بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی عضوهیات امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)

از موسي بن عمران (ع) روايت شده که «رُوي انّ موسي قال: يا ربّ اخبرني عن آية رضاک عن عبدک فأوحي الله تعالي اليه إذا رأيتني اُهيّئُ عبدي لطاعتي و اََصرِفه عن معصيتي فذلک آيةُ رضاي» ؛ موسي بن عمران (ع) به خداوند تبارک و تعالي عرض مي‏کند پروردگارا به من از نشانه رضايتت از عبدت خبر ده؟ خداوند تبارک و تعالي به او وحي کرد که اگر ببيني من عبدم را براي طاعت خودم کمک مي‏کنم و در مسير بندگي او را ياري مي‏کنم نشانه رضايت من از اوست و همچنين اگر مي‏بيني که من عبدم را از معصيت باز مي‏دارم، نشانه رضايت من از اوست.

رضايت الهی همه سرمايه يک مسلمان و مؤمن است يعنی عمر انسان اگر در راه امور دينی و تحصيل علوم اسلامی صرف شود، صبح تا شب به کار ترويج قرآن و روايات مشغول باشد اما رضايت الهی را در پی نداشته باشد فايده‏ای به حال او نخواهد داشت چون همه آن کارها در صورتی ارزش دارد که رضايت الهی را کسب کرده باشد، مقام رضا، مقامی است که همه خلقت و آنچه مربوط به خلقت است به خاطر اين است که انسان به اين مقام برسد و اين مقام هم دارای مراتب است که ما فعلاً قصد نداريم وارد آن شويم، خداوند تبارک و تعالی نسبت به همه انسان‏ها اين لطف عام را دارد. انزال کتب، ارسال رسل، جعل فطرت در انسان سرمايه‏ای است که خداوند در اختيار همه انسان‏ها قرار داده برای اينکه در مسير طاعت او گام بردارند و از معصيت دوری کنند پس به يک معنی همه انسان‏ها اين سرمايه را دارند که در مسير اطاعت خداوند و دوری از معصيت گام بردارند اما گاهی خداوند تبارک و تعالی نسبت به بعضی بندگان نظر ويژه‏ای دارد و آنها را در انجام طاعت الهی و دوری از معصيت کمک مي‏کند که اين دال بر اين است که خداوند متعال عنايت ويژه به او دارد و از او راضی است پس انسان بايد ببيند اگر موفق به طاعت و ترک معصيت شد يقين داشته باشد که خداوند تبارک و تعالی از او راضی است، علامات ديگری هم برای رضايت الهی ذکر شده ولی مهمترين علامت همين است که انسان طاعت الهی را انجام دهد و از معاصی دوری کند. اميرالمؤمنين (ع) هم در روايتی به يکی ديگر از علامات رضايت الهی اشاره کرده و فرموده‏اند: «علامة رضی الله سبحانه عن العبد رضاه بما قضی به سبحانه له و عليه»؛ علامت رضايت الهی از عبد اين است که انسان به قضای الهی راضی باشد چه به نفع او باشد و چه به ضرر او. البته اين به معنای جبر نيست که انسان بگويد خدا چنين امری را برای ما مقرر کرده و هيچ تلاش و کوششی برای جلب رضايت الهی انجام ندهد. انشاء الله خداوند متعال ما را به مقام رضای خودش واصل کند.

«والحمد لله رب العالمين»


موضوعات: نکات اخلاقی
   دوشنبه 17 تیر 1392نظر دهید »

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین مجتبی نورمفیدی عضو هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

رسول اکرم (ص) مي‏فرمايند: «انّ القبر اول منازل الآخرة، فاِن نجي منه فما بعده اَيسر منه و اِن لم ينج منه فما بعده ليس باَقل منه» ؛ انسان وقتي از دنيا مي‏رود منازل متعددي را در پيش رو دارد که مرحله به مرحله بايد آنها را طي کند.

