معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) گرگان










جستجو





دی 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          
 
  ارزش طالب علم ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

رسول اکرم(ص) مي فرمايند: «مَن کان في طلب العلم کانت الجنّة في طلبه»؛ کسي که در طلب علم و دانش باشد در واقع بهشت و جنت طالب اوست. کسي که طالب علم باشد به قدر و منزلتي مي رسد که بهشت خواهان و طالب او مي شود

رسول اکرم(ص) مي­فرمايند: «مَن کان فی طلب العلم کانت الجنّة فی طلبه»؛ کسی که در طلب علم و دانش باشد در واقع بهشت و جنت طالب اوست. کسی که طالب علم باشد به قدر و منزلتی مي­رسد که بهشت خواهان و طالب او مي­شود، البته اين علمی که در اينجا گفته شد که طالب آن مطلوب جنت است علم حقيقی و معرفت واقعی است نه صرف ياد گرفتن اصطلاحات علمي، البته ياد گرفتن اصطلاحات علمی مقدمه است برای آن معرفت حقيقي، علم واقعی و معرفت حقيقی در دائره تنگ اين الفاظ و اصطلاحات نيست، چه بسا کسی اين اصطلاحات و الفاظ را بداند و در دائره آنها گرفتار شود اما به علم حقيقی و معرفت نرسد، علم حقيقی همان است که خداوند مي­فرمايد: «إنما يخشی الله من عباده العلماء» [1] ؛ علم واقعی و حقيقی علمی است که موجب خشيت الهی بشود و آن معرفتی که در دل انسان خشيت و خوف نسبت به خداوند متعال ايجاد کند معرفت حقيقی محسوب مي­شود. بندگان عالم و با معرفت هستند که از خداوند خشيت دارند؛ يعنی اگر کسی ده­ها کتاب بنويسد و سال­ها در بين مردم به عنوان عالم و دانشمند مطرح باشد اما اين علم موجب خشيت الهی در او نشود از علماء حقيقی محسوب نخواهد شد، آن کسی که طالب علم حقيقی باشد بهشت طالب اوست، کسی که يک ساعت تفکرش برابر با سال­ها عبادت عابد است عالم حقيقی است، کسی که تفکرش باعث معرفت و خشيت او شود عالم حقيقی محسوب مي­شود و کسی که به اين درجه از معرفت برسد شايسته جنت است و بهشت برای انسان­های با کمال و با معرفت بنا شده و منتظر چنين انسان­هايی است، پس طلب علم و معرفتی که خشيت الهی را در پی داشته باشد باعث مي­شود که انسان به درجه­ای از ارزش و رتبه برسد که زمين خاکی و عالم مادی برای او تنگ و تاريک است و بايد در جنان سُکنی گزيند، وقتی انسان از حدود عالم ماده بالاتر رفت و به عالم ملکوت سير کرد شايسته اقامت در بهشت خواهد شد و بهشت انتظار چنين انسان­هايی را مي­کشد، اگر مي­خواهيم اهل بهشت باشيم و در جنت دارای مقامات باشيم بايد اين معرفت را در خودمان بيشتر کنيم، منظور از جنتی که در اين روايت به آن اشاره شده جنت الاعمال است وگرنه خداوند متعال جنات متعددی دارد بهشت حور و انهار و… جنت الاعمال است، ما يک جنت الاخلاق داريم، جنت الصفات داريم. پس اين شايستگي­ها وقتی برای انسان حاصل مي­شود که علمی که موجب خشيت الهی است در او ايجاد شود.

«والحمد لله رب العالمين»



[1] . فاطر/28.

