می شود نه مانند کاج که قد علم کرده و سرکشی می کند. امام علی علیه السلام می فرماید: ثمره العلم التواضع: میوه و ثمره علم, فروتنی است.)
ج ) تواضع : پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ان التواضع یزید صاحبه رفعه فتواضعوا یرفعكم الله …به درستی که تواضع بر بلندی مقام صاحبش می افزاید پس فروتنی کنید خدا شما را بلندمرتبه و والامقام کند. (1) نیز امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) فرمود: ((خفض الجناح زینه العلم .)) زینت و زیور علم فروتنی است(2)
آیه الله حاج شیخ حسین كبیر قمى قدس سره بسیار متواضع بود. خودش در صف نان مى ایستاد و زودتر از نوبت به هیچ عنوان نان نمى گرفت . و به قصاب مى گفت : ((از همان گوشتى كه به سایر مردم مى دهى به من هم بده .))
د) وقار و سنگینى : طلبه - خصوصا ملبس - باید باوقار بوده ، مراقب خود باشد كه زیاد مزاح نكند، زیاد نخندد، یا كارى نكند كه در چشم مردم حقیر جلوه كند.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: اطلبوا العلم و تزینوا معه بالحلم و الوقار.(3) علم بیاموزید و آن را با بردباری و وقار و سنگینی بیارایید.
ه ) تناسب ظاهر: از جمله وظایف طلبه این است كه باید ظاهر طلبگى هم داشته باشد. على (علیه السلام ) فرمود: ((صلاح الظواهر عنوان صحه الضمائر.)) ظاهر درست و خوب و صالح حاکی از درونی پاک و سالم است.(4)
نیز امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((فساد الظاهر من فساد الباطن .)) فساد و خرابی ظاهری ناشی از فساد درونی و باطنی است.(5)
و) آگاهى به زمان : از جمله ویژگیهاى طلبه نمونه آگاهى به زمان و قدرت تحلیل صحیح شرایط زمان است . امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) فرمود: لا بد للعاقل من اءن ینظر فى شاءنه فلیحفظ لسانه ولیعرف اءهل زمانه .(6)
انسان عاقل باید جایگاه خود را بداند. پس زبانش را حفظ کند و اهل زمانش را بشناسد. امام خمینی رحمه الله علیه نیز درباره شرایط مجتهد می فرماید: باید عالم به زمانه باشد.
همچنین روایت است که حضرت فرمود: العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس: هر که به زمانه اش آگاه است, اشتباهات بر او هجوم نمی آورد.
ز) طرح نكردن مشكلات براى دیگران : طرح مشكلات با افراد ناآگاه و غیر حوزوى و كم ظرفیت به خصوص در مجامع عمومى و به ویژه در زمینه تاءمین معاش صحیح نیست و باید حتى المقدور ترك شود؛ زیرا پى آمدهاى غیر قابل جبرانى دارد.
ح ) نماز شب : مرحوم علامه طباطبایى قدس سره مى فرمود:
چون به نجف اشرف براى تحصیل مشرف شدم گاه گاهى به محضر مرحوم آیه الله قاضى شرفیاب مى شدم . یك روز كنار در مدرسه اى ایستاده بودم كه مرحوم آیه الله قاضى از آنجا عبور مى كردند. چون به من رسیدند دست خود را روى شانه ام گذاردند و گفتند: ((فرزندم دنیا مى خواهى نماز شب بخوان ، آخرت مى خواهى نماز شب بخوان .))(7)
ط) توجه به شعائر مذهبى : به حفظ و رعایت شعائر و آداب دینى همچون حضور در مساجد، شركت در نماز جماعت ، نماز اول وقت ، افشاى سلام از وظایف حتمى طلاب است .
ى ) انس با قرآن : تلاوت قرآن باعث رهایى از غفلت است . این ذكر جاودانه ثبات مى دهد، بصیرت مى بخشد، به تفكر وادار مى كند و مغز و دل انسان را سرشار از معنویت مى سازد. (قرآن کریم می فرماید: فاقرأوا ما تیسر من القرآن: هرآنچه می توانید از قرآن بخوانید - مزمل)
یا) امیدوارى در همه حال : طلبه باید همیشه امیدوار باشد. ممكن است كم كم مسائل و مشكلات و نارسایى هاى مختلف دست به دست هم دهند و سبب یاءس و نومیدى شوند.
یاءس باعث مى شود كه طلبه از تحصیل دست بكشد. برخى از این مشكلات عبارتند از: طعنه ها، حرفهاى دیگران ، سختى و مشكلات درس ، طولانى بودن مقصد و مسیر.
براى رفع این مشكلات و نیز دیگر موانع ، ذكر این خاطره مناسب است :
مردى چهل ساله از روى عشق به این هدف مقدس به حوزه علمیه آمد و از جامع المقدمات شروع كرد و به درس خواندن پرداخت .
روزى از یكى از اساتید پرسید: من در این سن تازه ادبیات شروع كرده ام ، كى به مقصد مى رسم ؟ استاد با آرامشى حاكى از اعتماد به فضل الهى ، گفت : ((در این مسیر با شروع رسیده اى و نیازى به پایان نیست ؟))
سپس این آیه را خواند: و من یخرج من بیته مهاجرا الى الله و رسوله ثم یدركه الموت فقد وقع اءجره على الله و كان الله غفورا رحیما.(8)
در این آیه همه فعلها مضارع آمده اند غیر از وقوع اجر: ((وقع )) كه ماضى است . این بدان معناست كه از همان وقت كه حركت را آغاز كردى اجر تو با خداوند متعال است . بنابراین اگر در این راه با درك و عشق و آگاهى آمده اى با شروع رسیده اى . پس همیشه امیدوار باش .
ی ) انس با امام زمان : نام خوبى نهاده اند، سرباز امام زمان ! اگر شایسته چنین عنوانى شدیم ، دیگر نمى توانیم از فرمانده خود غافل باشیم .
وقتى امام زمان (علیه السلام ) فرموده اند: انا غیر مهملین لمراعاتكم و لا ناسین لذكركم (ما نسبت به مراعات احوال شما سستی نمی کنیم و یاد شما را فراموش نمی کنیم.). تكلیف ما معلوم است .(9)
اینجاست كه نیاز به رابطه با آن ((تنها امید نجات )) بخوبى احساس مى شود. این نیاز مانند نیاز به آب و هواست و مى تواند در چند شكل پدیدار شود. توسل ، توجه و انتظار. انتظار یعنى براستى انتظار ظهور داشتن .
منابع:
1- كافى ، ج 2، ص 121، باب التواضع ، ح 1.
2- بحارالانوار، ج 78، ص 80، باب 16، ح 65.
