سخنرانی مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان درپانزدهمین سحرماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین الصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین و سحبه المنتجبین سیما بقیه الله و امام العصر (عج) و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.
به مناسبت اینکه این شبها مصادف با ولادت با سعادت امام حسن مجتبی (ع) بودند به محبت و مودت اشاره کردم.
طبق دستورات آیات قرآن و روایات، مسلمانان موظف هستند به پیامبر گرامی اسلام (ص) و ذیالقربا محبت کنند. مفسران شیعه و سنی ذیالقربا را حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) ذکر کردند.
محبت به ذیالقربا تنها یک امر عاطفی نیست. این محبت زیر چتر قرآن جلوه تربیتی پیدا میکند. محبت به ذیالقربا با این هدف توصیه شده تا از ایمان و اخلاق آنها درس بگیریم. هماهنگونه که شبهای گذشته ذکر کردم پیامبر عظیمالشان اسلام (ص) برای همه انسانها مجسمه تواضع و فروتنی بود و همه انسانها هم در نظر او ارزشمند بودند.
کوچکترین نگاه و حرکتی که بیانگر بیاعتنایی پیامبر اسلام (ص) به مردم حتی مخالفان وی باشد تا کنون بیان نشده است. روش رسول الله (ص) اینگونه بود که اگر سوار بر مرکب بود و با کسی برخورد میکرد و با او کار میداشت یا او را سوار بر مرکب خود میکرد و یا اینکه رسیدگی به موضوع را به وقت دیگری موکول میکرد.
پیامبر (ص) تا این حد مسائل اخلاقی را رعایت میکرد. رمضان ماه یادگیری و آموزش است. اخلاق اسلامی باید همیشه مورد توجه قرار گیرد. خانواده تقریبا بذر اولیه پیدایش انسانهاست. خانواده محیطی است که انسان انجا پرورش مییابد. سبک و سلوک والدین بر فرزندان تاثیر میگذارد.
فضائل و رذائل اخلاقی خانواده تاثیر مستقیم بر شخصیت و تربیت فرزند دارد. بذر وجودی انسان در چنین فضایی متفاوت است. لذا در اینجا بر رعایت مسائل اخلاقی در همه شئونات زندگی تاکید میکنم. پدران و مادران به هم احترام بگذارند. با ادب با یکدیگر صحبت کنند. نسبت به هم بی ادبی نکنند.
سطح توقعات زن از مرد باید به اندازهای باشد که مرد دچار اضطراب و شرایط سخت نشود. زن و مرد بر اساس توانمندی طرف مقابل از هم انتظار داشته باشند. اگر غیر از این باشد زندگی دچار تنش، طوفان و در هایت متلاشی میشود. اینها بر روحیه فرزندان اثر میگذارند.
لذا مهمترین چیزی که در محیط خانواده باید مورد توجه باشد احترام است. خوشبختانه ما در جامعه اسلامی مرد سالار و زن سالار نداریم. جامعه اسلامی فضیلت سالار و انسان سالار است. از نظر اسلام بین زن و مرد تفاوتی نیست آنچه که ملاک برتری قرار میگیرد فضیلتهای اخلاقی است.
امام حسن مجتبی (ع) در حدیثی نقل کردند: «مردم و جامعه در سه صورت هلاک میشوند: تکبر، حرص و حسد که زشتترین صفات هستند. آدم متکبر در مقابل دین و پیامبران الهی هم حاضر نیست سر تعظیم فرود آورد در نتیجه دین او از بین میرود. شیطان به همین خاطر از درگاه احدیت رانده شد.
حرص دشمن انسان است. به خاطر حرص آدم از بهشت بیرون رانده شد. شیطان هم از همین غریزه سوء استفاده و او را تحریک کرد. حسد هم انسان را به زشتی میکشاند.
به خاطر همین صفت بود که هابیل، قابیل را کشت. مردم از این سه خصلت زشت باید خود را مبرا کنند.» امام حسن مجتبی در جایی دیگر میفرمایند: «ماه رمضان این نباشد که فقط روزه بگیریم. ماه خودسازی است.