اولين منزل از منال آخرت عالم قبر است- منظور از قبر حفره‏ای که در زمين کَنده مي‏شود نيست بلکه منظور عالم برزخ است- رسول گرامی اسلام مي‏فرمايند: اگر کسی از منزل قبر نجات پيدا کند و راحت عبور کند بعد از اين منزل راحت‏تر خواهد بود و منازل بعدی بر او آسان‏تر خواهد بود، ولی اگر از عالم قبر نجات پيدا نکند نجات بعد از آن هم مشکل است. در بعضی روايات آمده که بعضی از انسان‏ها برای آماده شدن برای ورود به عالم آخرت، گرفتاري‏هايی در عالم برزخ پيدا مي‏کنند تا تطهير شوند و برای ورود به بهشت آماده شوند، اگر انسان از عالم قبر نجات پيدا کرد و راحت عبور کرد بعد از آن هم برای او راحت خواهد بود ولی اگر کسی از عالم قبر نجات پيدا نکند سختی بعد از عالم قبر کمتر از سختي‏های عالم قبر نخواهد بود. ما غافل هستيم از اينکه آسانی و سختی عالم قبر به دست خود ما و در عالم دنيا فراهم مي‏شود، وقتی ما مي‏توانيم کاری کنيم که عبور ما از منزل قبر و منازل بعد از آن آسان و راحت باشد چرا بايد زندگی و عمل و قول و رفتار و ذهن و فکر ما به گونه‏ای باشد که به دست خود عبور از اين منازل را دشوار کنيم؟ پس قبل از منزل قبر، منزل دنيا است که نحوه ورود به منزل قبر و خروج از آن و طی مسير در ساير منازل را آسان يا سخت مي‏کند.

«والحمد لله رب العالمين»


موضوعات: نکات اخلاقی
   شنبه 15 تیر 1392نظر دهید »

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی عضوهیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

رسول اکرم (ص) مي‏فرمايند: «ايّاک و اللّجاجة فانّ اولها جهلٌ و آخرها ندامة» ؛ از لجاجت بپرهيزيد که اول آن ناداني و آخرش هم پشيماني است.

اين خيلی مهم است که انسان اعمال و رفتارش را مراقب باشد، در هر زاويه‏ای از زوايای فکر و روح انسان و در هر عملی از اعمال انسان مي‏توان وجوه مختلف شر و خير را تصوير کرد، بايد ببينيم مرز بين استقامت و لجاجت، ايستادگی و لجاجت کجاست، اين خيلی ظرافت مي‏خواهد که انسان در رفتارها و زندگی خود به گونه‏ای عمل کند که رفتارش قلب نشود، چون گاهی بعضی امور باعث مي‏شود که عمل انسان دگرگون مي‏شود، اينکه گفته مي‏شود پل صراط از مو باريک‏تر و از شمشير تيزتر است به اين معنی نيست که حقيقتاً پل صراط مثل شمشير تيز و موی باريک باشد بلکه صراط آخرت و صراط سعادت همين دنياست، همه کارهايی را که ما انجام مي‏دهيم از قبيل درس خواندن، تبليغ رفتن و غيره به حَسب ظاهر و نگاه سطحی برای تبليغ دين و احساس مسؤوليت است و گمان مي‏کنيم در مسير تبليغ و تبيين دين و شريعت گام بر مي‏داريم ولی گاهی ممکن است مسئله به گونه‏ای ديگر باشد و دنيا در عمق وجود ما بيش از کسانی که ما فکر مي‏کنيم اهل دنيا هستند، رسوخ کرده باشد پس انسان بايد دائماً مراقب رفتار و کردار خودش باشد و به نگاه و تعريف و تمجيد ديگران کاری نداشته باشد، پس باريک‏تر از مو و برنده‏تر از شمشير بون صراط به اين معنی است که خيلی انسان بايد دقت داشته باشد تا در مسير مستقيم حرکت کند، عملی ممکن است به ظاهر تبليغ دين باشد ولی باطن آن فخر فروشی باشد. گاهی آن قدر ما از اعمال خود غافل مي‏شويم که بعد از عمری تلاش و کوشش هيچ اندوخته و سرمايه‏ای عايد ما نمي‏شود. لجاجت هم يکی از رذائل اخلاقی است که انسان بايد از آن دوری کند، انسان بايد در زندگی شخصي، خانوادگی و ارتباط با ديگران سعی کند که از پافشاری بي‏خود دوری کند، انسان بايد ببيند آيا پافشاری او بر يک امری لجاجت است يا استقامت در حق و اگر آن پافشاری از روی لجاجت باشد بايد از آن دوری کند چون اول آن با جهل شروع مي‏شود و آخرش پشيمانی خواهد بود، همان گونه که اميرالمؤمنين (ع) مي‏فرمايد: «ليس للّجوج تدبير»؛ انسان لجوج تدبير ندارد، همچنين در جای ديگری مي‏فرمايد: «اللّجوج لا رأی له»؛ لجوج رأی و نظر درستی ندارد. پس انسان بايد سعی کند در ارتباط با خانواده و ديگران از لجاجت دوری کند.