3- بحارالانوار، ج 2، ص 41، باب 10، ح 2.
4- شرح غرر الحكم ، ج 4، ص 196.
5- بحارالانوار، ج 73، ص 395، باب 144، ح 1.
6- بحارالانوار، ج 1، ص 88، باب 1، ح 13.
7- سیماى فرزانگان ، ص 214. براى آگاهى بیشتر در این زمینه رك : سیماى فرزانگان ، ج 3، ص 211 - 243، بخش هفتم : سحرخیزى و نماز شب ، رمز موفقیت .
8- نساء (4): 100.
9- بحارالانوار، ج 53، ص 174 - 175، باب 31، ح 7.
استفاده ازکتاب اخلاق: محمود اکبری
ضرورت و اهمیت اخلاق در حیات طلبگی
تربیت انسان هدف عالی تعالیم اسلامی است و تمامی دستورات فردی و اجتماعی اسلام، رشد و تعالی انسان را هدف گرفتهاند. قرآن معجزه جاوید نبیاکرم (ص) در تمامی آیات خود این هدف را دنبال میکند تا انسان را به منزل مقصود کمال رساند و از ظلمت برهاند.
گرچه منش اخلاقی و سلوک معنوی برای هر فرد مسلمانی ضروری است، اما برای روحانی بخشی از هویت و موجودیت او به شمار میآید و پیوندی ناگسستنی با او دارد.
روحانیت وارث انبیا و نماینده اسلام است و مسئولیت هدایت انسان را پس از آنان بر دوش دارد، بیشک بر دوش کشیدن چنین بار سنگینی نیاز به آن دارد که طلبه ابتدا خود را از رذائل و نفسانیات پاک کرده و پا در مسیر تعالی گذاشته باشد. روحانی که از فرهنگ اسلام و تعالی بشر سخن میگوید باید در مقام عمل نیز پیشگام باشد و عمل خود را نشانهای برای جلب اعتماد و آرامش مخاطب قرار دهد. اگر مخاطب میان رفتار و گفتار روحانی فاصلهای احساس کند، اثری از کلام او نخواهد گرفت، زیرا این امر را نشانه نوعی دورویی و شاهد بیاعتقادی به سخنان خویش مییابد.
بدون تهذیب یادگیری معارف دینی نیز راهگشا نخواهد بود و عالمان بدون تزکیه به حق رهزنان طریق سلوک خوانده شدهاند. تاکید بر تقدم تزکیه بر تعلیم و خطر طی مسیر علم بیتوجه به سلوک معنوی، در اندیشه و سخن امام (ره) در اخلاق روحانیت موج میزند. به توصیه حضرت امام (ره) تهذیب باید از همان اوان جوانی و ورود به عرصه طلبگی مد نظر طلاب و مربیان اخلاق در حوزهها باشد و بیشترین بهره از نیرو و صفای روح جوان انتظار میرود. ایشان بر اصلاح نفس پیش از پرداختن به اصلاح جامعه تأکید کرده و فرمودهاند تا انسان تهذیب نفس نداشته باشد کلامش در مردم تأثیر ندارد. بنابراین قول و عمل روحانی باید انطباق داشته باشد. به توصیه حضرت امام تنها عالم مهذب میتواند در اصلاح جامعه موثر باشد و عالم نامهذب موجب انحراف امت می گردد. روحانی باید همان گونه که به فکر علم آموزی است به فکر تهذیب خود باشد و بلکه تهذیب را بر علمآموزی مقدم گرداند. عالمان دین باید از هواهانی نفسانی برحذر باشند و حب دنیا را از دل خود بیرون کنند تا بتوانند علاوه بر تأثیرگذاری بیشتر در جامعه خود نیز از هدایت الهی و توفیق درک حقایق بهرهمند گردند. همچنین حضرت امام به طلاب در باره استمرار علمآموزی تا اخر عمر، اخلاص، زهد، سادهزیستی، بیاعتنایی به دنیا، پرهیز از رفاهجویی و پرهیز از رذایل اخلاقی مانند ریا و عجب و کبر و غیبت توصیه و تأکید فرمودهاند.
جایگاه اخلاق و تهذیب در زندگی روحانی
انسانسازی، هدف اسلام
اسلام آنقدر که به تهذیب این بچههای ما و جوانهای ما کوشش دارد به هیچ چیز کوشش ندارد. اسلام اصلا برای آدم ساختن آمده است.[i]
… قرآن هم که کتاب زنده الهی است، آن هم آن قدری که دنبال این بوده است که تهذیب کند مردم را، دنبال چیزهای دیگر نبوده است. اصلا، میشود گفت که قرآن برای همین مقصد آمده است؛ برای اینکه بشر به این مطلب از همه چیز بیشتر احتیاج داشتند. قرآن کتابی است برای انسانسازی، در تمام مراحلی که انسان طی میکند، قرآن در همه مراحلش دعوت دارد و راه دارد، و تمام قصههایی که در قرآن نقل شده است ـ گاهی هم تکرار شده است، برای این بوده است که مسئله اهمیت داشته است ـ این قصهها راهنمای مردم بوده است و برای تهذیب بوده است.[ii]
بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان
يکي از وظايف اصلي روحانيت هدايت است و اصلاً شايد مهم ترين شأن روحانيت هدايت باشد همان شأني که انبياء داشتند که ابلاغ رسالت الهي بود و از آنجا که علماء هم ورثة الانبياء مي باشند مبلّغ پيام الهي محسوب مي شوند و اين مهم ترين شأن روحانيت است.