اگر دچار تکبر، حرص و حسد هستیم اینها را از خود دور کنیم.» مگر چند سال میخواهیم در این دنیا زندگی کنیم؟ مگر قرار است غیر از ایمان چه چیزی را همراه خود به قبر و قیامت ببریم؟ ذات اقدس الهی همانطور که به دیگران ویژگیهای مثبت داده این ویژگیها را به ما هم داده است. در قرآن بندگان الهی اهل تواضع و فروتنی معرفی شدهاند نه دارای صفت برتریجویی. اگر نادانی به آنها برخورد بدی کرد آنها اینگونه با او برخورد نمیکنند.
در پاسخ به او میگویند سلام علیکم یعنی درود بر تو. متاسفانه برخی از رفتارهای جاهلانه کوچک موجب بروز حوادث ناگوار میشوند. انشاءالله نسبت به مسائل اخلاقی حساس باشیم.
سخنرانی مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان درچهاردهمین سحرماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین الصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین و سحبه المنتجبین سیما بقیه الله و امام العصر (عج) و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین
یکی از مسائل بسیار مهمی که حتی امروز هم دنیا از روی ناچاری به آن توجه کرده مسائل اخلاقی است. بعضی از جامعه شناسان در تقسیم بندی جوامع بشری می گویند در دوران اولیه امتیاز انسان ها به داشتن نیروی بدنی و قدرت مادی بود. زندگی بشر دوران های مختلفی را پشت سر گذاشت تا اینکه دوره علم فرا رسید و جامعه بشری به این امتیاز دست پیدا کرد.
بر این اساس جوامع پیشرفته علمی نسبت به دیگر جوامع برتری یافتند و شروع به استعمار آنها کردند. در نهایت بشر به اینجا رسید که تنها با علم نمی تواند همه سعادت بشر را تامین کند. امروز جامعه شناسان می گویند جامعه اخلاقی نسبت به دیگر جوامع برتر است. عجیب است که پیامبر گرامی اسلام (ص) در بیانی فرمودند: «من آمده ام جامعه مترقی اخلاقی تشکیل دهم … من فرستاده شدم تا مکارم اخلاقی را تکمیل کنم.»
در آیات پایانی سوره فرقان پروردگار عالم امتیازات بندگان خود را ذکر کرده است.
اولین نکته در این آیات فوق آیه این است که: «بندگان ذات اقدس الهی بر روی زمین با تواضع و فروتنی راه می روند و بر همین اساس زندگی می کنند.
خود را همه انسان ها مساوی و خیرخواه و برادر می دانند. حس برتری، تکبر و استکبار ندارند.» در مقابل اینها طاغوتیان را هم معرفی می کند: «طاغوتیان کسانی هستند که حس برتری، تکبر و استکبار نسبت به دیگر بندگان پروردگار دارند.»
اگر تاریخ را بررسی کنیم متوجه می شویم ریشه تمامی جنایاتی که از ابتدا تا کنون اتفاق افتاده اند حس برتری، تکبر و استکبار جباران تاریخ بوده است. پروردگار در قرآن می فرماید: «فرعون کسی بود که خود را برتر از دیگران می دانست، اما پیامبران الهی برادران مردم بودند و اگر مردم برای آنها امتیازی قائل می شدند می گفتند ما هم مثل شما هستیم.» خلاصه اینکه پیامبران الهی پایه گذاری خصلت های نیک اخلاقی و طاغوتیان پایه گذار خصلت های زشت اخلاقی بودند.
پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) فرمودند پنج خصلت را تا دم مرگ از دست نمی دهند: «1- غذا خوردن با بندگان و دونان -2- سوار شدن بر مرکب بی زین و ساده -3- دوشیدن بز -4- پوشیدن لباس پشمین -5- سلام بر کودکان. تا اینکه بعد از من در میان امتم روش و سنت شوند.»