موضوعات: نکات اخلاقی
[شنبه 1392-06-02] [ 02:21:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  فقط گوینده رفتارهای نیک نباشیم ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

اميرالمؤمنين علي(ع) مي­فرمايد: «مَن نصب نفسه للناس اماماً فعليه أن يبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره وليکن تأديبه بسيرته قبل تأديبه بلسانه و معلم نفسه و مؤدبها أحق بالاجلال مِن معلم الناس و مؤدبه» [1]

حضرت مي­فرمايند: کسی که خودش را برای مردم پيشوا و قائد و راهنما قرار مي­دهد - امام يعنی کسی که پيشرو است که مراتب متفاوت دارد؛ گاهی امام کل جامعه است، گاهی امام يک شهر است و گاهی امام يک مسجد است و منظور از امام هم الگو است يعنی کسی که مردم از او اثر مي­پذيرند و فعل و قول او در مردم اثر گذار است و به نحوی هدايت و امامت گروهی در اختيار اوست- بر او لازم است که قبل از تعليم ديگران خودش را تعليم کند و ابتدا به خودش يادآوری کند و بعد به ديگران و بايد تأديب ديگران به عملش باشد قبل از آنکه با زبان بخواهد ديگران را تأديب کند، اگر کسی به زبان نصحيت کند و توصيه اخلاقی کند و مثلاً بگويد ايها الناس نماز شب بخوانيد، تهمت نزنيد، غيبت نکنيد و به دنيا دل نبنديد نفس گفتن اين امور خوب است ولی اگر قبل از تأديب به لسان مردم اين امور را در او تجلی يافته ببينند و ببينند که خود آن شخص اهل غيبت و تهمت نيست و خودش اهل نماز شب است و اهل حرص و ولع نسبت به دنيا نيست طبيعتاً اين اوقع فی النفوس است همان گونه که در روايت است که مي­فرمايد: «کونوا دعاة الناس بغير السنتکم» حال خدای نکرده اگر بين عمل و قول تناقض باشد و مردم ببينند که زبان يک چيز مي­گويد و عمل چيز ديگری است نبايد اميد داشت که در مردم تأثيرگذار باشد. بعد حضرت مي­فرمايند: کسی که نفس خودش را تعليم مي­دهد و در مقام تأديب نفس خودش است سزاوارتر است به گرامی داشتن از کسی که فقط مردم را تعليم مي­دهد و در مقام تأديب مردم است يعنی در دوران امر بين کسی که اهل تعليم و تأديب ديگران نيست و به تعليم و تأديب خود مشغول است و کسی که فقط در مقام تعليم و تأديب ديگران است، شخصی که به تعليم و تأديب خود مشغول است سزاوار تعظيم و تکريم است و شايسته گرامی داشتن است، البته اگر کسی معلم نفس خود باشد و معلم و مؤدب مردم هم باشد طبيعتاً برای تعظيم و تکريم شايسته­تر است. نمي­گوييم هر چه را انسان به ديگران مي­گويد بايد خودش عمل کند چون انسان معصوم نيست و امکان ندارد هر آنچه را مي­گويد ابتدا خودش عمل کند و منظور اين نيست که انسان نبايد هيچ گناهی مرتکب شود تا بعد از آن بتواند به تعليم و تأديب ديگران بپردازد و فقط انبياء و معصومين(ع) به هدايت مردم بپردازند بلکه منظور اين است که انسان بايد سعی کند ابتدا خودش عامل به آنچه مي­گويد باشد تا قول او در ديگران تأثيرگذار باشد. در روايتی از پيامبر گرامی اسلام(ص) وارد شده که حضرت مي­فرمايند: «يطلع قومٌ من اهل الجنّة علی قوم من اهل النّار و يقولون ما أدخلکم النار و قد دخلنا الجنّة لفضل تأديبکم و تعليمکم فيقولون إنّا کنّا نأمر بالخير و لانفعله» [2] گروهی از اهل بهشت بر گروهی از اهل جهنم مي­گذرند و به اهل جهنم مي­گويند شما چرا در آتشيد در حالی که ما به خاطر تعليم و تأديب شما به بهشت آمده­ايم، اهل نار در پاسخ مي­گويند ما به خير و نيکی امر مي­کرديم اما خود عمل نمي­کرديم. اين خيلی سخت است که انسان با تعليم و تأديب ديگران سبب دخول آنان در بهشت گردد اما خودش در جهنم سقوط کند. اميدواريم که خداوند متعال به ما لطف و عنايت داشته باشد که مبادا از کسانی باشيم که به سبب قول و گفته ما ديگران اهل بهشت شوند و خود ما اهل جهنم گرديم و انشاء الله خداوند متعال به ما توفيق عمل و فعل خير عنايت کند و به ما توفيق دهد که بتوانيم خودمان را قبل از ديگران تأديب کنيم و معلم نفس خود باشيم.