ادله زيادی ميتوان برای ضرورت و اهميت پرداختن به اين موضوع ذکر کرد، هدايت و ارشاد و وعظ در واقع در زندگی انبياء و ائمه معصومين(ع) دائمی بوده يعنی آنها به خاطر ويژگيهای شخصيتی که داشتند گفتارشان، عملشان، حضر و سفرشان و لحظه لحظه عمرشان وعظ و نصيحت و ارشاد بوده چون انسانهای کاملی بودند که لحظهای از ياد خداوند متعال غافل نبودهاند لذا سخنان و حرکات آنها وعظ و ارشاد بوده چون در برترين نقطه از قلههای کمال و معنويت زندگی ميکردند و در عين حال که در اوج بودند آن قدر با مردم مأنوس بودند که اين در اوج بودن باعث نميشد که از احوال مردمی که پيرامون آنها بودند غافل شوند و وعظ و نصيحت و ارشادشان دايمی بوده بر خلاف ما که خيلی بايد تلاش کنيم تا قول و عملمان يکی شود، همه ما حرف خوب ميزنيم ولی عمل ما منطبق با قولمان نيست، اين تلاشی است که انسان بايد در زندگی خود داشته باشد همان گونه که بسياری از بزرگان اين گونه بوده و تلاش کردهاند شأن هدايت و وعظ و نصيحت در وجود آنها تجسم پيدا کند لذا همان گونه که در انظار مردم مواظب سخن و عمل خود بودند در خفاء و خلوت هم اين مراقبت را داشتند، منظور اين نيست که اصلاً گناه نميکردهاند چون فقط معصومين(ع) هستند که عاری از گناه ميباشند اما مراقبت داشتند که جلوت آنها با خلوتشان فرق نداشته باشد. اميرالمؤمنين علي(ع) ميفرمايد: «إنّ اعظم النّاس منزلةً عند الله يوم القيامة أمشاهم فی ارضه بالنّصيحة لخلقه» [1] برترين مقام و منزلت در روز قيامت در نزد خداوند متعال از آن کسانی است که بيش از ديگران به نصيحت و خيرخواهی مردم مشغول بودهاند. اين بالاترين پاداش يک مبلّغ و موعظه گر است، اين موعظه هم منحصر به بالای منبر و ايام محرم و ماه مبارک رمضان نيست و اين ايام فرصتی است که افراد زيادی خودشان را در معرض نُصح و موعظه قرار ميدهند و الا انسان هميشه ميتواند نصحيت و خيرخواهی را نسبت به ديگران داشته باشد پس نصيحت و خيرخواهی مردم اين آثار را دارد که انسان برترين مقام و منزلت را در روز قيامت نزد خداوند تبارک و تعالی بدست ميآورد. اين خيرخواهی هم اعم است از خيرخواهی بيانی و باطنی و اين گونه نيست که انسان در درون خود نسبت به مردم اصلاً احساس دلسوزی و محبت نداشته باشد ولی به زبان آنها را برای مردم بيان کند. در روايت ديگری رسول خدا(ص) ميفرمايد: خداوند متعال در روز قيامت عذاب را از سه گروه برميدارد:«الراضی بقضاء الله و الناصح للمسلمين و الدال علی الخير» [2] خداوند عذاب را از کسی که راضی به قضاء الهی باشد و همچنين اهل نصحيت و خيرخواهی و راهنمايی کننده مردم به خير و نيکيها باشد برميدارد. پس نفس دلالت و راهنمايی مردم به خير و نصيحت عذاب را از انسان برميدارد چه آن راهنمايی و نصيحت در مردم اثر گذار باشد و چه نباشد لذا نفس نصيحت مسلمين اين ارزش را دارد که عذاب را از انسان بردارد، گذشته از اين که موعظه شايد هزاران فائده مادی و غير مادی هم برای انسان داشته باشد ولی بالاترين پاداش رفع عذاب از انسان است و نه تنها رفع عذاب بلکه برترين منزلتها برای انسان است، اينکه انسان به وعظ و ارشاد و نصيحت مردم و تبيين حقايق و معارف بپردازد بالاترين منزلتها را برای او به دنبال دارد همان گونه که انبياء به خاطر همين وعظ و ارشاد و هدايت بالاترين منزلتها را بدست آوردهاند، وقتی انبياء بالاترين منزلتها را دارند وارثان انبياء هم ميتوانند به خاطر همان شأن و جايگاه در رتبههای بعد از منزلت بالايی برخوردار شوند لذا بايد به مقوله وعظ و نصيحت به طور عميق نظر شود و اين منحصر در قول نيست و بايد عمل ما هم اين چنين باشد و ارزش اين کار را بدانيم که موعظه و نصيحت از چه درجهای از ارزش برخوردار است. انشاء الله خداوند تبارک و تعالی به ما توفيق موعظه و خيرخواهی نسبت به مردم را عنايت کند. «والحمد لله رب العالمين» [1] . کافي، ج2، ص208. [2] . مستدرک الوسائل، ج12، ص431. |
اللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلُ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ الْمَغْفِرَةِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الْیَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِینَ عِیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً [وَ کَرَامَةً] وَ مَزِیداً أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا سَأَلَکَ بِهِ عِبَادُکَ الصَّالِحُونَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعَاذَ [مِنْ شَرِّ مَا اسْتَعَاذَ] مِنْهُ عِبَادُکَ الصَّالِحُونَ [الْمُخْلِصُونَ]
امام صادق(ع) فرمودند: اى خدا اى شایسته عظمت و بزرگی، و اى شایسته بخشش و قدرت، و ای لایق گذشت و رحمت، و ای سزاوار تقوی و آمرزش، از تو درخواست مىکنم به حق این روز که براى مسلمانان عید قرار دادى و براى محمد (ص) اندوخته و ارجمندی و زیادت [مقام] گردانیدى درخواست دارم که بر محمد (ص) و خاندانش درود فرستى و مرا در هر خوبی که محمد (ص) و خاندان محمد را داخل گردانیدى داخل سازى و از هر بدى که محمد (ص) و خاندان محمد را خارج ساختى مرا نیز خارج گردانى. درود های تو بر محمد(ص)و تمام خاندان او باد. اى خدا من از تو درخواست مىکنم بهترین چیزى را که بندگان نیکوکارت از تو درخواست کردند و پناه مىبرم به تو از آنچه بندگان درستکارت [مخلصت] به تو پناه بردند.
* روز عبادت و نزدیکی به خدا
خداى متعال، مراسم با عظمت ماه رمضان را اینگونه مقرّر فرموده است که به آسانى و سادگى پایان نپذیرد. در پایان این ماه - که ماه عبادت است - روزى را قرار داده است که روز عید باشد، روز اجتماع باشد، روز بزرگى باشد؛ برادران مسلمان به هم تهنیت بگویند؛ موفقیت هاى ماه رمضان را قدر بدانند؛ میان خود و خدا محاسبه کنند؛ آنچه را که در این ماه شریف ذخیره آنها شده است، براى خودشان حفظ کنند. آن روز، روز عید فطر است. لذا روز عید فطر هم اگرچه عید است؛ اما روز عبادت و توسّل و تذکّر و تقرّب به خداست که با نماز شروع مىشود و با دعا و توسّل و ذکر پایان مىپذیرد. این روز را قدر بدانید؛ ذخیره تقوا را مغتنم بشمارید و عید فطر را بزرگ بدانید.