غزالی در احیاءالعلوم گفته است: «پیامبر (ص) با فقرا همنشین و با مساکین هم غذا می شد. در حضور او بردگان و کنیزان زیادی بودند اما پیامبر هیچگاه خود را برتر از آنها نمی دید. هیچگاه فقیری را به خاطر فقر تحقیر نمی کرد و از قدرتمندی به خاطر قدرتش نمی ترسید.» در زندگی ائمه (ع) از جمله امام حسن مجتبی(ع) که امشب شب ولادت آن بزرگوار است به اندازه یک سر سوزن روحیه برتری جویی و استکبار جویی را پیدا نمی کنید. هر چه هست برابری و برادری است. نقل می کنند عده ای از فقرا و مساکین در کوچه نشسته و نان های خشک ریخته شده در کوچه را تناول می کردند.
امام حسن مجتبی (ع) از کوچه عبور می کرد. انها از امام حسن مجتبی دعوت کردند و ایشان هم دعوت انها پذیرفت و به همراهشان مشغول خوردن نان های خشک شد و آیه ای که در آن امده بود پروردگار متکبران را دوست ندارد برای آنها تلاوت کرد. سلوک پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین از جمله امام حسن مجتبی (ع) به گونه ای بود که حتی بچه ها به خود اجازه می دادند که از ایشان برای نشستن در کنار خود دعوت کنند و هم غذا شوند.
با اینکه رسول گرامی اسلام (ص) آمد جامعه متعالی اخلاقی بسازد فکر می کنم جامعه امروزی روز به روز از این مسائل دور می شود. بگذارید این نکته را به شما عرض کنم که تنها با قانون و سرنیزه نمی توان جامعه را حفظ کرد.
تنها راه حفظ جامعه توجه به مسائل اخلاقی است. محبت به ائمه (ع) برای نزدیک شدن به آنها و ساختن جامعه ای اخلاقی است.
سخنرانی حضرت آیت الله نورمفیدی درسحرسیزدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین الصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین و سحبه المنتجبین سیما بقیه الله و امامالعصر (عج) و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین
امام زین العابدین (ع) در مناجات خمس عشر به راز و نیاز میپردازد. عاشقی در محضر معشوق نشسته و خود را اینگونه معرفی میکند: «من چگونه بندهای برای تو بودم؟ با این امتیازاتی که تو به من دادی آیا باز هم مرا از خانهات میرانی؟ آیا با امیدی که به چشمپوشیات دارم باز هم مرا محروم میکنی؟
من چنین انتظاری از تو ندارم. خودت وعده دادی امیدواران درگاهت را مایوس نکنی. من به عفو و بخشش تو پناه آوردهام آیا در این صورت باز هم مرا تسلیم دوزخ میکنی؟» امام سجاد (ع) در ادامه این مناجات چنین میفرماید: «نه، هرگز چنین نیست. از ذات بزرگوار تو به دور است مثل منی که با چنین امید و تمنا به در خانهات آمده است را محروم کنی. ای کاش میدانستم نتیجه زندگیام در این دنیا چه خواهد بود؟ آیا رنج و مشقت است؟
اگر اینگونه است ای کاش از مادر متولد نمیشدم و پرورش نمییافتم، که البته چنین نیست. یا اینکه مرا از سعادتمندان قرار دادهای و به مقام قرب مخصوصت میرسانی که اگر صحیح باشد چشمم روشن و دلم آرام است. اگر اینگونه باشد از سعادتمندان درگاهت هستم.