«والحمد لله رب العالمين»


موضوعات: نکات اخلاقی
   چهارشنبه 12 تیر 1392نظر دهید »

بیان اخلاقی  حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی عضوهیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي فرمايد: «ألا أخبركم‏ بالفقيه‏ حق‏ الفقيه‏ من لم يرخص الناس في معاصي الله و لم يقنطهم من رحمة الله و لم يؤمنهم من مكر الله و لم يدع القرآن رغبة عنه إلى ما سواه الحديث.» (تحف العقول، ص204)

 

حضرت علی (ع) مي­فرمايد: فقيه واقعی کسی است که به مردم ترخيص در ارتکاب معصيت ندهد؛ در مقام فتوی دادن اين خيلی مهم است اينکه اجازه ندهد معنايش اين نيست که بگويد ای مردم از امروز حرام­ها را مرتکب شويد بلکه معنايش اين است که با اينکه واقعاً خودش مي­داند اين عمل حرام است ولی فتوا به جواز مي­دهد حال ممکن است انگيزه­هايی هم داشته باشد از جمله اقبال و تشويق و تکريم عده­اي. همچنين مردم را از رحمت خدا مأيوس نکند؛ آن قدر از عذاب خدا و جهنم نگويد و راه را برای بازگشت به خدا ببندد تا مردم از رحمت خدا مأيوس شوند و همچنين مردم را از مکر خدا ايمن نکند يعنی خيال مردم را از مکر الهی راحت نکند (خدا مکر دارد با اهل مکر و به آنها بگويد که خداوند در کمين شماست) و قرآن را رها نکند به سوی چيز ديگر برود يعنی ترويج کند چيزی را که موجب روی گردانی از قرآن شود.

قرآن خيلی مهم است؛ در بين ما طلبه­ها به چه ميزان اهتمام به قرآن وجود دارد؟ اين مقدار که اهتمام به مفاتيح مي­دهيم اهتمام به قرآن مي­دهيم؟ اين مشکله­ای است که بين ما شيعيان به وجود آمده است متأسفانه؛ عمدتاً انس ما با مفاتيح بيش از انس ما با قرآن است که اين قطعاً روش و کار صحيحی نيست. قرائت قرآن، فهم قرآن و انس با قرآن اين چيزی است که حتماً بايد به آن توجه کرد. حال اگر فقيه رفتاری انجام دهد که باعث شود از قرآن روی گردان شود به غير قرآن روی بياورد و ديگران را به اين سمت ببرد؛ فقيه واقعی کسی است که اين امور را رعايت کند. خداوند انشاء الله ما را در اين مسير قرار بدهد.

«والحمد لله رب العالمين»


موضوعات: نکات اخلاقی
   دوشنبه 10 تیر 13922 نظر »

موقع بازیهای المپیک بود که در ژاپن برگزار میشد به ژاپن سفر کرده بودم و یه روز برای غذا به رستوران بسیار بزرگ و شلوغی رفتم و بعد چندین ساعت به جاهای دیگری رفتم ناگهان یادم امد که ساکم را که تمام زندگیم داخل آن بود را در آن رستوران جا گذاشته ام سراسیمه رفتم و با کمال ناباوری دیدم ساکم همانجا است و پیرمردی کنار آن نشسته است اوگفت وقتی دیدم ساکت را فراموش کردی با این که وقت دندان پزشکی داشتم ماندم تا بر گردی و وقتی از او تشکر کردم
و گفتم خدا به شما اجر خواهد داد و او در جواب گفت: من به خدا اعتقاد ندارم من به انسانیت معتقدم.