در قنوت نماز فطر، نُه مرتبه به خدا عرض می کنید: «اللّهم انى اسألک خیر ما سألک منه عبادک الصّالحون؛ یعنى بهترین چیزى را که بندگان صالح خدا از او طلب مىکنند، به ما عطا کن. «و اعوذ بک مما استعاذ منه عبادک المخلصون»؛(۱) و از آنچه که بندگان مخلص خدا، به خدا پناه مىبرند، ما نیز به خدا پناه مىبریم. آنچه که شما خواستهاید، رضاى خداست، تقرّب به خداست، توفیق عمل براى خدا و توفیق عبودیّت الهى است. آنچه که شما از آن به خدا پناه بردهاید، بندگى نفس است، بندگى هوى است، بندگى غیر خداست، شرک به پروردگار است.
* عید فطر؛ عید کرامت، وحدت و آشتی کنان
در دعاى قنوت نماز عید فطر مىخوانیم که: «اسألک بحقّ هذا الیوم الّذى جعلته للمسلمین عیدا»؛ این روز را خداى متعال عید مسلمانان قرار داده است؛ یعنى روزى که براى مسلمانان همواره خاطرهانگیز است: اجتماع مردم، آشنایى مردم با یکدیگر و نو کردن روز و روزگار و روش زندگى. در دنبالهى این جمله مىخوانیم که:
«و لمحمّد صلّى اللّه علیه و ءاله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا»؛ خداوند متعال عید سعید فطر را براى امت اسلام و براى پیامبر عظیمالشان مایهى عزت و ذخر و شرف و کرامت قرار داد. این بسته به این است که ما مسلمان ها، با این موقعیت ها و با این مناسبت ها چگونه رفتار کنیم. ملت هاى مسلمان می توانند ماه رمضان را و عید فطر را وسیلهاى قرار بدهند براى عزت؛ نردبانى قرار بدهند به سمت علوّ معنوى و مادى و عزت دنیا و آخرت. باید بیدار باشیم، باید از این موقعیت ها استفاده کنیم. براى وجود مقدس نبى اکرم این عید یک ذخیره است، وسیلهى شرف است، وسیلهى کرامت و ازدیاد مقام عالى متعالى آن وجود مقدس است. کى این خصوصیات حاصل می شود؟ آن وقتى که این عید، عید آشتىکنان دلهاى مسلمانان با یکدیگر باشد. هم در ابعاد ملى این حرف صادق است، هم در ابعاد وسیع امت اسلامى این حرف صادق است..
* شکرگزاری نعمت های ماه رمضان
نماز روز عید فطر به یک معنا شکرانهى نعمت الهى در ماه رمضان است. شکرانهى این ولادت جدید است. در نماز عید فطر بارها به خداوند عرض می کنیم: «ادخلنى فى کلّ خیر ادخلت فیه محمّدا و آل محمّد»؛ ما را به آن بهشت مصفاى ایمان و اخلاق و عمل که این برگزیدگان را در آن جا دادى، وارد کن. «و اخرجنى من کلّ سوء اخرجت منه محمّدا و آل محمّد صلواتک علیه و علیهم»؛ از آن دوزخ عمل ناشایست، اخلاق ناشایست، عقیدهى ناشایست که این بزرگواران و عزیزان عالم خلقت را از آن محفوظ و مصون نگاه داشتى، ما را خارج کن. این هدف بزرگ را براى خودمان در روز عید فطر ترسیم می کنیم، آن را از خدا طلب میکنیم و خودِ ما هم البته وظیفه داریم، تکلیف داریم که سعى کنیم، تلاش کنیم که در این صراط مستقیم بمانیم.
* بازگشت به معنویت و حقیقت اسلام
این روز، عید همهى مسلمانان و مایهى شرف اسلام و پیامبر اسلام و عزت اسلام و ذخیرهاى تمام نشدنى در طول تاریخ است. با این چشم به عید سعید فطر نگاه کنیم. امروز ملت اسلامىِ بزرگ ما به این ذخیره نیازمند است. از این ذخیره، دو چیز باید مورد استفادهى مسلمانان قرار گیرد: اوّل، وحدت و نزدیکى مسلمین است و دوم، توجّه به معنویت در دنیاى اسلام است. در دنیاى اسلام، هر دو عامل تکاملبخش و پیشبرنده، مورد خدشه قرار گرفته است.
امروز وحدت مسلمانان با ایجاد تفرقههاى مذهبى، فرقهاى، نژادى، ناسیونالیسم هاى گوناگون، قومیت هاى مختلف و شعارهاى انحرافى، مخدوش شده است. مسلمانان بر فراز همهى شعارهاى خود - چه شعار قومیت، چه شعار مذاهب اختصاصى خودشان، چه شعارهاى مربوط به سیاست هاى خودشان - باید شعار وحدت و یکپارچگى امت اسلامى را قرار دهند. نقطهى دوم هم معنویت است. استعمارگرانى که آمدند سرمایههاى ما را - نفت ما را، استقلال ما را، عزت ما را، وحدت و یکپارچگى ما را - به دست چپاول و غارت سپردند، معنویت ما را هم به یغما بردند و در دنیاى اسلامى، مادیت خودشان را به صورت فرهنگ هاى گوناگون و مبانى باطل گستراندند. امروز باید بازگشت به معنویت اسلام، به حقیقت اسلام و روحانیت دین، شعار مسلمانان باشد. امروز مسلمانان به این احتیاج دارند.
* روشن کردن راه بشریت و خیر رسانیدن به همه جهان
خصوصیت عید فطر و بعضى اعیاد دیگر اسلامى این است که مخصوص به مجموعهى خاصى از جامعهى عظیم اسلامى نیست. حقیقتا ما مسلمین امروز باید به دنبال آن نقاطى باشیم که همهى آحاد مسلمان را در شرق و غرب دنیاى اسلام، از هر ملیتى، با هر نژادى، با هر زبانى و با هر فرهنگى، گرد محور توحید و کلمهى متعالى اسلامى جمع کند. عید فطر از جملهى اینهاست. البته بعضى اعیاد دیگر هم این خصوصیت را دارند. لذا در دعاى قنوت عید فطر - برحسب آنچه وارد شده است، مستحب مىدانیم و مىخوانیم - عرض مىکنیم «الذّى جعلته للمسلمین عیدا»؛ خداى متعال این روز را براى مسلمین عید قرار داده است.
عید، یعنى سالگشتى که مایهى شادى و خشنودى است. چه چیزى براى امت اسلام مایهى خوشحالى است؟ نزدیک شدن به هدف هاى اسلامى. اسلام براى جامعه و امت اسلامى هم مثل فرد مسلمان اهدافى را تعریف و ترسیم کرده است. باید اعتراف کنیم که امروز دنیاى اسلامى متاسفانه از این هدف ها دور است. ما مسلمین عالم، ما امت اسلامى، با آنچه که اسلام براى امّت اسلامى مىخواهد و مىپسندد، فاصلهى زیادى داریم.