«والحمد لله رب العالمين»


[1] . بحار الانوار، ج2، ص56، حديث33.

[2] . مکارم الاخلاق، ج2، ص364، حديث2661.

موضوعات: نکات اخلاقی
[جمعه 1392-06-01] [ 05:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شديدترين مصيبت ها ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

«لما سئل علي(ع) عن أشد المصائب قال: المصيبة بالدين» وقتي از اميرالمؤمنين علي(ع) درباره اشد مصائب سؤال شد حضرت فرمودند: مصيبت به دين از أشد مصائب است.

مصيبت لازمه زندگی مادی است و انواع مصائب هم فرق مي­کند و هميشه بر انسان در زندگی شخصي­اش منقصت­هايی وارد مي­شود مثل نقص مالي، نقص جاني، نقص جسمي، فقر و غيره که همه اين موارد مصيبت است که بر انسان وارد مي­شود. بر مصائب صبر کردن اجر و پاداش دارد ولی اين به معنای اين نيست که کسی تلاش نکند تا مصائب را برطرف کند. مصائبی که برای انسان پيش مي­آيد گاهی به اختيار و اراده خود انسان است يعنی منشأ آن مصائب خود انسان است و گاهی اراده و مشيت انسان در تحميل اين مصائب مدخليت ندارد که ما فعلاً نمي­خواهيم وارد مباحثی که مربوط به شعب و شقوق مصيبت است بشويم لکن اگر بخواهيم مصائب را از حيث شدت بسنجيم و از اين زاويه بخواهيم قضاوت کنيم طبق فرمايش اميرالمؤمنين(ع) سخت­ترين مصيبت­ها مصيبت به دين است. واقع اين است که ما به عنوان طلبه و روحانی بايد مصيبت بر دين را أشد المصائب بدانيم يعنی ما بايد مصيبت­هايی که به زندگی شخصی ما وارد مي­شود را تحمل کنيم و بر آنها صبر کنيم اما به عنوان متکفل امر دين و کسانی که وظيفه تبيين دين و مرزبانی عقيده و اخلاق جامعه را داريم مصيبت بر دين بايد از همه مصائب بر ما سخت­تر و گران­تر باشد، حال بايد ببينيم چقدر مصيبت بر دين برای ما سخت است؟ آيا مصيبتی که بر زندگی شخصی ما وارد مي­شود بر ما سخت­تر است يا مصيبتی که بر دين ما وارد مي­شود. به­هرحال ما بايد در درجه اول توجه داشته باشيم و بدانيم که برای ما به عنوان متوليان امر دين أشد المصائب بايد مصيبت بر دين باشد و با تمام توان تلاش کنيم تا مصيبتی بر دين وارد نشود. معلوم است که چرا مصيبت بر دين از أشد مصائب است، اگر مصيبتی بر دين انسان وارد شود و دين او ضعيف شود و عقيده او سست شود و اخلاقش تغيير کند و از دين فاصله بگيرد بدترين مصائب شامل حال او شده و از اينکه انسان فرزند خود را از دست دهد سخت­تر است چون وقتی انسان از دين فاصله بگيرد راه سعادت را به سوی خود مي­بندد. مصيبت مادی و نقص مالی قابل جبران است اما از دست رفتن دين قابل جبران نيست، در جامعه هم به همين شکل است يعنی اگر مصيبت اقتصادی برای مردم پيش بيايد قابل جبران است اما اگر به دين مردم نقصی وارد شود از أشد مصائب است و قابل جبران نيست. انشاء الله خداوند متعال به همه ما توفيق دهد که نسبت به دين خود و ديگران اهتمام داشته باشيم. «والحمد لله رب العالمين»