اگر اینگونه هست مرا به نحوی آگاه ساز.» در آیات قرآن آمده که روز قیامت بعضیها با چهره سیاه و ترسناک و برخی دیگر با چهرههای سفید و نورانی ظاهر میشوند. امام سجاد (ع) در راز و نیاز خود با ذات اقدس الهی در مناجات خمسعشر میفرماید: «پروردگارا! آیا این چهرههایی که در مقابل عظمت تو به خاک افتادهاند را فردای قیامت سیاه میکنی؟ یا اینکه آن سیاهشدگان این چهرهها نیستند؟» در روایات و احادیث دیگر آمده است که روز قیامت اعضای بدن به جای زبانها حرف میزنند. به عبارت دیگر آخرت چهرهزندگی به خود میگیرد، مثل دنیا نیست که فقط انسان و موجودات زنده حیات داشته باشند.
پروردگار خود نیز میفرماید: «ما روز قیامت به زبانها مهر میزنیم و دستهایشان با ما حرف میزنند و پاهایشان به کارهایی که دست و پا انجام دادند شهادت میدهند.» پروردگارا! زبانهایی که لا اله الا الله و الله اکبر و حمد و ستایش تو را به جا آوردند آیا آن روز لال میشوند؟ قدر زبانهایی که ذکر ذات اقدس الهی را میگویند، بدانید. این لا اله الا الله، الله اکبر و الحمد الله را با توجه بگویید. امام سجاد (ع) در ادامه راز و نیاز خود با ذات اقدس الهی در این رابطه میفرماید: «آیا زبانهایی که به ثناگویی تو باز شدهاند را در روز قیامت لال میکنی؟»
همچنین در برخی دیگر از روایات نیز آمده که روز قیامت به برخی از دلها مهر میزنند همانگونه که در دنیا مهر خوردهاند. جلوی چشمان و گوشهایشان پرده میافتد. اینها فردای قیامت دلهایشان مهر خورده است. پروردگار با کسی دشمنی ندارد.
در این بخش از مناجات خمسعشر امام زینالعابدین (ع) عرض میکند: «آیا دلهایی که طومارشان به محبت تو پیچیده شد را مهر میزنی؟» پروردگار را دوست بداریم. هنگام مرگ دلمان باید محبت او را داشته باشد. انشاالله دلهایی که روز قیامت مهر میخورند دلهای ما نباشند. ماه رمضان ماه این حرفهاست. ماه زنده کردن عشق و محبت به ذات اقدس الهی. ما انسانها چیزی جز دعا برای عرضه به درگاه او نداریم.
سخنرانی مؤسس مدرسه علمیه گرگان حضرت آیت الله نورمفیدی درسحردوازدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین الصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین و سحبه المنتجبین سیما بقیه الله و امام العصر (عج) و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین بحث ما درباره مناجات خائفین از مناجاتهای خمس عشر حضرت امام سجاد (ع) بود.
من دیروز به نکاتی اشاره کردم و لازم می دانم دوباره به آنها اشاره کنم. پروردگار موجود ترسناک نیست، چون که نهایت لطف واحسان را نسبت به بندگان خود دارد، رحیم و رئوف و دارای کمال است. بندگان خود را دوست دارد و می خواهد آنها را به راه بیاورد. بنابراین چنین موجودی وحشتناک نیست.
پس منظور از ترس از پروردگار چیست که در احادیث و روایات آمده است؟ ترس از عذاب، ترس از گناهان، ترس از سرزنش که مخصوص اولیاء اوست، ترس از فراغ که مخصوص اولیاء خاصالخاص اوست و ترس از عدم بجا آوردن حق بندگی او در برابر نعمتهای زیادی که به ما داده است، اینها چیزهایی هستند که وقتی در برابر ذات اقدس الهی قرار میگیریم احساس کمبود، نیاز و نقص میکنیم. آیا عبادت و بندگی ما شایسته ذات اقدس الهی است، ما نمیتوانیم حق بندگی را به درستی ادا کنیم؛ چون عبادت برع بر معرفت است. ما نمیتوانیم به نحو شایسته پروردگار را بشناسیم.