موضوعات: نکات اخلاقی
   یکشنبه 9 تیر 1392نظر دهید »

یکی از مواردی که رعایت آن بر بندگان لازم است بحث کلام و زبان است.امام صادق (ع) می فرمایند: کلام و سخن آن چیزی است که در قلب شخص وجود دارد و می خواهد آن را اظهار کند

( از کوزه همان برون تراود که در اوست) اگر در آن صفا یا کدروت ، علم یا جهل باشد همان را اظهار می کند و حضرت امیر (ع) می فرماید؟” المرء مخبوء تحت لسانه “شخصیت انسان زیر زبان او مخفی است. لذا درباره اینکه باید چه کار کنیم ، کلام ما در چه جایی مطرح شود ، چگونه متوجه شویم که حرف زدن بهتر است یا سکوت کردن یا اینکه موقعیت هر کدام کجاست؟ امام صادق(ع) در مصباح الشریعه ( باب کلام) می فرماید: کلام را وزن کن و آن را با عقل بسنج وقتی می خواهیم چیزی را وزن کنیم در یک کفه ترازو ، سنگ می گذاریم و در طرف دیگر جنس را قرار میدهیم . کلام اینجا به منزله همان جنس است که آن را با سنگ عقل بسنجیم لذا در فرمایش علمای اخلاق است که می فرمایند: وقتی می خواهی سخن بگویی کلامت را در یک کفه ترازو و عقلت را در کفه دیگر قرار بده. اگر سخنت برای خدا و در راه خدا است آن را بگو ، اما اگر کلامت برای خدا و در راه خدا نیست ، سکوت از حرف ردن بهتر است. در روایت است که سلیمان بن مهران می گوید : با عده ای از شیعیان خدمت حضرت صادق(ع) رسیدیم شنیدم حضرت می فرماید: زینت ما باشید و موجب رنج ما نشوید و وبال ما نباشید بعد از این جمله فرمود: با مردم خوب سخن بگویید و زبانتان را حفظ کنید و زبان خویش را از گفتن کلمات قبیح نگه دارید ( وسایل الشیعه/ جلد ۱۲/ ص ۱۹۲) امام صادق(ع) می خواهد بگوید که شما از طریق زبان می توانید زینت ما باشید بوسیله زبان می توانید شیعه ما باشید. اهمیت زبان تا این اندازه بالاست و در روایتی از پیامبر اکرم (ص) به این مضمون آمده است که هر روز همه اعضاء و جوارح به زبان عرض می کنند اگر تو کارها را درست انجام بدهی خوب هستیم و اگر خراب کاری کنی بد هستیم . در ضرب المثل داریم که زبان سرخ سر سبز را می دهد برباد. سر بیچاره که حرفی ندارد ، چشم که کاری نکرده ، زبان یک چیز گفته ، امام اعضای دیگر باید تاوانش را پس دهند.حضرت امیر(ع) می فرماید: هر کس زبانش را نگه دارد و از آن مراقبت کند خداوند عیبش را می پوشاند. خداوند تضمین کرده است که اگر ما زبان را بپوشانیم او نیز عیب ما را می پوشاند، زیرا او ستارالعیوب است ، بزرگان اخلاق می فرمایند: چشم تنها یک محافظ دارد و آن هم پلک است ، اما محافظان زبان دو تا هستند یکی دندانها و دومی لب که جلوی آن را می بندد ، خلاصه خدا کاری کرده که زبان کمتر خودش را نشان بدهد و ما نیز باید بیشتر مراقب آن باشیم.