امت اسلامى باید امروز در دنیا به برکت اسلام آنچنان باشد که مثل مشعلى راه بشریت را روشن کند؛ مثل خورشیدى بر بشریت بتابد و به آنها خیر برساند؛ آنها را گرما ببخشد، آنها را نورانیّت ببخشد، به آنها حرکت ببخشد، به آنها حیات بدهد. آن جامعهى اسلامى که باید «لتکونوا شهداء على النّاس» باشد؛ آن جامعهى اسلامى که باید «یدعون الى الخیر» باشد؛ آن جامعهى اسلامى که باید پیشرو بشریت در همهى خیرات باشد، اینگونه است. آن جامعهى اسلامى که باید پرتوى از «وللَّه العزة و لرسوله و للمؤمنین» را داشته باشد، با وضع فعلى جهان اسلام و امت اسلامى فاصله دارد.
«عید شریف فطر عید است براى ضیافت الله، و عید شریف قربان عید است براى لقاء الله و آن عید که ضیافة لله است، مقدمه است براى لقاء الله»(صحیفه امام، ج18، ص 118)
«فطر، روزى است که خداوند تعالى براى مسلمین عید قرار داده تا با اجتماع خود در نماز و خطابههاى مناسب با هر عصر، راه و روش خود را در مقابل اسلام و مقابل دشمنان خونخوار آن بیابند. »(صحیفه امام، ج3، ص 170)
«فطر امسال، عید حماسه و جنبش هر چه بیشتر تمام جناحهاى ملت ایران بود؛ روزى که رشد فکرى و عملى ملت را به دنیا ثابت کرد و پوچ بودن تبلیغات پر دامنه مخالفین نهضت را ثابت نمود؛ پیوستگى تمام جناحها را ثابت کرده خواستِ تمام ملت را که رفتن شاه و برچیده شدن بساط ظلم و چپاول مردم مسلمان است، با کمال صراحت اعلام نمود. مردم مسلمان ایران به دنبال برگزارى نماز عید، دست به عبادت ارزنده دیگرى زدند که آن فریادهاى کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر براى بپاداشتن حکومت عدل اسلام است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است.» (صحیفه امام، ج3، ص 454)
«این ضیافت، همهاش ترک است؛ ترک شهوات از قبیل خوردنیها، نوشیدنیها و جهات دیگرى که شهوات انسان اقتضا میکند. خداوند دعوت کرده است ما را به اینکه شما باید وارد بشوید در این میهمانخانه و این ضیافت هم جز ترک، چیزى نیست؛ ترک هواها، ترک خودیها، ترک منیها، منیتها. اینها همه در این میهمانخانه است و ما باید حساب کنیم ببینیم که آیا وارد شدیم در این میهمانخانه یا اصلًا، وارد نشدیم، راهمان دادند به این ضیافتخانه یا نه؟… استفاده کردیم از این ضیافت الهى یا نه. شماها در فکر باشید که اگر از این ضیافت درست بیرون آمدید آن وقت عید دارید.
عید مال کسى است که در این ضیافت راه یافته باشد استفاده کرده باشد از این ضیافت. همان طورى که شهوات ظاهرى را باید ترک بکند، از شهوات باطنى که بالاترین سد راه است براى انسان، باید از اینها جلوگیرى کند. تمام این مفاسدى که در عالم حاصل مىشود، براى این است که در این ضیافت وارد نشدهاند یا اگر وارد شدهاند استفاده نکردهاند. خطاب به همه مردم است، همه دعوت شدید به ضیافت اللَّه، همه مهمان خدا هستید و مهمانى به ترک است. اگر ذرهاى هواى نفس در انسان باشد، این به مهمانى وارد نشده است یا اگر وارد شده است استفاده نکرده است.
تمام این جار و جنجالهایى که در دنیا میبینید براى این است که استفاده از این ضیافت نکردهاند، در این مهمانى وارد نشدهاند، دعوت خدا را قبول نکردهاند. کوشش کنید که این دعوت را لبیک بگویید. …اگر میبینید در دنیا جنگ و جدال است و در بین شما هم- خداى نخواسته- نمونهاش هست، بدانید که در این ضیافت وارد نشدید، ماه رمضان را ادراک نکردید. اقبال کرده است به شما ماه رمضان… اما شما او را ردش کردید ، پس زدید.»(صحیفه امام، ج21، ص45 و 46)
منبع:سایت جماران
فلسفه رمضانی شدن
آموزه های قرآنی، به دنبال بیان حقیقتی هستند که از آن به متاله، خدایی و ربانی شدن انسان یاد می شود؛ زیرا خداوند انسان را برای هدف والای خلافت الهی آفریده است. (بقره، آیه 30) خداوند در همه فرزندان آدم (ع) این ظرفیت خدایی و ربانی شدن را قرار داده است.
برای رسیدن به این مقام والا، خداوند فرصت استثنایی در بهشت نخستین بودن را نیز به انسان داد تا به دور از هر گونه مشقت های بیرونی چون تشنگی، گرسنگی، آفتاب سوزان و عریانی (طه، آیات 118 و 119) در محیطی مناسب، خلافت الهی را به عهده گیرد، ولی به دلیل فقدان عزم جدی درگام نخست (طه، آیه 115) بی تقوائی نسبت به میوه درخت ممنوع پیشه کرد و در اثر وسوسه ابلیس،این دشمن سوگند خورده، از آن میوه خورد و به شقاوتی که خداوند از آن بیم داده بود، به هبوطی از آن بهشت گرفتار آمد و دچار رنج و مشقت های پیش گفته شد.(طه، آیات 116 تا 120؛ بقره،آیه 30تا 37 و آیات دیگر)
با این همه خداوند به سبب توبه حضرت آدم (ع) با بهره گیری از کلمات تامات الهی (بقره 37) یعنی اهل بیت(ع)، از نفرین و لعن خداوندی به دور ماند و تنها دچار هبوط از آن محیط آسایش شد؛ هرچند که ابلیس به سبب عدم توبه،گرفتار هبوط و لعن شد. (نحل، آیه 98، بقره، آیات 30 تا 38 و آیات دیگر)
خداوند پس از هبوط آدم (ع) راه بازگشت و رسیدن به خدایی و ربانی شدن را درشکل جدیدی به عنوان هدایت وحیانی (بقره، آیه 38، طه، آیه 124) ارائه می دهد تا انسان در شرایط جدید نیز بتواند مسئولیت اصلی خود را به عهده گیرد و بر کائنات به عنوان خلیفه الهی حکومت کند.