پیامبر گرامی اسلام (ص) هم فرموده است: آنگونه که شایسته توست نتوانستیم تو را بشناسیم و قهرا آنگونه که شایسته توست نمی توانیم تو را عبادت کنیم. خب اگر بندهای در صراط بندگی باشد به همین نکته توجه کند نقص و عیب دارد همین برای انسانی که در مقابل مقام ربوبی قرار میگیرد ایجاد ترس می کند.
تازه اگر همه اینها را هم بتوانیم انجام دهیم باز با مشکل مواجه میشویم. فلسفه عبادت قرب پروردگار است. آیا ما برای قرب به درگاه الهی بندگی میکنیم یا اینکه برای رفتن به بهشت و فرار از جهنم؟ بنابراین عبادتی که باید موجب قرب به درگاه الهی باشد موجب فرب به خود میشود. نکته دیگر اینکه راه آخرت بسیار پر خطر است. در زندگی دنیا دائم در خطر افتادن به دام شیطان هستیم.
مراقب باشیم در دام شیطان گرفتار نشویم یا شیطان در کار ما دخالت نکند. انسان دائما تحت مراقبت و نظارت ماموران الهی قرار دارد. همیشه یک چشم بینا و گوش شنوا ما را مراقبت می کنند. اینها چیزهایی هستند که اگر انسان در مسیر صراط ربوبیت حق حرکت کند و در این صراط قدم بردارد برای انسان ایجاد ارزش می کنند. این حرکت در مسیر صراط مستقیم کار بسیار دشواری است.
اینکه می گویند پل صراط از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر است تجلی صراط مستقیمی است که حرکت بر روی آن سخت است.
بنابراین نتیجهگیری میکنیم پروردگار موجود ترسناک نیست، بلکه دوست داشتنی است. باید سعی کنیم به او نزدیک شویم، پردهها و حجابها را کنار بزنیم. چون او ما را دوست دارد و حتی از خودمان بیشتر ما را دوست دارد. پنین پروردگاری ترسیدنی نیست.
امام زین العابدین در مناجات الخائفین آورده است: خدایا من از تو می ترسم اما در عین حال ایمان، محبت و امید عفو خواهی دارم. من یک عمر تو را باور داشتم و غیر تو معبود دیگری را باور نداشتم. آیا بعد از آنکه یک عمر بنده تو بودم و یک عمر به تو ایمان داشتم مرا عذاب میکنی؟
در قرآن نیز آمده است که مومنین باید پروردگار را دوست داشته باشند. من تو را دوست داشتم. این محبت همیشه مر به سوی تو میکشاند. من در تمام عمرم تلاش کردم به تو برسم آیا بعد از این همه تلاش تو دست رد بر سینه من میزنی؟ پروردگارا یک قلب مشتاق به خود به ما عطا کن.
سخنرانی حضرت آیت الله نورمفیدی مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان درسحریازدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین الصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین و سحبه المنتجبین سیما بقیه الله و امام العصر (عج) و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین
مباحث شبهای گذشته درباره ترس و امید بود و اینکه ترس مراتبی دارد و همچنین درباره عوامل ترس بحث شد. پروردگار که موجود ترسناکی نیست سرشار از خیر و محبت است پس چرا باید در برابر عظمت پروردگار متعال ترس داشته باشیم؟ بنابراین ترس ما از پروردگار باید ریشه یابی شود. یکی از عوامل ترس این است که نمیتوانیم حق بندگی را ادا کنیم؛ چون پروردگار دائم الربوبیه است و ما نمیتوانیم دائم العبودیه باشیم.
باید همیشه احساس کمبود و نیاز به درگاه ذات اقدس الهی داشته باشیم. نکته دیگر اینکه عبادت فرع معرفت بوده و حد عبادت معلول حد معرفت است. آیا ما پروردگار را انگونه که شایسته است شناخته ایم؟ کسی حتی پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) نمیتواند ادعای شناخت کامل پروردگار را داشته باشد. پیامبر اسلام (ص) میفرمایند: پروردگارا ما آنگونه که حق عبادت و بندگی توست نمیتوانیم بندگی کنیم و انگونه که شایسته است نمیتوانیم تو را بشناسیم.