 


موضوعات: نکات اخلاقی
[چهارشنبه 1392-05-30] [ 08:58:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نشانه هاي مومن ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

امام زين العابدين(ع) مي فرمايند: «علامات المؤمن خمس، الورعُ في الخَلوة و الصّدقة في القلّة و الصّبر عند المصيبة و الحلم عند الغَضب و الصّدق عند الخُوف» پنج چيز نشانه ايمان و علامت مؤمن دانسته شده

يکی ورع و پرهيزگاری در خلوت، در انظار ديگران همه اهل ورع و تقوا هستند اما ورع واقعی به اين است که انسان در خلوت خدا را ناظر بر اعمال خود بداند ولی ما انسان­ها معمولاً برای نظر ديگران بيشتر از نظر خداوند متعال احترام قائليم، جلو ديگران کار حرام از ما سر نمي­زند اما در خلوت راحت­تر حرام و معصيت را مرتکب مي­شويم. دومين علامت اين است که انسان در حالی که تنگ­دست است صدقه بدهد وگرنه کسی که تمکن مالی داشته باشد و صدقه بدهد خيلی هنر نکرده است. سومين علامت اين است که در مصائب صبر کند و تا مصيبتی برای انسان پيش نيايد درجه ايمان او مشخص نمي­شود. چهارمين علامت اين است که وقتی که خشمگين مي­شود کظم غيظ کند، حليم و بردبار باشد وگرنه در شرائط عادی حليم بودن خيلی سخت نيست و پنجمين علامت برای مؤمن اين است که وقتی انسان مي­ترسد، راست بگويد وگرنه راست گويی در شرائط عادی که هيچ خسارتی را متوجه انسان نمي­کند خيلی مشکل نيست پس راست گويی وقتی سخت است که منافع انسان در خطر باشد و راست بگويد وگرنه اگر درجايی منافعش در خطر باشد دروغ بگويد مؤمن نيست که در روايت داريم که «الاعتياد بالکذب يورث الفقر» اگر دروغ در رفتار يک فرد عادت شود برای انسان فقر را به دنبال دارد و هم­چنين اگر در يک جامعه­ای دروغ شيوع پيدا کند آن جامعه مبتلا به فقر خواهد شد.

«والحمد لله رب العالمين»

موضوعات: نکات اخلاقی
[دوشنبه 1392-05-28] [ 08:34:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عوامل معنوی توسعه رزق ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

مسئله رزق و روزي از مسائل مهمي است که از اولويت هاي زندگي همه انسان هاست و توسعه و وسعت در رزق از اموري است که در ادعيه بسياري به آن اشاره شده و انسان از خداوند متعال طلب مي کند، حال اينکه چگونه بايد تحصيل رزق کرد و حد آن چه مقدار است و آيا اساساً رزق زياد مطلقا نعمت است يا گاهي هم مشکلاتي به دنبال دارد بحث مستقلي را مي طلبد که ما فعلاً وارد آن نمي شويم و در اين فرصت کوتاه به بعضي از عوامل معنوي توسعه رزق اشاره مي کنيم.

اينکه مي­گوييم بعضی از عوامل معنوی به اين معناست که توسعه رزق حتماً عوامل مادی هم دارد و بدون عوامل مادی از جمله کار، تلاش، تجربه و تدبير رزق و روزی شامل حال کسی نمي­شود و اين گونه نيست که انسان در منزل بنشيند و هيچ تلاشی نکند و فقط به عوامل معنوی اکتفاء کند و منتظر باشد که رزق و روزی او توسعه پيدا کند. پس انسان علاوه بر عوامل معنوی توسعه رزق بايد از عوامل مادی هم غافل نشود.