آنچه در آموزه های وحیانی کتب آسمانی بویژه قرآن بیان شده راهنمایی فعلیت بخشی به اسماء و صفات الهی است که در انسان سرشته شده است. انسان ها می توانند با بهره گیری از دو پیامبر باطنی (عقل و فطرت)و پـیامبر ظاهری، مسیر فعلیت بخشی اسمای الهی را از طریق عبودیت و اطاعت بپیمایند و با خدایی شدن، مظهر پروردگاری و ربوبیت خداوند شده و خلافت را به عهده گیرند.
از آن جایی که مهم ترین بلای جان آدمی، بی تقوایی است، بسیاری از آموزه های قرآنی با محوریت تقوا سازی بیان شده است. از این رو تقوا در آیات قرآنی از واژگان کلیدی است و بسیاری از اعمال و مناسک به قصد تحقق یا تقویت تقوا در انسان وارد شده است؛ چنانکه احکام تحریمی و یا مصادیق گناه، بیانگر مواردی است که انسان را به بی تقوایی می کشاند و انسان را از فعلیت بخشی اسمای الهی در ذات باز می دارد.
خداوند افزون بر راهکارهای معمولی و عادی حفظ و تقویت تقوا، راهکارهای خاصی را نیز معرفی کرده است که از آن جمله می توان به دوره کوتاه مدت ماه رمضان اشاره کرد که در طول هر سال یک ماه برگزار می شود تا بستری برای تقواگرایی بشر باشد.
در این دوره های کوتاه مدت و فشرده، دشمن بیرونی و سوگند خورده یعنی ابلیس و شیاطین هم پیمان وی، در بند می شوند. شیاطین در طول مدت یک ماه رمضان اجازه ندارند تا بشر را در شرایط توفان وسوسه ها قرار دهند. این گونه است که هر انسانی در شرایطی چون روزهای طولانی و گرم و توانفرسای تابستان، می تواند روزه بگیرد بی آن که فشار مضاعفی را تحمل کند.
در طول این دوره، فرشتگان به محافظت و حمایت خاص از روزه داران می پردازند و این امکان فراهم می آید که تقوا یعنی پرهیز از گناهان بلکه حتی مباحات را بیاموزند و از مهم ترین عناصر تحریکی بشر یعنی خوردن و نوشیدن و لذات جنسی، به دور باشند. لذا هر کسی در بستر مناسب ماه رمضان می تواند تجربه ای از تقوای الهی را داشته باشد.
خداوند درباره فلسفه رمضانی شدن انسان می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بودند مقرر شده بود، شاید که پرهیزگاری پیشه کنید. (بقره، آیه 183)
در این آیه به صراحت هدف از روزه داری در ماه رمضان را دست یابی به تقوا بیان می کند. تأکید بر واژه لعل (شاید) و آوردن فعل مضارع (تتقون) برای این است که این روزه داری در ماه رمضان تنها بسترسازی است تا شما تقوا را پیشه خود سازید و این تقوایی که در ماه رمضان از طریق روزه داری به دست می آورید در ماه های دیگر سال ادامه دهید.
در این آیه بیان نشده که انسان با روزه داری متقی می شود و اسم و عنوان متقی بر چنین شخصی صادق است؛ زیرا عنوان اسمی متقی زمانی صادق است که شخص هرگز در هیچ مکان و زمانی هیچ یک از عوامل تقواشکن را انجام ندهد و همواره خود را در دژ تقوا از گناهان و محرمات و زشتی ها و ناپاکی ها در امان نگه دارد.
اما روزه داری در ماه رمضان این فرصت استثنایی را به بشر می دهد که تقوا پیشه کردن را تمرین کند؛ زیرا شرایط ماه رمضان بسیار استثنایی است. از جمله شرایط مطلوب و مناسبی که در این ماه برای تقواسازی وجود دارد، فرمان وحیانی الهی برای شناخت مصادیق تقوا و راه رسیدن به آن است که در این ماه نازل شده است.
همچنین در این ماه فرقان (قدرت تشخیص حق و باطل) به انسان ها داده شده است؛ چنانکه در این ماه با محدودسازی شیاطین و ابلیس اجازه وسوسه گری به آنان داده نمی شود؛ چنانکه در این ماه به ویژه شب قدر که ارزش و منزل آن برای مردم همچنان ناشناخته خواهد ماند، روح و فرشتگان فرود می آیند و زمینه و بسترهای کمال یابی بشر را رقم می زنند.
خداوند در آیه 185 سوره بقره در مقام منزلت ماه رمضان می فرماید: «ماه رمضان، همان ماه است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، کتابی که مردم را راهبر و متضمن دلایل آشکار هدایت و میزان تشخیص حق از باطل است.
پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد.»در آیات سوره قدر و نیز آیات نخست سوره دخان، مقام و منزلت ماه رمضان و آثار و برکات آن در تقواسازی بشر و رسیدن به هدایت الهی و دست یابی به مقامات انسانی و الهی بیان شده است.
از این آیات و نیز روایات معتبر این معنا به دست می آید که هدف از رمضانی شدن، آمادگی برای حرکت در مسیر تقوایی است که نهایت آن فعلیت یابی اسمای الهی و قرار گرفتن در مقام خلافت الهی و مظهریت در ربوبیت در مقام فنا و لقای الهی است.
تلاشی که انسان در ماه رمضان با امساک و خودداری از گناهان و حتی مباحات انجام می دهد، میوه ای شیرین دارد که نخستین آثار آن میوه تقوا است و کامل ترین میوه آن فنا و لقای الهی (نجم، آیه 39) و رسیدن به مقام رضوان الله (فجر، آیات 27تا 29؛ توبه، آیه 72) و قاب قوسین او ادنی (نجم، آیه 9) می باشد.
منتهای رمضانی شدن
چنان که گفته شد، رمضانی شدن به معنای قرار گرفتن در مسیری است که از آن به متقی شدن یاد می شود؛ زیرا انسان به طور طبیعی و فطری به سوی کمال می رود، ولی موانعی در سر راه انسان قرار می گیرد که اجازه نمی دهد تا این سیر طبیعی تحقق یابد و اسمای الهی در انسان فعلیت پیدا کند و انسان خدایی (متاله) شود.
از این رو مساله تقوا به معنای پرهیزگاری و دوری و اجتناب از موانع مطرح می شود تا آدمی به دور از هرگونه موانع بتواند مقتضی خدایی شدن را فعلیت دهد. پس تقوا نقش کلیدی در خدایی (متاله) شدن انسان دارد.
با نگاهی به گزارش قرآن درباره هبوط آدم از بهشت آغازین به خوبی این معنا دانسته می شود که تقوا تا چه اندازه در مسیر کمال یابی انسان نقش دارد؛ زیرا لاتفعل (انجام ندادن) و پرهیز از برخی از چیزها که مانع جدی بر سر راه خدایی شدن انسان می باشد، به انسان کمک می کند تا خلافت را بی رنجی به دست آورد. رنج انسان تنها خودداری و اجتناب است؛ چرا که پرهیز از پلیدی و رجس، خود به معنای کار افتادن دستگاه کمال گرایی بشر خواهد بود.
هر انسانی باید با پرهیز و اجتناب از محرمات و انجام ندادن و نزدیک نشدن به برخی از امور که بازدارنده و مانع جدی در سر فعلیت یابی اسمای الهی در انسان می باشد، خود را به مقام خلافت برساند.
پس فلسفه رمضانی شدن، متقی شدن است که خداوند با عنوان لعلکم تتقون در آیه 183 سوره بقره بر آن تاکید دارد و آن را علت وجوب روزه داری بر انسان ها در همه شرایع دانسته است. این گونه است که انسان در مسیر عروج به کمالات تنها لازم است خود را از محرمات و مکروهات باز دارد تا اجازه دهد واجبات و مستحبات فعلیت یابد؛ زیرا مقام خلافت الهی خود به خود مقتضی احسان، ایثار و کارهای نیک و صالح است.
به سخن دیگر، براساس آموزه های وحیانی قرآن، حقیقت هر انسانی، پاکی و نیکی است و تنها عوامل بازدارنده بیرونی و درونی اجازه نمی دهد تا این حقیقت بروز و ظهور کند، پس لازم است تا با تقوا و اجتناب از آن موانع، اجازه داده شود تا حقیقت، خودنمایی کند. این جلوه گری حقیقت باطنی هر انسانی به معنای فعلیت یابی اسما و صفات الهی در شخص و ظهور و بروز آن خواهد بود که همان معنای دیگر خلافت و ربوبیت انسانی است.
راههای رمضانی ماندن
بنابراین، از نظر آموزه های قرآنی، رمضانی شدن هر چند مهم و اساسی است ولی نسبت به رمضانی ماندن بسیار کم اهمیت است؛ زیرا شرایط رمضانی شدن به سبب محدودیت ها و حبس دشمنان سوگند خورده، بسیار آماده و فراهم تر است و هر کسی در شرایط ماه رمضانی به آسانی می تواند از موانع کمال و فعلیت یابی، پرهیز و اجتناب نماید، اما این دوره تمرینی همانند تمرین در استخر است.
اگر انسان بتواند پس از این تمرین ها در فضای مناسب و بسته استخر رمضان، در فضای متلاطم و توفانی دریای زندگی نیز شناگر ماهری باشد و خود را از توفان وسوسه های درونی و بیرونی حفظ کند و غرق دنیا و موانع رشدی نشود، آن گاه است که می توان به او به عنوان انسان رمضانی درود و آفرین فرستاد.
هر انسانی به سبب شرایط بسیار مساعد و مناسب رمضانی می تواند رمضانی شود و تقوای الهی را تجربه نماید، اما اگر بتواند خود را در شرایط توفانی وسوسه های ابلیسی و شیاطینی در طول سال حفظ کند، چنین شخصی به عنوان متقی یعنی رمضانی شده، همان کسی است که در مسیر متاله شدن به پرواز درآمده است و از روی چکاد شب های قدر به آسمان خدایی شدن پریده و در افق های بیکران اوج گرفته است.
اگر انسان بتواند با خود در این ماه عهد ببندد از هر آنچه در ماه رمضان ترک و اجتناب کرده، در طول سال به شکلی دیگر اجتناب کند، این امید هست که رمضانی ماندن را تجربه کند. اگر او تا دیروز حتی از مباحات پرهیز داشته، امروز پس از عید فطر هم بتواند با نوعی محدودیت اختیاری خود را از آن حفظ کند، آن گاه است که می بایست جشن اخلاص و تقوا را برگزار کند و از مقام متقین و آثار آن بهره مند گردد.
خداوند ماه رمضان را همانند حالات اضطراری قرار داده است. انسان در حالات اضطراری این امکان را دارد تا حقیقت توحید را دریابد و در زمانی که دست از همه اسباب ظاهری بریده، به سبب حقیقی بیاویزد و از چنگال توفان بلا و مصیبت برهد.
اما اگر انسانی بتواند به اختیار خویش این اضطرار را در خود حفظ کند و همواره اسباب را در طول اراده و مشیت الهی قرار دهد، آن گاه این امکان را خواهد داشت که همواره مستجاب الدعوه باشد و خداوند در همه حالات او را پاسخ دهد.
اگر انسان رمضانی شده، بتواند این اضطرار و حالت خاص رمضانی شدن را در خود حفظ کند و همواره حتی از مباحات به گونه چشم و دل سیر باشد، آن گاه می توان امید داشت که این شخص در طول سال رمضانی خواهد ماند و عنصر اساسی تقوا در او از حالت فعلی به حالت اسمی درمی آید.
تفاوت دو حالت فعلی و اسمی در این است که انسان از فوتبالیست بودن تفریحی به فوتبالیست بودن حرفه ای تبدیل شود و از حکم و داوری در یک مسأله ای به عنوان حاکم و قاضی دارای پست و منصب درآید.
اگر کسی حالت (تتقون) را به حالت (متقی) درآورد، آن موقع است که تمام زندگی اش، اجتناب و پرهیزگاری خواهد بود و هرگز به زشتی و پلیدی و گناه و محرمات بلکه حتی مباحات به شکل افراط و اسراف و تبذیر و مانند آن نزدیک نخواهد شد و در مباحات نیز اعتدال را مراعات می کند.
خداوند به هر انسانی این امکان را داده تا حقیقت توحید را در مقام اضطرار دریابد و این گونه بر او اتمام حجت می کند، همچنین خداوند به هر انسانی این امکان را بخشیده تا تقوا و لذات و آثار آن را در ماه رمضان به خصوص تجربه کند.
پس با اختیار خود باید تلاش کنیم که در حالت اضطرار باشیم و حقیقت توحید همیشه در ما تجلی کند و به اضطرار، همواره خود را اهل تقوا قرار دهیم. این همان اضطرار بالاختیاری است که انسان را به مقامات عالی خدایی و ربانی شدن می رساند و منتهای سیر انسانی تحقق می یابد.
بنابراین، روز عید فطر می بایست جشن پیمان با حقیقت خلافت و مظهر تمام و کمال خداوندی یعنی پیامبر(ص) باشد و از خداوند بخواهیم تا ما را در همان مسیر کمالی و صراط مستقیم آن حضرت قرار دهد و از هر آنچه آن حضرت(ص) و خاندان پاکش(ع) از پرهیز و اجتناب داشتند، پرهیز کرده و از هر آنچه ایشان بدان گرایش داشته گرایش داشته باشیم.