پس بنابراین انسان آنگونه که شایسته پروردگار است نمیتواند او را بشناسد. چنین فردی چگونه میتواند ذات اقدس الهی را به نحو شایسته عبادت کند؟ پیامبر اسلام (ص) هم در این زمینه اظهار عجز میکند. این موضوع برای کسی که اهل معرفت، عشق و محبت و عاشق ذات اقدس الهی باشد مهم است. این خود یکی از عوامل ترس است.
وقتی در برابر ذات اقدس الهی قرار میگیریم و متوجه کمبود و نیاز خود میشویم احساس ترس میکنیم. نکته دیگر اینکه از نظر اهل معرفت، عبادت برای قرب به حق است. آیا عبادت ما برای قرب به حق است یا برای خودمان؟ معمولا برای ترس از جهنم و رفتن به بهشت پروردگار را عبادت میکنیم. در حالی که عبادت باید برای قرب به پروردگار باشد اما او را برای دل خودمان عبادت میکنیم.
فلسفه عبادت رسیدن به مقام قرب الهی است. آیا این احساس ترس در ما نمیکند؟ لذا در بعضی از روایات آمده و از احادیث قدسیه هم هست. پروردگار به پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: بندگان من به عبادت خود اکتفا نکنند.
چون هر چه تلاش و جدیت کنند حتی اگر تمام عمرشان را در راه بندگی و عبادت بگذرانند باز هم نمیتوانند حق بندگی را ادا کنند.
لکن پروردگار برهمین اساس میفرماید: بندگان من به رحمت من تکیه کنند و به فضل من امیدوار باشند. در بعضی از دعاها داریم که پروردگارا با ما با فضل، لطف و احسانت رفتار کن نه با عدالتت. پروردگارا چقدر به ما نعمت داده ای؟ ما در دوران عمر چقدر از نعمت دم و بازدم استفاده میکنیم؟
آیا میتوانیم شکر همین یک نعمت را به جا آوریم؟ بنابراین اگر قرار باشد پروردگار بر اساس عدلش با ما رفتار کند ما چه جوابی داریم به او بدهیم؟ لذا از او میخواهیم که از راه فضل و کرم با ما برخورد کند. یکی دیگر از عوامل ترس پر خطر بودن راه آخرت است. در زندگی این دنیا به ویژه در این زمانه هر لحظه خطر افتادن در دام شیطان وجود دارد.
شیطان با ما چه میکند؟ حتی در حالت مرگ هم سعی میکند ایمان را از ما بگیرد. اینکه همیشه تحت نظارت ماموران الهی هستیم، مامورانی که چیزی از نگاه آنها پنهان نمیماند به خاطر خطرات افتادن به دام شیطان است. پروردگار خیانت چشم را که بسیار مبهم است و آنچه را که در سینه پنهان میباشد را میداند. سئوالاتی از قبیل اینکه مرگ چه بر سر ما میآورد؟
عالم برزخ و قیامت چه بر سر ما میآورند؟ اینها در ما ایجاد ترس میکنند. نه ترسی که موجب یاس شود. ترس و امید باید در کنار هم باشند.
سخنرانی حضرت آیت الله نورمفیدی مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان درشب دهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین الصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین و سحبه المنتجبین سیما بقیه الله و امام العصر (عج) و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین صحبت شب گذشته من در مورد مناجات الخائفین و بحث ترس و امید بود
عرض کردم از احادیث اینگونه استنباط میشود که مومن اگر میخواهد نجات پیدا کند باید در دل او هم نور ترس و هم نور امید باشد.
در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که روزی یکی از اصحاب از ایشان پرسید: یابن رسول الله وصایای لقمان به فرزندش چه مطالبی داشت؟
آن حضرت فرمود: مطالب عجیبی در این وصایا بود که عجیبترین آنها این نکته بود که گفت: آنچنان از پروردگار بترس که اگر تمام عبادات ثقلین را به پیشگاه عظمت الهی ببری تو را عذاب میکند و از آن طرف امیدی به لطف و رحمت الهی داشته باش که اگر گناه ثقلین را با خود ببری باز پروردگار تو را مورد لطف و رحمت خودش قرار میدهد.
امام صادق (ع) بعد از آنکه این بیان را برای شاگرد خود از لقمان نقل کرد به نقل پدر خود، امام محمد باقر (ع)، فرمود: هیچ بنده مومنی نیست مگر اینکه دو نور باید در او باشد؛ یکی نور ترس و دیگری نور امید. درگاه ذات اقدس الهی بر خلاف قدرتمندان عالم نیست که اگر فردی مورد غضب آنها قرار گیرد جز ترس هیچ راه بازگشتی نداشته باشد. درگاه عدل الهی اینگونه است که اگر کاری کنیم پروردگار از ما خشمگین شود راه بازگشت وجود دارد.
خود پروردگار این راه را برای ما باز گذاشته است. اگر کاری کردیم که پروردگار را به خشم آوردیم در عین حال نباید از رحمت و لطف او ناامید شویم. بنابراین دو نور ترس و امید باید در ما وجود داشته باشد.
امام صادق (ع) به نقل از امام محمد باقر (ع) میفرماید: دو نور ترس و امید باید به یک اندازه در انسان وجود داشته باشند. ترس مراتب دارد، ما هم باید گرفتار ترس باشیم. اولیاء الهی، حتی معصومین و پیامبران و کسانی که منزه از گناه هستند از پیامبر (ص) گرفته تا همه در درگاه الهی ناله میزنند و اشک میریزند. همه این ترس را داریم. ترس ما از گناه است. از عملکرد گذشته خود باید بترسیم. مومنی را اذیت و هتاکی کردیم، غیبت کردیم، دروغ گفتیم و تهمت زدیم، مال کسی را بدون حق برداشتیم. امثال ما افراد معمولی از این چیزها می ترسیم.
انبیاء و اولیاء الهی که گناه نمیکنند ترسشان از این است که مبادا با ترک اولی مورد سرزنش پروردگار قرار گیرند. گروهی دیگر از این میترسند که گرفتار فراغ شوند و در پرده قرار گیرند. امام علی (ع) در دعای کمیل میفرماید: پروردگارا! اگر مرا در آتش جهنم بیندازی و در آنجا بسوزم با فراغ تو چکار کنم؟ برای معصومین (ع) که گناه نمیکنند درد هجران موجب ترس است.
امام زین العابدین در دعای ابوحمزه ثمالی چقدر به درگاه پروردگار سوز و آه دارد که ناشی از ترس فراغ است؟ اینها از مراتب و عوامل ترس هستند. ترس از مقام ربوبی مراتب و عوامل دیگری هم دارد.
اگر انسان اهل معنا، معرفت، عشق و محبت به ذات اقدس الهی باشد علاوه بر اینکه باید از مقام ربوبی بترسد با نگاه به گناهان خود باید به این نکات هم توجه کند: آیا میتواند حق بندگی را به نحو شایسته به جا آورد؟ چون پروردگار دائم الربوبیه است آیا ما میتوانیم دائم العبودیه باشیم؟ ما نمیتوانیم اینگونه باشیم بنابراین باید در ما ترس وجود داشته باشد. امشب وفات بانوی بزرگوار اسلام حضرت خدیجه کبری (س) است. خدیجه مورد محبت پیامبر گرامی اسلام (ص) بود و در حالی که همه او را تنها گذاشته بودند گذشت و فداکاری زیادی در راه اهداف مقدس پیامبر گرامی اسلام (ص) کرد. حضرت خدیجه (س) آنقدر محبوب پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) بود که وقتی گلوبند او را به مناسبتی آورده بودند یاد خدیجه (س) آتش درونی رسولالله (ص) را شعله ور کرد و اشک پیامبر جاری شد.
چهار بانو در جهان بی نظیر بودند: حضرت مریم، مادر حضرت عیسی (ع)، آسیه، همسر فرعون که جان موسی پیامبر (ع) را در دربار فرعون نجات داد، خدیجه کبری (س) و حضرت فاطمه (س). امشب سالروز شب وفات حضرت خدیجه کبری(س) در سال دهم هجرت است. همان سالی که عموی پیامبر اسلام (ص) نیز درگذشت و آن سال به قدری ناراحت کننده بود که آن سال را سال عالم الحزن نام نهاد.
مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان طبق روایان پیامبر اسلام (ص) و معصومین (ع) اساس رابطه انسان به پروردگار ترس و امید است.
آیت الله سید کاظم نورمفیدی در نهمین برنامه سحرگاهی شبکه سبز گلستان در ماه مبارک رمضان با اشاره به مناجات خمس عشر اظهار داشت: بر همین اساس مناجات سوم و چهارم این مناجات ها خائفین (کسانی که در ترس هستند) و راجین (کسانی که امیدوار هستند) نام دارند.
وی افزود: امیرالمونین (ع) می فرمایند بهترین اعمال که انسان را پروردگار نزدیک و او را به حرکت در می آورد ترس و ایمد در حد اعتدال است.
نماینده مردم استان گلستان در مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: ترس به تنهایی ممکن از سر از یاس و ناامیدی در بیاورد و امید نجات را در انسان از بن ببرد. آیت الله نورمفیدی با بیان اینکه ناامیدی از درگاه ذات اقدس الهی یکی از گناهان کبیره است،
ادامه داد: امیدواری بی جهت و بدون عمل نیز سر از گستاخی درمی آورد. به گفته وی، امام زین العابدین در دعای ابوحمزه ثمالی ریشه ترس و امید را برای ما مشخص می کند.
امام جمعه گرگان ادامه داد: از نظر امام سجاد (ع) وقتی که به گناهان خود و عظمت و نعمت های پروردگار نگاه می کنم می بینیم که بنده شایسته ای نیستم.
آیت الله نورمفیدی خاطرنشان کرد: امام سجاد (ع) در این دعا با اشاره به لطف و کرم پروردگار اظهار می دارد وقتی به کرامت تو می نگرم نسبت به آینده خود امیدوار می شوم.
وی ادامه داد: لذا امام چهارم شیعیان در این دعا پروردگار را بهترین رحم کنندگان دانسته و مجازات خود را نه نشانه ظلم پروردگار بلکه نتیجه اعمال خودش می داند. نماینده ولی فقیه در استان گلستان اظهار داشت: باید تا اندازه ای که در انجام گناه گستاخ نمی شویم به پروردگار امیدوار باشیم و تا اندازه ای هم به او امیدوار باشیم که دچار یاس نشویم.
آیت الله نورمفیدی با اشاره به مناجات اول و دوم خمس عشر نیز گفت: مناجات اول مربوط به تائبین و مناجات دوم مربوط به شاکین است.
وی اضافه کرد: انسانی که مدت ها از درگاه پروردگار دور بوده و دچار گناه شده است برای بازگشت به سوی او باید توبه کند، لذا بر همین اساس مناجات اول خمس عشر مناجات تائبین نام دارد.
نماینده مردم استان گلستان در مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: انسان بعد از توبه برای قرار گرفتن در مسیر الی الله با موانعی مواجه می شود که در این صورت مناجات شاکین موضوعیت می یابد.
آیت الله خاطرنشان کرد: امام زین العابدین در این مناجات از چهار موضوع نفس امامره، شیطان گمراه کننده، قلبی که در اثر گناه سخت شده و چشمی که از اشک و دلی که از سوز الهی خشک شده اند شکایت می کند.
به گفته وی، بعد از این مرحله رابطه انسان با پروردگار وارد مرحله دیگری می شود و مناجات سوم و چهارم که خائفین و راجین هستند موضوعیت می یابند.