عوامل معنوی توسعه رزق زياد است که ما به چند نمونه که در روايات ذکر شده به صورت اجمالی و فهرست­وار اشاره مي­کنيم:

1) صدقه دادن. از رسول اکرم(ص) نقل شده که ايشان فرمودند: «اکثروا مِن الصّدقة ترزقوا» [1] صدقه زياد بدهيد تا رزق و روزی شما زياد شود.

2) حسن نيت. اميرالمؤمنين علي(ع) مي­فرمايند: «مَن حسُنت نيتُه زيد فی رزقه». [2]

3) حسن خلق. امام صادق(ع) مي­فرمايند: «حُسن الخُلق يزيد فی الرزق». [3]

4) دائم الوضوء بودن. رسول گرامی اسلام مي­فرمايند: «دُم علی الطهارة يوسّع عليک فی الرزق» [4] بر طهارت مداومت داشته باش که روزی تو را زياد مي­کند.

5) دعاء برای برادران ديني. امام باقر(ع) مي­فرمايند: «عليک بالدعاء لإخوانک بظهر الغيب فانّه يهيل الرزق» در غياب برادران دينی برای آنها دعا کن که رزق به سوی تو روی مي­آورد.

6) نيکو کاري. امام صادق(ع) مي­فرمايند: «إنّ البرّ يزيدُ فی الرزق» نيکوکاری رزق و روزی را زياد مي­کند.

آنچه ذکر شد اموری است که به عنوان بعضی از عوامل معنوی توسعه در رزق بيان شده است، اينکه مي­گوييم بعضی از عوامل معنوی به اين خاطر است که ممکن است کسی بگويد من به فلان روايت که دال بر توسعه در رزق بود عمل کردم صدقه زياد دادم ولی رزق و روزی من زياد نمي­شود ولی اين گونه نيست که هر کس صدقه بدهد گرچه به عوامل ديگر توجه نداشته باشد و هيچ تلاش و کوششی هم نکند حتماً روزی او زياد خواهد شد. پس انسان بايد سعی کند در کنار تلاش و کوشش به عوامل معنوی توسعه در رزق و روزی هم توجه داشته باشد که در اين صورت قطعاً در توسعه رزق و روزی انسان مؤثر خواهد بود. در اينکه انسان بايد برای امرار معاش خود از راه حلال کسب روزی کند ترديدی نيست اما توجه به عوامل مذکور مي­تواند به توسعه و برکت رزق کمک کند، در روايت آمده که «خير الرزق ما قلّ و يکفي» يعنی بهترين رزق، رزقی است که انسان را کفايت کند گرچه کم باشد و اين همان برکت داشتن رزق است لذا اگر مي­خواهيم توسعه در رزق داشته باشيم و رزق ما برکت داشته باشد و کفايت ما را بکند بايد سعی کنيم که از عوامل معنوی توسعه در رزق غافل نشويم که قطعاً اين امور در توسعه رزق تأثير دارد و اين امور علاوه بر اينکه باعث برکت در رزق و روزی مي­شود حاکی از طهارت روحی انسان هم مي­باشد. انشاء الله که خداوند متعال به همه ما رزق و روزی واسع و با برکت عنايت بفرمايد.

«والحمد لله رب العالمين»


[1] . بحار الانوار، ج77، ص176، حديث10.

[2] . همان، ج103، ص21، حديث18.

[3] . همان، ج71، ص396، حديث 77.

[4] . کنز العمال، حديث44154.