این گونه می توانیم در مقام مخلصان (به کسر لام» درآئیم تا زمینه برای ورود به مقام صالحان و نیکوکاران فراهم آید و در نهایت خداوند به عنایت خویش ما را نیز همانند پیامبران و اولیای ایشان در جرگه و مقام مخلصون (به فتح لام) درآورد.
اضطرار بالاختیاری که ما برای خود پس از عید فطر پدید می آوریم همان میوه شیرین یک ماه تمرین در استخر اضطرار غیراختیاری و از سر اجبار است. این گونه است که در دریای توفانی بر بال تقوا و نیکوکاری سوار شده و تا اوج بی نهایت خدایی شدن می پریم. باشد با خود این گونه در عید فطر عهد بندیم تا همان گونه که رمضانی شدیم، رمضانی بمانیم و خدایی شدن را تجربه کنیم.
آیت الله سیدکاظم نورمفیدی،مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)، نماینده ولی فقیه در استان گلستان و امام جمعه گرگان، صبح امروز (18 مرداد) در خطبه های نماز عید سعید فطر در مصلی گرگان گفت: انتخاب رئیس جمهور در یک انتخابات سالم و آزاد توسط مردم نشان داد مردم در چهارچوب قانون اساسی و اعتقاد به آن به دنبال تغییرند.
وی افزود: اگر برخی می گفتند مردم از روحانیت خسته اند با این انتخاب مردم نشان دادند که اینطور نیست، مردم ممکن است از روش ها سیر شوند و آن را پس بزنند اما اگر شخصیتی تابع قانون باشد پس نمی خورد و اعتماد مردم به روحانیت بیشتر است، روشها برای مردم قابل اعتناست.
آیت الله نورمفیدی تصریح کرد: شعارهایی که رئیس جمهور در تبلیغات انتخاباتی مطرح کرد و در مراسم تنفیذ و تحلیف نیز بر آن تاکید داشت، اعتدال، شایسته سالاری و امید بود.این شعارها نشان می دهد مردم از افراط و تفریط و تندی هایی که در گذشته می دیدند خسته شده اند و به دنبال اعتدال هستند.
وی ادامه داد: مردم اعتدال در قالب همان ارزش های انقلاب و قانون اساسی می خواهند که به معنای برون رفت از اصول نیست، تندی ها و خشونت ها پاسخ نداده و مردم از این رفتارها متنفرند.
نماینده مردم گلستان در مجلس خبرگان رهبری اظهارداشت: اداره کشور کار سنگینی است که تنها از عهده شایستگان بر می آید و تنها این افراد باید این سنگینی را حمل کنند، آنچه کشور را اداره می کند شایستگی و شایسته سالاری است.
وی گفت: جریانات زندگی و فراز و نشیب های آن نباید به شکلی باشد که امید را از دلها بیرون ببرد، یکی از اصول مورد توجه دولت باید این باشد که امید بدهد و همه به کار و زندگی خود امید داشته باشند.
آیت الله نورمفیدی افزود: رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ به دو نکته بسیار مهم اشاره کردند اول اینکه انتظارات مردم از رییس جمهور نباید بیش از مقدورات باشد و انتظار عملی شدن یک روزه همه وعده ها را داشته باشند بلکه پیش درآمد و شروع کارها باید بیانگر حرکت به سوی خوبی باشد.
خطیب جمعه گرگان ادامه داد: همه احزاب و گروه های سیاسی باید همکاری کنند، به نظر می رسد که اعضای کابینه منتخب افرادی کارکشته و شایسته هستند، آنچه از نمایندگان مجلس انتظار می رود اینست که مسائل جناحی و حزبی رامورد نظر قرار ندهند و به توانمندی و پایبندی افراد به اصول انقلاب متوجه باشند.
وی افزود: مصالح خودی کشور باید مورد نظر باشد و به مسائل حزبی و جناحی توجه نکنیم.
نماینده ولی فقیه در گلستان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به زکات فطریه گفت: فطریه از واجباتی است که فرد را بیمه می کند و میزان آن در ازای گندم 3هزار تومان و در ازای برنج 15 هزار تومان برای هر فرد است، این فطریه در وهله اول به افراد نیازمندی که خودتان می شناسید و دستشان برای گرفتن کمک دراز نمی شود تعلق می گیرد که کمک به آنها از بهترین عوامل قرب به ذات اقدس الهی است.
وی در خطبه اول نماز عید سعید فطر گرگان گفت: با توجه به اینکه فریضه روزه در همه امت ها بوده اما تنها امت حضرت محمد(ص) عید فطر دارند.
آیت الله نورمفیدی ادامه داد: فطرت انسان در اثر گناه و مشغله کدر می شود و در ماه رمضان این آلودگی ها را پاک می کنیم و در پایان این ماه عید داریم، فطر عید بندگی خدا است و آنها که روحیه بندگی دارند و احساس بندگی می کنند امروز خوشحالند که توانسته اند وظایف خود را به خوبی انجام دهند.
وی در پایان خطبه ها، خود و دیگران را به تقوای الهی دعوت کرد.
آیت الله نورمفیدی:عید فطر، عید شکر نعمت بزرگ حضور در میهمانی خدا است. عید فطر از ابعاد معنوی، سیاسی، و اجتماعی بسیار مهم است. به گفته وی، در ماه رمضان و این عید، نعمتهای بزرگ مادی و معنوی بیشماری وجود دارد، اما نعمتهای معنوی این ماه و این عید بزرگتر از نعمتهای مادی است. وی تصریح کرد: ما باید خدا را شکر کنیم که به ما توفیق داد تا در این ماه، میهمانش باشیم و باید شکرگزار این نعمت الهی باشیم، زیرا خداوند ما را محرمگاه خود راه داده است. وی در خصوص ابعاد اجتماعی و سیاسی عید فطر گفت: در این روز همه مسلمانان در کنار هم به نماز میایستند و دست تعظیم در برابر پیغمبر اسلام بر سینه می گذارند و این خود باعث شرافت، پیامبر است و چه کسی حق دارد که به پیامبر توهین کند. وی یادآور شد: آن کشیش بدبخت، نادان و بیچاره آمریکائی به پیامبر (ص) توهین کرد، که اگر این فرد عالم دینی واقعی بود، باید می فهیمد که این کتاب آسمانی بیش از 5/1 میلیارد مسلمان است و نباید توهین کند. نماینده مردم گلستان در مجلس خبرگان رهبری افزود: مردم مسلمان دنیا پس از این حرکت گستاخانه، با وحدت خود، ترس بزرگی بر دل آمریکا انداختند و ارادت خود را به پیامبر نشان دادند که از دامان پیامبر دست بر نمی دارند.