موضوعات: نکات اخلاقی
   شنبه 8 تیر 13921 نظر »

بیان اخلاقی  حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی عضوهیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

روايتي است که از عيسي مسيح علي نبينا و آله و عليه السلام نقل شده که مي فرمايد:
«القُلوبُ ما لم تَخرِقْها الشَّهَواتُ ويُدَنِّسْها الطَّمَعُ ويُقْسِها النَّعيمُ فَسوفَ تَكونُ أوعيَةً للحِكمَةِ». (تحف العقول، ص504 / منتخب ميزان الحکمه، حديث 1205310)

در اين روايت سه شرط مهم برای آمادگی قلب نسبت به پذيرش حکمت و معرفت بيان مي­کند؛ طبق آنچه که از روايات بدست مي­آيد) برای اينکه انسان به حکمت و علم حقيقی برسد دو چيز لازم است يکی ظرف پاک و تميز باشد و دوم اينکه در اين ظرف چيزی سالم را وارد کند نه داشتن ظرف خالی به تنهايی کافی است و نه داشتن اندوخته به تنهايی بدون ظرف سالم. ما هم ظرف مي­خواهيم و هم مظروف؛ هم ظرف بايد سالم باشد و هم مظروف بايد سالم باشد اگر يک ظرف سالمی نباشد شير سالم داخل آن ريخته شود فاسد مي­شود اگر ظرف پاکی باشد اما چيز ناسالم داخل ريخته شود باز هم قابل استفاده نيست. استفاده وقتی است که هم ظرف سالم و تمييز باشد و هم مظروف خيلی از ما در اين دو جهت مشکل داريم يک عده­ به کج راه مي­روند و فکر مي­کنند اين ظرف به تنهايی خودش پاک باشد اين ديگر معارف سرازير مي­شود؛ درست است که درهای حکمت باز مي­شود ولی اين گونه نيست که کسی گوشه­ای بشيند و فقط دعا کند و اجتناب از گناه هم بکند و رو به مقدسی هم بياورد ولی تلاش در جهت درس و تحصيل علم نداشته باشد، معذلک عالم شود. با صرف اين اعمال عبادی کسی عالم و انديشمند نمي­شود. درست که العلم نور يقذفه الله فی قلب من يشاء» اما اگر قرار بود به صرف اين مطلب کسی عالم و انديشمند و حکيم شود افراد بسيار مي­شدند. قلب پاک و سالم زمينه را آماده مي­کند که اگر معارف و علوم صحيح در آن ريخته شود آنگاه انسان اهل حکمت مي­شود. يک عده­ای هم از اين طرف سراغ علوم و معارف مي­روند و از آن طرف ديگر غافل مي­شوند؛ که در اين صورت ببينيد چه فاجعه­ای به بار مي­آيد عالمان فاسق حکايتشان اين است که اصطلاحات و علوم را مي­آموزند اما اينها را در يک ظرف ناسالم مي­ريزند. تاريکي­های قلب اگر در يک عالم دين هم باشد اين به ديگران سرايت مي­کند. پس راه درست و صحيح اين است که هم اين قلب آماده باشد و هم آن علومی که داخل آن ريخته مي­شود سالم باشد. کسی ممکن است قلبش سالم باشد ولی پيش کسی مي­رود که کج فهم است يا عالم نيست و مطالبی را داخل ظرف قلب بريزد که نادرست است، اين بدرد نمي­خورد. پس هم ظرف تمييز و پاک لازم است و هم معلومات و علوم و معارف اصيل و مطمئن و الهي.

حضرت مسيح (ع) اينجا راجع به ظرف مي­فرمايد: قلوب تا زمانی که شهوات آنها را ندريده و تا زمانی که طمع آن را آلوده نکرده و تا زمانی که نعمت­ها او را سخت نکرده، مي­تواند ظرف برای حکمت­ها باشد. شهوت قلب را مي­درد و پاره مي­کند و طمع قلب را آلوده مي­کند و نعمت اگر انسان توجه نداشته باشد موجب قسوت و سختی قلب مي­شود و آنگاه آمادگی برای پذيرش نخواهد داشت. لذا بايد توجه داشت اگر مي­خواهيم قلوب ما مصداق «فَسوفَ تَكونُ أوعيَةً للحِكمَةِ» بشود، بايد شهوات را کنترل و طمع قلب را آلوده نکند و نعمت­هايی که داريم قلبمان را سخت نکند.

«والحمد لله رب العالمين»

 


موضوعات: نکات اخلاقی
   شنبه 8 تیر 1392نظر دهید »

1 2 3 ...4 ...5 6 8 9

جستجو
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31