موضوعات: نکات اخلاقی
[شنبه 1392-05-26] [ 10:25:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نکته اي درباره سخنران ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

امام جواد(ع) مي فرمايند: «مَن أصغي إلي ناطق فقد عبَدَه فإن کان الناطق عن الله فقد عبد الله و إن کان الناطق ينطق عن لسان إبليس فقد عبد إبليس»

کسی که به سخنان سخنران گوش مي­دهد در واقع او را عبادت مي­کند چون مقهور او واقع مي­شود و همه هوش و التفات او به سخنان سخنران است و سخنران با سخنان خود بر شنونده سيطره پيدا مي­کند و بر روح و نفس و ذهن مخاطب خود تسلط مي­يابد ولو برای چند لحظه باشد، حال اگر ناطق و سخنران از خدا سخن بگويد در زمانی که او از خدا سخن مي­گويد گويا شنونده خدا را عبادت مي­کند چون مفاهيم و مطالبی که سخنران مي­گويد روح و جان شنونده را در سيطره ربوبيت الهی قرار مي­دهد ولی اگر سخنانی که مي­گويد سخنان شيطانی باشد گويا شيطان را عبادت مي­کند چون روح و نفس شنونده در سيطره شيطان قرار گرفته است لذا انسان خيلی بايد مواظب باشد که به هر سخنرانی و سخنی گوش ندهد برای اين که ممکن است در همان مدتی که سخن گفته مي­شود و انسان به آن سخنان گوش مي­دهد­ انسان را به عبد الشيطان تبديل کند. شيطان هميشه انسان را دعوت به گناهانی مثل شراب، زنا، قمار و غيره نمي­کند و سخن شيطانی منحصر در سخن گفتن از اين امور نيست بلکه سخن شيطانی گاهی سخنی است که مشتمل بر غيبت و تهمت و دروغ و غيره ­باشد. چه بسا ممکن است ظاهر سخنی که گفته مي­شود گول زننده باشد و انسان فکر کند سخن حق است ولی حقيقت آن دعوت به شيطان و گمراهی باشد، پس حتی در حد يک سخنرانی گوش دادن هم اين عواقب را به دنبال دارد چه رسد به اينکه ما در وظيفه خود کوتاهی هم بکنيم پس انسان بايد سعی کند به سخنانی گوش فرا دهد که او را به عبوديت الهی سوق دهد نه بندگی شيطان. انشاء الله خداوند تبارک و تعالی به برکت انفاس قدسيه ائمه معصومين(ع) بويژه امام جواد(ع) که در آستانه سالروز شهادت اين امام همام هستيم به ما توفيق دهد که عاقبت به خير شويم و در دنيا و آخرت دست ما از دامان اهل بيت(ع) کوتاه نشود.

«والحمد لله رب العالمين»


موضوعات: نکات اخلاقی
[جمعه 1392-05-25] [ 10:43:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  عادت کردن به کذب موجب فقر است ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت انای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

روايتي است از اميرالمؤمنين(ع) که حضرت مي فرمايند: «الاعتياد بالکذب يورث الفقر» کسي که به دروغ عادت کند، اين براي او فقر به دنبال دارد.

کذب آنقدر قبيح است و آثار منفی زيادی هم برای فرد و هم جامعه دارد که لاتعد و لا تحصي. دروغ از اموری است که متأسفانه در جامعه قبح آن ريخته است يعنی به راحتی دروغ مي­گوييم و به راحتی قسم دروغ مي­خوريم انگار که اصلاً اتفاقی نمي­افتد. يکی از آثار کذب حال چه کذب شخصی و چه کذب عمومي، فقر است؛ اما اگر برای کسی کذب يک روش شود، اثر آن فقر است و همچنين اگر در يک جامعه­ای کذب شيوع پيدا کند، فقر از آثاری است که دامن همه جامعه را مي­گيرد.

اينها خيلی مهم است و اينها از آثار وضعی اعمال ماست؛ در مورد گناه مي­گويند اگر زياد شود، فقر و گرفتاری و فلاکت مي­آيد اما در بين گناهان کذب هم جزء گناهان است و موجب فقر مي­شود. کذب اگر برای يک شخص روش شود موجب فقر است و برای جامعه نيز اگر در عموم جامعه اهل کذب شوند بی ترديد طبق فرمايش اميرالمؤمنين(ع) موجب فقر خواهد شد.

«والحمد لله رب العالمين»

موضوعات: نکات اخلاقی
[چهارشنبه 1392-05-23] [ 07:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم